خوشبینی، خبری ناخوشایند
اقتصاد جهان در ۲۰۱۴
تقریباً هر سال پس از پایان بحران مالی با انتظارات شیرین همراه بوده است.
تقریباً هر سال پس از پایان بحران مالی با انتظارات شیرین همراه بوده است. امسال نیز وضعیتی مشابه دارد. بازارهای بورس فعال هستند، اعتماد مصرفکننده رو به بهبود است و متخصصان اقتصادی پیشبینیهای خود را برای سال 2014 بالاتر بردهاند. شاخص S&P500 آمریکا در بالاترین سطح خود قرار دارد و این شاخص در سال 2013 تا 30 درصد بالا رفت که بیشترین میزان صعود سالیانه در دو دهه گذشته بوده است. با قدرت گرفتن آمریکا رسیدن نرخ رشد اقتصاد جهانی به نزدیکی چهار درصد (بر مبنای برابری قدرت خرید) اکنون امکانپذیر به نظر میرسد که یک واحد بیشتر از سال 2013 و بهترین وضعیت در طول چند سال گذشته خواهد بود. اما در میان جشنهای سال نو، باید به خاطر داشت که تقریباً هر سال پس از بحران مالی، انتظارات با نومیدی همراه بوده است. این بار بزرگترین تهدید خوشبینی است.
تسهیل مالی
در سراسر جهان ثروتمند اوضاع روبهراه است. روند بهبودی بریتانیا سرعت میگیرد. به نظر میرسد اقتصاد ژاپن آنقدر قدرتمند هست که بتواند پاسخگوی افزایش قریبالوقوع مالیات بر مصرف باشد. حتی چشمانداز اروپا نیز به تیرگی گذشته نیست اما این آمریکاست که به موتور محرک این رویه تبدیل شده است. رشد آمریکا مرهون بنیادهای قدرتمندان است. ترازنامههای خانوارها و شرکتها در وضعیتی مناسب قرار دارند. برخلاف اروپاییان که نتوانستهاند میزان بدهیهای فردی را کاهش دهند، آمریکا سردرگمی ناشی از بحران مالی را پشت سر گذاشته است. افزایش مجدد بهای مسکن گواهی بر این مدعاست. از طرف دیگر، به خاطر ارزان بودن انرژی، سالها محدودیت بر دستمزدها و دلار نسبتاً ضعیف، آمریکا شرایط رقابتی خوبی دارد. این عوامل دست به دست هم دادهاند تا رشد اشتغال سریعتری به وجود آورند که به همراه افزایش ارزش سهام، بالا رفتن مخارج مصرفکننده و سرمایهگذاری بیشتر را نوید میدهد. انقباض مالی نیز در حال برطرف شدن است.
در سال 2013 دولت فدرال 75/1 درصد از تولید ناخالص داخلی را از طریق افزایش مالیاتها و کاهش هزینهها تامین کرد. در بودجه مورد قبول امسال این انقباض به 5/0 درصد تولید ناخالص داخلی میرسد. این عوامل میتواند رشد اقتصادی آمریکا را در سال 2014 به حدود سه درصد برساند که از روند کنونی بسیار جلوتر خواهد بود. همزمان مخارج بیشتر خانوارها و بنگاههای آمریکایی باعث میشود تقاضا برای کالاها و خدمات خارجی از چین گرفته تا آلمان افزایش یابد. اشتهای آمریکا برای کالاهای خارجی به اندازه گذشته نیست (کسری حساب جاری با 2/2 درصد از تولید ناخالص داخلی به پایینترین سطح خود در 15 سال رسیده است) اما اقتصاد این کشور آنقدر بزرگ هست که افزایش مصرف در آن صادرات جهان را تکان خواهد داد. این رویداد به همراه پشتیبانی از فرآیند رشد باعث میشود اعتماد داخلی کشورها از اروپا گرفته تا ژاپن تقویت شود. مشکل آنجاست که کانالهای تجاری تنها راه یا اصلیترین راه تاثیرگذاری اقتصاد آمریکا بر بقیه جهان نیست. افزایش ارزش سهام در زمان کنونی ثابت میکند که بازارهای مالی تاثیر قدرتمندتری دارند. با قدرت گرفتن اقتصاد آمریکا، ممکن است سرمایهگذاران انتظار
داشته باشند تا فدرالرزرو اولین افزایش نرخ بهره را در اواسط سال 2015 اعلام کند. این کار سوددهی اوراق قرضه را بالا خواهد برد. مقامات فدرالرزرو به صراحت اعلام کردهاند که حتی اگر روند خرید اوراق قرضه کند شود آنها برای افزایش نرخها عجلهای ندارند. اما هرچه اقتصاد سریعتر رشد کند، سرمایهگذاران بیشتر انتظار دارند این تعهد پایدار نماند. در بریتانیا سرعت گرفتن رشد اقتصادی هماکنون منجر به پیدایش این انتظارات شده است که بانک انگلستان نرخهای بهره را بالاتر ببرد هر چند این بانک اصرار میکند که قصد انجام چنین کاری را ندارد. اگر رشد سریعتر در آمریکا به معنای سود بیشتر برای اوراق قرضه باشد این کار خود به خود فرآیند رشد را کند میکند و با توجه به اینکه فدرالرزرو بر شرایط پولی جهان تسلط دارد رشد در سایر نقاط جهان نیز کند میشود. خطر ظریفتر اما بزرگ رضایت بیش از حد از خویشتن است. سیاستمداران همیشه دوست دارند به جای اجرای اصلاحات شدید، افزایش نرخ رشد را به نام خود ثبت کنند. به عنوان مثال بحث و مشاجرات اخیر پیرامون اتحادیه بانکی در منطقه یورو نشانگر بیاعتنایی به اخبار اقتصادی بهتر است. این خود یک معضل است چرا که
در سراسر جهان ثروتمند فهرست کارهایی که باید انجام گیرد طولانی است. آمریکا تعداد کثیری از افرادی را دارد که مدتهای طولانی بیکار بودهاند. بریتانیا به طرز خطرناکی به افزایش قیمت مسکن وابسته است مگر اینکه بتواند مقررات برنامهریزی را آزادتر کند و سرمایهگذاری بیشتری در فرودگاهها، جادهها و سایر زیرساختارها انجام دهد.
منطقه یورو به شکوفایی نخواهد رسید مگر اینکه حجم انبوه بدهیهای بخش خصوصی آن کمتر شود و نیروی جوان آن به بازار کار برگردانده شود. کسانی که فکر میکنند شرایط بیش از حد انتظار خوب است باید این حقایق را نیز مدنظر داشته باشند.
دیدگاه تان را بنویسید