تاریخ انتشار:
آرامش بازارهای داخلی در ابتدای پاییز
موج نگرانی از اقتصادهای نوظهور
نخستین هفته کامل پاییز در شرایطی آغاز شد که بازار سهام پس از ریزشهای نسبتاً سنگین هفتههای ماقبل، وضعیت کمنوسانی را سپری میکرد. بازار ارز اما با افزایش تقاضا همراه بود و توانست از قیمت سکه در برابر ریزشهای اونس طلای جهانی حمایت کند.
نخستین هفته کامل پاییز در شرایطی آغاز شد که بازار سهام پس از ریزشهای نسبتاً سنگین هفتههای ماقبل، وضعیت کمنوسانی را سپری میکرد. بازار ارز اما با افزایش تقاضا همراه بود و توانست از قیمت سکه در برابر ریزشهای اونس طلای جهانی حمایت کند. در سمت دیگر تحولات نسبتاً ملایم بازارهای داخلی، اقتصاد جهانی همچنان درگیر و دار نگرانی از وضعیت بازارهای نوظهور بود. به طوری که آمارهای ضعیف اقتصاد چین، افت شدید قیمت کالاها و خروج سنگین سرمایهها از این اقتصادهای نوظهور باعث شده است که موتور محرک اقتصاد جهانی با ضعف جدی مواجه شود.
حبس در انفرادی 1100دلاری اونس
طلا که میرفت از حصر کانال 1100 دلار خود را رها کند، دوباره عقبنشینی کرد. تقویت ارزش دلار در برابر سایر ارزهای معتبر جهانی، رشد شاخص بازارهای سهام در آمریکا، اروپا و آسیا و بیم و واهمه از اقدام محتمل بانک مرکزی اروپا برای افزایش نرخ بهره عواملی بودند که در هفته گذشته اونس را از محدوده طلسمشده 1150 دلار پسراندند. در انتهای هفته قبل از آن در سایه برخی گمانهزنیها و اخبار بیرون از بازار، طلا توانسته بود تا بیش از 1156 دلار در هر اونس هم قیمت پیدا کند؛ اما از همان روز جمعه یعنی آخرین روز کاری بازارهای جهانی و در پی آن با گشایش این بازارها در روز دوشنبه، فلز زرد هر روز مقداری تنزل ارزش داشت تا جایی که در هنگام نگارش این متن ارزش آن به مرز 1110 دلار نیز کاهش یافته است. در واقع آنچنان که تحلیلگران بازارها و معاملهگران طلای جهانی ابراز میکنند، صعود قیمت طلا در هفته آخر تابستان بیش از آنکه معلول عوامل بنیادین باشد، با پشتوانه معاملات خودکار در قیمتهای از پیش تعیینشده اتفاق افتاد. با عبور قیمت از محدوده 1140 دلار در هر اونس برای طلا، بسیاری از معاملات خرید یا شناسایی سود حاصل از فروش که پیشتر در بسترهای
معاملاتی برخط بارگذاری شده بودند، فعال شده و سبب شد حرکت دومینویی در راندن قیمت به سمت بالا صورت پذیرد. این موضوع از اهمیت بالای بازه قیمتی 1140 تا 1160 دلار اونس طلا حکایت کرده، و نشان میدهد تا چه اندازه بازار نسبت به این مقاومت فعلی طلا تحریکپذیر و حساس شده است. البته، همانطور که ذکر شد، عوامل بنیادین در نوسانات بازار طلا همچنان نقش خود را ایفا میکنند و در ادامه روزهای کاری بازار، این عوامل بودند که بهانه را به دست معاملهگران طلا برای فروش و کاهش قیمت دادند. از جمله این عوامل، انتشار شاخصهای اقتصادی از سوی بانک مرکزی چین و نیز بانکهای مرکزی اروپایی و آمریکا بود که تا اندازهای فعالان بازار را به بهبود وضع اقتصادی این کشورها و بازگشت رونق امیدوار ساخت. به طور خاص، شاخص اعتماد مصرفکننده در آمریکا توانست با رسیدن به عدد 103، نماگری در جهت تداوم روند رو به رشد اقتصاد آمریکا تفسیر شود و از اینرو شاخص بازارهای سهام در آمریکا نظیر S&P 500 نیویورک در سایه این خبر و اخبار دیگر به طور نسبی افزایش یافتند. همچنین، بانک مرکزی چین که از ماه ژوئن امسال تصمیم به انتشار اطلاعات میزان ذخایر طلای خود به طور
ماهانه گرفته، در گزارشی بیان کرد میزان ذخایر این فلز نزد آن بانک به 1600 تن رسیده است. گزارش PBoC یا بانک مرکزی چین نشان میدهد به رغم خرید 520 هزار اونس طلا در ماه آگوست سال جاری، میزان خرید طلا توسط این نهاد تا اندازهای نسبت به ماههای گذشته کاهش داشته است. این موضوع، یعنی کاهش خرید طلا توسط بانک مرکزی چین که یکی از بزرگترین متقاضیان نهادی طلا در جهان است همراه با کاهش تقاضای طلا توسط معاملهگران خرد به عنوان کالای امن، باعث شد طلا تا لحظه تنظیم این گزارش در هفته گذشته بیش از 30 دلار در هر اونس تنزل قیمت را تجربه کند. علاوه بر اینها، همچون ماهها و هفتههای اخیر، سایه تهدید افزایش نرخ بهره توسط بانک مرکزی آمریکا بر سر فلز طلایی وجود دارد و در این راستا انتشار آمار میزان شغلهای ایجادشده در بخش غیرکشاورزی و نیز نرخ بیکاری در روز جمعه، ممکن بود مسیر تصمیمگیری نهاد ناظر پولی آمریکا را تا انتهای سال جاری مشخصتر سازد.
دیگر بر همگان اهمیت سطح مقاومتی 1150 تا 1160 دلار هر اونس طلا آشکار شده و میتوان گفت از ماه نوامبر سال گذشته میلادی، این پنجمین بار بود که این محدوده قیمتی نقش خود را به عنوان مقاومت یا حمایتی مستحکم ایفا کرد. چنان که هفتههای پیش توصیف شد، طلا توانسته با شکل دادن یک الگوی مثلث کاهشی و عبور از مرز پایینی این الگو، قیمتهایی کمتر از 1100 دلار و حتی کمتر از هزار دلار در هر اونس را هدفگیری کند. همچنین ذکر شد که به طور معمول چنین الگوهایی با بازگشتهای موقت قیمتی یا «پولبک» همراه هستند. چنان که در نمودار طلا در پنجرههای زمانی روزانه یا هفتگی میتوان مشاهده کرد، دو بازگشت قیمت را به محدوده 1150 تا 1160دلاری اونس میتوان به چنین پولبکی نسبت داد. غیر از این، میتوان در این نمودار خط روندی نزولی ترسیم کرد که از ابتدای سال 2015 شکل گرفته است و این خط نیز هماکنون در همین محدوده اشارهشده در نقش یک مقاومت پویا عمل میکند. شکسته شدن این خط روند میتواند نشانهای مطمئن از حرکت طلا به سمت بالا تلقی شود. در سوی مقابل نیز میتوان با ترسیم خطی صعودی، سطح پویای حمایتی در نظر گرفت که هماکنون در محدوده 1105 تا 1110
دلار قرار دارد. در صورت شکسته شدن این سطح حمایتی، در واقع یک الگوی مثلثی فعال میشود که هدف آن کمتر از 1050 دلار در هر اونس طلا مشاهده میشود. در هر صورت، نوسان مکرر طلا در محدوده 1100 تا 1150 دلار در هفتههای اخیر این بازه را به اجتماعی از حمایتها و مقاومتهای شناختهشده در تحلیلهای فنی مبدل کرده که در صورت فرار فلز زرد از این محدوده قیمتی به هر سو میتوان به طور نسبی با اطمینان گفت آینده میانمدت و کوتاهمدت در جهتی که خروج اونس از این محدوده روی میدهد، رقم خواهد خورد.
بورس در حالت ارزیابی
بازار سهام که در نیمه دوم شهریورماه دو شوک مهم را پشت سر گذاشت، هفته گذشته نوسانات محدودی را پشت سر گذاشت. بازگشایی همزمان نمادهای مهم بازار سهام و تعیین 13 سنتی نرخ خوراک گازی از جمله مواردی بودند که هراسی ناگهانی در بازار سهام ایجاد کردند. به طوری که شاخص بورس در کمتر از 10 روز از کانال 64 هزار واحدی به سطح 61 هزار واحد سقوط کرد. این در حالی بود که پیش از این، حرکت از کانال 66 هزار واحدی به 64 هزار واحد، 32 روز معاملاتی به طول انجامید. این موضوع از نگاه بسیاری از کارشناسان به معنای فروشهای هیجانی و ناشی از هراسی دستهجمعی بود که ممکن است وضعیت بازار سهام مشابه سال 1392 با رکودی طولانیمدت مواجه شود. این در حالی بود که تفاوت شرایط بنیادی به سرعت برخی خریداران را به بازار سهام کشاند که نشان میدهد ریزشهای ادامهدار دور از انتظار است.
به این ترتیب، بورس تهران هفته گذشته را با نوساناتی بسیار محدود ادامه داد و در پایان با افت 3 /0درصدی شاخص کل مواجه شد. اگر به تقویم پیش روی بورس تهران نگاه کنیم در وهله نخست گزارشهای ششماهه سودآوری شرکتها را پیش روی داریم. اکثریت قریب به اتفاق کارشناسان اعتقاد دارند به علت رکود اقتصادی در داخل، ثبات نسبی نرخ ارز و روند رو به کاهش قیمتهای جهانی کالاها، این گزارشها مشابه گزارشهای دوره قبلی (سه ماه نخست سال) وضعیت نامناسبی دارند و احتمالاً شرکتها با تعدیل منفی سودآوری مواجه میشوند. این موضوع احتمال کاهش مجدد قیمت سهام را افزایش میدهد. با این حال، بسیاری از کارشناسان معتقدند اثر این گزارشهای ششماهه در قیمتهای فعلی منعکس شده و احتمال ریزشهای شدید پایین است. به اعتقاد این کارشناسان، قیمتهای پایین فعلی باعث شده است سهامداران تمایلی به فروش نداشته باشند و همین موضوع ریزش سنگین قیمتها را به دلیل کمبود عرضه محتمل نشان نمیدهد.
از سوی دیگر، یکی از موضوعاتی که انتظار میرود تا پایان آذر تعیین تکلیف شود، اجرای توافقنامه هستهای است که بسیاری را نسبت به آینده اقتصاد کشور و بازار سهام امیدوار کرده است. هر چند بسیاری هنوز راه درازی را برای اثرگذاری واقعی ورود سرمایهگذاران خارجی ارزیابی میکنند، اما نخستین نشانههای واقعی اثرگذاری گشایشهای هستهای میتواند جرقهای برای رشد بازار سهام باشد. در بازارها همواره معاملهگران اخبار را پیشخور میکنند و زودتر از آنکه موضوعی تحقق یابد آن را در قیمتها میبینند. مشابه این امر را در ماههای اخیر نیز مشاهده کردیم. یعنی پیش از آنکه اثرگذاری کاهش قیمتهای جهانی کالاها و رکود اقتصادی در صورتهای مالی هویدا شود، بازار سهام با کاهش قیمتها مواجه شد. بنابراین، به نظر میرسد معاملهگران در حال ارزیابی وضعیت کنونی بورس و زمان مناسب برای ورود هستند که بخشی از آن مربوط به گمانهزنیهای زمان اجرای توافق هستهای است و بخش دیگر آن به وضعیت بازارهای جهانی مرتبط میشود.
تعادل با طعم 3400 تومان
بازار دلار اولین روزهای پاییز 94 را با آرامش نسبی پشت سر گذاشت. در حالی که در سایه تعطیلی روز پنجشنبه عید قربان قیمت در محدوده 3400 تومان تعادل یافته بود، تنشهای ناشی از حادثه منا و نیز تقویت ارزش درهم و دلار در بازارهای دوبی و کردستان باعث شد قیمت ارز در بازار آزاد در اواسط هفته تا 3455 تومان افزایش پیدا کند. این افزایش با یک وقفه مختصر در روز سهشنبه، در ادامه هفته نیز تداوم یافت تا جایی که تا لحظه تنظیم این گزارش قیمت 3470 تومان را نیز تجربه کرد. به نظر میرسد بازار از سیاستها و حرکتهای کنترلی بانک مرکزی اینطور برداشت کرده است که این نهاد فعلاً مایل به افزایشهای بیشتر قیمت در بازار آزاد نیست، و بر مبنای این تلقی معاملهگران بازار به خصوص معاملهگران غیررسمی دست به خریدهای گسترده در قیمتهای فعلی نمیزنند. از سوی دیگر، کاهش قیمت نفت و افزایشهای ولو میکروسکوپی قیمت ارز مبادلهای در هفتههای اخیر سبب شده بازار به طور بنیادین انگیزههایی برای حرکت به سمت بالا را در نهان خود حفظ کند. همچنین به نظر میرسد با توجه به کاهش شدید قیمت نفت، با وجود چشماندازهایی از رفع تحریمهای بانکی و اقتصادی، بانک مرکزی
در آینده کوتاهمدت نتواند سیاست ارزی تکنرخی را پیادهسازی کند. با در نظر گرفتن مجموعه این عوامل میتوان گفت بازار با حرکتی همراه با واهمه و بیم، در شرایط فعلی قیمتهایی تعادلی را جستوجو میکند که به طور حتم یا در سطوح فعلی یا در سطوحی بالاتر خواهد بود. سکه تمام بهار آزادی طرح جدید که در بازار به سکه امامی هم شهرت دارد، در گیر و دار حرکتهای غالباً واگرای اونس و ارز بازار آزاد در هفتههای جاری قرار گرفته است و نمونه بارزی از چنین حرکتی را میتوان در هفته گذشته سراغ گرفت. سکه در سایه افزایش قیمت دلار با وجود کاهش تدریجی قیمت جهانی طلا تا نزدیک 930 هزار تومان افزایش قیمت داشت و سپس با کاهش اونس و تثبیت نسبی دلار، در بازه 930-920 هزارتومانی به تعادل رسید.
در این میان، روند حباب سکه (اختلاف قیمت بازاری با ارزش ذاتی سکه) حاوی چند تغییر بود؛ سکه که در اواخر دو هفته قبل به دلیل خوشبینی به روند قیمتی اونس طلا و دلار و همچنین تقاضای مناسبتی مربوط به عید غدیر و قربان، کمی بیش از ارزش ذاتی خود معامله میشد، هفته گذشته با عدم تحقق این انتظارات مسیر خود را تغییر داد و در قیمتهایی کمتر از ارزش ذاتی خود معامله میشد. این موضوع همچنان تاکید میکند با توجه به نوسانات غیرمشخص در بازار طلای جهانی، سکه نسبت به این بازار واکنشهای کُندتری نشان میدهد.
فلزات گرانبها گرفتار رسوایی «بزرگ»
چندی پیش رسوایی بزرگی برای شرکت فولکسواگن، بزرگترین سازنده خودروهای دیزلی دنیا به وجود آمد و این شرکت پذیرفت که در آزمون مربوط به میزان آلایندگی هوا تخلف میکرده است. به این ترتیب، مدیرعامل این شرکت استعفا داد و اکنون قرار است خودروهای این شرکت بازگردانده شوند تا تخلف برطرف شود. در موتور خودرو، کاتالیستهایی استفاده میشود که عموماً پالادیوم و پلاتین هستند. در موتورهای دیزلی، پلاتین سهم بزرگتری دارد؛ به طوری که قریب به نیمی از پلاتین جهان در موتور این خودروها مصرف میشود. بر این اساس، رسوایی این شرکت اثرگذاری جدی بر قیمت پلاتین و به تبع آن پالادیوم داشت و آنها را با کاهش جدی مواجه کرد. زیانهای تحمیلشده به این شرکت میتواند تقاضای این فلزات را کاهش دهد و قیمت آنها را تحتفشار قرار دهد.
از سوی دیگر، سازمان نظارت بر رقابت سوئیس اخیراً در حال بررسی لابی احتمالی میان 10 بانک بزرگ سرمایهگذاری است. بانکهایی نظیر دویچه بانک، HSBC، بارکلیز، مورگان استنلی و... از جمله مظنونانی هستند که با تغییر نرخهای مبادله فلزات ارزشمند بین یکدیگر، سعی داشتند قیمت این فلزات گرانبها در بازار نقدی جهانی را نیز حفظ کنند. در واقع، آنها از این طریق تشکیل کارتلی داده بودند تا از نوسانات قیمت این فلزات جلوگیری کنند. این موضوع همچنان در حال پیگیری است و در صورت تایید این سوءظن میتواند این بانکهای سرمایهگذاری را با مشکلاتی جدی مواجه کند.
شوک عرضهای برای فلز سرخ؟
این روزها اخبار متعددی از تولیدکنندگان کالایی به گوش میرسد که هرکدام به منظور کاهش هزینهها مجبور به تعطیلی بخشی از فعالیت خود هستند. شرکتهای تولیدکننده آلومینیوم، نفت، فولاد، مس و... متعددی هستند که به دنبال افت قیمتهای جهانی کالاها در حال تعطیل کردن پروژههای هزینهبر خود هستند. در این میان، شرکت گلنکور (Gelncore) یکی از تولیدکنندگان بزرگ مس دنیا، دو پروژه عظیم و هزینهبر خود در زامبیا و جمهوری دموکراتیک کنگو را تا 18 ماه آینده تعطیل خواهد کرد که تولیدات این شرکت را تا 400 هزار تن کاهش خواهد داد. این موضوع، بسیاری از کارشناسان را به یاد سال 2003 میاندازد، زمانی که شرکت کودلکو در کشور شیلی، 200 هزار تن از تولیدات خود را انباشت کرد (نوعی احتکار). این موضوع سبب شد تا قیمت این فلز قرمز مسیر صعودی در پیش گیرد و از 1300 دلار بر تن، در اوج خود به 10 هزار دلار بر تن برسد. گرچه حرکت شرکت گلنکور نیز خوشبینیهای اینچنینی را ایجاد کرده است، اما باید در نظر داشت که در آن زمان تقاضای چین به طور متوسط سالانه 10 درصد رشد داشت. به طوری که در شرایط کنونی حدود نیمی از مس دنیا را کشور چین مصرف میکند. این در حالی است
که اخیراً رشد مصرف مس به حدود سه تا چهار درصد رسیده است. بنابراین، هر چند شوک سمت عرضه میتواند از قیمت مس حمایت کند، اما ضعف سمت تقاضا احتمال جهش قیمتی را کاهش میدهد.
نگرانی رسمی IMF از بازارهای نوظهور
این روزها اقتصادهای نوظهور به معضل جدید اقتصاد جهانی تبدیل شدهاند. بررسیها نشان میدهد سهم این کشورها که 10 سال پیش حدود 20 درصد کل تشکیل سرمایه جهان بود، در سال گذشته سهمی بیش از 50درصدی پیدا کردهاند. این موضوع از یکسو، اشباع شدن این اقتصادها را نشان میدهد و از سوی دیگر بر وابستگی رشد اقتصاد جهانی به این بازارهای نوظهور تاکید میکند. بنابراین، ضعف اخیر اقتصادهای جهانی باعث شده است طی سه ماه اخیر میلادی، 40 میلیارد دلار سرمایه از اقتصادهای نوظهور خارج شود که سریعترین خروج سرمایه از این اقتصادها از سه ماه پایانی 2008 محسوب میشود.
نگرانی از وضعیت این اقتصادها تا حدی پیش رفته است که صندوق بینالمللی پول هفته گذشته اعلام کرد در حال بررسی مجدد پیشبینی رشد اقتصاد جهانی است و احتمالاً این هفته، پیشبینی خود را کاهش میدهد. ضعف اقتصادهای جهانی و جنگ ارزی میان بازارهای نوظهور در کنار احتمال اعمال سیاست انقباضی (افزایش نرخ سود) توسط فدرال رزرو آمریکا، نگرانی از رشد اقتصاد جهانی را افزایش داده است.
تداوم بیانگیزگیهای نفت
اعلام افزایش 6 /4 میلیون بشکهای ذخایر نفت در آمریکا در هفته منتهی به 25 سپتامبر باعث شد بازار به طور نسبی به این خبر واکنش نشان دهد و نزدیک به 5 /1 دلار از ارزش طلای سیاه، بر مبنای نفت پایه آمریکا، کاسته شود. با وجود این، همانطور که از نوسان قیمت این کالا در هفتههای اخیر میتوان مشاهده کرد، به نظر میرسد نفت در محدوده 44 تا 46 دلار برای هر بشکه تعادل یافته است و عامل بنیادین نیرومندی برای بر هم زدن این تعادل فعلاً در بازار پیدا نمیشود. کشورهای تولیدکننده عمده نفت به خصوص عربستان با این توجیه که قصد از دست دادن هیچ سهمی از بازار ندارند، با وجود تحتفشار بودن قیمتها قصد کاهش میزان تولید خود را ندارند، و حتی فروشندگان تازهنفسی مثل ایران نیز در آینده نزدیک وارد بازار خواهند شد. از سوی دیگر رشد اقتصادی کشورهای پیشران اقتصاد جهان به خصوص چین و آمریکا، به طور نسبی از شتاب افتاده، و این به کاهش تقاضای انرژی در جهان تفسیر میشود. برآیند نشانههایی که از میزان تولید نفت و تقاضای نفت و انرژی در حال حاضر و در میانمدت به دست میآید از این حکایت میکند که قیمت نفت تا انتهای سال میلادی جاری در بازه 40 تا 50 دلار
باقی خواهد ماند. همینطور، همچنان که در تحلیلها و نظرسنجیهایی نظیر آنکه رویترز انجام داده است میتوان سراغ گرفت، قیمت این حامل انرژی در سالهای 2016 و 2017 نیز افزایش قابل ملاحظهای را تجربه نخواهد کرد و میانگین قیمت آن در این سالها به طور تخمینی بین 55 تا 65 دلار در هر بشکه برای نفت پایه آمریکا برآورد میشود.
نگاه نموداری به نفت نشان میدهد بازار این کالا نظیر بازارهای کالایی دیگر محصور در محدودهای شده که خروج قیمت از این حصر میتواند روند آینده را تا اندازهای روشنتر گرداند. برای نفت این محدوده، بین 43 تا 49 دلار بوده و در روزهای اخیر قیمت به طور محافظهکارانهای پهنای باند نوسانی خود را محدودتر کرده است. همچنین نمای پرچمشکلی که در نمودار نفت شکل گرفته گرچه الگوی ایدهآلی را به لحاظ تناسب زمانی ترسیم نمیکند، ولی میتوان در صورت شکسته شدن مقاومت 49دلاری انتظار داشت که حرکت قیمت تا اواسط کانال 50 دلار به صورت پرشتاب و یکباره اتفاق بیفتد. همینطور، با شکست خوردن حمایت 43 دلار، دروازه سقوط نفت به کمتر از 40 دلار گشوده میشود و باید بازار را رصد کرد و دست و پنجه نرم کردن معاملهگران را با کمینه قیمت سال 2015، در حدود 37 دلار در هر بشکه، به تماشا نشست.
دیدگاه تان را بنویسید