شناسه خبر : 17197 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

بانک‌ها تبدیل به مناطق خودگردان می‌شوند

نگاه حقوقی به کاهش دستوری نرخ سود

برخی معتقدند طبق قانون عملیات بانکی بدون ربا، بانک مرکزی به نمایندگی از سوی دولت می‌تواند نرخ سود بانکی را تعیین کند. برای بررسی این دیدگاه، باید به مطالعه مواد ۳ تا ۶ این قانون پرداخت. تبصره ماده ۳ بیان می‌کند در خصوص سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، بانک در به کار گرفتن آنها وکیل است

احسان جعفری باقرآبادی
تعیین دستوری نرخ سود بانکی در ایران حاصل نگاه دولت به منابع بانکی است. پس از انقلاب اسلامی، بانک‌های کشور در قانون عملیات بانکداری بدون ربا ماهیتی دولتی یافتند و به صندوقی برای تامین مالی طرح‌های اقتصادی دولتی در چارچوب سیاست‌های بودجه‌ای تبدیل شدند. با تغییر دولت و روی کار آمدن دولت موسوم به تدبیر و امید بسیاری از کارشناسان امید داشتند دولت و بانک مرکزی فضای رقابتی برای نرخ سود ایجاد کند و از دخالت در نرخ‌گذاری بپرهیزد. این موضوع نیز بر فضای شبکه بانکی حاکم شد و نرخ سود برای مدتی به حال خود رها شد.
لذا با گذشت چندین ماه حساب‌های قرمز بانک‌ها نزد بانک مرکزی به سبز تبدیل شد. اما در مقابل تالار شیشه‌ای که تا اواخر سال ۹۲ رکوردهای خود را جابه‌جا می‌کرد، به دلایل متعدد با روند نزولی مواجه شد. در چنین شرایطی بانک از سوی فعالان بازار سرمایه به عنوان رقیب بورس مطرح شد. بنابراین بورس که دماسنج یک اقتصاد است،کم‌کم دولتمردان را به واکنش واداشته است. اما متاسفانه باز هم ساده‌ترین راه یعنی کاهش دستوری نرخ سود بانکی گزینه اول است.

تشریح حیطه دخالت بانک مرکزی
برخی معتقدند طبق قانون عملیات بانکی بدون ربا، بانک مرکزی به نمایندگی از سوی دولت می‌تواند نرخ سود بانکی را تعیین کند. برای بررسی این دیدگاه، باید به مطالعه مواد 3 تا 6 این قانون پرداخت. تبصره ماده 3 بیان می‌کند در خصوص سپرده‌های سرمایه‌گذاری مدت‌دار، بانک در به کار گرفتن آنها وکیل است، همچنین ماده‌5 حاکی از این امر است که «منافع حاصل از عملیات مذکور بر اساس قرارداد منعقده، متناسب با مدت و مبالغ سپرده‌های سرمایه‌گذاری و رعایت سهم منابع بانک به نسبت مدت و مبلغ در کل وجوه به کار گرفته‌شده در این عملیات، تقسیم خواهد شد».
بنابراین در سپرده‌های جاری و پس‌انداز، بانک مالک منابع می‌شود و هر تصمیمی نسبت به کیفیت اداره و نرخ تسهیلات پرداختی از آن محل بگیرد، به مقتضای حق مالکیت آزاد است. کمااینکه در بانک‌های دولتی به تبع مالکیت دولت نسبت به این بانک‌ها می‌تواند نسبت به کیفیت اداره و نرخ تسهیلات پرداختی از آن محل تصمیم بگیرد، لیکن نسبت به سپرده‌های سرمایه‌گذاری که بانک در به کار گرفتن آنها وکیل است (اعم از اینکه بانک دولتی باشد یا خصوصی) به مقتضای قرارداد وکالت، بانک باید منافع و مصالح سپرده‌گذاران را در نظر بگیرد و قطعاً حق ندارد به زیان آنان تصمیمی اتخاذ کند.

معضلات حقوقی
تعیین دستوری نرخ سود در بخش سپرده‌ها و تسهیلات سبب بروز مشکلات ذیل خواهد شد:

