دلیل فقر کوبا؛ تحریمها یا برادران کاسترو؟
با برقراری نخستین ارتباط تلفنی بین روسای جمهور آمریکا و کوبا از هنگام وقوع انقلاب کوبا تاکنون، فرآیند عادیسازی روابط بین دو ملت شروع شد.
با برقراری نخستین ارتباط تلفنی بین روسای جمهور آمریکا و کوبا از هنگام وقوع انقلاب کوبا تاکنون، فرآیند عادیسازی روابط بین دو ملت شروع شد. در شرایطی که ونزوئلای نفتخیز بزرگترین متحد کوبا بهواسطه کاهش مداوم قیمت نفت توانایی کمک کردن به دوست قدیمی خود را ندارد کاملاً روشن است که موافقت کوبا برای انجام معاملات تجاری با آمریکا عمدتاً ناشی از فشارهای اقتصادی بوده است که بر یکی از آخرین بازماندهها از نظام کمونیستی وارد میشود. اینک که محدودیتها بر سفر و تجارت با کوبا در حال برداشته شدن است، امید میرود فرصتهای جدیدی برای رشد طبقه متوسط نوظهور این کشور بهوجود آید. تعداد زیادی از شرکتهای آمریکایی بیتردید مترصد ورود به این بازار جدید و بکر هستند.
اگر برای نمونه بخواهیم میزان عقبماندگی و پتانسیل رشد بازار کوبا را در بخش فناوریهای ارتباطی اندازه بگیریم کافی است بپرسیم چه تعداد از مردم صاحب تلفن ثابت هستند، شبیه همان تلفنی که رائول کاسترو با باراک اوباما شروع به صحبت کرد. پاسخ این است که تعداد مشترکان تلفن ثابت در این کشور 11 میلیوننفری تنها 2/1 میلیون است که بهازای هر 10 کوبایی یک خط تلفن میشود.
بسیاری از مردم تصور میکنند تحریمهای شدید آمریکا باعث شده است کوبا گرفتار فقر و عقبماندگی شود. این دست گفتهها بهانه خوبی به دست فیدل و رائول کاسترو میدهد تا ناتوانی خود در دادن فرصتهای اقتصادی شایسته به مردم خود را بپوشانند. واقعیت این است که بیشتر کشورهای جهان با هاوانا تجارت میکنند. اگر از روابط ویژه کوبا با روسیه و ونزوئلا بگذریم این کشور پیش از این هم با بیشتر کشورهایی که متحدان نزدیک آمریکا ملاحظه میشوند نیز تجارت داشته است. برخی از مهمترین آنها برزیل، اسپانیا و ایتالیا هستند. پس تحریمهای آمریکا تنها علت مشکلات اقتصادی کوبا نیست بهطوریکه نمیتوان انتظار داشت با برداشتن تحریمها هر مشکلی بهتنهایی حل شود. علت اصلی فقر این جزیره را باید در درون کشور و سیاستهای اقتصادی رهبران آن جستوجو کرد. یکی از این سیاستهای اشتباه وجود نظام دوگانه ارزی در کوباست که با اعطای امتیازات ویژه به افراد و صنایع شاغل در بخش گردشگری باعث نارضایتی افراد محروم از چنین امتیازی شده است. درواقع در کوبا دو نوع ارز وجود دارد که یکی پزوی قابل تبدیل (یا همان ارز ویژه) برای استفاده گردشگران با ارزشی معادل یک دلار است
(یعنی به شکل یکبهیک با دلار آمریکا میخکوب شده است) و دیگری پزوی کوبا که ارزش آن یک بیستوپنجم ارزش پزوی گردشگری و حدود 4 سنت است و از آن برای پرداخت حقوق و دستمزد شهروندان استفاده میشود. بیشتر خدمات گردشگری و محصولات وارداتی به کوبا با نرخ ارز مصنوعی قیمتگذاری میشود که دولت تعیین کرده است. درنتیجه بسیاری از کالاها در فروشگاههای دولتی کوبا که فقط پزوی قابل تبدیل را قبول میکنند، آسانتر یافت میشود. کوبا سالانه پذیرای حدود سه میلیون گردشگر خارجی است که تقریباً یک میلیون نفر آن از کانادا میآیند و گروههای زیاد دیگری نیز از کشورهای ثروتمند انگلستان، ایتالیا، اسپانیا و آلمان وارد میشوند. برای این کشور 11 میلیوننفری این تعداد گردشگر رقم اندکی نیست. اما مشکل اینجاست که در 20 سال گذشته، بیشتر خدمات گردشگری با ارز مصنوعی قیمتگذاری شده است. این ارز مصنوعی قیمتگذاریشده باعث میشود خدمات گردشگری در مقایسه با اقتصاد واقعی کوبا، گرانتر شوند. نکته اینجاست کسبوکارهایی که از این نرخ ارز استفاده میکنند عمدتاً دولتی هستند و بیشتر پولی که از این گردشگران خارجی دریافت میشود نصیب خزانه دولت میشود که کسی
نمیداند نهایتاً سر از کجا درمیآورد. قطعاً بخش بسیار اندکی نصیب کوباییهای معمولی میشود. اگرچه دولت در سال گذشته اعلام کرد پزوی قابل تبدیل با ارزش ویژه را برمیچیند اما این فرآیند به کندی صورت میگیرد. این نظام دوگانه ارزی که رانت عظیمی نصیب عده اندکی میکند، اجازه نمیدهد آزادسازی نرخ ارز و خصوصیسازی واقعی انجام شود که لازمه رشد و رونق اقتصاد است. بنابراین برداشتن تحریمها بیتردید تعداد گردشگران ورودی به کوبا را افزایش خواهد داد اما به شکل خودکار وضعیت اقتصادی کوباییها را بهبود نمیبخشد. البته هیچ دلیلی وجود ندارد که تحریمها حفظ شود. اما در شرایطی که خاندان کاسترو و نظامیان پیرامونی کماکان در قدرت باقی میمانند بعید به نظر میرسد که تغییرات شگفتآوری در زندگی مردم معمولی کوبا رخ دهد. تغییرات گستردهتر در کوبا شاید از لحاظ سیاسی دیده شود تا اقتصادی. کاخ سفید در بیانیهای تایید کرد دهها سال منزوی کردن کوبا توسط آمریکا نتوانست به هدف همیشگی ما برای کمک به پیدایش یک دولت دموکراتیک، باثبات و شکوفا دست یابد (حتی این امکان هست که تحریمها به دولت کاسترو کمک کرد تا در قدرت باقی بماند چون همه ناتوانیها و
شکستهای اقتصادی و سیاسی خود را به گردن تحریمها میانداخت). اینک پس از گذشت 54 سال شرکتهای آمریکایی فرصت یافتهاند محصولات خود از قبیل کامپیوتر، گوشیهای هوشمند و نرمافزار را به کوبا صادر کنند و همچنین کالاهای اساسی مثل مواد ساختمانی و تجهیزات کشاورزی در اختیار شرکتها و کشاورزان کوبایی قرار دهند تا کارایی کشاورزی افزایش یابد. اما آمریکا نباید خیلی خوشحال و ذوقزده شود چون آنها آخرین کسانی هستند که وارد صحنه میشوند و کشورهای بسیاری مثل اسپانیا از مدتها پیش سرمایهگذاریهای سنگینی در کوبا کردهاند. تجربه به ما ثابت میکند که تغییرات یکشبه رخ نخواهد داد. با توجه به حضور و نقشآفرینی عظیم شرکتهای دولتی که روابط نزدیکی با نظامیان و بوروکراسی فرسوده و قدیمی این کشور دارند زیرساختهای لازم برای پیاده کردن نظام بازار آزاد و سرمایهگذاری بخش خصوصی بههیچ وجه آماده نیست. وضعیت کنونی کوبا را میتوان با ویتنام دهه 1990 مقایسه کرد که درنهایت درهای اقتصاد خود را به روی شرکتهای آمریکایی باز کرد. احتمالاً شبیه ویتنام و چین این کشور به سمت نظام ترکیبی (که در اسم و ظاهر کمونیستی است اما در عمل تا حد زیادی به سمت
سرمایهداری میل میکند) حرکت خواهد کرد که اجازه میدهد بهتدریج در اقتصاد جهانی ادغام شود. اگر آمریکا نتواند بهرهبرداری اقتصادی خوبی از برقراری روابط با کوبا بکند قطعاً بازخوردهای سیاسی منفی بهویژه برای دموکراتها خواهد داشت. آمریکاییهای کوباییتبار بهطور سنتی به جمهوریخواهان رای میدادند اما طی دهه گذشته آنها به سمت دموکراتها گرایش یافتند. روشن نیست که آیا معاملات تجاری جدید این جابهجایی را شتاب میبخشد یا برعکس میکند. با توجه به اینکه آمریکاییهای کوباییتبار تعداد چشمگیری از رایدهندگان در ایالت فلوریدا را تشکیل میدهند و رای آنها هنوز مشخص نیست این مساله نقش مهمی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 ایفا خواهد کرد. داشتن روابط دیپلماتیک با کوبا همچنین باعث خواهد شد آمریکا بتواند شرکای منطقهای و بینالمللی بیشتری داشته باشد اما هر دو کشور باید محتاط باشند. تحریمها کارگر نیفتاده است و باید روزی برداشته میشد اما بیتردید مدت زمان به نسبت زیادی خواهد گذشت تا شاهد هر گونه بهبود اقتصادی محسوسی در زندگی مردم کوبا باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید