تاریخ انتشار:
بازخوانی استقلال بانکهای مرکزی مهم در دنیا
ساکنان خیابان وصله پینه
اولین بانک مرکزی جهان، در سال ۱۶۶۸ در استکهلم، پایتخت سوئد افتتاح شد. از این نظر، سوئد قدیمیترین و البته احتمالاً مستقلترین بانک مرکزی جهان را دارد. مجمع عمومی ۱۱نفره این بانک توسط پارلمان سوئد انتخاب شده و این مجمع، هیات اجرایی شش نفره بانک را انتخاب میکند. در رایگیری دیگری نیز، یکی از شش نفر عضو هیات اجرایی به عنوان رئیس بانک انتخاب میشود.
من در فدرالرزرو زبان جدیدی یاد گرفتم که آن را زبان فدرال مینامم. در فدرالرزرو به سرعت یاد میگیرید به جای حرف زدن، لغات بیربطی را زیر لب زمزمه کنید (آلن گرینسپن).
انگلیسیها به بانک مرکزیشان که در خیابان تریدنیدل (Threadneedle) قرار دارد بانوی کهنسال میگویند. این نام برگرفته از کارتونی است که جیمز گیلاری در سال 1797 منتشر کرد. کارتونی که پیرزنی با لباسی از پوند نشسته بر صندوقی نشان میدهد که رویش نام بانک مرکزی انگلستان نوشته شده است. با این همه بعد از گذشت دو قرن هنوز مردم انگلستان بانک مرکزی را همان بانوی کهنسال میدانند. بانوی کهنسالی که مسوول تدوین سیاستهای پولی این کشور است. جالب اینکه در خیابانی است که معنای تحتاللفظی آن (بدون توجه به سابقه تاریخی و اشارت آن به اسامی لاتین) همان نخ و سوزن خودمان است. تعبیر جالب توجهی است اگر بانک مرکزی را بانوی کهنسالی (باتجربه و آگاه) بدانیم که در حال دوخت و دوز سیاستهای پولی یا حتی وصله پینه کردن اقتصاد یک مملکت است. این بانوی کهنسال برای دوخت و دوزش از رئیس دولت یا حکمران دیگری دستور نمیگیرد، مدل نمیپذیرد و به اقتضای آنچه از وضعیت اقتصادی میبیند گاهی لباس سبک و خنک تابستانی میدوزد و گاه پوستینی گرم و ضخیم. مهم این است که این بانوی کهنسال استقلال رای خود را دارد.
بانک 350ساله
اولین بانک مرکزی جهان، در سال 1668 در استکهلم، پایتخت سوئد افتتاح شد. از این نظر، سوئد قدیمیترین و البته احتمالاً مستقلترین بانک مرکزی جهان را دارد. مجمع عمومی 11نفره این بانک توسط پارلمان سوئد انتخاب شده و این مجمع، هیات اجرایی شش نفره بانک را انتخاب میکند. در رایگیری دیگری نیز، یکی از شش نفر عضو هیات اجرایی به عنوان رئیس بانک انتخاب میشود. بر اساس قانون با حضور حداقل سه نفر از شش نفر هیات اجرایی تصمیمگیریها تصویب میشود و رئیس بانک در صورت برابر بودن آرای موافق و مخالف، رای تعیینکننده را خواهد داشت. البته در شرایط اضطراری جلسه دونفره نیز میتواند تشکیل شود. البته در این حالت اتخاذ تصمیم منوط به موافقت هر دو نفر است. اعضای مجمع عمومی برای دورهای چهارساله (بعد از هر انتخابات پارلمان) انتخاب میشوند و اعضای هیات اجرایی دوره تصدی چهار تا ششساله دارند. رئیس بانک هر سال مجدداً انتخاب میشود و البته برای انتخاب مجدد یک عضو به عنوان رئیس محدودیتی وجود ندارد. با هدف تضمین
