خبر امضای موافقتنامه هستهای بین ایران و کشورهای عضو گروه ۱ + ۵ در نخستین ساعات یکشنبه گذشته منتشر شد و با استقبال افکار عمومی به یکباره در صدر اخبار و تحلیلهای هفته نشست.
پدرام سهرابلو
خبر امضای موافقتنامه هستهای بین ایران و کشورهای عضو گروه 1+5 در نخستین ساعات یکشنبه گذشته منتشر شد و با استقبال افکار عمومی به یکباره در صدر اخبار و تحلیلهای هفته نشست. این موافقتنامه قرار است چارچوب کلی همکاری میان ایران از یک سو و آژانس بینالمللی انرژی اتمی و کشورهای طرف مذاکره از سوی دیگر را برای نیل به یک توافق جامع ترسیم کند. انتظار میرود دورنمای این همکاریها زمینه امضای توافق جامع میان ایران و دولتهای طرف مذاکره را ظرف چند ماه آینده فراهم کند و به رفع تحریمهای ظالمانهای بینجامد که با هدف تضعیف توان و بنیه اقتصادی کشور و به مخاطره افکندن منافع ملی وضع و اجرا میشوند. اعلام حمایت مقامهای بلندپایه کشور از مذاکرات هستهای نیز بر این گمان مهر تایید میزند که دیپلماسی دولت تدبیر و امید در راستای انعطاف تاکتیکی مد نظر رهبری نظام در قالب دکترین «نرمش قهرمانانه» تدوین شده و صرفاً تصمیمات مقامهای ذیصلاح را اجرایی میکند. الزامات پیشبرد این سیاست ایجاب میکند که با هدف ایجاد موازنه و هماهنگی در پیشبرد سیاستهای کلان و افزایش تابع مطلوبات در مناسبات
بینالمللی، از سطح منازعات بیهوده و دامنه تبلیغات بیاساس دشمنان کاسته شود و ضمن حرکت در مسیر اهداف استراتژیک - که همان استفاده از ظرفیتهای صلحآمیز انرژی هستهای است، تامین همه منافع و حقوق کشور (به طریق اولی منافع اقتصادی) در دستور کار قرار گیرد. با این حال عملکرد تیم مذاکرهکننده منتقدانی نیز دارد. از گروهی که خود را بدیل و رقیب دولت یازدهم میدانند و از احتمال آنکه توفیق دیپلماتیک اخیر باعث از رونق افتادن رویکرد و عملکرد آنها شود بیمناکند تا کسانی که از ساختار و فضای تحریم، قبایی برای خود دوخته و ملکی اندوختهاند و عدهای که تحلیل جامعی از اوضاع کشور و لزوم فرونشاندن التهابات بینالمللی ندارند همگی به ظاهر یک حرف میزنند حال آنکه انگیزهها و نیات مخالفتشان با دیپلماسی «تعاملمحور» دولت حسن روحانی از زمین تا آسمان است. چنانچه گفته شد انگیزههای منتقدان به عوامل متعددی بازمیگردد اما آن دسته از مخالفان توافق هستهای که با انگیزه اقتصادی به جمع منتقدان پیوسته و آتش بیار معرکه شدهاند معمولاً مخالفت خود را در لفافی از عبارات مردمپسند میپوشانند یا با
فرافکنی خود را به چهرهها و نهادهای انقلابی منتسب میکنند تا سرنخی از خود باقی نگذارده و هزینه حیثیتی چندانی نپردازند. چندی پیش رسانهها سرنخی در این خصوص به دست دادند که به ظاهر از ابهام در تراز مالی دولتهای نهم و دهم حکایت میکند. پس از آن یکی از نمایندگان مجلس با بیان نکات جدیدی به ابعاد مهم و حیرتآوری از این مساله پرداخت که به دلیل همزمانی با اخبار مربوط به مذاکرات ژنو چندان که باید مورد توجه قرار نگرفت. اهمیت سخنان «دکتر عوض حیدرپور» عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس شورای اسلامی تنها به بیان ابهامات اقتصادی دولت قبل محدود نمیشود بلکه حاوی سرنخها و اطلاعات قابل اعتنایی در مورد انگیزه احتمالی برخی محافل از مخالفتهای شداد و غلاظ با تحرکات دیپلماتیک دولت در راستای بهبود مناسبات بینالمللی است. این پزشک 59ساله که در دوران جنگ عراق علیه ایران کسوت رزمندگی بر تن کرده و از سال 1383 تا به حال ردای نمایندگی مردم شهرضا، دهاقان، منظریه و گلشن در مجلس شورای اسلامی را به دوش افکنده قبلاً هم انتقادات تند و تیزی از عملکرد مسوولان دولت نهم و دهم به
عمل آورده بود. آقای حیدرپور در ماجرای استیضاح علی کردان وزیر وقت کشور در سال 1387 تخلفات برخی مقامهای دولتی را برملا کرد که با پیشنهاد پرداخت رشوه پنج میلیونتومانی به نمایندگان خواستار توقف استیضاح وزیر کشور شده بودند. تداوم انتقادات گزنده این نماینده عضو مجمع نمایندگان استان اصفهان از دولت احمدینژاد به طرح انتقادات و اتهامات متقابلی انجامید ولی از صراحت لهجه وی در انتقاد از دولت احمدینژاد نکاسته، نشان به آن نشان که با وجود اتمام دوره مسوولیت دولت دهم نقدهای جدی او به مدیران سابق کماکان پابرجاست. اظهارات هفته گذشته آقای حیدرپور که در گفتوگو با خبرنگار پارلمانی «باشگاه خبرنگاران جوان» بیان شد در صورت پیگیری و تایید دستگاههای مسوول از تخلفات مالی بیسابقهای در دولت قبل پرده برمیدارد که اختلاس سه هزار میلیاردتومانی در مقایسه با آن در حکم دستگرمی و مزاح بوده ضمن آنکه ممکن است نیات پنهان بخشی از مخالفان بهبود روابط خارجی ایران با کشورهای دیگر را هم افشا کند. به گفته این نماینده مجلس «تراز مالی درآمدها و هزینههایی که در دولتهای نهم و دهم
انجام گرفته نشان میدهد رقمی حدود ۱۰۰ الی ۱۵۰ میلیارد دلار بلاتکلیف وجود دارد». یعنی با احتساب قیمت فعلی دلار در بازار آزاد، حدود «450 هزار میلیارد تومان» از درآمدهای دولت در اسناد مالی ثبت و ضبط نشده است. وی در تشریح این اختلاف مالی میگوید: «ما در دولتهای نهم و دهم مقداری نفت فروختیم، مقدار زیادی هم محصولات پتروشیمی فروختیم یعنی منهای نفت خام که فروختیم محصولات پتروشیمی و میعانات گازی هم فروختیم، میعانات و نفت خامی که فروختیم حدود ۸۵۰ تا ۹۰۰ میلیارد دلار است و مقدار زیادی هم اموال و سرمایههای دولت را در خصوصیسازی واگذار کردیم که اگر اینها را جمع بزنیم، عدد آن به صورت کلی بالای هزار میلیارد دلار است [اما] هزینههایی که رسماً در جمهوری اسلامی ایران انجام گرفته است ۸۵۰ میلیارد دلار است، ۱۵۰ میلیارد دلار درآمد در کشور صرف شده که ما نمیدانیم کجاست؟» اما این تنها نقطه ابهامآلود داستان هزینهکرد درآمدهای نفتی نیست چون آقای حیدرپور در ادامه به سخنان وزیر سابق اقتصاد در مورد سپردهگذاری 100 میلیارد دلاری دولت در صندوق توسعه ملی و بانکهای
خارجی هم اشاره کرده و ضمن تردید در صحت آن اظهارات میگوید چنانچه این ادعاها را نیز بپذیریم باز هم 50 میلیارد دلار بلاتکلیف در این میان وجود دارد. به گفته این نماینده مجلس احتمالاً بخشی از پولی که ما نمیدانیم کجاست در دست افراد و موسساتی است که با ادعای دور زدن تحریمها منابع مالی زیادی را در اختیار گرفتهاند که باید توسط دولت مورد رسیدگی قرار گرفته و گزارش آن به اطلاع مردم برسد. اینکه عملکرد دولت قبل و تخطی آن از قواعد و آداب دیپلماتیک تا چه میزان بر وضع و تشدید تحریمهای اقتصادی بر کشور موثر بوده و موجب دشواری مردم شده موضوعی جداگانه است اما همانطور که پیداست تنگناهای حاصل از تحریمهای اقتصادی منجر به تعبیه سازوکارهایی برای ایجاد گشایش در امور شده و دولت را به فکر دور زدن تحریمها انداخته اما نقاط تاریکی در این بین وجود دارد؛ اینکه اولاً چه سطحی از نظارت بر عملکرد اشخاص حقیقی و حقوقی که دولت از خدمات آنها در دور زدن تحریمها بهره گرفته اعمال شده، ثانیاً نحوه انتخاب و میزان حقالعمل این اشخاص از انجام کارهای محوله چقدر بوده و ثالثاً چه
مکانیسمهایی برای به حداقل رساندن احتمال سوءاستفاده مالی از این اقدامات طراحی و اجرا شده، از مهمترین پرسشهایی است که باید پاسخ مناسبی به آنها داده شود. میتوان حدس زد که اگر فقط بخشی از این مبالغ هنگفت به جیب دلالان و سودجویان روانه شده باشد، برای حفظ موقعیت کنونی و کسب امتیازات به وجود آمده به چه کارهایی که دست نمیزنند و چه سفیدهایی را که سیاه نمیکنند. بدون تردید رفع تحریمها و افزایش شفافیت در مبادلات خارجی «کاسبان تحریم» را بیش از همه به تقلا میاندازد اما نکته اینجاست که دست این قماش غالباً از آستین دیگران بیرون میآید و مخالفتشان رنگ و بویی دیگر پیدا میکند تا هم واقعیتها را از اذهان عمومی پنهان ساخته و هم از آب گلآلود خودساخته، در و مروارید به تور بزنند.
دیدگاه تان را بنویسید