شناسه خبر : 17530 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

به بهانه چهل و هشتمین سالروز تولد بورس

رستم و شاخص بورس

کمتر از نیم‌قرن پیش یعنی در ۱۵ بهمن‌ماه ۱۳۴۶ تالار اوراق بهادار تهران با گشودن درهای خود به روی سهام بانک صنعت و معدن فاز جدیدی را در اقتصاد ایران رقم زد. نظام قیمت‌گذاری و خرید و فروش اوراق بهادار با تاخیری حدوداً چهار قرن، به اقتصاد ایران گام نهاد. امروز در حالی چهل و هشتمین سالگرد افتتاح بورس را به نظاره نشسته‌ایم که بورس در جایگاهی به مراتب بالاتر از گذشته قرار دارد.

index:1|width:50|height:50|align:right علی طهماسبی/ نویسنده نشریه
کمتر از نیم‌قرن پیش یعنی در 15 بهمن‌ماه 1346 تالار اوراق بهادار تهران با گشودن درهای خود به روی سهام بانک صنعت و معدن فاز جدیدی را در اقتصاد ایران رقم زد. نظام قیمت‌گذاری و خرید و فروش اوراق بهادار با تاخیری حدوداً چهار قرن، به اقتصاد ایران گام نهاد. امروز در حالی چهل و هشتمین سالگرد افتتاح بورس را به نظاره نشسته‌ایم که بورس در جایگاهی به مراتب بالاتر از گذشته قرار دارد. اما آیا به اهداف‌ یک بازار سهام پویا دست یافته‌ایم؟ آیا بازاری که روزانه نبض سهامداران را با نوسان شاخص خود، فراز و فرود می‌آورد، توانسته در جهت کاهش انواع ریسک‌های سیستماتیک ابزارهای پوششی مناسبی را در مقابل سرمایه‌های ترسان قرار دهد؟ سرمایه‌هایی که با هر تکانه، جهت خود را بازار به بازار عوض می‌کنند. امروز ارزش بازار و حجم معاملات بورس، با گذشته خود قابل مقایسه نیست و بورس حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. اما آیا به این اندیشیده‌ایم که ارزش بازار بورس ما با این همه فعالانی که روزانه در آن مشغول به کار هستند، در شرایط جاری تنها حدود یک‌چهارم ارزش بازار سهام اپل است؟ این نوشتار به دنبال انکار زحمات صورت گرفته در این سال‌ها نیست بلکه می‌خواهیم با تفکری نقادانه‌تر تنها تلنگری برای حرکت به سمت بازاری شایسته‌تر و فعال‌تر باشد. جایی که روزی عدد شاخص دیگر دغدغه اصلی یا افتخار واقعی مسوولان اقتصادی ما نباشد. روزی از سبز بودن دماسنج بازار به خود می‌بالیم اما دیگر روز از قرمز شدن آن فراری هستیم. چه کسی این تناقض رفتاری را می‌پذیرد؟ این عمل مصداق تئوری خود‌اسنادی است که در بازار سهام موفقیت‌ در کارها را به خود نسبت دهیم. اما از شکست‌ها اعلام برائت کرده و آن را به عوامل بیرونی مرتبط کنیم. حکایت شاخص بورس ما در این هنگام، حکایت شخصی است که نام فرزند خود را رستم نهاد و از صدا زدنش می‌ترسید! رسالت سازمان بورس فراهم آوردن فضایی مناسب برای معامله‌گران است و افتخار آن تعداد شرکت‌هایی که به آن وارد می‌شوند و از طریق آن تامین مالی می‌کنند. آیا رسالت سازمان در خلأ شکل می‌گیرد؟ خیر. برخلاف کشور ما که سازمان بورس بخش عمده‌ای از انرژی خود را صرف توضیح دادن به عالم و آدم راجع به تغییرات روزانه عدد شاخص می‌کند، در آمریکا SEC به زبانی عامیانه وظیفه پوست کندن از شرکت‌های خلافکار را دارد. روش کار هم به این ترتیب است که مثلاً اگر موردی از عدم ارائه اطلاعات درست در شرکتی پیدا کنند، فوراً به سراغ شرکت رفته و تهدید به شکایت در دادگاه می‌کنند. شرکت هم در اکثر موارد به اصطلاح به
settlement تن می‌دهد و یک پول درشت به SEC می‌دهد که او را رها کند. به عبارتی می‌توان گفت به طور کلی SEC به تنهایی در آمریکا سالی چند میلیارد دلار برای دولت درآمدزایی دارد! گاهی اوقات هم SEC و Fed و office of Comptroller و FDIC باهم به نهاد مالی به دلیل عمل خلاف، حمله می‌کنند و بعد اقدام به تقسیم غنایم می‌کنند! مثلاً سال 2012 بانک جی‌پی مورگان به خاطر خلافی که یکی از معامله‌گران او در لندن مرتکب شده بود (که بعداً به London Whale معروف شد!) 200 میلیون دلار به SEC، 200 میلیون دلار به ‌Fed، 300 میلیون دلار به OCC و مقادیری هم به CFTC پرداخت کرد تا به دادگاه نرود.

