روزانه هشت ایرانی به دلیل سوء مصرف مواد مخدر جان میبازند
چرا کسی دلواپس نیست؟
آمبولانسی در کار نبود؛ یک کامیون برای بردن جسد آمده بود. کامیونی کابیندار و احتمالاً متعلق به نهادی که مسوولیت جمعآوری کارتنخوابها و بیخانمانهای شهر را هم عهدهدار است. یک روز تعطیل، به گمانم یکی از جمعهها بود.
آمبولانسی در کار نبود؛ یک کامیون برای بردن جسد آمده بود. کامیونی کابیندار و احتمالاً متعلق به نهادی که مسوولیت جمعآوری کارتنخوابها و بیخانمانهای شهر را هم عهدهدار است. یک روز تعطیل، به گمانم یکی از جمعهها بود. صبح یک روز جمعه که آفتاب هم بیرمق نشان میداد... و تصویر محو سراسیمگی زنی که هر چه جلوتر میرفتی بر وضوح آن افزوده میشد. عابران که البته تعدادشان اندک بود، بهتزده این واقعه را به نظاره ایستاده بودند. این چندمین فوتشدهای بود که از صبح آن روز در کامیون جای میگرفت. در میان آنانکه نظارهگر بودند، زنی سراسیمه به این سو و آن سو میرفت؛ گاه با شیون و گاه با صدایی آرام زاری میکرد. او مادر این متوفی بود. کیسهای برنج کنارش بود و میگفت دسترنج کارگری در خانههای مردم است؛ از یکی از همین خانهها بازمیگشت، اما حالا خود را در مراسم سوت و کور «تشییع» فرزندش میدید. میگفت قول داده بود که دیگر تزریق نکند؛ فرزندش را میگفت. اما سرنگهای بهجامانده از شبهای تزریق در باغچه پیادهرو، در نبود فرزندش، حقیقت را رو میکرد. حقیقت تلخ این بود که او پاره تنش را اینجا، چند صد متر دورتر از خانهاش و لابهلای
شمشادها بیجان یافته بود. تصویر این زن با کیسه برنج با سرنگها، آن کامیون، هنوز در ذهنم جان دارد. او هم سوگوار فرزند تازه درگذشتهاش بود و هم مستاصل از اینکه چگونه میتواند از تکرار این سرنوشت برای فرزند دیگرش جلوگیری کند. آیا او توانسته یا میتواند، سایه مرگ را از سر فرزند معتادش دور کند؟ زنان و مادران دیگر چطور؟ آیا آنان را یارای جلوگیری از قربانی شدن همسران و فرزندان خود در برابر این افیونها و مخدرهای صنعتی هست؟ اما حل این معما زمانی پیچیدهتر میشود که بار دیگر به آمارهای رسمی مراجعه کنیم و دریابیم که در سالهای اخیر، پدیده مرگ و میر معتادان بیش از پیش دامن زنان معتاد ایرانی را گرفته است.
بیتفاوتی مسوولان
«بابک دینپرست» معاون کاهش تقاضای ستاد مبارزه با مواد مخدر در جریان نشستی که این ستاد با انجمن مددکاری ایران داشته است، از افزایش 15درصدی مرگ و میر معتادان زن پرده برداشته است. دینپرست گفته است: «با وجود کاهش 2/3درصدی مجموع مرگ و میرهای ناشی از سوء مصرف مواد مخدر و روانگردانها و کاهش پنجدرصدی مرگ ومیرهای ناشی از اعتیاد مردان در سال 1392، آمارهای پزشکی قانونی از افزایش 15درصدی مرگ و میرهای ناشی از اعتیاد در زنان حکایت دارد.»1 او همچنین گفته است که 3/9 درصد از جمعیت یک میلیون و 325 هزار نفری معتادان، زن هستند و این بدان معناست که دست کم با 130 هزار زن معتاد مواجهیم. اما دینپرست در بخش دیگری از سخنانش هنگامی که میخواهد به علل مرگ و میر معتادان اشاره کند، روی مسوولیتناپذیری دستگاههای متولی در امر مبارزه با مصرف مواد مخدر دست میگذارد: «یکی از مهمترین خلأهای موجود در این ارتباط عدم مسوولیتپذیری دستگاههای متولی برای بررسی علل مرگ و میر افراد و نبود برنامهریزی منسجم برای کاهش مورد انتظار این تعداد از مرگ ومیرهاست. این در شرایطی است که از سال 1382 به بعد، اعتیاد و مواد مخدر پس از مرگ و میرهای ناشی از تصادفات رانندگی به عنوان دومین عامل مرگ و میرهای غیرطبیعی در کشور تلقی شد.»2 او میگوید: «از تعداد 2957 نفر افراد فوتی ناشی از سوء مصرف مواد در سال 1392 که به سازمان پزشکی قانونی ارجاع شدهاند، 2727 نفر مرد و 230 نفر زن بودهاند. و این بدان معناست که در سال گذشته روزانه هشت نفر به دلیل سوء مصرف مواد مخدر و روانگردانها در کشور جان باختهاند.»3 آنچه که به زعم این مقام ستاد مبارزه با مواد مخدر اسفبارتر به نظر میرسد، بیتفاوتی مسوولان در قبال این تعداد مرگ و میر معتادان است. پرسش این است که چرا کسی در قبال این هشت نفر که روزانه صرفاً به دلیل سوء مصرف مواد مخدر جان میبازند احساس مسوولیت نمیکند؟ کدام یک از نمایندگان مجلس که وزرا را برای مواخذه در مورد مسائل حاشیهای به خانه ملت فرا میخوانند، در مورد این موضوع یعنی افزایش مرگ و میر معتادان یا حتی افزایش تقاضای مصرف مواد مخدر دولتمردان و مسوولان مربوط به این حوزه را به
پرسش گرفتهاند؟ یا در سالهای اخیر که به گفته مسوولان ستاد مبارزه با مواد مخدر مرگ و میرهای ناشی از سوء مصرف مواد به رده دوم مرگ و میرهای غیرطبیعی صعود کرده است، در کدام یک از تریبونها افزایش مصرف مواد مخدر و افزایش سوء مصرف و نیز افزایش مرگ و میرهای ناشی از آن به عنوان یک هشدار مطرح شده است؟
بیتفاوتی مردم
البته نباید تنها به مسوولان به دلیل این بیتفاوتی خرده گرفت. ما، یعنی مردم تا چه حد نسبت به این موضوع احساس مسوولیت کردهایم؟ کی و چگونه، اتخاذ تدابیری مثمر ثمر برای کاهش عرضه و تقاضای مواد مخدر را به طور جدی از مسوولان و دولتمردان مطالبه کردهایم؟ ایکاش نگاه نگران «دلواپسان» که این روزها روی «حجاب بانوان» یا «روند مذاکرات هستهای» متمرکز شده است به سوی بحرانهای بزرگ دیگری نظیر «اعتیاد» نیز متمایل میشد. آنها که این روزها با پرچم مبارزه با «بیحجابی» یا «بدحجابی» به خیابانها میریزند و دست به تظاهرات میزنند، هیچ میدانند بلایی به نام اعتیاد، تمام هستی دختران و پسران را به یغما میبرد؟ آیا زمان آن فرانرسیده است که سرمان را از زیر خروارها برف بیرون بیاوریم و به معضلات جامعه امروز، دقیقتر بنگریم؟ این بیتفاوتی به چنین معضلی در حالی شکل گرفته است که امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب، سالها پیش خطاب به مسوولان دستور داده بود که «پس از جنگ مبارزه با مواد مخدر در اولویت قرار گیرد». اعتیاد اما به مثابه غدهای سرطانی، یله و رها به اعماق جامعه نفوذ کرد. نزدیک به
دو دهه بعد، «آیتالله خامنهای» مقام رهبری، سیاستهای کلی مبارزه با مواد مخدر را به سران قوا ابلاغ کردند.
ابلاغیهای که در آن نسبت به «مبارزه فراگیر علیه کلیه فعالیتهای غیرقانونی مرتبط با مواد مخدر به همراه اتخاذ راهکارهای پیشگیرانه در مقابله با تهدیدات و آسیبهای ناشی از مواد مخدر» و نیز «اصلاح ساختار نظام مدیریت مبارزه با مواد مخدر و توسعه مطالعات و پژوهشهای بنیادی» تاکید شده است. اما پرسش اینجاست که در سالهای گذشته، چند نشست با حضور سران قوا برای چارهاندیشی پیرامون این معضل برگزار شده است؟ باید این واقعیت تلخ را پذیرفت که در سالهای گذشته، موضوع اعتیاد، دغدغه مسوولان نبوده است و از پیامدهای این غفلت، همین بس که هنوز آمار دقیقی از تعداد معتادان وجود ندارد. آنگونه که در آمارهای رسمی، تعداد معتادان حدود یک میلیون و 300 هزار نفر برآورد شده است، حال آنکه «علی هاشمی» دبیر سابق ستاد مبارزه با مواد مخدر در گفتوگویی که با روزنامه ایران داشته تعداد معتادان را چهار میلیون نفر برآورد کرده است. چنانچه صحت این آمار را بپذیریم و این تعداد را با بعد خانوار معتادان در نظر بگیریم، درمییابیم که حدود 16 میلیون ایرانی به طور مستقیم و غیرمستقیم با پدیده اعتیاد دست به گریبان هستند. این آمار البته فارغ از تعداد کسانی است که
به صورت تفننی به استعمال مواد مخدر میپردازند. در چنین شرایطی آیا هنوز هم زمان آن فرانرسیده است که یک جنبش ملی برای کنترل پیشروی پدیده اعتیاد و نیز زدودن آثار آن از چهره جامعه ایجاد شود؟
پینوشتها:
1- خبرگزاری تسنیم / 2- همان / 3- همان
دیدگاه تان را بنویسید