تاریخ انتشار:
سردرگمی وزارت نفت میان دو انتخاب «خارجی» یا «داخلی» هنوز ادامه دارد
ما، آزادگان و مساله خارجیها
سالهاست که اسم میادین غرب کارون در محافل نفتی بر سر زبانهاست. میدانهایی که حجمی عظیم از ذخایر نفتی جهان را در خود جای دادهاند و مهمترینشان میدانهای نفتی آزادگان، یادآوران و این اواخر یاران محسوب میشوند.
سالهاست که اسم میادین غرب کارون در محافل نفتی بر سر زبانهاست. میدانهایی که حجمی عظیم از ذخایر نفتی جهان را در خود جای دادهاند و مهمترینشان میدانهای نفتی آزادگان، یادآوران و این اواخر یاران محسوب میشوند. از این میان، تنها میدان آزادگان در دو بخش شمالی و جنوبی خود با میزان ذخیره نفت در جای بالغ بر 30 میلیارد بشکه، سومین میدان بزرگ نفتی جهان است و ناگفته پیداست که امکان توسعه هرچه سریعتر آن چه اهمیتی برای کشوری مثل ایران دارد که هنوز درگیر اقتصادی وابسته به نفت و فرآوردههای نفتی است. به همه اینها اضافه کنید اشتراک بخش بزرگی از این میادین با کشور همسایه، عراق، که به تازگی از تحریمهای گسترده جهانی رها شده و با سرعت در حال توسعه دادن میادین و میزان تولید خود، با مشارکت خارجیهاست. خارجیهایی که پیش از این سودای کار در این سوی مرزها را داشتند و این روزها انگار منافع بیشتری در سوی دیگر یافتهاند.
وقتکُشی
از 1378 تا این روزها که اواخر سال 1393 هستیم، چند سال میگذرد؟ وقتی در همان سالهای ابتدایی کشف میدان، قرارداد توسعه میدان آزادگان با شرکت ژاپنی اینپکس امضا شد، کسی گمان نمیکرد پس از گذشت 15 سال، از میدانی که هدفگذاری تولید فاز اول آن روزانه 320 هزار بشکه است، تنها 50 هزار بشکه تولید شود. 15 سالی که با فرض مشترک بودن لااقل بخشی از میدان با همسایه غربی، به راحتی قابل جبران نیست. شاید نتوان مشکلات به وجود آمده بر سر عدم انجام قرارداد منعقده با کنسرسیوم اینپکس-نیکو را گردن وزارت نفت انداخت، چرا که در واقع مشکل اصلی جایی دیگر، پشت درهای بسته اتاقهای سیاست رقم میخورد. اما کیست که نداند نفت و سیاست، نهتنها در ایران که در همه جهان پابهپای هم پیش رفتهاند؟
قراردادی که در سال 1380 با 75 درصد سهم طرف ژاپنی و 25 درصد سهم شرکت نفتیران (NICO) منعقد شد و قرار بود پای سرمایهگذاری خارجی را به این میدان باز کند، بر اثر فشارهای متعدد خارجی و بعضی موانع داخلی به صورت عادی پیش نرفت و معادله سهم به صورت 10 درصد خارجی و 90 درصد ایرانی تغییر یافت. تغییری که بیشتر نمادین به نظر میرسید و قابل حدس بود که دیگر نمیتوان سرانجامی برای حضور ژاپنیها در آزادگان متصور شد. در نهایت، شرکت اینپکس در سال 1385 رسماً از حضور در این طرح کناره گرفت و در این پنج سال سومین میدان بزرگ نفتی جهان سهمی از بازار نفت ایران را به خود اختصاص نداد.
نگاه به داخل
پس از ناکامی اولیه خارجیها، همای سعادت بر دوش شرکتهای داخلی فرود آمد. اگرچه از همان ابتدا زمزمههایی از حضور شرکتهای روسی و هندی در طرح توسعه آزادگان به گوش میرسید، اما طرح تولید زودهنگام از بخش جنوبی این میدان با استفاده از ظرفیتهای داخلی مطرح و پس از بررسی پیشنهادهای موجود، در سال 1386 بهطور مشترک به شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب و شرکت ملی حفاری ایران واگذار شد. با شروع پروژه و انجام عملیات تعمیر شش حلقه چاه اکتشافی که پیشتر حفاری آنها انجام گرفته بود، ظرف مدت شش ماه میزان تولید این میدان به 20 هزار بشکه رسید. تولیدی که به پیشنهاد شرکت مناطق نفتخیز جنوب و موافقت وزارتخانه با حفر 15 حلقه چاه توسعهای در پایان سال 1388 به 50 هزار بشکه در روز افزایش یافت و امیدها را برای بالا رفتن سهم ایران از این میدان مشترک بیشتر کرد. نگاهی به صفحههای تقویم و ثابت ماندن تولید 50 هزار بشکهای این میدان اما، خام بودن این خیال در انتهای سال 1393 را نشان میدهد.
چرخش به خارج
در حالی که شرکتهای ایرانی کارنامهای نسبتاً موفق در افزایش تولید از آزادگان جنوبی را نشان دادند، دولت وقت در سال 1388 توسعه این میدان را به شرکت ملی نفت چین (CNPC) سپرد. اگرچه این اقدام با هدف جلب سرمایهگذاری خارجی و در قالب قرارداد بیع متقابل انجام گرفت، اما کارنامه چینیها این بار نیز همچون بسیاری از تجربههای دیگر آنها در صنعت نفت ایران پر از غلط بود. اخطارهای متعدد وزارت نفت در حالی به شرکت چینی ابلاغ میشد که تا پایان سال 1392 تنها هفت حلقه چاه از 185 حلقه برنامهریزیشده برای توسعه فاز اول میدان حفاری شده بود و به جای 25 دکل، پنج دکل در این میدان مشغول کار بود. در حالی که طبق قرارداد، تامین 90 درصد سرمایه توسعه میدان با طرف چینی بود، این شرکت طی پنج سال فعالیت چشمگیری در بخشهای تحتالارضی و سطحالارضی از خود نشان نداد و حتی از شرکت سینوپک، دیگر کمپانی چینی که مسوول توسعه فاز اول میدان نفتی یادآوران است، هم کارکرد ضعیفتری داشت. شاید بتوان بخشی از این کمکاری را مربوط به تحریمهای جاری دانست و البته بخش عمدهای از آنها را هم در جذاب نبودن نوع قراردادهای بیع متقابل برای کمپانیهای خارجی جستوجو کرد.
اما این درجه از کُندی کار با دلایلی از این دست هم قابل توجیه نیست. دلایلی که بسیاری از آنها هنگام عقد قرارداد هم قابل پیشبینی بود. در چنین شرایطی وزارت نفت و بیژن نامدارزنگنه که نیمنگاهی هم به ورود شرکتهای معتبر اروپایی و آمریکایی به پروژههای نفتی کشور داشت، اخطارهای نهایی را برای CNPC صادر کرد و یک ماه پس از اخطار 90 روزه آخر، حکم خلع ید شرکت ملی نفت چین از میدان آزادگان جنوبی در تاریخ نهم اردیبهشت 1393 رسماً به این شرکت ابلاغ شد. بدین صورت داستان عدم توفیق خارجیها در این پروژه یک بار دیگر تکرار و سبب شد میزان تولید روزانه این میدان در طول پنج سال همچنان روی 50 هزار بشکه ابتدایی درجا بزند.
کشور دوست و همسایه
عراق، کشوری که در دوران صدام حسین مورد انواع تحریمهای جهانی قرار گرفت و به همین سبب نتوانست برای برداشت از میادین نفتی خود سرمایهگذاریهای لازم را انجام دهد، حالا برخاسته است. پس از سقوط رژیم بعثی و آزاد شدن عراق از تحریمهای سازمان ملل، این کشور توسعه میادین بزرگ نفتی خود را به دست خارجیها سپرد تا بتواند عقبماندگی چندینسالهاش را در این عرصه جبران کند. در این میان توسعه میدان مجنون که بخش عمدهای از آن با آزادگان جنوبی مشترک است در اولویت قرار گرفت و اولین میدان از 10 میدان بزرگ نفتی عراق بود که به مناقصه گذاشته شد.
در این مناقصه کنسرسیوم رویال داچ شل -پتروناس، گوی سبقت را از رقبا و بالاخص فینالیست دیگر این رقابت، کنسرسیوم CNPC-توتال ربود و توانست قرارداد توسعه میدان مجنون را از آن خود کند. قراردادی که در تاریخ پنجم ژانویه 2010، معادل پانزدهم دیماه 1388 تایید شورای وزیران عراق را گرفت و حدود دو ماه بعد وارد فاز اجرایی شد. تا آن زمان عراقیها روزانه حدود 45 هزار بشکه از این میدان تولید میکردند و این یعنی چیزی نزدیک به 50 هزار بشکه تولیدی ایران از میدان آزادگان جنوبی در همان تاریخ. هدف فاز یک این طرح به توسعه رساندن میزان تولید به 175 هزار بشکه روزانه با حفر 40 حلقه چاه توسعهای بود.
این روزها اما، اگر سری به وبسایت کمپانی شل بزنید و در قسمت پروژهها به دنبال میدان مجنون بگردید، درمییابید که تولید روزانه این میدان در اولین روزهای سال 1393، یعنی همان زمان که ما به فکر خلع ید چینیها از آزادگان بودیم، به 210 هزار بشکه در روز رسیده است.
سیاست سردرگمی
در میانه تکاپوهای همسایه غربی، وزارت نفت ایران هم بیکار ننشست و پس از خلع ید چینیها در آزادگان جنوبی و البته حفظ آنها در بخش شمالی این میدان به رغم عدم رضایت از پیشرفت کار، دوباره به سمت پیمانکاران داخلی روی آورد. این بار هدفگذاری بر رساندن تولید زودهنگام به 80 هزار بشکه تا پایان سال 1394 است و ادامه این روند تا رسیدن به تولید روزانه 320 هزار بشکه در پایان فاز نخست که طبق برنامه قرار است تا پایان سال 1395 محقق شود. این میزان از تولید بر اساس حفاری 185 حلقه چاه برآورد شده که تکلیف 100 حلقه آن مشخص است. به نظر میآید وزارت نفت خاطره خوبی از تولید زودهنگام اولیه آزادگان جنوبی در سال 1388 دارد که از این میان حفاری 40 حلقه را به شرکت ملی مناطق نفتخیز جنوب و 40 حلقه دیگر را به شرکت ملی حفاری واگذار کرده است. برای حفاری 20 حلقه دیگر نیز مناقصهای برگزار شد و شرکتی از بخش خصوصی متولی سرمایهگذاری و انجام عملیات آن بر اساس قراردادی به صورت EPD شد. به این ترتیب تا این جای کار همه چیز بر اساس توان عملیاتی و سرمایهگذاری بومی پیش میرود.
سوالی که پس از تکاپوهای بسیار برای توسعه این میدان به ذهن خطور میکند این است که اگر چنین کاری از ابتدا ممکن بود، چرا قبل از اینها انجام نگرفت. یعنی اگر شرکتهای داخلی که قابلیت عملیاتیشان را پیشتر از این اثبات کرده بودند، توان مالی توسعه میدان را هم داشتند، چرا تولید از میدانی که جزو مهمترین میادین مشترک کشور محسوب میشود سالها به تعویق افتاد و همین سرمایهگذاری در زمانی که همه هزینهها برای پیشبرد کار در داخل پایینتر هم بود، انجام نگرفت؟
در چنین شرایطی در میان صحبتهای مسوولان دوباره به مساله بازگشت خارجیها به آزادگان برمیخوریم و 50 حلقه چاهی که قرار است به یک شرکت خارجی با همکاری شرکتی داخلی واگذار شود. البته با مروری بر اتفاقات دنیای سیاست به راحتی قابل پیشبینی است که این خارجی هم از آن خارجیها نیست که وزارتخانه مدتها انتظارش را میکشید تا وضعیت تولید از این میدان را به انجامی خوش برساند. با وجود این انگار، تکلیف وزارتخانه بزرگ نفت ایران هنوز با خودش روشن نیست و سردرگمی میان دو انتخاب «خارجی» یا «داخلی» هنوز ادامه دارد. انتخابی که شاید بتوان با گرفتن حد وسط و تقسیم میدان میان «این» و «آن» به تعویقش انداخت یا به کلی از آن گریخت، اما از انتخاب سیاستی یکپارچه در شتاب بخشیدن به توسعه میادین مشترک کشور دیگر گریزی نیست. چرا که همسایه تازهنفس، مدتی است قبراق و چالاک به میدان آمده و اگر دیر بجنبیم، سرمایهای نمیماند که سودای حفظش را در سر بپرورانیم.
دیدگاه تان را بنویسید