تاریخ انتشار:
چرا شهرها به تسخیر خودروها درآمدهاند؟
تمایز و نیاز
راهبندان چند هفته پیش تهران را به یاد بیاورید. دوستی در کنار عکس خودروهای روی هم انباشته و در هم گره خورده نوشت: «ظرفیت تکمیل است، لطفاً وارد نشوید».
راهبندان چند هفته پیش تهران را به یاد بیاورید. دوستی در کنار عکس خودروهای روی هم انباشته و در هم گره خورده نوشت: «ظرفیت تکمیل است، لطفاً وارد نشوید».
این روزها که برخی تهران را به پارکینگی بزرگ تشبیه کردهاند و حالا که آلودگی هوا، ترافیک، آلودگی صوتی و بسیاری دیگر از ناهنجاریها را ناشی از افزایش روزافزون اتومبیل در سطح شهر عنوان میکنند شاید این سوال پیش بیاید که چرا به یکباره شاهد رشد انفجارگونه اتومبیلهای شخصی در کلانشهرهای کشور هستیم؛ رشدی که نهتنها متوقف نمیشود بلکه هر روز سرعت آن در حال افزایش است.
اتومبیل و تغییرات سبک زندگی
تغییرات سبک زندگی که به دنبال شهرنشینی حاصل شده در جوامعی که امروزه به جوامع غذای فوری یا مکدونالدی شهرت دارند الزاماتی را به همراه آورده که مهمترین آنها سرعت است. سرعت در برقراری ارتباط با دورترین نقاط، سرعت در آمادهسازی غذا و سرعت در حملونقل که اتومبیل بهعنوان یکی از مهمترین فناوریهای مدرن اصولاً به وجود آمده تا پاسخی باشد برای این نیاز. بر همین اساس میتوان گفت مدرنیته سرعت را بر ما تحمیل کرده اما در عین حال یکی از ابزارهایی که میتواند به افزایش سرعت منجر شود را در اختیارمان قرار داده است.
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد تا پایان سال 94 حدود 47 درصد از خانوارهای ایرانی اتومبیل شخصی داشتهاند که این رقم امروز که این موضوع محور این یادداشت شده بیشتر هم شده است. سبک زندگی متفاوت امروز ما نسبت به 10 سال گذشته در برخی موارد خرید ماشین شخصی را برای استفاده خانوادهها به ضرورتی ناگزیر تبدیل کرده است.
بری ریچاردز در کتاب روانکاوی فرهنگ عامه، آنجا که به جامعه بزرگ اتومبیل اشاره دارد، میگوید: «اتومبیل هم از نظر مادی و هم از نظر نمادین واجد اهمیتی اساسی در فرهنگ عامه است ... اهمیت فناوری یادشده از بزرگی جهانی صنعت اتومبیلسازی و حرفههای وابسته به آن و نیز از تحولات اجتماعی و فرهنگیای ناشی میشود که گسترش استفاده از اتومبیل را امکانپذیر یا تحمیل کرده است. همگی به خوبی میدانیم که اتومبیل، از زمان پیدایش آن در اواخر قرن نوزدهم، مصداق احساسات فندوستانه ما بوده است. این احساسات در واقع از جمله عواملی بوده که در زمانه ما اتومبیل را در بسیاری از مکانها به اُبژه مادی غالب تبدیل کرده است.»
از سویی دیگر سبک زندگی در مواجهه با رسانهها دستخوش تغییراتی شده چراکه رسانهها نیازآفرینی میکنند. بهعنوان نمونه رسانهها از طریق قالبهای مختلف رسانهای مخاطبان خود را از مزایای داشتن اتومبیل شخصی آگاه میکنند و در ناخودآگاه افراد، حتی اگر در رفتوآمد روزمره مشکلی نداشته باشند این نیاز و بهتناسب آن تلاش برای رفع آن به هدف تبدیل میشود. رسانهها داشتن اتومبیل شخصی را با صفاتی همراه میکنند که مخاطب بهسختی میتواند در مقابل آن مقاومت کند. به عقیده بری ریچاردز اتومبیل برای ما عزیز است چراکه آن را تجسم تخیلات مبتنی بر خودشیفتگیمان میپنداریم: آنگاه است که احساس میکنیم اتومبیل ویژگیهایی جادویی دارد. ما به سبب خودشیفتگیمان، قدرت و کیفیت اتومبیل را بیش از حد ارزشمند میشماریم. به این ترتیب راننده با همهویت پنداشتن خود با اتومبیل احساس قدرقدرتی میکند. روشنترین نشانههای این ذهنیت فندوستانه را در آگهیهای تبلیغی اتومبیل میتوان دید که بیننده را به احساس قدرت بیحد و حصر و تعالی تشویق میکنند.
اتومبیل به مثابه تمایز
بوردیو با طبقهبندی انواع سرمایه دستمایه تحلیلی خوبی در اختیار جامعهشناسان قرار داد تا به تحلیل رفتارهای افراد و جوامع بپردازند. بر همین اساس در بخشی از طبقه متوسط و بالا داشتن اتومبیل دیگر تنها نشاندهنده سرمایه اقتصادی افراد نیست بلکه ترکیبی از سرمایه اقتصادی و نمادین است که استفاده از آن منجر به تمایز و هویتیابی طبقهای خاص میشود. بوردیو معتقد است که انسانها با کمیت و کیفیت مصرف، خودشان را تعریف میکنند و از این طریق تشخص مییابند. بوردیو مصرف را بهعنوان یکی از مراحل ارتباط معرفی و تبیین میکند که گروههای مختلف بهویژه طبقات اجتماعی و اقتصادی از میان سایر چیزها انواع کالاهای مصرفی، روشهای ارائه خوراک و غذا خوردن، مبلمان و تزیین داخلی منزل را به کار میگیرند تا روش زندگی مجزای خود را مشخص و خود را از دیگران متمایز کنند. بوردیو همچنین با مفهوم «فضای اجتماعی» سبکهای زندگی مختلف را نشان میدهد. فضای اجتماعی به این ترتیب ساخته میشود که عاملان و گروههای اجتماعی بر اساس حجم و میزان سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی با برخی افراد اشتراکاتی پیدا میکنند و از برخی دیگر فاصله میگیرند. به عقیده او فضای
اجتماعی بر مبنای سرمایه ساخته میشود و هر چه سرمایه فرد بیشتر باشد، در فضای اجتماعی در موقعیت بالاتری قرار خواهد گرفت.
ژان بودریار هم بهعنوان متفکری که موضوع مصرف را دستمایه نظریهپردازی قرار داده معتقد است مصرف بهتنهایی ارضای یک دسته از نیازهای زیستی نیست بلکه متضمن نشانهها و نمادهاست. مصرف را باید بهعنوان روندی تلقی کرد که در آن خریدار یک قلم کالا از طریق به نمایش گذاشتن کالاهای خریداریشده بهطور فعالی مشغول تلاش برای خلق و حفظ یک حس هویت است. به عبارتی دیگر مردم حس هویت «چه کسی بودن» را از طریق آنچه مصرف میکنند تولید میکنند.
با این رویکرد میتوان علاقه روزافزون بخش عمدهای از طبقه بالای جامعه به داشتن اتومبیلهای لاکچری، گرانقیمت و خاص را تحلیل کرد. امروزه در تهران اتومبیلهایی در تردد هستند که تعداد معدودی از آنها توسط کمپانیها تولید میشود تا دارنده خود را متمایز از سایرین کند. کمیابی این کالاها دقیقاً پاسخی است به همین علاقه به متمایز بودن خریداران. بخشی از جامعه ما به دنبال مصرف نمادین هستند و از این طریق میخواهند دیگر موقعیتهای اقتصادی خود را در همراهی با نوعی سلیقه متمایز و کمیاب به نمایش گذارند.
پدیدههای اجتماعی را انکار نکنیم
به اطراف خود خوب نگاه کنید. شهر به تسخیر خودروها درآمده و همه از اینکه در حال حاضر هر خانواده چند تا ماشین دارد، شکایت میکنند اما با اولین تکان و گشایش مالی در خانواده خود، یکی از مهمترین گزینهها خرید یک خودرو دیگر برای آسایش و امنیت بیشتر یا معطلی کمتر هر یک از والدین یا فرزندان خانواده است. دلیل این روند کاملاً مشهود در جامعه شهرنشین ما چیست؟ چرا با اینکه همه میدانند آلودگی ناشی از وجود این حجم از خودرو، دشمن شماره یک زندگی خودشان است اما خود را ملزم به استفاده مشترک از یک خودرو نمیدانند؟ چرا همگان منفعت آنی استفاده از خودرو شخصی تکسرنشین را بر منفعت آتی و بلندمدتی که سود همگانی دارد، انتخاب میکنند؟
افزایش روزافزون اتومبیلهای شخصی اگرچه تهدیدات زیستمحیطی بسیاری را به همراه داشته اما مزایای بیشماری برای دارندگانش به ارمغان آورده که با هیچ استدلالی نمیتوان افراد را از ادامه این تجربه محروم نگه داشت. بر همین اساس است که کمپانیهای مطرح دنیا به دنبال توسعه تکنولوژیهایی رفتهاند تا اتومبیلهایی دوستدار طبیعت و با کمترین میزان آلایندگی تولید کنند. این در حالی است که سیاستهای اقتصادی کشور ما و قدرت تعامل دو شرکت بزرگ اتومبیلسازی موانع بسیاری را برای مصرفکنندگان ایرانی به وجود آورده است و قیمت تمامشده اتومبیلهای باکیفیت را تا حد زیادی بالا برده است. شاید وقت آن رسیده تغییراتی جدی در سیاستهای اقتصادی مربوط به تولید اتومبیل داشته باشیم. تبدیل شرکتهای داخلی به خط تولید خودروهای باکیفیت بینالمللی یکی از راهکارهایی است که نهتنها بیم بیکاری کارگران این کارخانهها را از بین میبرد بلکه قدرت صادرات ما را با دستیابی به تکنولوژی روز افزایش میدهد. باید بپذیریم که بستن درها تنها هزینه مصرفکننده را افزایش داده و ما را در سرازیری بحرانهای زیستمحیطی بسیاری انداخته که هرچه پایینتر برویم بیرون آمدن از آن
سخت و حتی ناممکن خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید