تاریخ انتشار:
تاریخ شفاهی، روشی نوین برای تاریخنگاری
تاریخ، معبری است که گذشته را به آینده و آینده را به گذشته پیوند میدهد. در یک سوی این گذرگاه، انبوه اطلاعات مبتنی بر تجارب پیشینیان به سوی متقاضیان جاری است و از سوی دیگر، تقاضا برای آن اطلاعات جریان دارد.
یکی از تازهترین و در عین حال، کارآمدترین روشهای تاریخنگاری هم «تاریخ شفاهی» است. پژوهشگران تاریخ با استفاده از این روش، به شناسایی و تشریح وقایع و رویدادهای تاریخی میپردازند و اساس کارشان نیز همانا استناد به دیدگاهها و گزارش شنیدهها و عملکرد فعالانی است که در خلق آن حوادث مشارکت داشتهاند یا شاهدانی که به طور مستقیم یا تقریباً مستقیم در جریان وقوع رویدادهای مزبور بودهاند. به عبارت دیگر، برتری این شیوه تاریخنگاری در این است که ماده خام و اطلاعات ناب اولیهاش از منابع و رگههای اصلی برداشت میشود و طبیعتاً این گروه از راویان تاریخ، موثقترین منابع اطلاعاتی و شایستهترین مفسران حقایق نهفته در ورای رویدادها هستند و میتوانند اطلاعات نسبتاً دقیقی را در دسترس پژوهشگران و علاقهمندان قرار دهند.
تاریخ شفاهی از کجا آمد
این روش ابتدا در سال 1948 در دانشگاه کلمبیا به کار گرفته شد و چون متضمن دستاوردهای قابل توجهی بود، لذا محققان دانشگاه هاروارد نیز در سال 1967 از این شیوه استفاده کردند و به تدریج روشی جهانی شد. بدون تردید، دستیابی به مطلوبیتهای نهفته در ورای این روش، مستلزم حل مسائل و مشکلاتی است که خواهی نخواهی به وجود خواهند آمد، مسائلی مثل غلتیدن راویان در پرتگاه خودبینی یا خودسانسوری و ارتکاب رفتارهایی مخدوشکننده همچون احتراز از گفتن حقایق، نگفتن همه حقایق، جعل وقایع، ارائه تحلیلهای هدفمند برای اثرگذاری در برداشت خواننده و ... با وجود این، به نظر میرسد که هنوز هم تدوین تاریخ به شیوه «تاریخ شفاهی» مورد توجه اکثر تاریخپژوهان است و بدیل مناسبتری برای آن ارائه نشده است. در این زمینه تاکنون اقدامات قابل توجهی، از جمله درباره تاریخ معاصر ایران انجام شده و مجموعه تاریخ شفاهی تدوینشده توسط حبیب لاجوردی یکی از مجموعههای قابل ذکر در این رابطه است.
تاریخ شفاهی بانک مرکزی و تجربهای نو
یکی دیگر از این دست اقدامات، تدوین تاریخ شفاهی بانک مرکزی در 50 سال اخیر است که از طریق انجام مصاحبههای برنامهریزیشده و دقیق با تعداد قابل توجهی از مدیران و کارشناسان بانک مرکزی ایران انجام شده و نشاندهنده جایگاه بانک مرکزی و همچنین کم و کیف پیوندهای چندسویه و چندلایه بانک مرکزی به عنوان نهاد سیاستگذار پولی، بانکی و اعتباری است و در عین حال، فرآیند تصمیمسازی این بانک در زمینه سیاستهای پولی، اعتباری و ارزی در 50 سال اخیر و در کوران حوادث سیاسی و اقتصادی مختلف را نشان میدهد.
کار تدوین تاریخ شفاهی بانک مرکزی در سال 1389 به سرپرستی اینجانب شروع شد. البته پیش از آن گروهی دیگر از دوستان جلد اول را در تیراژی محدود به چاپ رساندند. در آن سال گروهی ششنفره بودیم که این کار را به انجام رساندیم. بعد از برگزاری چند جلسه تقسیم کاری صورت گرفت و هر کدام تعدادی از مصاحبهها را بر عهده گرفتیم. مهمترین مشکلی که در انجام این مصاحبهها داشتیم زمانبندی انجام پروژه بود. گاهی همکاران ما نمیتوانستند به موقع در مصاحبهها حضور یابند و گاه هم مصاحبهشونده بدقلقی میکرد و وقت مناسبی برای انجام این کار اختصاص نمیداد. این مشکل سبب شده بود تا چند ماهی کار با کندی صورت گیرد و آن طور که کارفرما انتظار داشت، پروژه پیش نرود. از این رو گاه جلساتی با همکاران میگذاشتیم تا متوجه شویم گیر کار کجاست و چگونه میتوانیم سرعت اجرای آن را افزایش دهیم.
تاریخخوانی و پرهیز ازگزافهگویی
در جلساتی که برگزار شد متوجه شدیم انجام مصاحبه در مقطعی خوب پیش رفته اما تا به مرحله پیادهسازی نوار و ویرایش توسط مصاحبهکننده رسیده، متوقف شده است. به همین خاطر برخی دوستان ترجیح دادند نوار را به اشخاص دیگری بدهند تا پیاده شده و آماده ورود به مرحله ویراستاری شود. با این کار سرعت بالا رفت و خوشبختانه توانستیم پروژه را به پیش ببریم. خوشبختانه در طول اجرای این پروژه اهمیت چنین کاری برای عمده مصاحبهشوندگان جا افتاده بود و آنان چون بر اهمیت اجرای چنین پروژهای واقف بودند سعی میکردند نکاتی را که میتواند برخی از خلأهای تاریخی را پر کند، عنوان کنند. چنین رویکردی سبب شده بود مصاحبهشوندگان به جای آنکه به تشریح علاقه شخصی خود در طول زندگیشان بپردازند (مانند اینکه چه غذایی را دوست دارند یا داستان ازدواجشان چگونه بوده است!) آنچه را که احساس میکردند به درد پژوهشگران میخورد و میتواند معمایی از تاریخ شکلگیری بانک مرکزی را حل کند، پاسخ دهند.
تاریخ شفاهی مانند یک کلاس درس
گذشته از تمامی چالشهایی که داشتیم مستندسازی تجربههای کسانی که سالیان سال در بخشهای مختلف بانک مرکزی ایران فعالیت کرده بودند شیرینیهای خاص خود را داشت. نشستن پای حرف کسانی که عمری را در اقتصاد ایران سپری کردهاند برای ما مانند نشستن در کلاس درسی بود تا هم دانشمان افزایش یابد و هم اینکه کولهبارمان از تجربیات آنان پر شود. احساس میکردیم خداوند به ما لطف ویژهای داشته که واسطه انتقال این گفتهها و خاطرات به عنوان یک منبع تاریخی به پژوهشگران شدهایم. بار معنوی چنین پروژههایی اتفاقاً در همین نکته نهفته است و با توجه به آرامشی که به کننده کار میرساند، بعد مالی آن در مرحلهای پایینتر قرار میگیرد. کسانی که تجربه انجام کار تاریخ شفاهی را دارند چنین لذتی را چشیدهاند و به خوبی درک میکنند منظورم از آرامش معنوی این کار چیست.
آنچه خواهد آمد
سرانجام تلاش این تیم ششنفره به سه جلد کتاب منتهی شد که ظاهراً آماده چاپ شده است. در این کتاب با عمده افراد شاخصی که در دوران قبل و بعد از انقلاب به نوعی نقش سازندهای در توسعه بخشهای مختلف بانک مرکزی داشتهاند گفتوگو شده است. این مجموعه چهارجلدی (همان گونه که عنوان شد یک جلد قبل از تهیه مجموعه سهجلدی تیم ما، به صورت محدود و مجزا منتشر شده بود) که هماکنون آماده چاپ شده و مصاحبهشوندگان متن تاییدشده خود را ارسال کردهاند میتواند آغازی بر تاریخ شفاهی اقتصاد ایران باشد تا سایر بخشهای اقتصاد کشور هم به تبعیت از این اثر، آثاری دیگر را خلق کنند. اقتصاد ایران به مکتوب کردن تجربیات اجرایی مدیران خود نیاز بسیاری دارد و شایسته است دیگر مدیران اقتصادی کشور راهی را که بانک مرکزی آغاز کرده ادامه دهند و روند تکاملی اقتصاد کشورمان را مستندسازی و مکتوب کنند.
دیدگاه تان را بنویسید