کوه ریسک سیستماتیک را کاه کنیم
می‌دانیم که ریسک خاص هر شرکت که به ریسک غیر‌سیستماتیک معروف است، توسط سرمایه‌گذاران قابل حداقل‌سازی است. به عبارتی در ادبیات مالی می‌گویند به افراد به خاطر تحمل ریسک‌های خاص هر شرکت، پاداشی داده نمی‌شود. اما کاهش ریسک‌های فراگیر یا سیستماتیک وظیفه سازمان بورس است. سازمان باید به سمتی حرکت کند که سهامداران هرساله دغدغه نرخ بهره مالکانه و خوراک مالکانه نداشته باشند. مگر اینکه بخواهیم ضعف‌های خود را پشت حصارهای این‌چنینی پنهان کنیم که دور از ذهن است. کار دیگری که سازمان می‌تواند انجام دهد تنوع‌سازی در ابزارهای مشتقه است. ابزارهای مشتقه یکی دیگر از راه‌های کاهش ریسک سیستماتیک است. قرارداد آتی، پیمان آتی، معاوضه و اختیار معامله از بدیهی‌ترین ابزارهایی هستند که در بازارهای توسعه‌یافته به منظور پوشش ریسک توسط سرمایه‌گذاران معامله می‌شود. این ابزارها می‌توانند در کشورمان و در صورت تایید کمیته‌های فقهی مجوز شرعی خود را نیز دریافت و معامله شوند. ارتقای سیستم‌های نرم‌افزاری و معاملاتی نیز گام دیگری در راستای همان رسالت سازمان یعنی فراهم‌آوری زمینه مناسب برای معامله اوراق بهادار است. از آنجا که بورس سهام دارای سیستمی غیرخطی و آشوب‌گونه است و تحت تاثیر شرایط سیاسی، اقتصادی و روان‌شناسی است، می‌توان به دنبال سیستم‌های هوشمندی همچون تصمیم‌گیرنده اتوماتیک رفت. جالب است که این سیستم‌ها در بازار سهام آمریکا حدود 70 درصد معاملات را انجام می‌دهد. به زبان ساده‌تر الگوریتم‌های ژنتیک توسط ماشین‌های خواننده اطلاعات به سرعت معاملات را به انجام می‌رسانند و هیچ خبری از صف‌ها و دامنه نوسان دیده نمی‌شود. باز هم به زبان ساده‌تر یعنی نقدشوندگی در کسری از ثانیه! اما در بازار سرمایه ایران بارها شاهد توقف‌های طولانی‌مدت به دلایل مختلف بوده‌ایم. گاهی که فضای قیمت سهام نیز در اقدامات هیجانی سهامداران سیر می‌کند، نهاد ناظر تنها با توقفی چنددقیقه‌ای به سهامداران گوشزد می‌کند که رفتارهای خود را با دقتی بیشتر کنترل کنند.

