ترجمه: مونا مشهدیرجبی
انرژی یکی از مباحث بسیار مهم در اقتصاد است. اهمیت انرژی در اجلاس داووس هم نادیده گرفته نشد و در این اجلاس سالانه چندین میزگرد و جلسه بین رهبران حوزه انرژی دنیا برگزار شد. در مهمترین جلسه برگزارشده در داووس در مورد انرژی، روسای سازمان اوپک و آژانس بینالمللی انرژی در کنار سران شرکتهای نفتی بزرگ دنیا حضور داشتند که در مورد ریسکهای بازار نفت، آینده این بازار، قیمت نفت در سال 2015 میلادی، سرمایهگذاریهای صنعت نفت و تغییر سیاستهای کشورهای صادرکننده نفت بحث کردند و تحلیل خوبی از شرایط کنونی بازار و وضعیت آینده بازار انرژی در دنیا ارائه کردند. پنل «بازار انرژی و سیاستهای آینده» با حضور عبدالله البدری دبیر کل سازمان اوپک و وارکی ورکوویچ معاون اول نخستوزیر کشور روسیه برگزار شد و در این اجلاس در مورد مسائل ژئواکونومیک و ژئوپولتیک در بازار انرژی دنیا صحبت شد. در این پنل فاتیح بیرول اقتصاددان ارشد آژانس بینالمللی انرژی، کلادیو دسکالزی مدیرعامل شرکت ENI و خالید الفالیح مدیرعامل شرکت نفتی آرامکو و دالیا گریباسکایت کنسول اقتصادی اتحادیه اروپا نیز شرکت داشتند.
به نظر شما شرایط کنونی بازار نفت دنیا چگونه است؟ آیا ریسکهای ژئوپولتیکی را در بازار نفت میبینید یا اینکه این ریسکها در شرایط کنونی بازار مشاهده نمیشود؟
فاتیح بیرول: بحث شرایط تازه ژئواکونومیک بازار نفت بحثی بسیار زمانبر و طولانی است و به دلیل تغییرات ایجادشده در فضای نفتی دنیا از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است. شرایط تازه ژئواکونومیک به دلیل افزایش تولید نفت در کشورهای آمریکای شمالی و تبدیل شدن آنها به تولیدکنندگان عمده نفتی به خصوص در دو کشور آمریکا و کانادا ایجاد شده است. از طرف دیگر تصمیمات اخیر اوپک و عدم مداخله عربستان در بازار نفت به دلیل تصمیمات اخیر سازمان اوپک هم تغییر بزرگی را در رویکرد بازار ایجاد کرد.
طی 10 سال گذشته طبیعت تقاضای نفت در دنیا تغییر کرده است. در این سالها بازارهای در حال گذار دنیا به خصوص کشورهای آسیایی بیشترین سهم از تقاضای نفت دنیا را به خود اختصاص داده بودند. دلیل این مساله را میتوان کاهش تقاضا در آمریکای شمالی به دلیل افزایش راندمان مصرف انرژی در کشورهای صنعتی دنیا دانست. در بخش عرضه هم در این سالها تغییرات زیادی ایجاد شد که مهمترین آنها را میتوان افزایش توان تولید نفت آمریکا بعد از کشف نفت شیل و افزایش سرمایهگذاری در حوزههای نفتی شیل دانست. در نتیجه این تغییرات قیمت نفت در سالهای اخیر روند افزایشی داشت تا اینکه در سالهای اولیه دهه دوم قرن بیستم رکوردی تازه را ثبت کرد و هر بشکه نفت با قیمتی بالغ بر 145 دلار مبادله شد.
اما رشد عرضه نفت شیل آمریکا با اختلالاتی در عرضه نفت در کشورهای صادرکننده دیگر همراه بود. مثلاً تولید نفت در لیبی سیر نزولی داشت و صادرات نفت ایران هم کاهش پیدا کرد. به هر حال نتیجه تمامی تحولات ایجادشده در صنعت نفت دنیا این بود که قیمت نفت که برای بیش از سه سال بالغ بر 100 دلار بود از جولای سال 2014 میلادی به یکباره تنزل پیدا کرد و هماکنون متوسط قیمت نفت در بازار جهانی کمتر از 47 دلار است.
هماکنون هیچ ریسک ژئوپولتیکی در دنیا وجود ندارد و شرایط کشورهای صادرکننده نفت تقریباً باثبات است و در صورت تداوم این وضعیت تا انتهای سال 2015 میلادی دنیا با افزایش بیسابقه عرضه نفت روبهرو خواهد بود. این افزایش عرضه در روزگاری که به کمک پیشرفت تکنولوژی زمینه برای مصرف کمتر نفت و فرآوردههای نفتی فراهم شده است میتواند اقتصاد بازار نفت را تحت تاثیر قرار دهد. بنابراین در این میزگرد در مورد افت قیمت نفت در بازار جهانی صحبت میکنیم و تبعات این افت قیمت نفت را روی شرکتهای فعال در صنعت نفت، کشورهای نفتخیز و کشورهای مصرفکننده نفت بررسی میکنیم. بحث در مورد مسائل ژئواکونومیکی حوزه گاز طبیعی به خصوص گاز در قاره اروپا هم در این میزگرد انجام میشود.
دالیا گریباسکایت: به نظر من ریسکهای ژئواکونومیک در دنیا وجود دارد و ریسکهای ژئوپولتیکی هم دیده میشود. اگرچه طبیعت این ریسکها تغییر کرده است مثلاً قبلاً تنشهای خاورمیانه باعث میشد عرضه نفت با بحران مواجه شود ولی حالا سیاستهای دولتها زمینه را برای ایجاد اختلال در عرضه فراهم میکند. مثلاً کشور روسیه در سالهای گذشته از عرضه گاز به اوکراین بارها امتناع کرده بود و این سیاست برای فشار آوردن به اوکراین برای افزایش قیمت گاز انجام شد. همچنین در جریان تحریمهای اقتصادی هم بارها تهدید شد که عرضه نفت و گاز توسط کشورهای مختلف متوقف میشود -با وجود اینکه این سیاست اصلاً اجرا نشد- ولی همین مطرح شدن آن زمینه را برای ایجاد شوک در بازار فراهم کرد.
حال بازار نفت دنیا به این درک رسیده است که این تهدیدها بیاساس است و عرضه نفت از کشورهای صادرکننده در نتیجه اختلافات سیاسی متوقف نمیشود ولی جهتگیریهای سیاسی روسیه در این سالها روی بازار گاز طبیعی تاثیر زیادی داشته است. به نظر من ریسکهای ژئوپولتیکی کمتر شده است زیرا عراق و ایران تولید خود را بیشتر کردند و لیبی هم به تولید خود اضافه کرده است ولی نمیتوان این خطر را کاملاً نادیده گرفت و اثر آن را روی بازار نفت و قیمت ندید.
اولین مساله مهمی که هماکنون در اقتصاد اروپا مطرح است، امنیت انرژی است. این مساله بعد از درگیریهای ایجادشده بین روسیه و اوکراین و تحریمهای اروپا علیه این کشور اهمیت بیشتری پیدا کرد. شما شرایط اروپا را از نظر امنیت انرژی و امنیت تامین گاز طبیعی برای مصارف صنعتی و تولیدی و خانگی چگونه میبینید؟
دالیا گریباسکایت: در اتحادیه اروپا کشورهای مصرفکننده گاز طبیعی وجود دارند که نیاز خود را از طریق واردات تامین میکنند و کشورهایی هم هستند که گاز طبیعی مورد نیاز خود را از بازارهای انحصاری تامین میکنند. البته برخی از کشورها مانند لیتوانی هم توانستند با سرمایهگذاریهای زیاد اقدام به تولید گاز طبیعی کنند که این گاز ضمن تامین نیاز داخلی لیتوانی میتواند بخشی از نیاز مصرفی کشورهای اروپایی دیگر را هم تامین کند. از طرفی قیمت فروش گاز طبیعی تولیدشده توسط لیتوانی بسیار پایینتر از قیمت اعلامشده توسط تولیدکننده انحصاری قبلی است و دلیل این مساله را میتوان استفاده از شاخصهای قیمتی انگلستان برای تعیین قیمت فرآوردههای انرژی دانست. با افزایش توان تولید در لیتوانی و ایجاد امکان صادرات گاز طبیعی بعد از احداث خط لوله «استقلال» در این کشور، اروپا میتواند قدرت چانهزنی بیشتری برای خرید گاز طبیعی با قیمت پایینتر از تولیدکنندگان دیگر داشته باشد. ضمن اینکه تنشهای ژئوپولتیکی نمیتواند تامین انرژی اروپا را به خطر بیندازد.
اقتصاد اروپا در سالهای اخیر با کاهش نرخ رشد اقتصادی مواجه شده است و قدرت رقابت اقتصادی کمتری دارد. یکی از دلایل مهم رشد کم اقتصادی در اروپا در سالهای اخیر وابستگی به یک بازار انحصاری تامین گاز طبیعی بود و این بازار انحصاری اروپا را مجبور میکرد برای خرید گاز طبیعی مورد نیاز خود هزینه بسیار بالایی بپردازد. حال کشورهای اروپایی تمایل دارند از وابستگی به یک بازار خاص برای خرید گاز طبیعی بکاهند زیرا این وابستگی هزینههای زیادی را به اقتصاد اروپا تحمیل کرد. لیتوانی یکی از اولین کشورهایی بود که اقدام به ارائه «بسته اصلاحات بازار انرژی» کرد و در این بسته تمامی طرحهای اصلاحات اقتصادی در حوزه انرژی پیشنهاد شده است و اجرای آن میتواند زمینه را برای کاهش وابستگی اروپا به بازار عرضه انحصاری روسیه فراهم کند.
حال این فرصت برای اروپا ایجاد شده است تا سرمایهگذاری خود را در تولید منابع انرژی جایگزین افزایش دهد. ضمن اینکه در حوزه تجهیزات مرتبط با انتقال نفت و گاز طبیعی به بازارهای مصرف در این منطقه از دنیا سرمایهگذاریهای بیشتری انجام شده است و این روند رشد سرمایهگذاری باید ادامه پیدا کند.
اروپا در نظر دارد تا سال 2030 میلادی 30 درصد از انرژی مورد نیاز خود را از منابع انرژی احیاشدنی تامین کند و بخش دیگری از نیاز انرژی خود را تولیدکنندگان آمریکایی -نفت شیل- و تولیدکنندگان کانادایی تامین کنند و از وابستگی به یک بازار خاص برای تامین انرژی مورد نیاز خود بکاهد. در سالهای اخیر طرح سرمایهگذاری در ایجاد تجهیزات انتقال گاز طبیعی مایع پیشنهاد شده است و بخشی از سرمایه مورد نیاز آن هم تامین شده است. انتظار میرود این تجهیزات تا پنج سال آینده تکمیل شود و اروپا استقلال بیشتری در زمینه تامین انرژی مورد نیاز خود داشته باشد.
بازی در بازار انرژی دنیا تغییر کرده است و این تغییر موقتی و کوتاهمدت نیست بلکه تغییری ابدی در بازار انرژی دنیا ایجاد شده است. حال دیگر کشورهایی که تمام سرمایه مورد نیاز خود را از صادرات منابع انرژی به دست میآورند بازنده اصلی بازی هستند. این کشورها تمامی سرمایه خود را صرف توسعه خطوط لوله انتقال انرژی میکنند و از سرمایهگذاری در تکنولوژیهای تازه و منابع انرژی جدید باز میمانند و همین مساله باعث عقب ماندن آنها از اقتصاد دنیا میشود. از طرف دیگر کشورهایی که از منابع مالی خود برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای تازه در حوزه انرژی و تولید منابع انرژی احیاشدنی استفاده میکردند برندگان بزرگ این بازی هستند.
از نظر من دنیا حداقل تا سه سال آینده شاهد افزایش قیمت نفت نخواهد بود و این مساله میتواند فشار اقتصادی زیادی را به کشورهای صادرکننده وارد کند در حالی که منافع زیادی را نصیب اقتصادهای مصرفکننده میکند. هماکنون بهترین زمان برای مصرفکنندگان انرژی در دنیاست تا اقدام به احداث تجهیزات و زیرساختهای لازم برای ایجاد تنوع در تامین منابع انرژی مورد نیاز خود کنند.
وارکی ورکوویچ: گاز طبیعی یکی از منابع مهم انرژی در دنیاست و به دلیل آلایندگی پایین این منبع انرژی تا سالهای سال از این منبع به عنوان اصلیترین منبع تامین انرژی در دنیا یاد میشود. اما شرایط اقتصادی دنیا در سالهای اخیر تغییر زیادی کرده است و برخی از کشورهای دنیا از جمله کشورهای اروپایی شاهد کاهش نرخ رشد اقتصادی خود و ورود به رکود بودهاند و حتی برای سال 2015 میلادی هم رشدی اندک برای اقتصاد اروپا پیشبینی میشود. نرخ کنونی رشد اقتصادی اروپا در سطحی نیست که تقاضا برای گاز طبیعی در این منطقه رشد کند همانطور که در دوره رکود اقتصادی در آمریکا هم تقاضای انرژی در این کشور رشد چندانی نداشت.
ولی با توجه به اهمیت گاز طبیعی در اقتصاد و با توجه به این مساله که گاز طبیعی ماده اولیه و منبع اصلی انرژی در بسیاری از صنایع است، همیشه همزمان با افزایش نرخ رشد اقتصادی در کشورهای مختلف تقاضا برای گاز طبیعی هم در این کشورها رشد میکند. بنابراین همیشه برای تولیدکنندگان گاز طبیعی و نفت در دنیا بازاری برای عرضه انرژی وجود دارد. من با این نظر شما که سرمایهها به سمت تولید منابع انرژی جایگزین رفته است و هماکنون مصرف کمتر است و این روند نزولی به ضرر مصرفکنندگان ادامه پیدا میکند مخالف هستم زیرا گاز طبیعی حداقل تا 30 سال آینده اصلیترین سوخت مورد استفاده در دنیاست.
دالیا گریباسکایت: برخی از کشورها مانند لیتوانی هم توانستند با سرمایهگذاریهای زیاد اقدام به تولید گاز طبیعی کنند که این گاز ضمن تامین نیاز داخلی لیتوانی میتواند بخشی از نیاز مصرفی کشورهای اروپایی دیگر را هم تامین کند. وارکی ورکوویچ: من با این نظر شما که سرمایهها به سمت تولید منابع انرژی جایگزین رفته است و هماکنون مصرف کمتر است و این روند نزولی به ضرر مصرفکنندگان ادامه پیدا میکند مخالف هستم زیرا گاز طبیعی حداقل تا ۳۰ سال آینده اصلیترین سوخت مورد استفاده در دنیاست.
در مورد سرمایهگذاری در حوزه انرژی باید به این مساله اشاره کرد که کشورهای مالک منابع انرژی برای سرمایهگذاری نیاز به داشتن دیدی روشن در مورد آینده بازار دارند. در شرایطی که اقتصاد دنیا باثبات باشد و روند افزایش تقاضا برای سالهای آینده افزایشی یا باثبات باشد سرمایهگذاری افزایش مییابد. از طرف دیگر در شرایط کنونی اقتصادی در دنیا دیگر عرضهکننده و مصرفکننده نفت یا انرژی معنا ندارد. در اقتصاد امروز دنیا همان اندازه که مصرفکننده به تولیدکننده انرژی نیاز دارد، کشور تولیدکننده هم نیازمند خریدار است. بنابراین این یک رابطه مشارکت است و این مشارکت زمانی میتواند برای دو طرف سودآور باشد که هر دو حضور فعال و اثرگذار داشته باشند.
در مورد مساله انحصار هم که صحبت شد باید مطرح شود که انحصار هم برای خریدار نامناسب است و هم برای فروشنده و به همین دلیل هم در سالهای اخیر روسیه و شرکت نفتی گازپروم برای وارد شدن به بازارهای مصرف دیگر سرمایهگذاری کرده است. بازارهایی مانند بازارهای کشورهای چین و هند و دیگر کشورهای آسیا-پاسیفیک که میتوانند در زمره مصرفکنندگان بزرگی برای انرژی تولیدشده در روسیه باشند. از طرف دیگر مهمترین مساله در ایجاد یک رابطه تجاری برای هر صادرکننده نفت دوام این رابطه اقتصادی است. بدون شک اگر به کشوری برای دوره کوتاه صادر کنیم و صادرات متوقف شود به ضرر اقتصاد کشور صادرکننده است. ما هم در تلاش هستیم تا بازارهای مختلفی را برای صادرات داشته باشیم زیرا این تنوع بازارهای صادراتی هستند که میتوانند اقتصاد روسیه را در برابر شوکهای سیاستی خارجی محافظت کنند. حتی تاثیر سیاستهای اقتصادی دیگر کشورها روی اقتصاد داخلی روسیه را هم کم میکنند زیرا اگر تنها به یک کشور یا یک منطقه وابسته باشند تمامی سیاستهای اقتصادی آن منطقه میتواند اقتصاد داخلی روسیه را تحت تاثیر قرار دهد.
مساله آخر هم در مورد منابع انرژی جایگزین و تاثیر ایجاد آنها در کاهش قیمت انرژی در بازار جهانی است. نکته مهم در بحث قیمت منبع انرژی این است که باید قیمت پایدار باشد و ثبات داشته باشد.
نوسان قیمت همیشه به ضرر بازار است زیرا اقتصاد را متزلزل میکند. به عنوان مثال استفاده از گاز طبیعی مایع به جای گاز طبیعی که در مباحث قبلی به آن اشاره شد نمیتواند کمکی به اقتصاد اروپا کند زیرا گاز طبیعی مایع برای اقتصاد اروپا بسیار پرهزینهتر و گرانتر از گاز طبیعی وارداتی خواهد بود و پرداخت این هزینه میتواند فشار اقتصادی زیادی را به اقتصادهای اروپایی تحمیل کند. از طرف دیگر بازار گاز طبیعی مایع برای اروپا ثبات کمتری دارد و امنیت عرضه آن هم مسالهای است که اروپا قبل از استفاده زیاد از این منبع باید به آن بیندیشد. هزینه استفاده از انرژیهای پاک مانند انرژی خورشیدی برای اروپا بیشتر از هزینه استفاده از گاز طبیعی واردشده از کشور روسیه است ولی اگر مصرفکنندگان و مالیاتدهندگان اروپایی تمایل دارند این هزینه کلان را بپردازند به تصمیم خود آنها بستگی دارد و باید دولتمردان اروپایی در مورد دلیل بالا بودن نرخهای مالیات در این کشورها به مردم توضیح دهند.
در مورد کاهش قیمت نفت و گاز طبیعی و تاثیر آن روی اقتصاد کشور روسیه هم میتوان به این مساله توجه کرد که کاهش قیمت نفت و رسیدن آن به حدود 45 دلار باعث شد نرخ تورم در کشور روسیه تنزل پیدا کند و ارزش پول ملی روسیه هم کم شود. در این شرایط کالاهای صادراتی روسیه در بازارهای جهانی قدرت رقابت بالاتری دارد و همین مساله میتواند زمینه را برای کاهش وابستگی ما به نفت و درآمدهای نفتی فراهم کند. ما از این فرصت ایجادشده در اقتصاد به نفع اقتصاد داخلی استفاده میکنیم. هماکنون کشور ما میتواند کالاهای بهتری را به بازار عرضه کند و با قیمت پایینتری بفروشد و از درآمد آن برای سرمایهگذاری در تکنولوژیهای تازه بهره ببرد. بنابراین شرایط کنونی اقتصادی ایجادشده در بازار میتواند به نفع ما باشد اگر از فرصتهای ایجادشده استفاده کنیم.
دالیا گریباسکایت: تجربه تاریخی ما نشان میدهد شرکتهای انحصاری - گازپروم روسیه - و کشورهایی که به صورت انحصاری در بازار انرژی اروپا اقدام به عرضه منبع انرژی میکنند همواره از قیمت به عنوان ابزار فشار بر مصرفکننده استفاده کردهاند و امنیت انرژی مصرفکننده را در نظر نداشتند. وارکی ورکوویچ: نوسان قیمت همیشه به ضرر بازار است زیرا اقتصاد را متزلزل میکند. به عنوان مثال استفاده از گاز طبیعی مایع به جای گاز طبیعی که در مباحثقبلی به آن اشاره شد نمیتواند کمکی به اقتصاد اروپا کند زیرا گاز طبیعی مایع برای اقتصاد اروپا بسیار پرهزینهتر و گرانتر از گاز طبیعی وارداتی خواهد بود و پرداخت این هزینه میتواند فشار اقتصادی زیادی را به اقتصادهای اروپایی تحمیل کند.
مهمترین مسالهای که ما باید به عنوان تولیدکننده انرژی فسیلی در دنیا مدنظر قرار دهیم این است که از فرصت ایجادشده در شرایط کنونی برای ایجاد تنوع در اقتصاد استفاده کنیم و از وابستگی اقتصاد داخلی به نفت و گاز طبیعی بکاهیم. این سیاست به ما کمک میکند تا در بحرانهای اقتصادی آینده بهتر عمل کنیم و رشد بیشتری را در اقتصاد داخلی شاهد باشیم.
دالیا گریباسکایت: در مورد اینکه تولیدکننده انرژی به مصرفکننده نیاز دارد موافق هستم ولی تجربه تاریخی ما نشان میدهد شرکتهای انحصاری-گازپروم روسیه- و کشورهایی که به صورت انحصاری در بازار انرژی اروپا اقدام به عرضه منبع انرژی میکنند همواره از قیمت به عنوان ابزار فشار بر مصرفکننده استفاده کردهاند و امنیت انرژی مصرفکننده را در نظر نداشتند. همین مساله باعث میشود برای مصرفکننده اروپایی بازار گاز عرضهشده توسط این شرکت بازاری ایمن نباشد و همواره به دنبال تامین امنیت انرژی خود از طرق دیگر باشد. در سالهای اخیر کشورهای اروپای شرقی که اصلیترین بازار برای گاز تولیدشده در روسیه بودند 30 درصد بیشتر از مصرفکنندگان آلمانی برای خرید گاز طبیعی هزینه پرداخت میکردند. قیمت گاز طبیعی عرضهشده توسط روسیه طی سالها همواره به عنوان ابزار سیاسی برای فشار آوردن به دولتهای مصرفکننده برای قبول خواستههای اقتصادی و سیاسی روسیه استفاده میشد. به همین دلیل اعتماد به عرضهکننده گاز طبیعی که در این مورد خاص شرکت گازپروم روسیه است از بین رفته است و ما به عنوان مقامات ارشد اروپایی میتوانیم با مردم
خود به راحتی صحبت کنیم و در مورد دلیل بالاتر بودن نرخ مالیات آنها توضیح دهیم. بدون شک مردم قانع میشوند که این هزینهای است که آنها برای تامین امنیت انرژی خود و نسلهای بعد میپردازند و مسلماً این امنیت برای مردم از پول اهمیت بیشتری دارد.
در نوامبر سال 2014 میلادی اوپک تصمیمی تاریخی گرفت. در آن زمان سازمان کشورهای صادرکننده نفت تصمیم گرفت به رغم کاهش قیمت نفت وارد بازار نشود و اقدام به کاهش تولید نفت خود نکند. حال سوال ما این است که این تصمیم چگونه اتخاذ شد؟ تاثیر آن روی اقتصاد دنیا چیست و به نظر شما تا کجا میتوان از این سیاست حمایت کرد؟
عبدالله البدری: در چهار سال گذشته و در سالهایی که قیمت نفت بیشتر از 100 دلار بود در تمامی مصاحبهها از من سوال میشد که چرا عربستان و اوپک اقدام به افزایش تولید نفت خود نمیکنند؛ حال شرایط تغییر کرده است و در ماههای اخیر همواره صحبت از کاهش تولید نفت است. به هر حال در جلسه ماه نوامبر سازمان کشورهای صادرکننده نفت در وین وزرای نفت و انرژی عضو سازمان اوپک چهار ساعت به بررسی شرایط اقتصادی بازار و اقتصاد دنیا پرداختند و در نهایت به این تصمیم جمعی رسیدند که باید تولید نفت بدون تغییر بماند زیرا این قیمت برای حفظ سهم بازار کفایت میکند. اما در مورد اینکه بازار در شرایط کنونی با مازاد عرضه مواجه است یا خیر، باید با قطعیت گفت بازار کنونی نفت دنیا با مازاد عرضه روبهرو است و تقاضا هم در بازار روند نزولی دارد. ولی مساله مهم این است که اوپک طی 10 سال گذشته اصلاً اقدام به افزایش تولید خود نکرده است. گاهی اقدام به کاهش تولید خود کرده است تا مانع از کاهش قیمت نفت در بازار
جهانی شود ولی هیچگاه تولید خود را بیشتر نکرد. از طرف دیگر کشورهای غیراوپکی نفت تلاش کردند با سرمایهگذاریهای کلان حجم تولید خود را افزایش دهند و در 10 سال گذشته توان تولید نفت کشورهای غیراوپکی بالغ بر هفت میلیون بشکه در روز رشد کرده است و این رشد تولید با صرف هزینههای بسیار کلان بوده است و این تولیدکنندگان برای اینکه بتوانند به تولید خود ادامه دهند نیاز به قیمت بالغ بر 100دلاری نفت در بازار دارند. ما بارها تلاش کردیم با تولیدکنندگان غیراوپکی به توافق برسیم تا راهحلی برای مقابله با نوسانات افزایشی و کاهشی قیمت نفت پیدا کنیم ولی تلاشهای ما به نتیجه نرسید و تولیدکنندگان غیراوپکی با سیاستهایی که به نفع اقتصاد دنیا و بازار نفت دنیا بود همسو نشدند و تنها به دنبال کسب سود اقتصادی از شرایط قیمت بالای 100دلاری نفت بودند.
بنابراین ما در جلسه نوامبر تصمیم گرفتیم تولید را بدون تغییر حفظ کنیم. در آن زمان قیمت نفت با سرعت زیادی کاهش پیدا میکرد و بازار نفت و تولیدکنندگان دنیا استحقاق این فشار مالی زیادی را که در نتیجه افت 60درصدی قیمت نفت متحمل میشوند ندارند ولی اگر ما در جلسه نوامبر تولید را کم میکردیم این تولیدکنندگان غیراوپکی جایگزین ما میشدند و ما دوباره مجبور میشدیم در جلسه مارس یا ژوئن تولید را کم کنیم. مساله مهم این بود که ما هر چه تولید را کم میکردیم قیمت نفت بالاتر میرفت و کشورهای غیراوپکی تنها برای نفع بردن از شرایط قیمتی موجود تولید را بیشتر میکردند و تنها اقتصاد دنیا بود که از نفت بالغ بر 100 دلار زیان میدید و اعضای اوپک بودند که سهم خود را در بازار مصرف دنیا از دست داده بودند.
در این شرایط اوپک تصمیم گرفت سطح تولید خود را حفظ کند. نکته مهم این است که این سیاست تنها برای حفظ اهداف اوپک بود و ما قصد تخریب بازار هدف یا اقتصاد کشور آمریکا یا روسیه را نداشتیم. این یک تصمیم اقتصادی صرف بود که در هیات وزرای سازمان اوپک اتخاذ شد و ما از آن حمایت کردیم.
ما میدانیم که قیمت نفت نزولی است و انتظار داریم قیمت هر بشکه نفت تا کمتر از 40 دلار هم برسد و به همین دلیل هم بود که نمیتوانستیم در مورد میزان کاهش مورد نیاز تولید نفت تصمیمگیری کنیم. از آنجا که شرایط اقتصادی دنیا چندان روشن نیست و بحران در بخشهایی از اقتصاد دنیا مشاهده میشود، نمیتوانیم انتظار داشته باشیم تقاضای نفت در دنیا رشد کند. تمامی برآوردهای ما از کاهش تقاضای نفت در بازار جهانی حکایت دارد و از آنجا که کشورهای غیراوپکی تولید خود را افزایش دادهاند و این رشد تولید را ادامه میدهند نمیتوان انتظار دیگری جز کاهش قیمت نفت در بازار داشت.
فاتیح بیرول: به نظر ما سال 2014 میلادی سالی منحصربهفرد برای تولیدکنندگان و مصرفکنندگان نفت در دنیا بود. در این سال ما شاهد افزایش دو میلیونبشکهای تولید نفت توسط کشورهای غیراوپکی بودیم و این بالاترین نرخ رشد افزایش تولید طی 30 سال گذشته بوده است. در مورد تقاضا هم دو مساله بود که باعث شد تقاضای نفت در دنیا تنزل یابد. اول کاهش نرخ رشد اقتصادی در کشورهای مختلف دنیا. به عنوان مثال کشور چین در سال 2014 میلادی رشد اقتصادی بسیار پایینتری را نسبت به برآوردهای قبلی شاهد بود. این کشور که در سالهای قبل با نرخ دورقمی رشد اقتصادی مواجه بود در سال 2014 میلادی رشد حدود هفتدرصدی را تجربه کرد و اخبار از کاهش رشد اقتصادی این کشور در سال 2015 میلادی حکایت دارد. اتحادیه اروپا هم در سال گذشته رکود اقتصادی را تجربه کرد و این کاهش نرخ رشد اقتصادی در سال 2015 میلادی هم ادامه پیدا میکند. کشور ژاپن هم در سال 2013 میلادی وارد رکود اقتصادی شد و کاهش ارزش ین را تجربه کرد. بنابراین اقتصاد دنیا در سال 2014 میلادی رشد اندک اقتصادی را تجربه کرد و احتمال میرود این رشد اندک اقتصادی در سال 2015 میلادی
هم ادامه داشته باشد که به معنای تداوم تقاضای ضعیف نفت در بازار است.
دومین مساله که باعث کاهش تقاضا در دنیا شده است افزایش راندمان مصرف انرژی در جهان است. در سالهای اخیر راندمان مصرف انرژی و سوخت در بخش حمل و نقل که یکی از بزرگترین بخشهای مصرفکننده انرژی در جهان است افزایش یافته است و همین مساله تقاضا برای نفت و منابع نفتی را کمتر کرده است. هماکنون سه خودرو از هر چهار خودرو فروختهشده در دنیا مطابق استانداردهای راندمان مصرف سوخت هستند به این معنا که مصرف انرژی در آنها بهینه است. افزایش راندمان مصرف سوخت در خودروها ابتدا در کشورهای اروپایی اجرا شد و سپس شرکتهای خودروسازی کشور ژاپن اقدام به اجرای طرح افزایش راندمان مصرف سوخت در خودروها کردند. هماکنون در آمریکا و چین هم طرح استفاده از خودروهای کممصرف و هیبریدی که راندمان مصرف سوخت در آنها بسیار بالاست اجرا میشود و زمینه را برای کمتر کردن تقاضای انرژی در دنیا فراهم کرده است.
با توجه به اینکه کشورهای غیراوپکی که تولیدکنندگان نفت گران هستند تولید خود را افزایش میدهند و این روند را ادامه خواهند داد، من انتظار دارم فشاری در جهت افزایشی روی قیمت نفت در انتهای سال 2015 میلادی مشاهده شود و قیمت کنونی نفت در بازار قیمتی موقتی باشد. قیمتی که برای کوتاهمدت بازار را درگیر خواهد کرد و بدون مداخله فعالان اقتصادی و سازمانهای جهانی میتوان شاهد افزایش قیمت آن در سال 2016 میلادی بود.
پیشبینیهای تازه آژانس بینالمللی انرژی نشان میدهد در نتیجه افت قیمت نفت در بازار جهانی، سرمایهگذاری برای توسعه پروژههای نفتی 100 میلیارد دلار کاهش خواهد یافت که این معادل 50 درصد کاهش سرمایهگذاری در تولید نفت است. این کاهش 50درصدی در توان تولید زمینه را برای کاهش تولید در سال 2016 و سال 2017 میلادی فراهم میکند و فشاری در جهت کاهش در عرضه نفت به وجود میآورد. با توجه به اینکه انتظار میرود در سالهای 2016 میلادی و 2017 میلادی اقتصاد دنیا با سرعت بیشتری رشد کند و از رکود خارج شود، تقاضای نفت هم در این سالها ارتقا خواهد یافت و این رشد تقاضا همزمان با کاهش عرضه نفت زمینه را برای افزایش قیمت نفت فراهم میکند.
شرایط کنونی اقتصاد دنیا و بازار نفت میتواند به شرکتهای تولیدکننده انرژی آسیب برساند. شرکت آرامکو یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی در دنیاست و در زمره بزرگترین تولیدکنندگان نفت در کشور عربستان سعودی است. از نظر شما که مدیرعامل این شرکت بزرگ نفتی هستید، اوضاع کنونی اقتصاد و بازار نفت دنیا چه تاثیری روی عملکرد آرامکو و سیاستهای آتی این شرکت خواهد داشت؟
خالید الفالیح: شرایط بازار نفت توسط دبیر کل اوپک و رئیس آژانس بینالمللی انرژی به طور کامل تشریح شد و تنها مسالهای که من باید اضافه کنم این است که نفت یک کالای اساسی است و بازار نفت مانند بازارهای کالایی دیگر میتواند چرخههایی مشابه این چرخه افزایشی و کاهشی قیمت نفت را تجربه کند. البته برای ما که یک شرکت فعال در حوزه نفت و گاز هستیم قبل از اینکه روند نزولی قیمت نفت در سال 2014 میلادی مشخص شود، قابل پیشبینی بود که قیمتها تنزل پیدا میکند زیرا بازار با مازاد عرضه و روند نزولی تقاضا روبهرو بود. اما به نظر من عامل سومی که تاکنون به آن اشاره نشده است ترسهای ژئوپولتیکی در دنیا بود که باعث شد سرمایهگذاران سرمایههای خود را به جای بازارهای دیگر وارد نفت کنند که از نظر آنها ایمنی بالایی داشت. در این وضعیت قیمت نفت در بازار سیر صعودی به خود گرفت که بخشی از آن به دلیل ترسهای ناشی از تنشهای ژئوپولتیکی بود و مسائل روانی به جای شرایط بازاری و شرایط اقتصادی بازار
را هدایت کرد.
فاتیح بیرول: در سالهای اخیر راندمان مصرف انرژی و سوخت در بخش حمل و نقل که یکی از بزرگترین بخشهای مصرفکننده انرژی در جهان است افزایش یافته است و همین مساله تقاضا برای نفت و منابع نفتی را کمتر کرده است. خالید الفالیح: به هر حال به نظر من قیمت کنونی نفت در بازار جهانی موقتی است و به دلیل از بین رفتن فشارهای روانی در جامعه که ناشی از ترس در مورد احتمال ایجاد کمبود عرضه در بازار نفت دنیاست، ایجاد شد. حال با از بین رفتن این فشار روانی قیمت تنزل پیدا کرده است ولی با بازگشت اقتصادهای اروپایی به مسیر رشد میتوان رشد قیمت را تجربه کرد.
به هر حال در سال 2014 میلادی واقعیت بازاری باعث شد تا حباب قیمت نفت بترکد و قیمتها سیر نزولی به خود بگیرد.
چهارمین مسالهای که به نظر من بازار نفت را متاثر کرده بود شرایط بازارهای مالی بود. رشد ارزش دلار، وضعیت صنعت مالی در دنیا، تزریقهای پی در پی به اقتصاد آمریکا و ژاپن و جریان یافتن سرمایهگذاری از کشورهای صنعتی به کشورهای در حال توسعه موجب شد تا بازار نفت این صعود و سقوط قیمتی را شاهد باشد.
به هر حال به نظر من قیمت کنونی نفت در بازار جهانی موقتی است و به دلیل از بین رفتن فشارهای روانی در جامعه که ناشی از ترس در مورد احتمال ایجاد کمبود عرضه در بازار نفت دنیاست، ایجاد شد. حال با از بین رفتن این فشار روانی قیمت تنزل پیدا کرده است ولی با بازگشت اقتصادهای اروپایی به مسیر رشد میتوان رشد قیمت را تجربه کرد. البته باید به بازار فرصت داد تا با این شرایط تازه کنار بیاید و خود نقطه تعادل را پیدا کند ولی من بر این باورم که نقطه تعادل قیمت نفت در سطحی بالغ بر 50 دلار است. نتیجه این کاهش قیمت نفت را میتوان افزایش احتیاط برای سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز دانست زیرا انتظار سودآوری در آینده نزدیک وجود ندارد ولی انتظار افزایش قیمت در آینده خود میتواند بخشی از سرمایهها را جذب بازار کند.
از نظر من شرکتهای نفتی و سرمایهگذاران نباید نگران تداوم افت قیمت نفت باشند و باید به سرمایهگذاری در این حوزه ادامه دهند تا بتوانند به نیازهای آینده پاسخ بگویند. شرکت آرامکو هم که میلیاردها دلار به دلیل کاهش قیمت نفت در بازار جهانی از دست داده است در نظر دارد سرمایهگذاری در پروژههای کلیدی خود را ادامه دهد زیرا تداوم این سرمایهگذاری است که میتواند اقتصاد صنعت نفت را در سالهای آینده باثبات نگه دارد.
ما در نظر داریم بین شرایط کوتاهمدت و بلندمدت خود تعادل برقرار کنیم و در کوتاهمدت از فرصت استفاده کنیم تا شرایط مالی کشور را تعدیل کنیم ولی استراتژیهای بلندمدت خود را ادامه میدهیم. ما در نظر داریم در حوزههای بزرگ گاز طبیعی سرمایهگذاری کنیم و در آینده بخشی از صادرات خود را به گاز طبیعی اختصاص دهیم و از میزان صادرات نفت کم کنیم. آرامکو در پروژههای پاییندستی مانند پتروشیمی و صنایع شیمیایی سرمایهگذاری کرده است تا مانع از وابستگی کامل درآمد شرکت به پروژهها و منابع مالی بالادستی شود.
کلادیو دسکالزی: ما بر این باوریم که افت کنونی قیمت نفت در بازار جهانی در نتیجه چرخه طبیعی قیمتی در بازارهای کالایی مختلف اتفاق افتاده است ولی به نظر من بیشترین دلیل کاهش قیمت نفت در سال 2014 میلادی را میتوان به دلیل تغییر مصرف و تقاضا در دنیا به دلیل بحران اقتصادی غربی دانست. در مورد افزایش توان تولید نفت شیل باید این نکته را در نظر داشت که تولید نفت شیل در ماههای اخیر رشد کرده است و ممکن است این روند در چند سال آینده هم ادامه داشته باشد ولی سرعت تخلیه شدن حوزههای نفتی شیل بسیار بالاست و ظرفیت تولید از آنها هم محدود است. مطالعات نشان میدهد در یک سال اول بهرهبرداری از حوزههای نفتی شیل،30 درصد از ظرفیت حوزهها تخلیه شده است. این آمار نشان میدهد برای اینکه بتوانیم نیاز نفتی سالهای آینده را تامین کنیم مجبور هستیم سرمایهگذاری در حوزههای نفتی را ارتقا دهیم. این رشد سرمایهگذاری نباید منوط به افزایش قیمت نفت باشد زیرا اگر تا آن زمان صبر کنیم تعادل
بازار بعد از افزایش نرخ رشد اقتصادی دنیا برهم میخورد و دنیا با مازاد تقاضا مواجه میشود که شوک قیمتی را به همراه دارد.
نکته دیگر شرایط مالی دنیا و تغییر نرخ برابری دلار در برابر یورو بود که روی بازار نفت دنیا اثر داشت. افزایش ارزش دلار آمریکا در برابر یورو عامل مهمی بود که سبب شد تا قیمت نفت در بازار جهانی تنزل یابد.
عبدالله البدری: نباید به دلیل کاهش قیمت نفت اقدام به تعدیل نیرو در شرکتهای فعال نفتی یا شرکتهای سرمایهگذار در حوزه نفتی کنیم. در جریان شوک منفی قیمت نفت این اتفاق افتاد و شمار زیادی از نیروهای کارآزموده و ماهر اخراج شدند و بعد از اینکه اقتصاد رشد کرد و بازار اصلاح شد ما نیروهایی را که مهارت کافی در این زمینه داشته باشند از دست داده بودیم و به همین دلیل هم در اجرای پروژهها و توسعه آن مشکلات زیادی داشتیم. در آن زمان تعداد زیادی از پروژههای صنعت نفت با تاخیر اجرا شد و همین مساله باعثشد تا عرضه نفت هم با مشکل مواجه شود.
برخی از تحلیلگران اعلام میکنند باید سرمایهگذاری در پروژههای نفتی شرکت بین 15 تا 20 درصد تنزل پیدا کند ولی از آنجا که سرمایهگذاری در حوزههای نفتی در درازمدت روی بازار اثر میگذارد و از آنجا که تاثیر کاهش امسال سرمایهگذاری روی پروژههای نفتی در توان تولید نفت در چهار تا پنج سال بعد نمایان خواهد شد، از نظر من نباید عکسالعمل شدید در برابر این تحول موقتی در قیمت نفت نشان داد. در صورتی که شرکتهای بزرگ نفت و گاز طبیعی بدون در نظر گرفتن چرخه قیمتی نفت در بازار اقدام به کاهش سرمایهگذاری در تولید نفت و گاز طبیعی کنند، پنج سال آینده که ممکن است قیمت نفت بالغ بر 100 دلار آمریکا باشد دیگر توان عرضه نفت به بازار وجود نداشته باشد و این بار فشاری از طرف عرضه به بازار وارد خواهد شد و خود میتواند شوکی دیگر به قیمت نفت وارد کند.
ما باید تلاش کنیم ثبات را در بازار نفتی دنیا حفظ کنیم و از نوسانات مداوم در بازار نفتی دنیا بپرهیزیم. به نظر من بهترین ایده در شرایط کنونی ایجاد یک بانک نفتی در دنیاست. این بانک نفتی میتواند به ایجاد ثبات قیمت نفت در بازار کمک کند و تمامی مازاد عرضه نفت را ذخیره کند. در نتیجه در دورههایی که تقاضا بر توان تولید پیشی میگیرد میتوان از این منابع ذخیرهشده نفتی استفاده کرد. ایجاد بانک نفتی به منظور تثبیت قیمت نفت در بازار جهانی و ممانعت از نوسانات مداوم قیمت نفت در بازار جهانی یک امر ضروری است زیرا این نوسانات میتواند اقتصاد را در شرایط بحرانی قرار دهد.
نظر شما به عنوان دبیر کل سازمان کشورهای صادرکننده نفت در مورد ایجاد بانک نفتی در دنیا چیست؟ آیا اوپک میتواند نقش بانک مرکزی نفت در دنیا را داشته باشد یا خیر؟
عبدالله البدری: به نظر من ما در مورد شرایط اقتصادی کنونی بازار نفت با هیجان زیاد صحبت میکنیم. در سالهای گذشته بارها قیمت نفت در دنیا کاهش یافته است و هم اقتصاد دنیا توانسته با این کاهش قیمت نفت کنار بیاید و هم بازار نفت به تدریج شرایط را تعدیل کرده است. نکته مهمی که از بحرانهای نفتی قبلی باید بیاموزیم این است که باید با احتیاط عمل کنیم. ما باید به سرمایهگذاری در حوزه نفت و گاز طبیعی ادامه دهیم و این سرمایهگذاری را همچنان افزایش دهیم. ما نباید به دلیل کاهش قیمت نفت اقدام به تعدیل نیرو در شرکتهای فعال نفتی یا شرکتهای سرمایهگذار در حوزه نفتی کنیم. در جریان شوک منفی قیمت نفت این اتفاق افتاد و شمار زیادی از نیروهای کارآزموده و ماهر اخراج شدند و بعد از اینکه اقتصاد رشد کرد و بازار اصلاح شد ما نیروهایی را که مهارت کافی در این زمینه داشته باشند از دست داده بودیم و به همین دلیل هم در اجرای پروژهها و توسعه آن مشکلات زیادی داشتیم. در آن زمان تعداد زیادی از پروژههای صنعت نفت با تاخیر اجرا شد و همین مساله باعث شد تا عرضه نفت هم با مشکل مواجه شود. به همین دلیل باید از تجربیات گذشته
استفاده کنیم و اقدامی ناگهانی و فکرنشده انجام ندهیم.
نکته مهم این است که قیمت نفت در بازار جهانی رشد میکند و این رشد قیمت بدون وجود بانک مرکزی نفت یا صندوق ذخیره نفتی انجام میشود. این روند طبیعی بازار است و قیمتها به تدریج افزایش مییابد. اما در شرایط کنونی سوال اصلی ما این است که آیا باید نفت گران تولید کنیم یا نفتی تولید کنیم که هزینه تولید آن کم است. من بر این باورم که کشورهای غیراوپکی باید تولید خود را کاهش دهند زیرا هزینه تولید نفت در این کشورها زیاد است و عرضه این نفت به بازار نیازمند قیمت بالاتر نفت است. در واقع حضور زیاد کشورهای غیراوپکی در بازار نفت به معنای افزایش قیمت نفت است و این برای اقتصاد دنیا مضر است. منطق حکم میکند اول نفتی که با قیمت ارزانتر تولید میشود به بازار عرضه شود و بعد از اتمام نفت ارزان در دنیا به سراغ نفت گرانقیمت اعضای خارج از اوپک برویم.
باید توجه کرد تصمیم اوپک یک تصمیم کاملاً اقتصادی و منطقی بود و اصلاً به معنای جنگ عربستان با تولیدکنندگان شیل یا آمریکا نیست.
فاتیح بیرول: نظر من کاملاً مشابه نظر دبیر کل اوپک است و معتقدم نیروهای بازار با گذشت زمان میتوانند نقطه تعادل بازار را پیدا کنند. ولی نکته مهم این است که ما ممکن است شرایط اضطراری در بازار نفت داشته باشیم که این شرایط اضطرار به دلیل شرایط اقتصادی یا سیاسی دنیا ایجاد میشود و در این زمان ما نیاز به یک بانک نفتی خواهیم داشت که تعادل و ثبات را در بازار نفت حفظ کند. بانک نفتی تقریباً وظیفهای مشابه وظیفه بانک مرکزی در کشورهای مختلف خواهد داشت. پیشتر عربستان سعودی تا اندازهای نقش تعدیلکننده بازار را بر عهده داشت و با کمتر و بیشتر کردن ظرفیت تولید نفت قیمت را در حد مشخصی کنترل میکرد ولی در سال 2014 میلادی عربستان دیگر وارد بازار نشد. البته باید در نظر داشت شرایط کنونی حاکم بر اقتصاد دنیا شرایط بحرانی نیست و بازار سقوط و صعودهای عادی خود را دنبال میکند.
به نظر من شرایط بازار نفت دنیا در سالهای اخیر تغییر کرده است. تولیدکنندگان تازهای در بازار فعالیت میکنند مانند آمریکا و کانادا که این کشورها تولید خود را با سرعت زیادی افزایش دادهاند. در واقع این کشورها که قبلاً مصرفکننده نفت در دنیا بودهاند توانستهاند نرخ رشد تولید نفت را بیشتر از اوپک افزایش دهند و همین مساله سبب شده است تا بازار سمت و سوی تازهای به خود بگیرد. وقتی ما در مورد برندگان و بازندگان افت قیمت نفت در سال 2014 میلادی صحبت میکنیم از آمریکا به عنوان برنده اصلی یاد میکنیم و دلیل این مساله رشد تولید نفت در این کشور است. از طرف دیگر وقتی باراک اوباما رئیسجمهوری این کشور میگوید ما بحران را پشت سر گذاشتیم و ورق اقتصادی برگشته است، به نظر من دلیل اصلی آن توسعه تولید نفت شیل در آمریکا و استقلال نسبی این کشور در تامین نفت مورد نیاز خود است.
در مورد برندگان و بازندگان افت قیمت نفت میتوان تقسیمبندی تازهای ارائه داد. به نظر من ما برنده بازار نفت داریم که از جمله آنها میتوان به آمریکا اشاره کرد. افت قیمت نفت باعث شد کسری بودجه آمریکا تقلیل پیدا کند، توان مصرفی در این کشور بیشتر شود و اقتصاد توسعه پیدا کند. فرصتهای شغلی زیادی در آمریکا ایجاد شود و به دنبال آن نرخ رشد اقتصادی به کمترین سطح طی شش سال اخیر برسد. برخی کشورها هم هستند که برنده افت قیمت نفت هستند ولی این برنده شدن در صورتی است که از فرصت کاهش قیمت نفت در بازار جهانی بهترین استفاده را بکنند. اگر سیاستهای اقتصادی درستی اتخاذ کنند میتوانند از فرصت ایجادشده در دنیا بهترین استفاده را بکنند. از جمله این کشورها میتوان به ژاپن و هند اشاره کرد. این کشورها میتوانند قیمت فرآوردههای انرژی را در کشور اصلاح کنند، یارانههای انرژی را تقلیل دهند و به دنبال آن اقتصاد را به سمت اقتصادی پویا هدایت کنند.
به نظر من بزرگترین بازنده افت قیمت نفت در بازار جهانی روسیه است زیرا بالغ بر 70 درصد از درآمد صادراتی این کشور از فروش نفت و گاز طبیعی است و این افت 60درصدی قیمت نفت میتواند آسیب زیادی به اقتصاد این کشور وارد کند. طبق یافتههای مطالعه ما در سال مالی جاری روسیه 150 میلیارد دلار از درآمد حاصل از فروش نفت و گاز طبیعی خود را از دست میدهد که این میتواند آسیب زیادی به اقتصاد کشور روسیه وارد کند. از طرف دیگر اقتصاد روسیه در این سال به دلیل تحریمهای اقتصادی با مشکلات زیادی مواجه شد و همین مشکلات بود که سبب شد اقتصاد روسیه با کاهش ارزش پول داخلی روبهرو شود. به نظر من مقامات اقتصادی روسیه به دلیل افت قیمت نفت و گاز طبیعی در سال 2015 میلادی با چالشهای جدی اقتصادی روبهرو میشوند زیرا منبع اصلی درآمدی خود را از دست دادهاند.
در شرایطی که قیمت نفت تنزل پیدا کرده است، اقتصادهای تولیدکننده و صادرکننده نفت بیشترین آسیب را متحمل میشوند زیرا بخش اعظم درآمد آنها از نفت و گاز طبیعی به دست میآید. در این زمان بحث کاهش وابستگی به نفت در اقتصاد و ایجاد تنوع در اقتصاد مطرح میشود. به نظر شما که نماینده کشور روسیه هستید و اقتصادی وابسته به نفت دارید چگونه میتوان با مشکلات ناشی از افت قیمت نفت مقابله کرد؟
وارکی ورکوویچ: اول باید بگویم که روسیه در شرایط افت قیمت نفتی بازنده نیست زیرا فرصتهای زیادی در اختیار دارد که میتواند از آنها استفاده کند. مثلاً سرمایهگذاری در بخشهای اقتصادی دیگر به جز نفت و گاز که میتواند در میانمدت از وابستگی اقتصاد به صنعت نفت و گاز طبیعی کم کند. برای روسیه و کشورهای صادرکننده نفت خوب است که قیمت پایین نفت را تجربه کنند ولی در صورتی که این قیمت نفت قیمتی پایدار باشد، نه اینکه نوسانات مداوم در بازار ایجاد شود. به نظر من نوسان قیمت نفت در بازار جهانی به ضرر تمامی دنیاست چون هم تولیدکنندگان نفتی و هم مصرفکنندگان تنها در صورتی میتوانند سود ببرند که شرایط بازار پایدار باشد. در صورتی که شرایط بازار با ثبات باشد و به ما امکان پیشبینی درست قیمتی را ارائه دهد، بازار برای روسیه مطلوب است و دیگر فرقی ندارد که قیمت 150 دلار باشد یا 70 دلار یا 50 دلار. مهم این است که بدانیم قیمت کنونی نفت در بازار جهانی برای مدتی مشخص در همین سطح باقی میماند و اینکه بتوانیم تغییرات قیمتی را پیشبینی کنیم. در تحلیل و پیشبینی بازار نفت فاکتورهای مهمی دخیل هستند که از جمله آنها میتوان به شرایط
اقتصادی کشور چین، شرایط اقتصادی اتحادیه اروپا، شرایط اقتصادی آمریکا و در حالت کلی بازار کالاهای جانشین نفت و گاز طبیعی اشاره کرد. اگر شفافیت در اقتصاد وجود داشته باشد و سیاستهای شفافی هم استفاده شود در آن صورت بازار میتواند به تعادل برسد. در بازاری که اطلاعات شفاف وجود دارد میتوان انتظار ثبات و تعادل در بازار داشت. انتقال بازار هدف روسیه به سمت کشورهای آسیا-پاسیفیک توسط روسیه سیاستی بسیار مناسب بود زیرا چین یکی از بزرگترین اقتصادهای در حال توسعه دنیاست و روند صنعتی شدن در این کشور با سرعت زیادی پیگیری میشود. بنابراین انتقال بازار هدف به سمت کشورهای آسیایی از قبیل چین و هند و ژاپن به نفع اقتصاد ماست و باید پیگیری میشد. این انتقال در شرایطی اتفاق افتاد که اقتصاد اروپا دچار بحران مالی بود و این بحران تقاضا برای نفت و گاز طبیعی و فرآوردههای آن را کمتر میکرد. حال ما قراردادهای بلندمدتی برای عرضه نفت و گاز طبیعی با چین امضا کردیم که این قراردادها به نفع هر دو ماست. چین میتواند شاهد افزایش امنیت عرضه انرژی باشد و روسیه هم یک خریدار بلندمدت پیدا میکند. ولی ما با انعقاد این قراردادها، رابطه اقتصادی خود را
با اروپا کم نکردیم. در سالهای گذشته سرمایهگذاریهای زیادی در حوزههای نفتی سیبری انجام دادیم و با کمک این سرمایهها بود که توانستیم توان صادرات نفت و گاز طبیعی خود به اروپا را هم افزایش دهیم.
نکته مهمی که وجود دارد این است که ما سیاستهای انعطافپذیری در صنعت نفت و گاز طبیعی خود داریم که این سیاستها شامل بخش قیمتگذاری، مالیاتها و سیاستهایی که در زمان افزایش یا کاهش قیمت نفت استفاده میشود، خواهد بود. به نظر من هیچ یک از شرکتهای نفتی در نتیجه کاهش قیمت نفت در بازار آسیب نمیبینند زیرا این شرکتهای نفتی هستند که با استفاده از سیاستهای مناسب میتوانند برای تامین امنیت انرژی آینده سرمایهگذاری کنند و نوسانهای قیمتی آینده را کنترل کنند. از طرف دیگر صنعت نفت وظیفه تامین ماده اولیه مورد نیاز فعالیتهای اقتصادی را دارد و هر چه کیفیت این ماده اولیه عرضهشده بالاتر و قیمت آن پایینتر باشد اقتصاد میتواند با سرعت بیشتری رشد کند. این نقش صنعت نفت در اقتصاد روسیه و دیگر کشورهای صادرکننده اهمیت بیشتری دارد.
حال که ارزش روبل در برابر دلار کاهش یافته هم صادرات نفت و گاز طبیعی روسیه برای مصرفکنندگان خارجی ارزانتر شده است و ما به عنوان یک صادرکننده بزرگ نفت و گاز از این فرصت برای تامین منبع مالی بیشتر از صادرات استفاده میکنیم. اگرچه ممکن است در کوتاهمدت فشار تورمی برای اقتصاد داخلی به وجود آورد.
یکی از مهمترین مسائلی که در شرایط فعلی مطرح است هزینه بالای تولید نفت و گاز طبیعی است. سرمایههای مورد نیاز برای ورود به این صنعت مبالغ کلانی است و به همین دلیل هزینه نهایی تولید آن بالاست. شما به عنوان فعالان صنعت نفت چه نظری در این مورد دارید؟
خالید الفالیح: در سال گذشته مازاد عرضه در دنیا سبب شد قیمت نفت در بازار کاهش یابد و این کاهش قیمت نفت به نفع اقتصادهای بزرگ مصرفکننده و اقتصاد دنیا بود و زمینه را برای رشد اقتصادی این کشورها فراهم کرد. در این سالها سیاستهایی توسط دولتها وضع شد که روی سرمایهگذاری در صنعت نفت اثر منفی داشت و در واقع یک فرآیند سیاسی را وارد یک رابطه اقتصادی کرد. شمار زیادی از کشورهای صادرکننده نفت به دلیل موانع قانونی امکان سرمایهگذاری خارجی در صنعت نفت را از بین بردهاند. در برخی از کشورها تحریمهای جهانی مانع از ورود سرمایهگذاران خارجی در توسعه صنعت نفت شده است و در برخی از کشورها موانع قانونی و سیاسی باعث این مساله شده است. به هر حال دلیل ایجاد این مانع هر چه باشد، نتیجهاش توسعه پیدا نکردن شمار زیادی از منابع انرژی ارزانقیمت در دنیاست که میتواند روی امنیت انرژی آینده دنیا و قیمت نفت در سالهای آینده اثر منفی بگذارد.
در مورد سیاستهایی که هماکنون در مورد سرمایهگذاری در شرکتهای نفتی باید اتخاذ شود میتوان به ضرورت رشد سرمایهگذاری در تولید نفت اشاره کرد. دنیا در سالهای آینده نیاز به نفت بیشتری دارد و باید سرمایهگذاری در پروژههای نفتی از همین الان آغاز شود تا بتواند نیازهای آینده پاسخ داده شود. ما هم در نظر داریم به روند افزایش سرمایهگذاری در این حوزه ادامه دهیم ولی این سرمایهگذاریها باید با احتیاط بیشتری انجام شود زیرا منابع مالی شرکتهای نفتی و دولتهای نفتخیز در سال جاری محدودتر خواهد بود. اما مهمتر اینکه باید از نیروهای کارآزموده و توانمند استفاده شود. نیروهایی که هم مهارت لازم را برای کار در این حوزه دارند و هم تجربه کافی دارند. استفاده از تکنولوژیهای مدرن هم یکی دیگر از سیاستهایی است که میتواند برای اقتصاد صنعت نفت مهم و مفید باشد.
در سالی که قیمت نفت بالغ بر 100 دلار هم بود ما شاهد تاخیر در اجرای بسیاری از پروژهها بودیم که دلیل این تاخیر نیاز آنها به سرمایه کلان بوده است. حال که قیمت کاهش یافته است این تاخیرها ادامه مییابد ولی بدون شک عدم افزایش هزینهها در شرایطی که درآمدها کاهش یافته است میتواند باعث بیشتر شدن شدت تاخیرها در اجرای پروژههای صنعتی شود.
کلادیو دسکالزی: به نظر من صنعت نفت باید فراتر از شرایط کنونی نگاه کند و تنها به افت کنونی قیمت نفت توجه نداشته باشد. بازار نفت دنیا در سالهای اخیر تحولات زیادی را شاهد بود و در همین سالها سرمایهگذاری در صنعت نفت با نرخهای مختلف رشد کرد. نکته مهم این است که ما برای سرمایهگذاری در صنعت نفت باید به آینده نگاه کنیم نه اینکه شرایط کنونی قیمتی را ملاک تصمیمگیری قرار دهیم.
ولی در مورد هزینهها باید در نظر داشت با کاهش قیمت نفت اجرای بسیاری از پروژههای نفتی در شرکتهای نفتخیزی که به دولت وابستگی ندارند به تاخیر افتاده است زیرا منابع مالی کافی برای اجرای پروژهها ندارند و بعضاً هزینه اجرای پروژه از توان مالی آنها بالاتر است. بنابراین برخی از پروژهها به تعویق میافتد و افرادی به دلیل کمبود منابع مالی از کار برکنار میشوند. اما شرکت ENI تلاش میکند از منابع مالی قبلی برای کمتر کردن شدت اثرگذاری بحران کنونی روی شرایط مالی شرکت استفاده کند. از آنجا که این شوک قیمتی موقتی است و به تدریج ما شاهد رشد قیمت نفت خواهیم بود، کاهش سرمایهگذاری در دستور کار ما نیست ولی بدون شک برخی از پروژهها به دلیل کمبود منابع مالی به تاخیر میافتد و از بخشی از هزینههای شرکت باید بکاهیم. در واقع مساله اصلی ما در شرایط کنونی رشد هزینهها نیست زیرا هزینههای اجرای پروژه برای ما تغییری نکرده است بلکه مساله اصلی ما کاهش درآمد است که فشار به نظام مالی شرکت وارد میکند.
دیدگاه تان را بنویسید