ایران؛ از «برونگرایی منفعل» تا «برونگرایی فعال»
نفت و گاز در خدمت عبور از وابستگی
استفاده از اصطلاح «برونگرایی» برای اقتصادهای ملی، اگر بدون تعریف مشخص آن انجام بگیرد، میتواند ابهامآفرین باشد. در واقع برونگرایی، بر حسب تعریف، میتواند ضعف یا توانایی یک اقتصاد را به نمایش بگذارد.
استفاده از اصطلاح «برونگرایی» برای اقتصادهای ملی، اگر بدون تعریف مشخص آن انجام بگیرد، میتواند ابهامآفرین باشد. در واقع برونگرایی، بر حسب تعریف، میتواند ضعف یا توانایی یک اقتصاد را به نمایش بگذارد.
یک اقتصاد تکمحصولی متکی بر صدور یک ماده خام به بازارهای جهانی، عملاً برونگراست، زیرا فعل و انفعالات آن در گرو نوسانات بهای ماده مورد نظر زیر تاثیر عرضه و تقاضا در خارج از مرزهای ملی است. در همان حال یک اقتصاد متنوع و پیشرفته را نیز میتوان «برونگرا» توصیف کرد، زیرا چنین اقتصادی بازار کالاها و خدمات خود را هم در سطح ملی و هم در سطوح منطقهای و جهانی جستوجو میکند و پویایی آن نیز با موقعیت کالاها و خدمات صادراتی آن در عرصه بینالمللی ارتباط تنگاتنگ دارد. هردوی این اقتصادها را میتوان به دلیل رویکردشان به خارج از مرزهای ملی، برونگرا توصیف کرد. هرچند کیفیت آنها و درجه شکنندگیشان در برابر نوسانهای خارجی زمین تا آسمان اختلاف دارد.
در یک اقتصاد تکمحصولی نقش تامین منابع ارزی یک کشور تنها بر یک بخش سنگینی میکند که بدون برخورداری از پیوندهای بنیادی با دیگر بخشها فعالیت دارد و محصول خود را در شرایط انفعال به بازارهای جهانی عرضه میکند. در این مورد میتوان از «برونگرایی منفعل» سخن گفت. در مورد دوم ما با یک «برونگرایی فعال» سروکار داریم، زیرا بخشهای گوناگون یک اقتصاد، از کشاورزی گرفته تا صنعت و خدمات، در درون یک شبکه به هم تنیده و در کنش و واکنش نسبت به نیازها و الزامات بازارهای درونی و منطقهای و جهانی، محصولات زیادی را عرضه میکنند. چنان که به دلیل تنوع و گستردگی، از شکنندگی به مراتب کمتری نسبت به کالای واحد یک اقتصاد تکمحصولی رنج میبرند.
ایران در تاریخ معاصر خود به گروه اقتصادهای برونگرای منفعل تعلق داشته و بهرغم پیچیدهتر شدن زیرساختهای تولیدی خود در شماری از عرصههای صنعتی و خدماتی، هنوز جز نفت و گاز، کالا یا خدمت قابل توجهی برای عرضه به بازارهای جهانی ندارد و بودجه و بازرگانی خارجی آن زیر سلطه درآمدهای ارزی است که عمدتاً از محل صدور «طلای سیاه» حاصل میشود. تصادفی نیست که از دههها پیش به این سو، نوسانهای بازار جهانی نفت مهمترین رویداد تاثیرگذار بر فراز و نشیبهای فعالیت اقتصادی در کشور بوده و هست. بر پایه آمار گمرک جمهوری اسلامی ایران، کل صادرات غیرنفتی ایران در ششماهه نخست سال جاری (با صرف نظر از صادرات میعانات گازی و فرآوردههای پتروشیمی) به 9 میلیارد و 500 میلیون دلار میرسد. به بیان دیگر، صادرات غیرنفتی واقعی ایران سالانه حدود 20 میلیارد دلار است، حدود یکیازدهم تایلند، یکهشتم ویتنام و یکهفتم ترکیه.
گذار ایران از برونگرایی منفعل به برونگرایی فعال به معنای چشم پوشیدن از منابع نفت و گاز کشور نیست. شعار «اقتصاد بدون نفت» که از اوایل دهه 1330 در کشور رایج شد، برخلاف یک تصور نادرست به معنای تعطیل کردن چاههای نفت و گاز نیست. ایران باید در بهترین شرایط ممکن، تا وقت باقی است، ذخایر سرشار نفت و گاز خود را در خدمت عبور از وابستگی به این دو کالا، که دیر یا زود الزاماً اتفاق خواهد افتاد، به کار بگیرد. سخن بر سر فراهم آوردن شرایط لازم برای «اقتصاد فرانفتی» یا «اقتصاد پسانفتی» از راه فعال کردن برونگرایی است تا ایران بتواند، از راه بازسازی اقتصاد خود، صادرات کالاهای کشاورزی، صنعتی و خدمات را به مهمترین اهرم ادغام خود در اقتصاد جهانی بدل کند. در زمینه گذار ایران از برونگرایی منفعل به برونگرایی فعال، سه پرسش عمده مطرح میشود.
1- آیا این گذار ضرورت دارد؟
آینده ایران در گرو این گذار است. در کوتاهمدت و میانمدت، مساله نیازهای بازار مطرح است. بیکاری به ویژه در قشر تحصیلکردگان آموزش عالی به سطح خطرناکی رسیده و اقتصاد کشور در وضعیت کنونی، توانایی مقابله با این خطر را ندارد. در گزارشی زیر عنوان اشتغال و بازار کار در پیوند با احکام برنامه پنجساله ششم، که تیرماه جاری منتشر شد، مرکز پژوهشهای مجلس پیشبینی میکند که حتی با نرخ رشد پنج درصد در سال، تازه به شرط حفظ نرخ مشارکت در سطح کنونی، شمار بیکاران تا سال 1400 به بالای چهار میلیون نفر و نرخ بیکاری به مرز 16 درصد خواهد رسید. دیگر نه دستگاههای اداری و واحدهای تولیدی بخش دولتی توان جذب بیکاران را دارند و نه واحدهای بخش خصوصی زندانیشده در چارچوب بازار ملی. تجربه کشورهای پویای آسیایی نشان میدهد تنها با گسترش واحدهای تولیدی برونگرا، که فتح بازارهای جهانی را هدف گرفتهاند، میتوان به نیازهای رو به گسترش بازار کار پاسخ داد. و اما در درازمدت کشور مجبور است برونگرایی منفعلانه کنونی را به «برونگرایی» فعالانه بدل کند و کالاهای غیرنفتی از جمله صنعتی را به جای نفت
بنشاند، زیرا با تحولات کنونی در سطح جهانی و پیشروی تکنولوژیهای تازه، معلوم نیست نفت و گاز در سبد آتی انرژی جهان چه جایگاهی خواهند داشت.
2- آیا این گذار امکانپذیر است؟
از پایان دهه 1960 میلادی به این سو شماری از کشورهای در حال توسعه به ویژه در آسیا ثابت کردند که میتوان با در پیش گرفتن یک استراتژی صنعتی مبتنی بر برونگرایی (صدور انبوه کالاهای رقابتی به بازارهای جهانی) از گرداب فقر و بیکاری رهایی یافت. کره جنوبی، تایوان، سنگاپور و هنگکنگ به این راه افتادند و در پی آنها شمار دیگری از کشورها به همان استراتژی روی آوردند، به ویژه چین که با این گزینش کل اقتصاد جهانی را دگرگون کرد. چرا ایران نتواند برونگرایی را این بار در شکل فعالانه آن تجربه کند؟ شمار زیادی از منابع کارشناسی بینالمللی، به ویژه در پی امضای برجام، در بررسیهای خود به این نتیجه رسیدهاند که ایران از توانایی بالقوه لازم برای تبدیل شدن به یک «قدرت نوظهور» برخوردار است. به عنوان نمونه از گزارش ماه ژوئن موسسه جهانی مککینزی نام میبریم که میگوید ایران توانایی آن را دارد که تا دو دهه دیگر تولید ناخالص داخلی خود را 1000 میلیارد دلار افزایش دهد و 9 میلیون فرصت تازه شغلی ایجاد کند. این چشمانداز، از دیدگاه موسسه مککینزی، با تکیه بر عوامل گوناگون، به ویژه پیشروی
ایران در راستای برونگرایی از راه ایجاد صنایع قابل رقابت در سطح بینالمللی قابل تحقق است.
3- برای فراهم آوردن شرایط این گذار، چه باید کرد؟
استراتژی صنعتی ایران، از آغاز تا امروز، عمدتاً بر رشد «صنایع جانشین» استوار بوده است. در واقع دستگاههای صنعتی کشور برای این منظور به وجود آمدند که تولیدات خود را، از پارچه گرفته تا لوازم خانگی و خودرو، جانشین کالاهای خارجی وارداتی کنند. هدف آنها پاسخگویی به نیازهای بازار داخلی بود و فعالیت آنها زیر سایه حمایتهای گمرکی و در چارچوب مرزهای کموبیش بسته انجام گرفته است. صنعت خودروسازی، آشکارترین مظهر این استراتژی است. برای دستیابی به برونگرایی فعال، ایران باید استراتژی صنایع جانشین را پشت سر بگذارد و به استراتژی صنعتی متکی بر «پیشبرد صادرات» روی بیاورد. این بار صنایع ایران به جای آنکه وسیله تامین جانشین برای کالاهای وارداتی باشند، باید به اهرمی برای جانشینی صادرات بدل شوند. به این معنا که باید تولیدات خود را به جای نفت، به مهمترین منبع تامین درآمدهای ارزی کشور تبدیل کنند.
این گذار، مستلزم یک تحول بنیادی در فضای کسب و کار ایران و نیز در روابط کشور با جامعه اقتصادی بینالمللی به منظور جذب آزادانه سرمایه و تکنولوژی از سراسر جهان است. ولی از آن مهمتر، برونگرایی در راستای صدور کالا و خدمات به بازار جهانی نیازمند یک تحول بزرگ فرهنگی به منظور ایجاد بلندپروازی لازم در میان ایرانیان است. آنها باید اطمینان یابند که میتوانند با کالاهایی به جز نفت و گاز به فتح بازارهای جهانی بروند.
دیدگاه تان را بنویسید