تاریخ انتشار:
صنعت تنها ۳۳ درصد از صادرات غیرنفتی رابه خود اختصاص داده است
رویای ایران صنعتی
ایران صنعتی. کلماتی که شاید با شرایط کنونی، شنیدنش رویایی بیش نباشد. حداقل سابقه چندین و چند ساله تولیدات صنعتی این را به تحقق نزدیک نمیکند. صادرات صنعتی که بماند. حتی زیرساختهایش هم در کشور فراهم نشده و هر آنچه به نام صادرات صنعتی از آن یاد میشود را تنها یک مرحله فرآوری از ماده اولیه تداعی میکند. آمارها هم هیچگاه صورت خوشی از وضعیت صادرات صنعتی کشور نشان نداده است. البته نه ظاهرشان. بلکه باطنشان هیچگاه صادرات صنعتی بالایی را برای ایران به مفهوم واقعی، رقم نزده است. آنگونه که آمارهای رسمی میگویند، 33 درصد از کل صادرات ایران را کالاهای صنعتی تشکیل میدهند، اما کالاهایی که سهم عمده آن میعانات گازی و کالاهای فرآوریشده معدنی آن هم تنها با یک پله ایجاد ارزش افزوده است. بر همین اساس، شاید به راحتی نتوان در مورد آمارهای صادرات صنعتی و ارزآوری که محصولات صنعتی برای ایران به دنبال دارند، قضاوت کرد. آنگونه که کارشناسان میگویند، هنوز در ایران یک استراتژی مشخص برای توسعه صنعتی وجود ندارد تا در سایه آن، تولید صنعتی صورت گیرد و به تبعیت از آن، این تولیدات صنعتی آنقدر باکیفیت و رقابتی شوند که راه بازارهای
جهانی را در پیش گیرند. چه رسد به اینکه از ابتدا بخواهیم به عنوان یک کشور صادرکننده صنعتی در کشور مطرح شویم. همه چیز دست به دست هم داده تا اگر صادراتی هم برای ایران به دست آمده باشد، معطوف به کالاهای سنتی شود. صنعت هم البته متاثر از کل اقتصاد ایران است. شاید اگر بخواهیم که صنعت را بخشی مجزا از سیاستگذاری اقتصادی کشور بدانیم، به بیراهه رفتهایم؛ پس باید به همین آمارهای نهچندان خوشایند صادراتش گردن نهیم و بپذیریم که اگر کل اقتصاد ایران، صنعتی بود باید انتظار میداشتیم که صادرات صنعتی هم رقم چشمگیری باشد. البته پتانسیلهایش هنوز هم بهرغم اینکه برخی از صنایع از رمق افتاده و در رکود اقتصادی سرسختانه سالهای نهچندان دور ایران گرفتار شدهاند، وجود دارد و میتوان امیدوار بود که با یک ریلگذاری درست، تولید صنعتی در ایران جان گیرد و صنایع صادراتی هم به تبعیت از آن پا بگیرند. کافی است تنها بازنگری جدی در حوزه اقتصادی کشور صورت گیرد، کارها به اهلش سپرده شود و از کارهای دست و پاگیری که اقتصاد را به ناکامی میبرد، خودداری شود. کافی است غل و زنجیرهایی که به پای اقتصاد ایران بسته شده، با تدبیر باز شود و شرایطی فراهم شود
که رونق و شکوفایی به اقتصاد ایران برگردد. شاخصهای صنعتی جان تازهای گیرند و زمینه برای رونق اقتصادی فراهم شود. آن گاه صنایع هم راه خود را بازمییابند، البته به شرط اینکه دولت هم عزمش را داشته باشد. استراتژی مدون و فرابخشی تدوین کند و خود را به اجرای آن ملزم کند. پایش را هم تا حد ممکن از گلیم مدیریتی خود دراز نکند و به سیاستگذاری، حاکمیت و نظارت بپردازد تا بخش خصوصی خود وارد عرصه شده و با فضای شکوفایی که در عرصه تولید و اقتصاد پیش روی خود میبیند، زمینهساز تحولی بزرگ شود. این تحول دور نیست و به طور قطع، اگر ریلگذاریهای اقتصادی به درستی انجام شوند، تولید هم جان میگیرد و صادرات صنعتی هم با محصولات قابل رقابت در کیفیت و قیمت، از کارخانههای صنعتی ایران، روانه بازارهای هدف میشوند. سهم صادرات صنعتی از کل صادرات کشور بالا میرود و ایران، به یک صادرکننده رقابتی در حوزه صنعت تبدیل میشود. آنگاه میتوان ایران را یک ایران صنعتی دانست. به خصوص اینکه اکنون هم دوران جدید و طلایی اقتصاد ایران آغاز شده و جا دارد که دولت به عنوان سیاستگذار اصلی عرصه اقتصاد کشور، زمینه را برای شکوفایی صنایع دارای مزیت فراهم کرده و به
هر حال، فکری عاقلانه هم برای صنایعی بکند که رو به زوال و پیری رفتهاند. آنهایی که باید مطابق با قانون نانوشته تمام دنیا، روزی از دنیای صنعتی خداحافظی کنند و جای خود را به صنایع جوان، اما کارآمدی بدهند که ارزآوری برای کشور دارد و خلق مزیت میکند.
دیدگاه تان را بنویسید