تاریخ انتشار:
نگاهی به دیدگاههای اقتصادی آیتالله طالقانی پس از انقلاب
فیلسوف اقتصاد اسلامی
وقتی مخبر روزنامه اطلاعات در کنفرانس خبری از آیتالله طالقانی پرسید که برای مقابله با ثروتاندوزی با ملی کردن صنایع و کارخانهها موافق هستید؟ آیتالله چنین پاسخ داد: «درباره سرمایه و سرمایهداری نظام کاپیتالیستی بحثهای مفصلی باید داشته باشیم و این نظام ابعاد و معانی مختلفی دارد.
وقتی مخبر روزنامه اطلاعات در کنفرانس خبری از آیتالله طالقانی پرسید که برای مقابله با ثروتاندوزی با ملی کردن صنایع و کارخانهها موافق هستید؟ آیتالله چنین پاسخ داد: «درباره سرمایه و سرمایهداری نظام کاپیتالیستی بحثهای مفصلی باید داشته باشیم و این نظام ابعاد و معانی مختلفی دارد. یک نوع سرمایهداری وابسته به غرب است که البته همان سرمایهدار مثل عامه مردم استثمار شده است و آلت فعل، یک نوع سرمایهداری استعماری در غرب است که بهصورت سرمایهداری از اواخر قرن 18 میلادی شروع شده که همه چیز از جمله سیاست، دین و ملیت را زیر نفوذ دارد و در واقع قیام کمونیستی هم در مقابل چنین سرمایهداری است. یک نوع سرمایهدار هم داریم که پایه و اساس آن بر دو مبنا قرار دارد. یک مساله زمین و منابع طبیعی که در این سرمایهداری این ثروت در انحصار عده خاصی است و دیگر مساله رباست که فرد رباخوار به خدا اعلام جنگ داده است و محاربه با خدا و مفسد فیالارض است. حالا مردم کی به سراغ این رباخواران بروند این مساله دیگری است و اما مساله زمین و منابع طبیعی در اسلام است که اساساً زمین در اسلام ملی است و به همین زودی قانونی را که در این زمینه
بررسی شده است اعلام میکنم. قسمتی از این قانون اولاً راجع به زمینهای شهرستانهاست. البته افرادی برای خود زمین تهیه کردهاند و زمینخواران پولهایی را از مردم گرفتهاند... دیگری هم مربوط به دربار و متنفذین نظام سابق است که مالکیت اینها از نظر اسلام قانونی نیست و این زمینها ملی خواهد شد. البته قضاوت خواهید کرد وقتی این دو اصل از بین برود سرمایهداری به آن معنا و استثمار را مطرح کند چه در سطح کارخانهها و چه در زمینه منابع طبیعی طبعاً از بین خواهد رفت. به همین جهت من هشدار میدهم که باید کارها را با مطالعه انجام دهیم.» کم و بیش میتوان شاکله آنچه را که در منظومه اقتصادی جمهوری اسلامی در سالهای نخست انقلاب شکل گرفت از همین عبارت آیتالله درک کرد. تعریفی که او از قسط ارائه میدهد میتواند به ابعاد کلیتر نیز تسری یابد که بر اساس آن قوانینی تدوین شد که مفهوم عدالت در جامعه ایرانی چگونه پیادهسازی شود. بر اساس تفسیری از آیات ۲۵ سوره حدید، ۱۸ آلعمران و ۱۳۵ سوره نساء وی قسط را چنین تعریف میکند: «قسط یعنی حق هرکسی را به او دادن، قسط یعنی هرکسی را در موقع خود قرار دادن، قسط یعنی ثمره کار و فکر هرکسی را به خودش
برگردانیدن، نفی استثمار.» و بنابراین مالکیت تنها در شرایطی مجاز است که محصول کار باشد.
آیتالله سیدمحمود طالقانی در کنار شهید مرتضی مطهری و شهید سیدمحمد بهشتی یکی از معماران و نظریهپردازان بزرگ انقلاب اسلامی در سالهای پس از انقلاب بود. او بیش از آنکه یک اقتصاددان و نظریهپرداز اقتصادی به معنای خاص باشد بیشتر یک مفسر و مجتهد دینی بود که در عمده مباحث مرتبط به احکام اسلامی مطالعات درخور توجهی داشت. او نه یک اقتصاددان اسلامی که یک «فیلسوف اقتصاد اسلامی» بود؛ یک مفسر قرآن، مجتهد و کسی که به اقتصاد با مبانی اسلامی، سیاسی و فلسفی عمق بیشتری بخشید. نکات و تفسیرهایی که از روابط بین انسان و اقتصاد ارائه داد -صرفنظر از کاربردهای عملی آن- باید مورد توجه قرار گیرد.
در اصل اولیه نظریه اقتصادی طالقانی، او بیش از هر متغیری در اقتصاد به کرامت و منزلت انسان توجه داشت. از نظر او، در اسلام، زیربنای واقعی افرادند و بنای نفوس بر نفسیات است و برای تغییر نفوس باید ایمان به حق و عدل، تحکیم و مشخص شود. با چنین تغییری است که اساس و ظواهر زندگی و اجتماع تغییر مییابد، انسانها آنگاه محکوم محیط موجود و جبر آن میشوند که خود به صورت آلت بلااراده درآمده باشند... قرآن پیش از بیان احکام و مقررات درباره تنظیم، تجدید روابط و علایق مالی، فکر و عقیده شخص موحد را به مبدأ و منشاء اصلی همه حقوق و تصرفات در مظاهر و نیروهای طبیعت متوجه میسازد. این بینش اعتقادی که همه هستی مخلوق و خدا مبدأ و خالق و مدیر عالم است اصل ایمان به توحید است. در نظر این مجاهد نستوه، اقتصاد یک اصل است و بسیاری از تحولات جامعه وابسته به آن است، هرچند از نظر او، هدف غایی نیست. از اینرو، باید به «فلسفه اقتصاد اسلامی» و «اقتصاد سیاسی اسلامی» پی برد. از نظر او، منشاء مالکیت کار خلاق است، نه رانتخواری، رشوه، گرانفروشی، احتکار و... بر این اساس طالقانی استثمار انسان را حرام و برقراری قسط و عدالت را واجب میداند. او ربا و
منابع طبیعی (نفت، زمین و...) را در ایران منشاء سرمایهداری میدانست. اولی در نگاه او حرام و دومی ملی است. از اینرو وی تاکید داشت سرمایهداری غرب و سرمایهداری وابسته به غرب در ایران نامشروعاند. و منشاء سرمایهداری غرب را ربای گسترده در تمامی شئون اقتصادی و استثمار انسان از انسان دانست. بخشی از ملی شدن صنایع و بانکها جدا از جوی که علیه همه صاحبان سرمایه در آن روزها ایجاد شده بود تفسیری بود که آیتالله طالقانی از سیستم بانکداری نظام سابق به عنوان تهدیدی برای انسان ارائه داده بود. «مبنای بانکها بر رباست. یعنی سوداگری بدون زحمت، یعنی بدون رنج پول به دست بیاورید که اساساً از نظر اقتصادی کار استعماری است. حتی بدتر از استثمار، یعنی استثمار آن است که از کار بهره بکشد. ولی اینکه از پول بهره بکشد بدتر از استثمار است. به این جهت بانکها تا آن حدی که برای مبادله پول و به راه انداختن کار مردم و تمرکز برای پول و ثروت عمومی باشد لازم است ولی ما میدانیم که بانکها در ایران با سرمایههای سرمایهداران استعمارگر خارجی و عوامل داخلیشان تشکیل شده است و جز فقر و فساد در یک طرف و تمرکز ثروت در طرف دیگر نتیجهای نداده و
نخواهد داد، به این جهت بانکها در حد ضرورت و احتیاج به گردش پول، باید تقلیل پیدا کند. یعنی لانههای سرمایهسوزی مردم و دزدی و سرقت، سرقتی که به صورت قانون درآمده است. بانکی که طبق موازین اسلامی تاسیس میشود، محل تمرکز ثروت است و از جهت دیگر ممکن است با پولهایی که متمرکز شده، کارهای زراعی و تجاری انجام بدهند که در فقه ما به اسم مضاربه است و...»
یکی دیگر از آرای آیتالله نگاهی بود که در مضار نظام مصرفی سرمایهداری بیان میداشت. آثار زیانبار مصرف برای تولید و تولید برای مصرف. از دید او، تاثیر کیفیت و کمیت مصرف در چگونگی درآمد و در چگونگی تولید و توزیع بر کسی پوشیده نیست. کسی که راههای مصرف مضر و بیهوده را به روی خود گشوده و سپس به این گونه مصارف معتاد شده، برای یافتن راههای درآمد نامشروع، پیوسته عقل و اندیشه خود را به کار برد، به تدریج راههای دزدی و اختلاس و ربودن سرمایههای عمومی و خصوصی به روی همه گشوده میشود و به مقیاس افزایش این گونه مصارف، وسایل و کارخانجات تولیدی این گونه کالاها افزایش مییابد (کارخانجات مشروبسازی، فیلمهای مفسد، دخانیات، مراکز فساد و هنرهای انحرافی... از این قبیل است) و به همین مقیاس وسایل تولید کالاهای ضروری و مفید کاسته میشود و قوا و نیروهای تولیدی و انسانی از مسیر تکاملی زندگی و فکری برمیگردد و عاقبت تاریکی فقر مادی و معنوی افراد و اجتماع را فرامیگیرد تا به ظلمت مرگ و فنای عمومی میکشاند. این محاسبه راجع به چگونگی مصارف و درآمد هر یک از ملتها و انسانها را به پرتگاه فنا نزدیک میسازد. پیوسته با مصرف و تولید
کالاهای شخصی بر عقلبرانداز و بلاخیز افزوده میشود. تا آنجا که شاید 80 درصد نیروهای انسانی و طبیعی مصروف تولید اینگونه کالاها و سلاحهای جنگی میشود.
دیدگاه تان را بنویسید