ازدواجنکردهها زیادتر و زیادتر میشوند
رشد مجردها
بعد از دههها کاهش نرخ ازدواج، در حال حاضر تعداد مردان و زنان آمریکایی که هیچگاه ازدواج نکردهاند، به بالاترین میزان خود در طول تاریخ این کشور رسیده است.
بعد از دههها کاهش نرخ ازدواج، در حال حاضر تعداد مردان و زنان آمریکایی که هیچگاه ازدواج نکردهاند، به بالاترین میزان خود در طول تاریخ این کشور رسیده است. تا پایان سال 2012 از هر پنج آمریکایی بالای 25 سال (حدود 45 میلیون نفر) یک نفر هیچگاه ازدواج نکرده است در حالی که این رقم در دهه 1960، یک نفر از هر 10 نفر بوده است. مردان بیشتر از زنان عدم تمایل به ازدواج نشان میدهند و فاصله بین این دو گروه در طول زمان افزایش یافته است. در دهه 1960، 10 درصد مردان بالای 25 سال و هشت درصد مردان در همین رده سنی اصلاً ازدواج نکرده بودند در حالی که در پایان سال 2012 این ارقام به 23 درصد برای مردان و 17 درصد برای زنان رسیده است. یکی از دلایل این افزایش شدید، بالا رفتن سن ازدواج اول است. در سال 2012 متوسط سن برای ازدواج اول در زنان 27 و در مردان 29 سال بوده است، در حالی که این عدد در دهه 1960 برای مردان 23 و برای زنان 20 سال بوده است. تغییر ساختار خانواده نیز در تغییر این آمار اثر زیادی داشته است. اما معیار این افراد برای انتخاب یک شریک زندگی چیست؟ بر اساس گزارش تازه منتشرشده موسسه پیو، مهمترین معیار زنان برای مناسب داشتن
مردی به عنوان همسر، داشتن یک شغل ثابت است. معیاری که به راحتی میتوان در آن ردپای اوضاع سخت اقتصادی را که در چند سال اخیر بر اقتصاد جهان حکمفرما بوده مشاهده کرد. اما مهمترین معیار مردان برای انتخاب داشتن عقیده مشابه در مورد داشتن یا تعداد فرزندان و نحوه بزرگ کردن آنان است. جالبتر اینکه هماهنگی در نظام باورها و اعتقادات مذهبی، کمترین اهمیت را برای هر دو گروه مردان و زنان دارد. اما تغییر ساختار خانوار تنها نتیجه این تغییرات نیست، یکی دیگر از نتایج (و شاید هم دلایل) این وضعیت تغییر ساختار بازار نیروی کار است. در دهه 1960 تقریباً 93 درصد مردان بین 25 تا 34 سال در بازار نیروی کار کشور حضور داشتند، این رقم در سال 2012 به 82 درصد رسیده است و مهمتر اینکه درآمد مردانی که در این بازه سنی مشغول به کار هستند نیز طی دهههای گذشته کاهش یافته است. بر اساس آمار درآمد مردان به طور متوسط 20 درصد به ازای هر ساعت کار بین دهه 1980 تا 2012 کاهش یافته است که این موضوع باعث کاهش فاصله درآمدی مردان و زنان شده است.
تغییر معناداری هم در سطح تحصیلات مردان و زنان ازدواجنکرده مشاهده میشود. در دهه 1960 مردانی که اصلاً ازدواج نکرده بودند به طور مساوی بین سطوح مختلف تحصیلی پراکنده بودند، در حال حاضر اما عدم تمایل به ازدواج بین مردان با تحصیلات دبیرستان و کمتر، بسیار بیشتر از مردان تحصیلکرده است. اما در مورد زنان روند بالعکس است، در دهه 1960 بیش از 30 درصد زنان تحصیلکرده هیچگاه ازدواج نکرده بودند اما در سال 2012 رابطه معناداری بین سطح تحصیلات و عدم تمایل به ازدواج وجود نداشته و زنان ازدواجنکرده بین تمام سطوح تحصیلات به نسبتی تقریباً برابر پراکنده بودهاند.
دیدگاه تان را بنویسید