علینقیمشایخی از زیروبم برونگرایی میگوید
ابزاری برای پیشرفت
علینقیمشایخی عضو هیاتعلمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف از موافقان برونگرایی است اما معتقد است که باید ملاحظات مخالفان نیز به دور از متهم کردن دیگران و در فضایی شفاف شنیده شود. مشایخی در گفتوگو با «تجارت فردا» دلایلی برمیشمارد و چنین نتیجهگیری میکند که این عدم توجه به برونگرایی است که راه نفوذ بیگانگان را به کشور هموار میکند.
اگر به تجربه توسعه در کشورهای مختلف جهان نگاه کنیم، متوجه میشویم حداقل نسبت به چند سیاست پایهای و مهم به اجماع رسیدهاند. یکی از آنها «برونگرایی» است؛ اکنون ما نمیدانیم تعامل خوب با دنیا چگونه تعاملی است. این روزها مفهوم برونگرایی به محل مناقشات و اختلافنظرهای بسیاری از جمله سیاستگذاران، اقتصاددانان و مسوولان کشور تبدیل شده است. گروهی میگویند برونگرایی برای کشور یک الزام است و بدون آن نمیتوان بر مشکلات اقتصادی فائق آمد. برخی دیگر اما بر این باورند که با برونگرایی راه نفوذ دشمن باز میشود و استقلال و تمامیت کشور زیر سوال میرود. علینقیمشایخی عضو هیاتعلمی دانشکده مدیریت و اقتصاد دانشگاه صنعتی شریف از موافقان برونگرایی است اما معتقد است که باید ملاحظات مخالفان نیز به دور از متهم کردن دیگران و در فضایی شفاف شنیده شود. مشایخی در گفتوگو با «تجارت فردا» دلایلی برمیشمارد و چنین نتیجهگیری میکند که این عدم توجه به برونگرایی است که راه نفوذ بیگانگان را به کشور هموار میکند.
مرور تجربه کشورهای توسعهیافته نشان میدهد برونگرایی و تعامل مثبت با جهان، یکی از پایههای پیشرفت و یک الزام برای دستیابی به رشد اقتصادی بالا و مستمر است. بدون شک کشوری مثل سنگاپور که از هیچ موهبت طبیعی برخوردار نیست، با تکیه بر تجارت آزاد و تعامل مثبت با جهان بیرون، به توسعه دست یافته است. تجربه کشورهایی نظیر کره جنوبی، تایوان و برزیل نشان میدهد در سایه برونگرایی است که کشورها توسعهیافته میشوند یا در مسیر توسعه قرار میگیرند. اخیراً مسعود نیلی مشاور اقتصادی رئیسجمهور باز هم از ضرورت برونگرایی در اقتصاد سخن گفته و رئیسجمهور نیز در سخنرانی خود در روز ملی صادرات از برونگرایی دفاع کرده است. از نظر شما برونگرایی به چه معناست و با توجه به وضعیت کنونی اقتصاد ایران چگونه میتواند برای کشور مفید باشد؟
به عقیده من برونگرایی یعنی تعامل با دنیا و محیط اطراف. این کلیدواژه برخلاف درونگرایی که به معنای فرورفتن در خود است، دارای ابعاد مختلفی است؛ تعامل برای تبادل کالا و خدمات، دانش و فناوری از جمله این ابعاد است که احراز اینگونه تعامل با دنیا، برای یک جامعه بسیار ضروری است. علت آن
نیز روشن است. توسعه علم، فناوری، پیشرفتهای اقتصادی و نظیر آن در جایجای دنیا وجود دارد و کشوری نیست که بتواند ادعا کند تمامی پیشرفتها را در خود دارد. در نتیجه اگر بتوان کالا، خدمات و مزیتهای رقابتی داخلی را در سطح جهانی عرضه کرد و همچنین از کالا و خدمات برتر سایرین بهرهمند شد، موجب پیشرفت خواهد بود. علاوه بر این، در تعامل با جهان، میتوان به تبادل یافتهها و نتایج تحقیقات پرداخت و این روند، پیشرفت جامعه را در عرصههای علمی، فناوری و اقتصادی سرعت میبخشد. در واقع این امر در جهان امروز، نوعی ضرورت قطعی به شمار میرود. چنان که اگر کشوری از برونگرایی غافل شود، به سختی میتواند همراه قافله بشری باشد و دچار نوعی عقبماندگی خواهد شد. حال اگر کشوری از جوامع دیگر عقب بماند، آنگاه امنیت اقتصادی، سیاسی و نظامی آن تحتالشعاع قرار میگیرد. بنابراین برونگرایی یکی از ضرورتهای هر جامعه بوده، ضرورتی که به درستی در سیاستهای کلی اقتصاد مقاومتی به آن اشاره شده است.
در اقتصاد ایران، اکنون شماری از مشکلات کوچک و بزرگ وجود دارد. یکی از آنها رکود است که خود موجب عارضه دیگری به نام بیکاری شده است. طبیعتاً برای برونرفت از این رکود و رسیدن به رونق، لازم است که سمت تقاضا فعال شود و توسعه پیدا کند. بدین منظور نیز لازم است کار و شغل وجود داشته باشد و نیز سرمایهگذاری صورت گیرد، تا تقاضای کل تحریک شود و خروج از رکود حاصل شود. همچنین در داخل کشور منابع سرمایهای محدود است، چنان که سرمایهگذاری دولت با توجه به افت قابل توجه درآمدهای نفتی، بسیار کاهش پیدا کرده است. از طرفی به دلیل وجود رکود در اقتصاد، سرمایهگذاری خصوصی با کاهش همراه میشود. چراکه سرمایهگذاری هنگامی صورت میگیرد که در پاسخ به تقاضای موجود، ظرفیتها نیاز به توسعه داشته باشند. بنابراین با توجه به رکود و فقدان سرمایه و البته نبود تقاضا، توسعه صادرات میتواند راهگشا باشد. صادراتی که به حتم در پرتو برونگرایی حاصل میشود. همانطور که اشاره کردم، برونگرایی یعنی تعامل با کشورهای مختلف و در مناطق مختلف جغرافیایی. در تعامل با این کشورها، میتوانیم تقاضای موجود یا بالقوه آنها را به ظرفیتهای تولیدی خود مرتبط کنیم، و با
اتکا به تقاضای خارجی، زودتر از رکود خارج شویم. نکته دیگر با توجه به کمبود سرمایهگذاری داخلی، نیاز اقتصاد کشور به سرمایههای خارجی است. به منظور توسعه برخی بخشها نظیر نفت و گاز، معادن و بخشهای انرژیبر، نیاز به سرمایه است. بنابراین اگر تعامل سازنده و آبرومندانه با جهان حاصل شود، میتوان جریان سرمایههای آنسوی مرزها را به داخل کشور هدایت کرد. از این طریق هم زیرساختها توسعه مییابند و هم تقاضای داخل افزایش پیدا میکند. که در کوتاهمدت برای کشور رونق به ارمغان میآورد و در بلندمدت زمینهساز رشدهای اقتصادی مطلوب خواهد شد. نکته حائز اهمیت دیگر، ضرورت جذب فناوری در زمینههای مختلف به منظور نوسازی صنایع عمدتاً فرسوده و قدیمی کشور است که با هزینه تولید بالا فعالیت دارند. مطمئناً به واسطه تعامل با کشورهای صاحب فناوری، میتوان با انتقال فناوری با سرعت بیشتری صنایع کشور را نوسازی کرد. این فناوری البته تنها محدود به محصول و فرآیندهای تولید نیست. در واقع ما به فناوری بهبود مدیریت سازمانهای خود نیاز داریم. اکنون نیاز است که نظامهای مدیریتی در سازمانهای مختلف کشور -به ویژه در سازمانهای بزرگتر که البته به مدیریت
پیچیدهتری نیاز دارند و عمدتاً با بهرهوری ناچیزی فعالیت دارند- مورد اصلاح قرار گیرد. از طرفی تسریع در اصلاح مدیریت اینگونه سازمانها حائز اهمیت است که این امر در سایه تعامل با دنیا محقق میشود. بنابراین در تمامی ابعاد یادشده برونگرایی میتواند به خروج از رکود و رشد اقتصادی قابل قبول کمک کند.
عدهای معتقدند برونگرایی، مغایر با اقتصاد مقاومتی است در حالی که در ابلاغیه اقتصاد مقاومتی به اقتصاد درونزای بروننگر تاکید شده است. با این حال به نظر میرسد تعریف واحدی برای این واژه وجود ندارد. برخی آن را محدود به صادرات عراق و افغانستان میدانند، برخی چین و برخی دیگر اروپا. فکر میکنید چرا معنای این واژه همچنان برای برخی مبهم است؟
در اقتصاد مقاومتی بندهایی وجود دارد که خود تاحدودی تفسیر روشنی از برونگرایی را به ما میدهد. به عنوان نمونه در چندین بند از این سند بالادستی به کلیدواژه صادرات اشاره شده است. در یکی از این بندها میخوانیم، حمایت همهجانبه هدفمند از صادرات کالاها و خدمات به تناسب ارزش افزوده و با خالص ارزآوری مثبت. در واقع این بندها برونگرایی را معادل تعامل با دنیای خارج از کشور از منظر کالا، خدمات، سرمایه، دانش و فناوری معنا میکند و این کاملاً عقلانی است. این مفهوم از برونگرایی باید میان عموم پذیرفته شده باشد. اینکه میگویند برونگرایی، صادرات به کشورهایی نظیر عراق و افغانستان است، بحث نادرستی نیست. اما باید توجه داشته باشیم که صادرات بخشی از برونگرایی است و عمدتاً
مفهوم تعامل مطرح است. تعامل یعنی جذب دانش و فناوری و در نتیجه تسریع در رشد. تعامل یعنی جذب سرمایه و در نتیجه رونق ظرفیتسازی و کاهش بیکاری. طبعاً صادرات به کشورهایی نظیر عراق ضمن اینکه بازارهای خوبی هستند، بخشی از برونگرایی محسوب میشود، اما سوال اینجاست که اکنون نیازهای فناوری و دانش خود را چگونه و از کجا برآورده کنیم؟ البته نهفقط ایران، بلکه تمامی کشورها چنین نیازی به دانش و فناوری را دارند. به عنوان مثال حتی کشورهایی مانند آمریکا، آلمان و ژاپن، از بخش دیگری از جهان، این دو را وارد کشور خود میکنند. چراکه دانش و فناوری در سطح کل دنیا جلو میرود. چنان که برخی از کشورها در حوزههایی صاحب علم و فناوری هستند و در حوزههای دیگر اقدام به واردات آن میکنند.
در ایران دو نگاه متفاوت به مقوله برونگرایی وجود دارد. گروهی آن را وابستگی به اقتصاد جهانی میدانند و معتقدند اگر به اقتصاد جهان متصل شویم، قاعدتاً به محض اینکه بخواهند با ما برخورد سیاسی کنند، با ابزار تحریم برخورد میکنند و ما دچار مشکل میشویم. این گروه معتقدند پیامد برونگرایی، نفوذ دشمن از کانال اقتصادی است. گروهی هم معتقدند برونگرایی به معنی وابستگی به جهان بیرون نیست و اتفاقاً افزایش مبادله با جهان خارج، آنها را در برخورد با ایران محتاط میکند. با این حال اقتصاددانان معتقدند برونگرایی یک ضرورت است. چون اقتصاد ایران با متغیرهای داخلی توان رشد بالا و مستمر ندارد و به این ترتیب قادر به حل مساله بیکاری نیست. به عقیده شما چرا در این زمینه اجماع وجود ندارد؟
معتقدم که راه نفوذ دشمن به کشور زمانی مسدود میشود که ساختارهای کشور مورد تقویت واقع شود و نه با محدود کردن خود. اگر خود را محدود کنیم، هم به نوعی صورت مساله پاک میشود و هم از دستاوردهای روز جهان محروم میمانیم. در این صورت جامعه از سایر جوامعی که با تعامل سازنده این دستاوردها را کسب کردهاند، دچار عقبماندگی میشود. وقتی جامعه
عقب افتاد، ضعف درونی کشور بیشتر میشود و آنگاه است که امکان نفوذ بیگانگان در کشور فراهم میشود. اما اگر ما جامعه نیرومندی باشیم و خود را مرتب تقویت کنیم، قاعدتاً نفوذپذیری بدخواهان به حداقل میرسد. بسیاری از کشورهای برونگرا هستند که با جهان در تعامل هستند و در عین حال با قدرت، عزت و استقلال و نیز ساختاری استوار، از این تعامل بهره میبرند. اگر به واسطه هراس از نفوذ بیگانه، بخواهیم از برونگرایی و تعامل دوری کنیم، قاعدتاً ضعیفتر خواهیم شد و فاصله کشورمان با سایر کشورها از منظر پیشرفت و توسعه بیشتر میشود. وقتی این فاصله افزایش پیدا کند، امکان نفوذ در کشور بیشتر میشود. به عبارت دیگر نفوذ در شرایطی امکانپذیر است که ساختارها و امکانات ضعیفتر است. شما اگر کشورهای قدرتمند در زمینههای اقتصادی، فرهنگی، نظامی و سیاسی و در واقع کشورهایی را که نفوذ در آنها سختتر است، بررسی کنید، ملاحظه میکنید آنها دائماً در حال تعامل با دنیا و کشورهای اطراف هستند. به عنوان مثال چین، سالها بود که به نوعی در خود فرورفته بود و ارتباطی با بیرون نداشت. این رویکرد سبب عقبماندگی این کشور شد و پس از وقوع یک تحول درونی، تعامل با دنیا
را از سر گرفت و بدین ترتیب با جهش در توسعه مواجه شد و اکنون دومین ابراقتصاد جهان است. در مقابل کشوری مانند کره شمالی، با انزوای خودخواسته، در حال فاصله گرفتن بیشتر با دنیاست و مشکلات خاص خود را دارد.
به ارتباط میان برونگرایی و اشتغالزایی اشاره کردید. در مورد این رابطه لطفاً بیشتر توضیح دهید.
همانطور که اشاره کردم، زمانی که تقاضا وجود داشته باشد، واحدهای تولیدی به حرکت درمیآیند. تقاضا یا از صادرات ایجاد میشود که در نتیجه تعامل با خارج از مرزها به وجود میآید، یا از طریق سرمایهگذاری در داخل. سرمایهگذاری خود رونق ایجاد میکند و این رونق به اشتغالزایی منتج میشود. بنابراین وقتی سرمایهگذاری صورت میگیرد، تقاضای کل جامعه در داخل افزایش مییابد و عدهای شاغل میشوند. همین عده با کسب درآمد از محل ایجاد شغل، تقاضای ثانویه ایجاد میکنند و به رونق بیشتر و ایجاد بیشتر شغل منجر میشوند. در نتیجه برونگرایی با توسعه صادرات و افزایش سرمایهگذاری در داخل میتواند چارهساز معضل بیکاری باشد که اکنون به بزرگترین مساله اقتصاد ایران تبدیل شده است.
مشاور اقتصادی رئیسجمهور بر این عقیده است که هرچه اجماع در مورد برونگرایی دیرتر حاصل شود، فرصت بیشتری از دست میرود. چه راهکاری وجود دارد که از طریق آن بتوان این اجماع را حاصل کرد ضمن اینکه نظر مخالفان نیز تامین شود؟
دقیقاً همینطور است. معتقدم که باید از متهم کردن و برچسب زدن به یکدیگر خودداری کنیم. فرض کنیم که تمامی افرادی که درگیر این موضوع هستند، خیرخواه جامعه و اقتصاد کشور هستند. اما ممکن است درک مختلفی از برونگرایی داشته باشند. در نتیجه لازم است با کنار گذاشتن پیشفرضها، بحث و تبادل نظرهای منطقی آغاز شود. عدهای که نگران پیامدهای برونگرایی هستند، ممکن است ملاحظاتی داشته باشند که صحیح و بجا باشد. از طرفی باید ملاحظات عدهای که میگویند در صورت عدم برونگرایی کشور دچار عقبماندگی و آسیبپذیری میشود، نیز مورد توجه قرار گیرد. این دو گروه میتوانند در فضایی شفاف و بدون متهم کردن یکدیگر، مسائل را از منظر فنی و واقعبینانه مورد حلاجی قرار دهند. همچنین این گفتوگوها با انتشار در رسانه ملی و مطبوعات، میتواند مورد تحلیل بیشتر واقع شود و در نتیجه امکان حصول اجماع را تاحدود قابل توجهی افزایش دهد. توجه داشته باشید که اجماع در نتیجه گفتوگو حاصل میشود و با تحکم، زورگویی و پرخاشگری نتیجهای به دست نمیآید. در واقع این اجماع با شنیده شدن و در نظر گرفتن ملاحظات هر دو طرف موافق و مخالف برونگرایی و در فضایی صمیمی و به دور از سوءظن محقق میشود.
آقای دکتر با توجه به شرایط کنونی اقتصادی و سیاسی کشور و اینکه قوه اجرایی کشور تنها یک سال فرصت دارد، آیا به محقق شدن چنین اجماعی میتوان امیدوار بود؟
من فکر میکنم که حل مساله تنها به سیاسیون محدود نمیشود و اینکه تنها یک سال از عمر دولت باقی است، دلیلی نیست که کارشناسان و خبرگان در دو حوزه با هم به گفتوگو ننشینند. در واقع اگر این گفتوگو در سطح متفکران و فرهیختگان اعم از موافقان و مخالفان صورت گیرد، خود سیاستگذاران نیز تحت تاثیر قرار میگیرند. معتقدم که لازم است اتفاقاً این گروه فضا را شفاف کنند، سپس تصمیمگیران سیاسی در سایه این شفافیت است که تاثیر میپذیرند. باید نوعی جنبش برای تعامل سازنده و عزتمند با دنیا شکل بگیرد؛ چنان که سیاستهای خارجی، فعالیتهای اقتصادی و سرمایهگذاری، تعاملات و توافقات با سایر کشورها، دانشگاه و مراکز فنی و تحقیقی کشور، و تمامی عوامل دخیل، همگرا و در این جهت باشد.
در صورت عدم تحقق برونگرایی چه تصویری را برای آینده ایران ترسیم میکنید؟
در این صورت ما به کشوری تبدیل میشویم که امکان تعامل با بیرون را نداریم، صادرات به حداقل میرسد، رکود باقی میماند و اقتصاد با عقبماندگی مواجه میشود. هرچند که توان علمی و فناوری کشور در بسیاری حوزهها، قابل چشمپوشی نیست، اما این توان تمامی حوزه را پوشش نمیدهد و نیازمند آن هستیم که بخشی را از سایر کشورها وارد کشور کنیم. در نتیجه عدم تعامل با دنیا از این منظر هم عقب میمانیم و در واقع از دانش و فناوری روز دنیا بهرهای نمیبریم. در پی این عقبماندگی، قاعدتاً شهروندان کشور احساس خوبی نخواهند داشت و با این احساس ناخوشایند زمینه نفوذ بیگانگان و آسیبپذیری کشور فراهم میشود و حتی میتواند در ثبات جامعه اخلال به وجود بیاورد. در واقع دنیا در حال حرکت رو به جلوست و ما نیز میتوانیم از طریق تعامل سازنده و البته با حفظ ارزشها و استقلال کشور با این حرکت همگام باشیم. مگر آنکه بگوییم ما حرفی برای گفتن در این دنیای رو به پیشرفت نداریم و در واقع به ارزشها و پتانسیلهای خود شک داشته باشیم. حال آنکه ایرانیها از نظر موضوعات انسانی، اخلاقی و معنوی حرفهایی برای زدن دارند که هم داخل کشور و هم جایگاه ایران در دنیا را ثبات میبخشد و جایی برای نگرانی نیست.
به عنوان سوال آخر، پیشبینی شما از آینده چیست؟ فکر میکنید میتوانیم به حصول این نوع اجماع امیدوار باشیم؟
به هر حال جامعه ما مانند هر جامعه دیگری در حال حرکت رو به جلوست. ما در کشور یک قشر پرشمار تحصیلکرده داریم و این قشر، برونگرایی را به معنای مورد نظر ما، میفهمند و از اهمیت آن نیز آگاهند. از طرفی این بافت جمعیتی در کنار توسعه ارتباطات بینالملل، بستری را ایجاد میکند که برونگرایی در جامعه ما شکل خواهد گرفت. ممکن است زمان ببرد اما نهایتاً حاصل میشود و نیاز است که مدیریت شود تا اینکه بخواهیم در مقابل آن ایستادگی کنیم. چراکه ایستادگی در مقابل برونگرایی نوعی جبر برای پیشرفت بوده و برونگرایی یا تعامل با دنیا، الزامی برای تحقق این پیشرفت به شمار میرود. بنابراین چنین الزامی خود را تحمیل خواهد کرد و لازم است از این الزام به گونه درستی بهرهبرداری شود. اما اگر در برابر آن مقاومت صورت بگیرد، خود را آنچنان که میخواهد به کشور تحمیل خواهد کرد و نه به شکلی که ما بخواهیم طراحی کنیم. در واقع ما میتوانیم به استقبال برونگرایی برویم و با مدیریت و طراحی آن را با حفظ استقلال و عزت کشور به برونگرایی فعال و سازنده تبدیل کنیم.
دیدگاه تان را بنویسید