تاریخ انتشار:
آیا سرمایهداری آمریکایی سوسیالیسم کوبایی را تغییر میدهد؟
تغییر اوباما رخ داده است
شاید رائول کاسترو انقلابی هیچگاه فکر نمیکرد روزی با رئیسجمهور آمریکا دست دهد. شاید هیچ یک از انقلابیون کوبا در زمانی که علیه باتیستا، علیه سرمایهداری، علیه امپریالیسم آمریکایی قیام کردند، باورشان نمیشد که با همین آمریکای سرمایهدار رابطه خود را از سر خواهند گرفت.
شاید رائول کاسترو انقلابی هیچگاه فکر نمیکرد روزی با رئیسجمهور آمریکا دست دهد. شاید هیچ یک از انقلابیون کوبا در زمانی که علیه باتیستا، علیه سرمایهداری، علیه امپریالیسم آمریکایی قیام کردند، باورشان نمیشد که با همین آمریکای سرمایهدار رابطه خود را از سر خواهند گرفت. شاید اگر امروز برای فیدل جوان و برادرش قابل تصور بود این گونه کوهها و جنگلها را آشیانه خود نمیکردند تا کوبا آشیانه باتیستا و سرمایهگذاران آمریکایی نباشد. شاید هیچگاه دست به سلاح نمیبردند. شاید هیچگاه اعدامهای انقلابی را راه رسیدن به هاوانا نمیکردند. آنان انقلابی بودند و پرشور. آنان هدفی به جز رهایی خلق نداشتند و به دنبال قدرت نبودند. پس اگر میدانستند نهایت کار چنین خواهد شد، چه سودایی برای مبارزه داشتند؟ اما به هر رو این اتفاق افتاد.
البته این تحول باورناپذیر 56 سال زمان نیاز داشت تا رخ دهد، اما هنوز پذیرش آن برای تاریخدانان برای آنانی که میدانند چریکهای چپ، چریکهای معتقد به آرمان خلق چگونه بودهاند، سخت است. لیکن این تمام دلیل رخداد حاضر نیست. با قاطعیت میتوان گفت که اگر باراک اوباما، رئیسجمهوری ایالات متحده نبود، احتمال پیوند دیپلماتیک بین کوبای هنوز معتقد به کمونیسم و آمریکای هنوز وارث نظام سرمایهداری وجود نداشت. این رخداد، بعدی دیگر از شعار «تغییر» اوباما بود.
وی نهتنها پس از شش سال زمامداری، اقتصاد آمریکا را از حضیض رکود و در جا زدن به راه بهبود و رشد اقتصادی آورده است، بل اقداماتی انقلابی در روابط کشورش به وجود آورده است. از نظر وی آمریکا نه با حجم کینهتوزی و خصومت و شعارهای ناسیونالیستی از سر خودخواهی که با تعقل و همراهی و همکاری با دوستان و مذاکره و صحبت با دشمنانش، قدرتمند خواهد بود. از نظر وی قدرت هژمونیک نه در جنگافروزی که در مدیریت اجماعی نهفته است. بیتردید از نظر ما دیپلماسی جاری آمریکا مشکلات بسیار دارد، اما وقتی از در مقایسه میان دولت وی با دیگر روسای جمهوری ایالات متحده برآییم، درمییابیم که اوباما با تمام محدودیتهایی که دارد با تمام فشارهای لابیهای قدرت و ثروت در ساختار حاکمیت آمریکا، قول و قرار «تغییر» را تا جای ممکن به ثمر رسانده است. بیتردید اگر اوباما نبود، حتی اگر دموکراتی دیگر بر اریکه قدرت بود، نقش آمریکا در معضل مصر، لیبی و سوریه به گونهای دیگر بود. اگر او نبود، حرکت برای توافق هستهای به شکلی که امروز رقم خورده وجود نداشت و اگر او نبود، رائول اگر عمری برایش میبود شاید نیمقرن دیگر باید برای داشتن رابطهای معمولی با کشور همسایهاش
صبر میکرد.
اگرچه پیش از این کشورهای چپمسلک دیگری نیز بودند که با ایالات متحده خصومت را کنار گذاشتند، اما وجه تمایز آنان با کوبا آن است که کوبا کمترین چرخش را نسبت به آمال کمونیستی داشته است و هنوز در جرگه تهماندههای تفکر مارکسیستی میتوان جایش داد. شاید نزدیکترین نمونه، چین باشد. اما چین دنگ شیائوپینگ کجا و چین مائو کجا؟ تغییر در چین رخ داده بود تا پیوند غرب و شرق رخ دهد، لیک در مورد اخیر اگرچه کوبا نیز تغییر کرده، اما همچنان کشوری وامدار آرمانهای انقلابی چپ است و این راه تازه اوباماست که لحظه تاریخی رسانهها را رقم زده است.
شاید برای همین است که کسی باور ندارد، با دست دادن کاسترو و اوباما، خون رفقایی که برای تشکیل حکومت کوبا ازخودگذشتگی کردند پایمال شده باشد. آنانی که نهتنها هنوز آن عکس به دوردست خیره شده چهگوارا را بر دیوارهای خانه و دیار خود دارند، بل در دل نیز همچنان ایمان به راه وی دارند، آشفته نشدند که رفیق دیرینهشان با رئیس کشور سرمایهداری دست داده است. گویی از منظر آنان هیچ توهینی به آن همه پایمردیها و مقاومتها و خونها صورت نگرفته است. چرا؟ دلایل بیگمان عدیده است، اما یکی از دلایل آن است که حزب حاکم میتواند به صراحت عنوان کند که رابطه با آمریکا در شرایط کنونی رابطهای با حفظ استقلال کامل و ارزشهایی است که مردم کوبا به آن معتقدند. این در صورتی است که مثلاً اگر این رابطه در زمان بوش پسر انجام میگرفت به هیچ رو آنان نمیتوانستند چنین ادعایی را مطرح کنند. با وجود اوباما، دولت کوبا با فراغ بال مدعی است که با تعهد به آمال انقلاب ارتباط با دشمن دیرینه را آغاز کرده است. اوباما فرصتی بوده که کوباییها از آن بهره بردند. فرصتی که برای جهان صلحآمیز و آرامتر نیازمند بهرهبرداری از آنیم.
با وجود این آغاز ارتباط دیپلماتیک کوبا و ایالات متحده، درس دیگری نیز از منظر اقتصادی-سیاسی برایمان دارد. درسی که خود دلیل دیگری بر آن است که چرا مخالفتی نسبت به این رابطه در کوبا به وجود نیامده است. نهادها و قوانین در کوبا سخت و انعطافناپذیر هستند. در این وضعیت اگرچه فشار رویکرد استبدادی مقامات برای مردم بیشتر است اما مساله آن است که وقتی همین مقامات به فکر اصلاح افتند و راه دیگری را تجربه کنند، به دلیل آن ساخت مستحکم، مخالفان نمیتوانند عرضاندام کنند، به خصوص زمانی که اصلاح بسیار آرام صورت پذیرد. این در حالی است که وقتی حوزههای قدرت مغشوش باشد و نهادها به نوعی با هم رقابت کنند، شرط ماندگاری نهادها آن است که نشان دهند بیش از دیگران پایبند به آرمانهای نظام سیاسی هستند و به عبارت دیگر هر چه بیشتر تندروی کنند، ماندگاری بیشتری خواهند داشت. در ساخت قدرتی با چنین نهادهای رقیبی، حتی اگر بالاترین نهاد قصد تغییر داشته باشد، اجرایی شدن آن به دلیل عدم قدرت فائقه نهاد اصلاحگر، با مشکلات عدیدهای روبهرو است. مشکلی که برای راس هرم قدرت در کوبا وجود نداشته و ندارد. از اینروست که میتوان کوبایی را تصویر کرد که در
چند دهه آینده کاملاً متمایز با این روز است، اما مثلاً در کشوری چون پاکستان با نهادهای رقیب که بعضاً ابایی از خونریزی ندارند یا کلمبیا، حتی در صورتی که مقامات اصلی خواهان توسعه و اصلاح باشند، تحقق آن بسی سخت و دشوار است.
زمان خواهد برد تا هاوانا-واشنگتن روابطی مانند دو همسایه داشته باشند، اما تحول تاریخی رخ داده است و بدون تردید این تحول بیش از آنکه برای ایالات متحده سودمند باشد برای کوبا و شهروندانش فرصتی بینظیر برای فائق آمدن بر مشکلات اقتصادیشان و جهشی در سطح رفاه و زندگی آنان خواهد بود. این همه نیز نه با حفظ استقلال و اعتقادات کوباییها حاصل شده است و نه گوش به فرمان ابرقدرت بودن. هیچ تحلیلگری با اندک نگاه بیطرفانهای وجود ندارد که مدعی باشد، این تحول در روابط دیپلماتیک هاوانا-واشنگتن از سر تسلیم کوبا ایجاد شده است! آری جهان صلحآمیزتر خواهد شد وقتی میتوان ایدئولوژی و آرمانهایی چپگرایانه داشت که متمایز از رویای آمریکایی است و در عین حال مانعی برای داشتن رابطه دیپلماتیک نباشد. احترام به طرف مقابل اصلیترین عنصر برای آغاز روابط تاریخی است، امری که گویی امروز آمریکا بیش از هر زمان دیگری بدان واقف شده است. مخالفان دولت اوباما در کنگره در پی آن هستند که این روند را متوقف کنند، اما حداقل میتوان گفت به رغم تمام کارشکنیها این روند تا دو سال آتی و تعیین رئیسجمهور جدید تداوم خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید