تاریخ انتشار:
کیفیت زندگی در مناطق تهران چگونه است؟
شش نگاه به مناطق تهران
۲۳۰ میلیون نفر از جمعیت آمریکا با هم در سه درصد از این کشور که منطقه شهری است، زندگی میکنند. ۳۶ میلیون نفر در توکیو و اطراف آن بهعنوان مولدترین منطقه کلانشهری جهان زندگی میکنند. دوازده میلیون نفر در بمبئی مرکزی زندگی میکنند و شانگهای نیز تقریباً همین اندازه جمعیت دارد.
230 میلیون نفر از جمعیت آمریکا با هم در سه درصد از این کشور که منطقه شهری است، زندگی میکنند. 36 میلیون نفر در توکیو و اطراف آن بهعنوان مولدترین منطقه کلانشهری جهان زندگی میکنند. دوازده میلیون نفر در بمبئی مرکزی زندگی میکنند و شانگهای نیز تقریباً همین اندازه جمعیت دارد. تهران هم 13 میلیون نفر جمعیت دارد و از این نظر شباهت زیادی با کلانشهرهای جهان دارد. اما کیفیت زندگی در هر یک از این شهرها تحت تاثیر عوامل زیادی است: شاخصهای 1- مسکن (نوع مصالح، تعداد اتاق در اختیار خانوار)، 2- آموزش (تعداد افراد تحصیلکرده بالای شش سال)، 3- جمعیتی (بعد خانوار)، 4- اشتغال (درصد بیکاری)، 5- دسترسی به اطلاعات (اینترنت) و 6-زیرساختی (آب و برق و گاز و...) و زیستمحیطی. اگر فقط این شاخصها را مد نظر قرار دهیم، میتوانیم بگوییم کیفیت زندگی بدون شک در منقطه یک از همه مناطق تهران شاید بهتر باشد و تحقیقات هم بر این ادعا صحه میگذارند.
حال برای بررسی گزارش منتشرشده یک تحقیق دانشگاهی که نشان میدهد مناطق 1، 3 و 6 تهران توسعهیافتهترین و مناطق 15، 17 و 19 تهران کمتوسعهیافتهترین مناطق تهران معرفی شدهاند، بگذارید از زاویه شاخصهای دیگری هم به کیفیت زندگی در این منطقه بپردازیم: شاخص دسترسی به خدمات حمل و نقل عمومی، شاخص آلودگی، شاخص تراکم واحدهای ساختمانی و حضور مراکز فروش بزرگ. از همین مورد آخر شروع کنیم، مراکز بزرگ فروش را شاید بتوان یکی از عوامل بهبود کیفیت زندگی افراد دانست. مشخصتر بگویم در منطقه یک تهران در محدوده ولنجک مرکز خرید پالادیوم تاسیس شده است. در این مرکز خرید به خوبی میتوان تضاد میان منافع عمومی و خصوصی را مشاهده کرد. پالادیوم در نزدیک میدان الف قرار دارد و ترافیک ناشی از حضور مشتریان این مرکز خرید، رفت و آمد در این محدوده را بسیار دشوار کرده و آلودگی زیستمحیطی فراوانی را در نتیجه ترافیک ایجاد میکند. بدون شک مدیران این مرکز اگر بتوانند خیابان جلو مرکز خرید را یکطرفه میکنند. اما همین مرکز خرید تبدیل شده به محلی برای شادی جوانان و حضورشان در آنجا. حالا سوال این است: شادی جوانان مهمتر است یا ترافیک؟
منطقه یک، محلههای دربند و درکه را دارد: بیشک آب و هوای این مناطق روزگاری خوب بود. اما حالا این محلات تبدیل شدهاند به محل هجوم کوهگردان در روزهای هفته و آخر هفتهها که دیگر هیچ. شلوغی و ازدحامی که در این دو روز در این مناطق ایجاد میشود کیفیت زندگی را در روزهای تعطیل برای ساکنان این محلات آنقدر کم میکند که باورش برای دیگران سخت است. از قضا اینگونه متغیرها در شاخصهای ششگانه فوق اصلاً مد نظر کارشناسان قرار نمیگیرند. از سوی دیگر، باز هم در این محلات، برای نمونه در درکه، شاهد تضاد جدی میان منافع بخش خصوصی و مردم ساکن محل هستیم. رستورانداران میخواهند که این محلات مملو از کوهگردها باشند. اما مسافر بدون خودرو نیست و خودرو زیاد هم بدون ترافیک نیست. شلوغی این محلات رضایتخاطر رستوراندار و مغازهدار را فراهم میکند، اما عذابی است برای ساکنان محل.
نگاهی به شمال
فروش تراکم در محله درکه آنقدر زیاد شده که دیگر خبری از آن آب و هوای خوب و مناظر دلانگیز نیست. دیگر از پنجره اتاق خانههای درکه و دربند چشماندازهای زیبای طبیعت را نمیتوان دید، هر چند ساختمانهایی که کنار هم قرار گرفتهاند از بهترین مصالح ساختمانی (نگاه کنید به شاخصهای ششگانه فوق) تشکیل شدهاند. محققانی که کیفیت ساخت و ساز را با توجه به مصالح ساختمانی مد نظر قرار میدهند، هیچ توجهی به از دست رفتن مناظر طبیعت و ترافیک این مناطق و آلودگیهای صوتی در این مناطق ندارند. شهرداری، منطقه یک تهران را جایی برای کسب مهمترین منبع درآمد یعنی عوارض ناشی از تراکم میداند و به طرق مختلف تراکم در این مناطق به فروش میرود. کیفیت ساخت و سازها در این منطقه عالی است و تعداد اتاق در اختیار خانوار از متوسط سطح جامعه بالاتر است. اما تعداد درختان در این مناطق مدام کم میشود. آلودگی هوا در این مناطق به واسطه حضور تعداد زیاد خودروها و جمعیت کم نیست و در بعضی موارد این مناطق آلودهترین مناطق شهر تهران هستند. برای نمونه در چند هفته قبل در آلودهترین روزهای هوای تهران که طرح زوج و فرد اجرا میشد، در این مناطق مثلاً در روز فرد،
خودروهای گرانقیمتی را میدیدم که با شماره زوج بودند اما سرنشینان بهترین نوع ماسکهای ضدآلودگی را بر صورت داشتند! هر چه افراد یک منطقه ثروتمندتر باشند، تعداد خودروهای آنها بیشتر میشود و احتمال انتشار آلودهکنندهها در آن منطقه بیشتر است. هر چه ثروت افراد یک منطقه بیشتر باشد، تمایل آنها برای استفاده از حمل و نقل عمومی کمتر میشود. در چنین جایی، ثروتمند فقط به فکر منافع شخصی خودش است، آلودگیها را دیگر مساله شخصی خودش نمیداند. مثال بالا حد اعلای این تضاد منافع را نشان میدهد.
نگاهی به شرق
شکلگیری لواسان در نزدیکی تهران شاهد دیگری است برای زندگی خودرومحور مردم ثروتمند. لواسان نشان میدهد که این گروه از مردم شبیه آمریکاییها هستند و حاضر نیستند در فضایی متراکمتر مثل ژاپنیها زندگی کنند. الگوهای شهرنشینی و رانندگی شاید مهمترین موضوعات زیستمحیطی تاثیرگذار بر کیفیت زندگی تهرانیها هستند که در شاخصهای ابتدای این یادداشت خبری از آنها نیست. یارانههایی که شهرداریها و دولت به این نوع زندگی میپردازند در کاهش کیفیت زندگی شهری بسیار موثرند. برای نمونه خیابان ظفر شاید بر اساس شاخصهای ششگانه اول یادداشت، یکی از بهترین محلات برای زندگی باشد. اما ترافیک این خیابان در صبح و عصر، ساکنان آن را به ستوه میآورد. زندگی تهرانیها خودرومحور شده و سیاستگذاری برای تغییر این نوع زندگی بسیار مهم است.
نگاهی به غرب
اما شاخص تراکم ساختمان؛ انتظار میرود که شهرداری، بهمثابه نهاد متولی شهر به فکر زیبایی شهر باشد. اما از آنجا که مهمترین منبع درآمد شهرداری فروش تراکم و زمینه فروش تراکم هم به متخلفان ساخت و ساز فراهم است، مردم مرتباً در پی ساخت و سازند. شهرداری هم در حال فروش تراکم. تا اینجا نظریه برد-برد به خوبی کار میکند. اما وقتی تراکم ساختمانها در تهران سر به فلک کشیده (که در حال حاضر کشیده)، دیگر فرقی نمیکند کجای این شهر زندگی کنیم. تراکم ساختمانی و تخلفات ساخت و ساز دو شاخصی هستند که زندگی در مناطق 22گانه تهران را بهطور منفی تحت تاثیر قرار دادهاند.
دسترسی به اینترنت؛ بدون شک دسترسی به اینترنت یکی از مهمترین شاخصهای کیفیت زندگی است. اما در زندگی شهری، میزان دسترسی به اینترنت، مثلاً باید باعث کم شدن مراجعه به بانکها شود. اما بانکهای کشور برای نمونه در منطقه یک بیشترین تعداد شعبه را دارند و گاهی تعداد مشتریان یک شعبه خیلی کم است. اما به واسطه سپردههای کلان بانکها تمایل دارند در این منطقه حضور داشته باشند. بنابراین دسترسی به اینترنت گرچه در این منطقه بهتر است، اما در عمل تاثیر چندانی بر کاهش ترافیک نداشته است.
قضاوت درباره کیفیت زندگی در مناطق 22 گانه تهران از زاویه شاخصهای مختلف میتواند بسیار متفاوت باشد و در موارد زیادی هم بستگی به ارزشهای مورد نظر افراد دارد. این شاخصهای فردی میتوانند از فردی به فرد دیگر بسیار متفاوت باشند. اما نقش نهادهایی مانند شهرداری را نباید نادیده گرفت که تنها مسیر مدرن تاثیرگذاری مردم بر بهبود کیفیت زندگی محسوب میشوند. دموکراسی شهری از این مسیر نمایان میشود و مردم باید خواستههای خود برای کیفیت زندگیشان را در این رایدهی متبلور سازند.
دیدگاه تان را بنویسید