1 منطق حاکم بر این راه‌حل در واقع به زیان مشتریان بانک‌ها تمام می‌شود. زیرا در بانکداری بدون ربا رابطه سپرده‌گذاری در بانک بر اساس عقد وکالت است و سپرده‌گذار به بانک وکالت می‌دهد تا منابع مالی او را در فعالیت‌های سودآور سرمایه‌گذاری کند و بخشی از سود را به عنوان حق‌الوکاله به خود اختصاص دهد و مابقی به سپرده‌گذار پرداخت شود. بنابراین منابع بانکی شخصی به شمار نمی‌آید و منابع کل جامعه است و حفظ منافع ایشان باید در اولویت تصمیم‌گیری‌ها قرار گیرد.
2 از سوی دیگر تنظیم دستوری نرخ سود سبب می‌شود تسهیلات بانکی دریافتی در اموری غیر از تولید به کار گرفته شود که این امر به ایجاد تورم منجر خواهد شد. به عبارت دیگر، در شرایطی که حتی برای تسهیلات با نرخ 32 درصد تقاضا وجود دارد، آیا ممکن است که تسهیلات ۱۲درصدی در بخش واقعی به کار گرفته شود؟ پاسخ منفی است. در نتیجه تنها کسانی که از رانت‌های سیاسی اقتصادی برخوردارند می‌توانند از تسهیلات ارزان‌قیمت بهره بگیرند و این مساله سبب تشدید نابرابری اقتصادی می‌شود. فلذا می‌توان گفت اعمال این مساله کمکی به تحقق عدالت نخواهد کرد.
به‌علاوه در شرایط کنونی چگونه ممکن است با کاهش نرخ سود، دریافت‌کنندگان تسهیلات اقساط خود را در موعد مقرر به بانک مسترد کنند. این امر بانک‌ها را در ارائه تسهیلات به مردم بسیار سختگیرتر خواهد کرد و منجر به اخذ ضمانت‌های متعدد برای اطمینان از بازپرداخت اقساط خواهد شد که خود سبب محرومیت طیف وسیعی از جامعه خواهد شد. همچنین در صورت تسهیل دستوری شرایط نیز با هجوم افراد مختلف به بانک‌ها عملاً طرح‌های فاقد توجیه اقتصادی، مشمول بررسی و دریافت تسهیلات می‌شوند و این مساله نیز کاهش کارایی تخصیصی اقتصاد را در پی خواهد داشت.
3 از سوی دیگر، پیامدهای دستکاری نرخ سود بانکی، بانک‌ها را تبدیل به مناطق خودگردانی خواهد کرد که در صورت عدم تطبیق با شرایط دولت به قانونگذاری داخلی و مستقل می‌پردازند. این امر به معنای امتناع تدریجی از اجرای دستورالعمل‌ها و عدم کارکرد صحیح و منطبق با مقررات و در نتیجه حاکمیت روح قانون‌گریزی است.
4 اعتماد یکی از مفاهیم زیربنایی برای انجام معاملات و مبادلات اقتصادی است که خدشه بر آن، فضای لازم برای انجام فعالیت‌های اقتصادی را با چالش جدی مواجه می‌کند. با عنایت به سیاست‌های کلی نظام جهت توسعه و تشویق بخش خصوصی، لازم است که با اتکا به موازین علمی و تجربیات موفق اقتصادی، فعالیت‌های بخش خصوصی از ثبات برخوردار باشد. تغییر اجباری و مکرر نرخ مغایر با تعریف و هدف قانونگذاری برای ایجاد زمینه‌های رقابت در بخش خصوصی و دولتی است.
5 با نرخ‌های بالای کنونی تمایلی به تخصیص منابع بانک‌ها به فعالان اقتصادی وجود ندارد. در چنین شرایطی کاهش دستوری نرخ سود کماکان کمکی به رشد اقتصادی کشور نخواهد کرد. به عبارت دیگر، در حال حاضر مشکل اصلی تولیدکنندگان، محدودیت تامین مالی است. در واقع تولیدکنندگان ترجیح می‌دهند با هزینه بالاتر قادر به تامین مالی باشند، تا آنکه اساساً از تامین مالی و نقدینگی محروم شوند. بر این اساس اگر نرخ‌های سود بانکی بالاتر از نقطه تعادل در بازار پول به رفع محدودیت‌ها در تامین مالی تولیدکنندگان منجر شود، باز هم به نفع عموم تولیدکنندگان است.
6 تحقق این رویکرد، درآمدهای مشاع بانک را کاهش داده و موجب زیان‌دهی بانک‌ها خواهد شد و در این صورت درآمدهای مالیاتی دولت از بانک‌ها نیز متعاقباً کاهش خواهد یافت. همچنین با ادامه این روند مشکل بزرگی بر سر راه خصوصی‌سازی بانک‌ها ایجاد خواهد شد.

علاوه بر موارد مذکور، کاهش دستوری نرخ سود سبب بروز اختلالاتی از قبیل بحران در بخش‌های مختلف اقتصادی (به علت افزایش تقاضای پول)، خدشه‌دار شدن نظام بانکی بدون ربا (بانکداری بدون ربا بر تعیین نرخ سود بر اساس بازدهی طرح پیشنهادی مشتری تاکید دارد و تعیین دستوری آن به ماهیت این نظام لطمه می‌زند)، پایمال شدن عدالت اجتماعی (با زیان‌ده شدن بانک‌ها، با عنایت به قاعده Too Big To Fail دولت باید از بودجه عمومی به آنها کمک کند و نتیجه این اقدام نیز دادن یارانه به دهک‌های بالای درآمدی و پایمال شدن حقوق دهک‌های پایین درآمدی است) می‌شود.

نتیجه‌گیری
هرچند با توجه به معایبی که نرخ سود بالا برای افزایش هزینه تولید بنگاه‌ها و ایجاد زمینه رکود دارد، کاهش نرخ سود ضروری است، اما کاهش دستوری بدون توجه به پیامدهای تشریح‌شده مشکلی را حل نخواهد کرد و به افزایش فسادهای متعدد در نظام بانک منتهی خواهد شد. بنابراین با بازپرداخت بدهی دولت به بانک‌ها، ایجاد بازار بدهی و بازار متشکل برای سود بین‌بانکی، برخورد قاطع بانک مرکزی با بانک‌ها و موسسات فاقد مجوز، کنترل عملکرد بانک‌ها، کاهش مداخلات دولت در بازار، اصلاح مناسبات دولت با بخش خصوصی و بانک مرکزی، کنترل تورم، اتخاذ سیاست‌های هماهنگ اقتصادی (پولی، ارزی، مالی، بودجه‌ای، بازرگانی، تعرفه‌ای) باید کوشید نرخ سود تسهیلات به نرخ بازار نزدیک شود و سرانجام تعیین نرخ سود را به نیروهای بازار سپرد.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها