منابع آب در سال آینده چقدر قابل اتکاست؟
سالی که نکوست
۲۵۰۰ سال پیش در این کشور، پادشاهی زندگی میکرد که از آسیای شرقی و هرات و خوارزم تا آن سوی بینالنهرین را تصرف کرد؛ اما به وقت مُردن، دست به دعا برداشت و برای مردمان سرزمینش یک چیز خواست: اینکه خداوند سرزمینی که او با نام «پارس» بنیان گذاشته بود از دروغ و دشمن خارجی و خشکسالی محفوظ بدارد.
2500 سال پیش در این کشور، پادشاهی زندگی میکرد که از آسیای شرقی و هرات و خوارزم تا آن سوی بینالنهرین را تصرف کرد؛ اما به وقت مُردن، دست به دعا برداشت و برای مردمان سرزمینش یک چیز خواست: اینکه خداوند سرزمینی که او با نام «پارس» بنیان گذاشته بود از دروغ و دشمن خارجی و خشکسالی محفوظ بدارد. 2500 سال از آن زمان گذشته و هنوز این سه معضل تاریخی ایران، در شکلهای مختلف وجود دارد و ادامه حیات میدهد و از شکلی به شکل دیگر منتقل میشود. سرزمین «پارس» که از 100 سال پیش به این طرف، «ایران» خوانده میشود؛ بارها با «دشمن» خارجی درگیر شده و شکست و پیروزی را تجربه کرده است. از آن سو، خشکسالی در فلات پهناور ایران، هنوز که هنوز است گاه به گاه سر برمیآورد و خود را نشان میدهد و «آب» همچنان یک «دغدغه» برای مردمانش است. آنها برای مقابله با اثرات خشکسالی، خلاقیت خود را به کار بستند و مثلاً دست به کار ساخت «قنات» شدند تا آب را از دور دست به منطقه خود بیاورند. این روش سنتی بارها و بارها در ایران مورد استفاده قرار گرفت و البته امتحان خود را پس داد تا امروز هم با گذشت سالها، تکنولوژی به یاری دشتهای ایران بیاید و آبرسانی از
طریق لولههای قطور انجام شود. اما آنچه تغییر نکرده، اقلیم خشک و گرمی است که در ایران وجود دارد و بارشهای نامتوازن و روند رشد جمعیت که نیاز به منابع جدید را هر روز بیشتر میکند.
برف و باران که میآید، خیلیها خوشحال از اینکه سال پرآبی خواهند داشت و در آینده مشکل آب در این کشور وجود نخواهد داشت، به استقبال بهار و تابستان میروند. اما واقعیت منابع آبی ایران چیز دیگری است و «بحران بیآبی» بیخ گوش مردم ایران است. این را میتوان از میان هشدارهای مسوولان وزارت نیرو -که وظیفه تامین و توزیع آب در کشور را بر عهده دارند- متوجه شد.
در فروردینماه 1388، وزارت نیرو حجم مخازن سدهای کشور را 34 میلیارد مترمکعب اعلام کرد که به گفته برخی از کارشناسان، 20 میلیارد مترمکعب از این مخازن، حجم آب مفید در دسترس برای مصارف مختلف بود. اما امروز با گذشت نزدیک به پنج سال از آن زمان، وزیر نیرو اعلام میکند «کمبود منابع آبی در کشور به مرحله بحران رسیده است.» دلیل این بحران چیست؟ پیش از این گفته شد ویژگی عمده جغرافیایی ایران، شرایط نامساعد اقلیمی و کاهش نزولات جوی است. این «ویژگی» موجب شده که «متوسط بارشها در سال گذشته به ۲۵۰ میلیمتر برسد» حال اگر متوسط بارشها در طول یک دهه گذشته بررسی شود متوجه میشویم که در این برهه زمانی، این عدد به ۲۴۰ میلیمتر کاهش پیدا کرده است. در گذشته، میزان «آب تجدیدشونده» کشور ۱۳۰ میلیارد مترمکعب بوده است که این میزان در حال حاضر به 120 میلیارد مترمکعب کاهش پیدا کرده است.
کاهش ذخایر تجدیدشونده
کارشناسان میگویند اگر کشوری 20 تا 40 درصد از منابع «آب تجدیدشونده» خود را مصرف کند، در شرایط استفاده پایدار از منابع آب است و اگر 40 تا 60 درصد مصرف کند، در مرحله بحرانی منابع آب قرار دارد. در ۳۵ سال گذشته به ازای هر نفر میزان آبهای تجدیدشونده چهار هزار مترمکعب بوده که در سالهای اخیر این رقم به کمتر از ۱۶۰۰ مترمکعب رسیده است. زمانی که این عدد به زیر هزار مترمکعب برسد؛ آنگاه گفته میشود یک کشور با بحران جدی آب مواجه است. بنا بر آمارهای وزارت نیرو، امروز، 96 میلیارد مترمکعب از منابع آب تجدیدشونده کشور در حال مصرف است این یعنی 80 درصد منابع آب تجدیدشونده به چرخه مصرفی وارد میشود که بویی از «صرفهجویی» نبرده و آب ارزانقیمت با استانداردهای بالای آشامیدنی را برای مصارف غیرآشامیدنی «هدر» میدهد و امکان «عبور» از یک «بحران آبی» در کشور را بالا میبرد.
نشانههای بحران
هر بحرانی نشانههایی دارد که میتوان آن را در گوشه و کنار دید. طی سالهای اخیر تعداد تالابهای مونترو (اصطلاحی که برای تالابهای در معرض خطر و آسیب استفاده میشود) در ایران به عدد 12 رسیده است. این در شرایطی است که پیش از این، هفت تالاب ایران در لیست «مونترو» قرار گرفته بود. از داستان تکراری دریاچه ارومیه گرفته تا وضعیت بحرانی برخی از تالابهای بزرگ کشور نظیر بختگان، گاوخونی یا هامون که شرح آن بارها رفته است؛ بگذریم. اما روی هم رفته، تالابهای شورگل، ادگارلو و درگه سنگی در آذربایجان غربی، تالاب شادگان و خورموسی، هامون هیرمند و صابری، هامون پوزک، تالابهای سهگانه آلاگل، ماگل و آجیگل در گلستان، آب نیریز و بختگان در فارس و تالاب انزلی، تالابهایی است که از ایران در فهرست مونترو ثبت شده است.
در حال حاضر ۲۹۸ دشت حوزه مطالعاتی وزارت نیرو، به علت برداشت بیش از اندازه از آبهای زیرزمینی با خشکسالی و تالابهای کشور با کمبود آب مواجه شده است. وزارت نیرو میگوید تراز منفی مجموعه دشتهای کشور، افزون بر 11 میلیارد مترمکعب است و میزان تجمعی برداشت از ذخیرههای منابع آب زیرزمینی به 100 میلیارد مترمکعب رسیده است. میزان روانآبهای رودخانهها نیز به کمتر از ۴۶ درصد طی سالهای گذشته رسیده است که نشان از کاهش ۵۰درصدی میزان روانآبها دارد. وزیر نیرو در این باره میگوید: «کمبود منابع آبی به حدی نمایان شده است که در پشت سدهای ساختهشده گاهی اوقات کمتر از ۳۰ میلیون مترمکعب آب جمع میشود. در حالی که ظرفیت سد بیش از ۱۳۰ میلیون مترمکعب است.» کار به جایی رسیده که به دلیل کمبود منابع آبی از چهار فصل پیاپی کشاورزی تنها توانایی تامین آب یک فصل وجود دارد.
نبود بهرهوری
مشکلات این چنینی، وقتی شدیدتر میشود که بدانیم بهرهوری از همین آب مصرفی نیز به درستی انجام نمیشود. در ایران به ازای هر مترمکعب آب حدود 9/0کیلوگرم محصول تولید میشود. این در حالی است که در کشورهای دیگر بین 2 تا ۵/۲کیلوگرم محصول تولید میشود. وقتی بهرهوری در استفاده از آب کشاورزی وجود نداشته باشد؛ فشار به منابع آب زیرزمینی بیشتر میشود.
بر اساس سند چشمانداز20ساله، ایران باید در سال 1404 خورشیدی به خودکفایی در بیشتر محصولات کشاورزی دست پیدا کند. وزارت نیرو میگوید برای تحقق این هدف با وضعیت موجود، باید240 میلیارد مترمکعب آب تامین کرد. اما با راندمان مصرف فعلی آب، نمیتوان به این هدف رسید. مطالعات نشان میدهد برای تولید این میزان محصول در مقیاس جهانی، 146میلیارد مترمکعب آب کفاف میدهد. اما در ایران این عدد باید به240 میلیارد مترمکعب برسد که عدد بزرگ و رویایی است. آن هم در شرایط کنونی بحران آب در کشور.
میزان بارشها
نگاهی به نمودارهای پیوست در این گزارش بیندازید تا وضعیت بحرانی آب در استانهای مختلف کشور را به عینه ببینید. شاید ورود جبهه هوای سرد از شمال کشور به ایران و برف و باران فراوان و «بحران سفید» در شهرهای شمالی، خیلیها را امیدوار کرده باشد که امسال سال پربارانی بوده و مشکلی در زمینه پر شدن ذخایر آبی ایران وجود ندارد. اما وضعیت بارشها در 10 استان منتخب که به صورت نمودار در این گزارش آمده به خوبی تصویری از وضعیت امروز نشان میدهد. گرچه این نمودارها در مقام مقایسه، سال کامل آبی 92-91 را با سال ناقص آبی 93-92 مقایسه کرده است اما شکاف میان این دو آنقدر زیاد است که با توجه به قرار گرفتن ایران در منطقه خشک و گرمسیری که احتمال بروز بارشهای جدید را ضعیفتر میکند؛ به نظر نمیرسد میزان بارشها تغییر بالایی پیدا کند. بنابراین، شاید بتوان این نمودارها را تصویری از آن چیزی دانست که در حال رخ دادن است. بر اساس این نمودارها، میزان بارشها در استان تهران، 56 درصد و در استان خوزستان، نزدیک به 40 درصد کاهش پیدا کرده است. جالب اینجاست که مقایسه ارقام بارشها در سال آبی 92-91 با
ارقام بارشها در سال آبی 93-92 در برخی از استانهایی که لقب «پرباران» بودن را یدک میکشند، نشان میدهد که در این استانها نیز وضعیت بسامانی حاکم نیست. در گیلان میزان بارشها 34 درصد کاهش پیدا کرده و نزولات جوی نسبت به سال آبی گذشته در استان مازندران، تغییری نکرده است. حتی در استان همدان که یکی از پرچالشترین استانهای کشور از نظر منابع و ذخایر آب است؛ مقایسه این ارقام نشان از افت 25درصدی بارشها دارد. در زمان بحران برفگرفتگی برخی از استانهای شمالی، دو استان خراسان رضوی و سمنان نیز با مشکلات مشابهی روبهرو شدند. اما آمار متوسط بارش در ایستگاههای هواشناسی این دو استان نیز وضعیت مساعدی از میزان بارشها در سال آبی جاری را نشان نمیدهد.
ذخایر خالی میشود؟
از آنجا که قدیمیها همواره گفتهاند «سالی که نکوست، از بهارش پیداست...» باید با توجه به آمارهایی که وزارت نیرو از وضعیت نزولات جوی در استانهای مختلف ارائه کرده، سال 1393 را سال سختی برای مردم ایران دانست. همین الان هم در وزارت نیرو، هشدارهایی نسبت به «سهمیهبندی آب آشامیدنی» در استانهای پرمصرفی مانند تهران یا اصفهان شنیده میشود. به معضلات موجود این را هم باید اضافه کرد که هماکنون بیش از صد هزار حلقه چاه غیرمجاز در کشور وجود دارد که رقمی عجیب و در عین حال باورنکردنی است. بنا بر محاسبات، تعداد چاههای غیرمجاز شناساییشده و پروانهدار کشور یعنی چاههایی که وزارت نیرو برای آنها پرونده تشکیل داده است که به طور غیرمجاز از منابع آب زیرزمینی برداشت میکنند بیش از صد هزار حلقه چاه است. به همین دلیل بسیاری از کارشناسان باسابقه حوزه آب کشور، به دولت خرده میگیرند که خود به استقبال بحران آب رفته است. در اقتصاد معیوب ایران که «رانت» و استفاده از امتیازات ویژه در بسیاری از نقاط کشور حرف اول را میزند؛ صدور پروانه برای حفر چاه آن هم در دشتهای تشنه ایران چه معنایی
میتواند داشته باشد جز اینکه بخش عمده این فاجعه را باید در ساختار اقتصادی ایران جستوجو کرد که با این روند کویرها را گسترش میدهد.
شاید باید هشدار عیسی کلانتری، مشاور رئیسجمهور را جدی گرفت که چندی پیش گفته بود: «۲۵ سال دیگر جنوب البرز و شرق زاگرس غیرقابل سکونت میشود و افراد باید مهاجرت کنند. اما به کجا؟ از ۷۵ میلیون نفر جمعیت ایران ۴۵ میلیون نفر بلاتکلیف میمانند.»
دیدگاه تان را بنویسید