تحلیل مدیر «ابتکار امنیت انرژی» در اندیشکده بروکینگز از «سهشنبه سیاه»
پوتین ممکن است توبه کند
«سهشنبه سیاه» روسیه، روزی که سقوط یکپارچه بازارهای مالی به رکوردزنیهای معکوس روبل افزوده شد، روزی که افزایش ۵/۶ درصدی نرخ بهره پایه به ۱۷ درصد هم کاری از پیش نبرد، باعثشد تا گروهی از تحلیلگران از جدیتر شدن احتمال ورشکستگی فدراسیون روسیه و شورش علیه ولادیمیر پوتین سخن بگویند.
«سهشنبه سیاه» روسیه، روزی که سقوط یکپارچه بازارهای مالی به رکوردزنیهای معکوس روبل افزوده شد، روزی که افزایش 5/6 درصدی نرخ بهره پایه به 17 درصد هم کاری از پیش نبرد، باعث شد تا گروهی از تحلیلگران از جدیتر شدن احتمال ورشکستگی فدراسیون روسیه و شورش علیه ولادیمیر پوتین سخن بگویند. رسیدن تورم به بالاترین میزان از سال 2009 به پایینترین نرخ برابری ارز ملی روسیه در تاریخ اضافه شده تا علاوه بر دولت و سرمایهداران، مردم عادی روسیه هم فشار تحریمها و همچنین سقوط بهای نفت خام را احساس کنند. آیا روسیه واقعاً در آستانه فروپاشی اقتصادی است؟ مشکلات اقتصادی چه تاثیراتی بر سیاست خارجی کرملین خواهد داشت؟ نفت و گاز و تحریمها در روسیه چه سرانجامی پیدا خواهند کرد؟ این پرسشها و پرسشهایی وابسته به آنها را با دو کارشناس برجسته روابط بینالملل در میان گذاشتهایم. گفتوگوی «تجارت فردا» با این دو کارشناس مسائل روسیه را در پی میخوانید. تیم بورسما مدیر «ابتکار امنیت انرژی» در اندیشکده بروکینگز است که بخشی از «برنامه سیاست خارجی» این اتاق فکر است. او که مدرک دکترای روابط بینالملل خود را از دانشگاه گرونینگن آلمان گرفته،
چندی است بر پژوهشهایی در مورد سیاست خارجی و انرژی تمرکز کرده است. بورسما پیشتر کارشناس «آکادمی ترانس آتلانتیک» در واشنگتن بوده است.
پس از سقوط روبل به کمترین ارزش در تاریخ که در ادامه دیگر رکوردزنیهای معکوس این ارز بود، برخی تحلیلگران از تقویت احتمال فروپاشی اقتصادی-سیاسی این فدراسیون خبر دادند. با چنین تحلیلهایی موافقید؟
اقتصاد روسیه قطعاً در وضعیت ترسناکی است. روبل بخش بسیار قابل توجهی از ارزش خود را از دست داده و منابع درآمدی روسیه به دلیل سقوط قیمتهای نفت به شدت سقوط کرده است. پاسخ به این سوال که آیا روسیه به ورشکستگی کامل میرسد یا خیر برای من دشوار است، اما باز هم تاکید میکنم که اقتصاد روسیه در وضعیت بسیار بدی قرار دارد.
رشد نسبی اقتصاد روسیه تحت رهبری آقای پوتین حتی پیش از سقوط بهای نفت و تحریمهای غرب هم رو به ضعف گذاشته بود، اما حالا اقتصاد دولت پوتین کاملاً به لبه پرتگاه نزدیک شده است. پوتین چه راهی برای فاصله گرفتن از لبه تیغ دارد؟
این سوال بسیار مهمی است که جواب سادهای ندارد. من گمان میکنم یکی از افرادی هستم که فکر میکردند پوتین به خوبی «بازی» میکند و همیشه یک قدم از بازی جلوتر است. آنچه پوتین نتوانست پیشبینی کند و تحلیلگران در آمریکا و اروپا هم نتوانستند، سقوط بهای نفت خام بود. ما همیشه انتظار داشتیم که تقاضا در آسیا رو به رشد بماند، فکر میکردیم که برای کشورهایی مانند لیبی و عراق منطقی نیست که با توجه به آشوب درون کشورهایشان به سهم موجود خود از بازار رضایت دهند. این اوضاع در کنار افزایش پیوسته تولید نفت در ایالات متحده به سقوط قیمتها انجامید تا اقتصاد روسیه که 50 درصد بودجه آن به درآمدهای هیدروکربنی وابسته است در خطر قرار گیرد.
آیا روسیه در این اوضاع خطرناک میتواند از حربه گاز بهرهای ببرد؟
نه واقعاً! همه باید این موضوع را در ذهن داشته باشند که نفت بسیار پرسودتر از گاز است. گازپروم در بخشهای خاصی از بازارهای اروپایی، به ویژه در مرکز و شرق اروپا، در گاز طبیعی دارای انحصار است و این شرکت تاکنون در مواردی از این موقعیت غالب خود سوءاستفاده کرده است. با این حال به دلیل افزایش تشریک مساعی، کشورهای عضو اتحادیه اروپا به گونه فزایندهای در برابر سوءاستفاده از انحصار در بازار مقاوم شدهاند و به گونه روزافزونی میتوانند گاز طبیعی را از دیگر منابع موجود خریداری کنند و فشار بر گازپروم برای داشتن رفتار مناسب را افزایش دهند. البته درآمد گاز طبیعی برای روسیه تعیینکننده نیست.
آیا قراردادهای مسکو با پکن در زمینه انرژی میتواند کمکی به روسیه بکند تا در روزهای سخت اقتصادی ناچار به اصلاح سیاست خارجی خود نشود؟
فکر نمیکنم که همکاریهای چین و روسیه بخشی از عادات جدید باشد، بلکه نشانهای از روندی است که چندی در جریان بوده است، روندی که روسیه در آن به دنبال بازارهای جدید است. روسیه حدود یک دهه قبل به این درک رسید که بیش از اندازه تنها به یک بازار وابسته است و حالا معلوم شده که تقاضای این بازار واحد هم دیگر در حال رشد نیست. دیگر کشورها مانند هند، ترکیه و چین رشد دارند و از این رو متنوع کردن مشتریان و جستوجوی سهم بازار در آن کشورها برای گازپروم و دیگر عرضهکنندگان منطقی است.
معنای سقوط قیمت نفت خام برای اقتصاد ضعیف وابسته به نفت چیست؟
اول بگویم که من در پذیرش تئوریهای توطئهای که به عربستان مربوط میشود و این روزها در جریان است، مردد هستم. آنچه ما شاهد آن هستیم عدم تطابق عرضه و تقاضاست. عربستان سعودی در کاهش عرضه مردد است، چراکه راه را برای رقبایی که ممکن است برای گرفتن سهم عربستان بلندپروازی کنند، باز خواهد کرد. روسیه حجم صادرات خود را در بازار به حداکثر رسانده بود چراکه نهتنها اقتصادش در وضعیت بدی بود، بلکه نفت نقش بیش از اندازه مهمی در درآمدهای دولت این کشور دارد. واضح است که سقوط نفت مسکو را به دردسر میاندازد.
روسیه مدتهاست که قدرت اقتصادی خود را که از حوزههای وابسته به قدرت نرم است، از دست داده است. آیا آقای پوتین این مساله را در تعیین سیاست خارجی خود در نظر خواهد گرفت؟
تا این لحظه هیچ نشانهای از اینکه تیغ کشیدن به روی پوتین، رفتار او را تغییر داده مشاهده نمیشود. کارشناسان روسیه به ما میگویند نباید چنین انتظاری داشته باشیم، چرا که روسها مردم روزهای سختی و بردباریاند. باید دید که پوتین تا چه زمانی میتواند تاب بیاورد، اما تا حالا سیاستها و جاهطلبیهای او در اوکراین اندکی هم تغییر نکرده است. این عدم تغییر رفتار بهرغم امید سیاستگذاران اتحادیه اروپا و ایالات متحده اتفاق افتاده، سیاستگذارانی که امید داشتند تحریمها نظر پوتین را تغییر دهد. شاید سقوط قیمتهای نفت در درازمدت بتواند این کار را بکند.
پس تحریمها تاکنون بیتاثیر بودهاند؟
نه، تحریمها «موفق» نبودهاند، دستکم اگر هدف آنها تغییر رفتار روسیه در اوکراین بوده است.
تصویب تحریمهای جدید را چقدر محتمل میدانید؟
هم اتحادیه اروپا و هم ایالات متحده دور جدیدی از تحریمها را اجرایی کردهاند که به طور خاصی بر کریمه تمرکز داشته است، بنابراین من انتظار ندارم تحریمهای تازهتری در آینده نزدیک از راه برسد. تصور من این است که سیاستگذاران غربی هم تلاش میکنند روسیه را به میز مذاکرات بازگردانند، زیرا آنها گمان میکنند وضعیت بد اقتصاد روسیه میتواند باعث شود که مسکو در نهایت به نوعی توافق رضایت دهد.
آیا اروپا با توجه به مشکلات اقتصادی خود، تا پایان راه با واشنگتن همراه خواهد ماند؟
به نظر من اروپاییها مایل نیستند به اندازه ایالات متحده پیش بروند و این به خاطر منافع اقتصادی اتحادیه در رابطه با روسیه است. در واقع، اتحادیه اروپا تا همین جا هم با توجه به پیوند نزدیک خود با روسیه، کارهای مهمی انجام داده که باعث تعجب است. این نشانه آن است که همه از پوتین خسته شدهاند، روندی که عمیقتر از آن چیزی است که من هنگام الحاق کریمه در ماه فوریه به آن فکر میکردم.
دستکم تا حالا به نظر نمیرسد مردم روسیه از پوتین خسته شده باشند. مخالفانی که پیگیر آزادی و حقوق بشر هستند بدون تردید وجود دارند و شمارشان هم قابل ملاحظه است، اما محبوبیت رئیسجمهور همچنان بالاست. آیا وضعیت پوتین هم با سختتر شدن شرایط اقتصادی تغییر خواهد کرد؟
این پرسشی عالی است که باید پیگیر یافتن پاسخ آن باشیم. من حتی گزارشهایی دیدهام که نشان میدهد محبوبیت پوتین به اوج خود رسیده است. پاسخ به این سوال که آیا مردم روسیه در نهایت به پوتین پشت خواهند کرد یا نه، سخت است، اما فعلاً به چنین چیزی اعتقاد ندارم. ما این سوال را هم باید از خود بپرسیم که آیا این امر اصلاً چیز خوبی است. اگر پوتین سرنگون شود، همچنان بر اوضاع روسیه تاثیرگذار خواهد بود و این لزوماً خبر خوبی برای جامعه جهانی نیست.
دیدگاه تان را بنویسید