استقلال این نهاد از دولت و مجلس، اعضای هیات اجرایی نمیتوانند عضو پارلمان یا دولت بوده یا حتی کارمند عادی دولت محسوب شوند. بعد از کنار گذاشتن سیستم پولی طلا، این نهاد دورههای مختلف نرخ ثابت ارز را تجربه کرد. واحد پول سوئد (که از ابتدای پذیرش سیستم استاندارد طلا کرون نامیده شد) ابتدا به پوند، پس از آن به دلار و در مرحله بعد به یک سبد ارزی قفل شد و در نهایت این کشور در دهه 90 نرخ ارز را شناور کرد. پس از این کار علاوه بر چاپ و ضرب سکه و اسکناس، تنها هدف تعریفشده برای بانک مرکزی سوئد، ثبات ارزش پول و نرخ تورم بود که باید در حدود دو درصد در سال ثابت بماند. این نهاد از انواع سیاستهای پولی در اختیار خود برای دستیابی به این هدف استفاده میکند. طبیعتاً نهادی با چنین قدمتی، اتفاقات تاریخی جالب و البته مهمی را از سر گذرانده است. به عنوان مثال از سال 1715 این نهاد شروع به ضرب سکههایی با نام «سکههای اضطراری» کرد. این سکهها به دلیل مخارج بالای جنگهایی که کشور درگیر آن شده بود، ضرب شد و ارزش ذاتی نداشت. قرار بود به عنوان سکههای اعتباری استفاده شود اما ایده ضرب چنین سکههایی موفق نبود و مردم آن را برای داد و ستد
نپذیرفتند و قوانین دولتی هم نتوانست کاری از پیش ببرد. اما شاید مهمترین کار این نهاد که همه ما با آن آشنا هستیم، اعطای جایزه نوبل اقتصاد است. اعطای این جایزه از سال 1968 آغاز شد که بانک مرکزی سوئد تصمیم گرفت به مناسبت سیصدمین سالگرد تاسیس این نهاد، هرساله مبلغی برابر با جایزه نوبل در سایر رشتهها، برای اقتصاد نیز اعطا کند. این نهاد همچنین در بین انواع داراییهای خود، مانند اکثر بانکهای مرکزی دنیا، مقداری طلا نیز در اختیار دارد. میزان طلای در اختیار این بانک در 31 آگوست 2014، برابر 7/125 تن بوده که در کشورهای مختلف و البته خود سوئد نگهداری میشود. البته سوئد، همانند تعداد دیگری از بانکهای مرکزی جهان عضو موافقتنامه CBGA است که میزان فروش طلا توسط این نهاد را با هدف عدم تاثیر سوء بر قیمت جهانی طلا، محدود میکند.
بانوی کهنسال
بانک مرکزی انگلستان یا آنگونه که معروف است «بانوی کهنسال خیابان تریدنیدل» (threadneedle) خیابانی که دفتر اصلی این بانک از سال 1734 تا کنون در آن واقع شده است، در سال 1694 تاسیس شد. بنابراین انگلستان بعد از سوئد قدیمیترین بانک مرکزی جهان را دارد. بر اساس منشور اولیه، هدف موسسان این نهاد «افزایش رفاه و سود مردم» بوده است. هدفی که حالا هم با اندکی تغییر و به صورت «افزایش رفاه مردم انگلستان با ایجاد ثبات مالی و پولی» پیگیری میشود. بانک مرکزی انگلستان در بدو تاسیس نهادی خصوصی بود در واقع ویلیام پترسون، یکی از موسسان این بانک، به دولت انگلستان وامی یک میلیون و 200 هزار پوندی، آن هم در زمانی اعطا کرد که دولت تحت فشار مخارج فزاینده جنگ با فرانسه بود. این نهاد بعد از جنگ جهانی دوم ملی شد ولی همچنان هدف اولیه تاسیس خود و البته هیات مدیره خود را بعد از ملی شدن نیز حفظ کرد. این روند در سال 1997 که پارلمان رای به استقلال اداره بانک داد تغییر کرد.
هدف دقیق تعیینشده برای بانک مرکزی پس از رای پارلمان «ایجاد ثبات قیمت» بود که بزرگترین چالش پیشروی این کشور در صد سال گذشته بوده است. در اغلب کشورهای جهان، بانک مرکزی تنها نهادی است که حق انتشار اسکناس را دارد اما انگلستان از این نظر یک استثنا محسوب میشود. در این کشور، به غیر از بانک مرکزی هفت بانک حق انتشار اسکناس را دارند (مشابه این وضعیت در هنگکنگ و ماکائو هم وجود دارد). بانک مرکزی انگلستان البته انحصار انتشار اسکناس در انگلستان و ولز را در اختیار دارد و تنظیمات انتشار اسکناس در ایرلند شمالی و اسکاتلند را نیز انجام میدهد. یکی از تفاوتهای مهم بانک مرکزی انگلیس و سوئد، میزان استقلال روسای این بانکها از دولت است. صرفنظر از عملکرد و تصمیمات اتخاذشده توسط رئیس و هیات مدیره بانک مرکزی انگلیس، میتوان این نهاد را حداقل در نظر، وابستهتر از بانک مرکزی سوئد به دولت محسوب کرد به این دلیل که رئیس بانک مرکزی انگلیس توسط دولت و به طور مشخص وزیر خزانهداری و نخستوزیر انتخاب میشود. از اول جولای 2013، دولت انگلستان در اقدامی عجیب یک کانادایی به نام مارک کارنی را به ریاست بانک مرکزی انگلیس برگزید. دلیل
این انتخاب عملکرد قبلی او در مقام ریاست بانک مرکزی کانادا بود. کانادا در بین کشورهای توسعهیافته یکی از بهترین شرایط اقتصادی را در جریان بحران جهانی داشت. با توجه به عملکرد مناسب کارنی در بانک مرکزی انگلستان به نظر میرسد دولت این کشور در نسبت دادن موفقیت کانادا به کارنی، اشتباه نکرده است. اما حتی جالبتر از انتصاب یک غیرانگلیسی به این مقام، نحوه انتخاب او بود. با نزدیک شدن پایان دوره ریاست «مروین کینگ» بر این نهاد، وزارت خزانهداری انگلیس با اطلاع پارلمان، آگهیای برای انتخاب رئیس جدید در مجله اکونومیست منتشر کرد و از تمام واجدین شرایط درخواست رزومه کرد.
صندلی باوفا
بانک مرکزی آمریکا قدمتی چون بانکهای مرکزی انگلیس و سوئد ندارد، اما بدون شک امروزه قدرتمندترین بانک مرکزی دنیاست که با استفاده از دلار که پراستفادهترین ارز در جهان است راحتتر و بهتر میتواند سیاستهای پولی خود را بر جهان اعمال کند. بانک مرکزی آمریکا که با نام فدرالرزرو شناخته میشود در 23 دسامبر سال 1913 و در پی چند بحران مالی تشکیل شد. در طول سالیانی که از عمر تاسیس فدرالرزرو میگذرد، نقشها و مسوولیتهای این نهاد پولی توسعه پیدا کرده و ساختارش دستخوش تغییرات شده است. در ابتدا کنگره آمریکا سه هدف اصلی برای سیاستهای پولی فدرالرزرو مشخص کرد که عبارت بود از حداکثرسازی اشتغال، ثباتبخشی قیمتها و تعدیل نرخهای بهره بلندمدت. پس از آن و طی اتفاقات اقتصادی مختلفی مانند رکود بزرگ و بحران مالی، وظایف مختلفی به فدرالرزرو محول شده که مهمترین آنها برقراری سیاست پولی ملی، نظارت و مقرراتگذاری برای نهادهای بانکی، حفظ ثبات نظام مالی و ارائه
خدمات مالی به نهادهای مالی، دولت آمریکا و نهادهای رسمی خارجی است. اگرچه رئیس فدرالرزرو را رئیسجمهور آمریکا انتخاب میکند اما باید حتماً این فرد را از بین حاضران در کمیته بازار باز فدرالرزرو انتخاب کند. کمیتهای که 12 عضو دارد و هفت نفر از این اعضا منتخب رئیسجمهور و تاییدشده توسط سنا هستند. جالب اینکه دوره خدمت این افراد 14 سال است. نحوه انتخاب آنها نیز به این صورت است که هر دوسال یک نفر از آنها دورهاش به پایان میرسد و رئیسجمهور وقت میتواند فرد جدیدی را به سنا معرفی کند. رئیس فدرالرزرو دورهای چهارساله دارد اما یکی از ویژگیهای فدرالرزرو آمریکا حضور طولانیمدت روسایش است. مسالهای که تا حدود زیادی به استقلال سیاستهای پولی و بانک مرکزی این کشور کمک کرده است.
در بین 15 نفری که تاکنون مسوولیت ریاست فدرالرزرو آمریکا را برعهده گرفتهاند دو نفر نزدیک به 20 سال، یک نفر بیش از 13 سال، سه نفر بیش از هشت سال و یک نفر بیشتر از 6 سال این مسوولیت را برعهده داشتهاند. پس از دانیل کریسینگر که مدت قانونی دوره یعنی چهارساله خود را طی کرد بقیه کمتر از دوره چهارساله خود در این سمت باقی ماندهاند. ویلیام مارتین از حیث نشستن بر صندلی ریاست بانک مرکزی در دنیای جدید بیرقیب است. او 18 سال و 9 ماه ریاست فدرالرزرو را برعهده داشت. مارتین در دوم آوریل 1951 تا 31 ژانویه 1970 در این سمت حاضر بود و با پنج رئیسجمهور کار کرد. هری ترومن از حزب دموکرات اولین رئیسجمهوری بود که ویلیام مارتین را به این سمت گماشت. دوایت آیزنهاور (جمهوریخواه)، جان اف کندی (دموکرات)، لیندون جانسون (دموکرات) و ریچارد نیکسون (جمهوریخواه) نیز ماموریت او را تمدید کردند. آلن گرینسپن تنها چهار ماه کمتر از ویلیام مارتین بر صندلی ریاست فدرالرزرو تکیه زده است. گرینسپن از یازدهم آگوست سال 1987 که توسط رونالد ریگان برای ریاست فدرالرزرو انتخاب شد تا 31 ژانویه 2006 در این سمت ماند. او که به عنوان سیاستگذار اصلی
سیاستهای پولی آمریکا در دو دهه اخیر شناخته میشود و حتی او را مسبب وقوع بحران مالی به دلیل تساهل بیش از اندازه با موسسات مالی میدانند با دو رئیسجمهور جمهوریخواه و دو رئیسجمهور دموکرات کار کرد. نکته جالب در مورد گرینسپن این است که او آخرین سال حضورش در فدرالرزرو هیچگونه مصاحبهای با رسانهها نداشت و گفتوگوهای تلویزیونی او مربوط به سال 2006 است. با این همه او آنقدر مشهور بود که از او به سلبریتی و راکاستار یاد میکردند.
مارینر استادرد اِکِلز دیگر رئیسی بود که صندلی فدرالرزرو به او وفا کرد و 13 سال او را برخود نگه داشت. او از فوریه 1944 تا 1951 در این سمت ماند و با فرانکلین روزولت و هری ترومن به عنوان رئیسجمهور همدوره بود. پل ولکر و بن برنانکی نیز هر کدام هشت سال در سمت ریاست فدرالرزرو حضور داشتند و سیاستهای پولی مستقلی را به پیش راندند. با این همه استقلال بانک مرکزی تا حدود زیادی مدیون ویلیام مارتین است که در دوره طولانیمدت حضور خود در این پست و کار کردن با دولتهای مختلف دموکرات و جمهوریخواه به خوبی توانست استقلال فدرالرزرو را نهادینه کند تا بعد از او دیگر سیاستهای این نهاد از هیچ سمت مورد مداخله قرار نگیرد.
فدرالرزرو یکی از مستقلترین بانکهای مرکزی در دنیاست چرا که سیاستهای پولی این نهاد نیازی به تصویب توسط هیچ نهاد دیگری از جمله رئیسجمهور یا مقام اجرایی دیگر یا نهاد قانونگذار ندارد. فدرالرزرو بودجهاش را از کنگره نمیگیرد و دوره حضور اعضای هیات مدیره فدرالرزرو چند برابر دوره ریاستجمهوری و کنگره است.
ریاست فدرالرزرو اکنون در اختیار جانت یلن است. پانزدهمین رئیس فدرالرزرو اولین رئیس زن در تاریخ فدرالرزرو و در عین حال مسنترین رئیسی بود که این سمت را در اختیار گرفته است. یلن در 67سالگی به این سمت انتخاب شده است.
استقلال ماهوی
یک نمونه دیگر از بانکهای مرکزی که استقلال نسبتاً بالایی دارند بانک مرکزی کاناداست. با این حال نکته جالب این است که بانک مرکزی روی کاغذ استقلال چندانی ندارد و عملاً دولت میتواند از طریق رئیسجمهور و وزیر دارایی دخالتهایی در بانک مرکزی و سیاستهایش داشته باشد اما این جالب است که در طول تاریخ 80ساله خود هیچگاه شاهد چنین دخالتی نبوده است. بانک مرکزی کانادا در سوم جولای 1934 برابر قانون به عنوان یک نهاد خصوصی تشکیل شد. با این حال چهار سال بعد این بانک دولتی شد و جزو حقوق سلطنت کانادا قرار گرفت. تمام سهام بانک مرکزی کانادا در اختیار وزیر دارایی این کشور است و او به نیابت از نظام سلطنتی قدیمی کانادا این سهام را در اختیار دارد. نقش بانک مرکزی کانادا بهبود وضعیت اقتصادی و مالی کاناداست. مسوولیت این بانک سیاست پولی، انتشار انحصاری اسکناس، بهبود امنیت نظام مالی کانادا و مدیریت منابع مالی و خدمات بانک مرکزی برای دولت فدرال، بانکها و دیگر
مشتریان است. رئیس بانک مرکزی کانادا توسط هیات مدیره این بانک تعیین میشود. دوره ریاست او نیز هفتساله است. عزل رئیس بانک مرکزی در اختیار دولت است. گذشته از این در مواردی که اختلافات بزرگی میان دولت و بانک باشد، وزیر دارایی میتواند دستورالعملهایی برای تغییر سیاستهای بانک مرکزی بنویسد. با این همه هیچگاه در طول تاریخ این اتفاق نیفتاده است و گواه آن نیز حضور طولانیمدت روسای بانک مرکزی این کشور است. گراهام تاورز اولین رئیس بانک مرکزی کانادا به مدت 20 سال از سال 1934 تا 1954 در این سمت قرار داشت. روسای پس از او نیز دورههای 12 و 14ساله حضور در پست ریاست بانک مرکزی را تجربه کردهاند و چهار رئیس آخر بانک مرکزی کانادا نیز هرکدام یک دوره هفتساله کامل در این سمت ماندهاند. مشهورترین آنها نیز مارک کارنی بود که بعد از بحران 2008 این سمت را در اختیار گرفت و تا سال گذشته نیز در این سمت بود تا اینکه به بانک مرکزی انگلیس رفت. رئیس بانک مرکزی سیاستهای پولی را کاملاً مستقل تعیین میکند. رئیس کنونی بانک مرکزی کانادا استفن پولوز 14 سال است که در بانک فعالیت میکند. او از نسل سوم یک خانواده کانادایی اوکراینی است.
دیدگاه تان را بنویسید