تاریخ انتشار:
زیانهای اعتماد اجباری
در رابطه با استفاده از دستگاههای کارتخوان بحثتعارف در میان نیست بلکه مساله اصلی اعتماد است. مردم ما در جامعه درگیر افراط و تفریط هستند. در مواقعی اعتماد ندارند و حرمت و احترام برای دیگران قائل نمیشوند
در رابطه با استفاده از دستگاههای کارتخوان بحث تعارف در میان نیست بلکه مساله اصلی اعتماد است. مردم ما در جامعه درگیر افراط و تفریط هستند. در مواقعی اعتماد ندارند و حرمت و احترام برای دیگران قائل نمیشوند و در بعضی مواقع به یکدیگر اعتمادهای بیش از حد میکنند و منافع شخصی خود را به هیچ وجه در نظر نمیگیرند. گاهی ارتباطهای چهره به چهره مردم را مجبور میکند که به یکدیگر اعتماد کنند. برای نمونه در خریدهایی که در فروشگاهها انجام میشود فروشنده و مشتری ارتباط چهره به چهره با یکدیگر دارند و همین امر باعث میشود که به یکدیگر اعتماد کنند و پیش خودشان بگویند منصفانه نیست که نسبت به هم بیاعتماد باشیم و اینجاست که اعتماد اجباری به وجود میآید. حتی اگر نسبت به شخص فروشنده هم تردید داشته باشیم، شاید برآورد ما این است که منصفانه نیست از اعتمادی که فروشنده میخواهد نسبت به او داشته باشیم دریغ کنیم. برای من هم بارها پیش آمده مثلاً در یک فروشگاه فروشنده خواسته رمز کارتم را به او بگویم و من هم دیدهام چندین نفر در صف منتظرند و شرایطی پیش آمده که نهایتاً میان یک رودربایستی و اعتماد اجباری قرار گرفتهام و رمز را به فروشنده
گفتهام. از طرفی در جمع بودن به خصوص در رستوران ملاحظات خاصی دارد که یکی از ملاحظات رایج بین مردم این است که چون به شما نگاه میشود و رفتارتان کنترل میشود ممکن است در ذهنتان فکر کنید اگر در برابر دادن رمز مقاومت کنم و بخواهم رمز را خودم وارد کنم تردیدهایی را در دیگران نسبت به خودم به وجود میآورم و دیگران دید منفی نسبت به من پیدا میکنند. تلقی لارژ بودن، دست و دلباز بودن جزو خصیصههای ذهنی ما شده است. متاسفانه در جامعه چنین تلقیای وجود دارد که فرد اگر مثلاً قیمت کالایی را سوال کند، خصوصاً در برخی مکانها، انگ بیکلاسی میخورد. این موارد متاسفانه باعث میشود گاهی اوقات ما بقیه پولمان را طلب نکنیم، گاهی اوقات در رودربایستی قرار بگیریم و رمز کارت را به دیگری یا فروشنده بدهیم یا حاضر باشیم ریخت و پاشهایی انجام دهیم که دیگران ما را به عنوان کسی که از طبقه بالایی است یا مثلاً دارای موقعیت اقتصادی خوبی است، بشناسند. درست است که اعتماد شرط اصلی بقای روابط اجتماعی و حیات اجتماعی است اما اعتمادهای اجباری بازخورد منفی خواهد داشت. نکته دیگر در رابطه با اعتماد برای کارتهای بانکی این است که اگر بخواهیم بیاعتماد
باشیم کمکم دور خود دایرهای میکشیم و به همین علت معتقدم از هر بیست مورد یک مورد کلاهبرداری پیش میآید. از طرفی در جامعه ما کار کردن با این دستگاهها هنوز تبدیل به عادت نشده است. خیلیها بلد نیستند با این دستگاهها کار کنند بنابراین فروشنده نمیداند خودش رمز را وارد کند یا بر عهده مشتری بگذارد، بنابراین فرهنگسازی و آموزش از شرطهای اصلی برای استفاده مناسب از دستگاههای کارتخوان است.
دیدگاه تان را بنویسید