مربی خارجی برای بورس؟
برای راه‌اندازی موارد مذکور گاهی نیاز به جذب نیروهای حرفه‌ای خارجی است. چرا برای فوتبال حاضر هستیم میلیاردها پول خرج کنیم اما برای ارتقای ویترین اقتصادی کشور، دست و دلباز نیستیم؟ عدم استفاده از مشاوران و استادان خارجی در بدنه سازمان بورس در سال‌های گذشته دلایل مختلفی داشته است. ترس از جنجال‌های سیاسی و ابهام‌آفرینی‌های افراد مغرض، غرور بی‌جا و نامعقولی که باعث توهمی شده است که ما خود به تنهایی همه چیز را می‌دانیم و نیازی به آنها نیست. عدم سواد کافی برای تعامل و ارتباط با مشاوران خارجی نیز از جمله دلایلی بوده است که ما در 47 سال گذشته خود را از حضور مستشاران خارجی محروم ساخته‌ایم و البته بخشی نیز ناشی از همان جو نادرست برگرفته‌شده از تحریم‌های همه‌جانبه کشور ماست. ما تنها در یک زمان کوتاه 28‌ماهه حضور دکتر عبده تبریزی در سمت دبیرکلی بورس، ارتباط و تعامل بین‌المللی بورسی خود را در بالاترین سطوح داشته‌ایم. در سال‌های اخیر تحریم بهانه خوبی برای این دست از مسوولان بوده است که تعامل و انتقال دانش از خارج به داخل را نادیده بگیرند یا عملاً فعالان بازار سرمایه از این تعاملات بی‌اطلاع باشند یا به عبارتی بی‌بهره در دانشگاه‌های کشور نیز گاه دیده شده که به استادان با‌دانش و جوان داخلی از جانب قدیمی‌ها بی‌مهری شده است. دیگر ورود استادان خارجی برای تربیت جوانان خلاق و کارآمد خصوصاً در رشته‌های مربوط به بازار سرمایه جای خود دارد. به نظر می‌رسد مشکلات کشور از جمله کاستی‌هایی که در بازار سهام شاهد هستیم، در یک کلام با اراده برای بین‌المللی شدن قابل حل است. در صورت توافق هسته‌ای، تهیه نقشه جامع راه برای بین‌المللی شدن همه نهادهای مالی بازار سرمایه از شورا و سازمان بورس تا تمام بورس‌ها و نهادهای مالی دیگر و بالاخص، بهره‌گیری از متخصصان و مشاوران خارجی قوی و مطرح در بازمهندسی فرآیندها و تغییر ساختارها ضروری است. تشکیل کمیته ملی در سطح دولت برای پیگیری تصویب قانون تجارت که منطبق با تجارت بین‌المللی و نیازهای روز به عنوان قانون مادر در بازار سرمایه است و تشکیل کمیته ملی در سطح دولت برای اصلاح و بازنگری و تجمیع همه قوانین و مقررات مورد نیاز بازار سرمایه با استفاده از مطالعات تطبیقی با سایر کشورها و قوانین آنها به نظر مفید فایده و لازم است. بورس ایران در شرایط فعلی تنها حدود هفت میلیون کد سهامداری را در چنته می‌بیند حال آنکه ظرفیت آن را دارد تا حداقل 11 برابر بزرگ‌تر شده و شاهد حضور حجم بالاتری از ایرانی‌ها و چه‌بسا خارجی‌ها در قالب سرمایه‌گذاری‌های مستقیم از طریق معامله‌گری و سرمایه‌گذاری‌های غیر‌مستقیم در شکل انواع صندوق‌ها باشیم. تا سال بعد و سال‌های بعدتر در زادروز بورس، با خوشحالی بیشتری شمع‌های کیک را فوت کنیم.
*در برخی از قسمت‌های یادداشت فوق از نظرات علی ابراهیم‌نژاد و حسین خزلی‌خرازی استفاده شده است.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها