امیررضا خادم از روند خصوصیسازی استقلال و پرسپولیس میگوید
نگران تکرار سرنوشت ابومسلم هستیم
امیررضا خادم؛ نماینده تامالاختیار وزیر ورزش و جوانان در پرونده واگذاری تیمهای استقلال و پرسپولیس؛ حدود یک هفته پیش، حکم او به امضای محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان رسیده است؛ از روز ۲۰ بهمنماه، خادم جلسات غیرعلنی خود را با فوتبالیها آغاز کرده و مدیران فعلی این دو باشگاه به دفتر او رفت و آمد دارند تا در نهایت این موضوع ختم به خیر شود.
امیررضا خادم؛ نماینده تامالاختیار وزیر ورزش و جوانان در پرونده واگذاری تیمهای استقلال و پرسپولیس؛ حدود یک هفته پیش، حکم او به امضای محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان رسیده است؛ از روز 20 بهمنماه، خادم جلسات غیرعلنی خود را با فوتبالیها آغاز کرده و مدیران فعلی این دو باشگاه به دفتر او رفت و آمد دارند تا در نهایت این موضوع ختم به خیر شود. این گفتوگوی تلفنی نیز لابهلای همین جلسات میسر شد و خادم در این گفتوگو از نگرانیهایش در مورد خصوصیسازی این دو باشگاه سخن گفت.
با وجود آنکه یک دهه از خصوصیسازی باشگاه فوتبال در ایران سپری شده است، تجربه قابل تاملی از موفقیت تیمهای خصوصی در کشور وجود ندارد. به گونهای که اغلب تیمهای حرفهای و پرطرفدار همچنان دولتی هستند. فکر میکنید، چه دلایلی سبب شده است که شاهد چنین تصویری از تیمهای خصوصی فوتبال باشیم و اینکه تصور میشود، تیمهای دولتی موفقتر هستند، ناشی از چیست؟
چند ملاحظه در مورد واگذاری باشگاهها وجود دارد و آن این است که باشگاههای فوتبال باید بتوانند از زوایای مختلف و مجراهای مختلف ارتزاق کنند و برای خود درآمد کسب کنند. این شرایط کسب درآمد، برای اغلب تیمهای فوتبال ایران در همان سطح ابتدایی و اولیه فراهم نیست و این سبب میشود تیمهای ورزشی، نتوانند از محل تیمداری حداقل هزینه خود را تامین کنند. این ناتوانی دلایل مختلفی دارد؛ در شرایطی که فروش بازیکن یا پیراهن، فروش برند و حق پخش تلویزیونی میتواند منبع درآمدی برای تیمها باشد، تیمهای ایرانی از دستیابی به این منابع محروم هستند. در واقع به دلیل عدم توجه به مقوله کپیرایت در ایران، تقریباً هیچ یک از موارد شدنی نیست؛
تلویزیون دولتی است و برای پخش بازیها و فعالیتهای ورزشی پولی پرداخت نمیکند. لوازم تیمها به راحتی کپی میشود و به صورت متنوع و به حالت انبوه در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد. از طرفی، بازیکنان قراردادهای کوتاهمدتی با تیمها منعقد میکنند و این، مانع انسجام در لیگ فوتبال میشود؛ چرا که این تمایل وجود ندارد که قراردادهایی حداقل سهساله ببندند. در صورت انعقاد قراردادهای طولانیمدت، امکان کسب درآمد از محل جابهجایی بازیکنان نیز میسر میشود. این موارد در کنار سایر دلایلی که وجود دارد، سبب میشود تیمها هرچه دولتیتر باشند و به پول نفت وصل باشند، ماندگاری آنها بیشتر شود. در چنین شرایطی است که آنها بهتر میتوانند مانور دهند، قراردادهای خرید قویتری منعقد کنند و در رقابت نیز برنده باشند. با توجه به این موارد، نباید ملاحظات و نگرانیهایی را که برای تغییر وضعیت این دو باشگاه وجود دارد، نادیده گرفت.
چه نگرانیهایی؟
من شخصاً در عین حال که فکر میکنم این دو برند، قابلیتهای بالقوه و بسیار قویای برای خصوصیسازی و خصوصی شدن دارند و از این طریق میتوان مواردی نظیر درآمدزایی یا موفقیت این تیمها را ساماندهی کرد، در عمل، آنچه موجب نگرانی شخص من شده، شرایطی است که برای تیمهای مردمی دیگری مانند ابومسلم ایجاد شد. به خصوص ابومسلم که اکنون به گوشت قربانی تبدیل شده و تیمی که دولتی بود، به دلیل واگذاری متعدد و متفاوت، به وضعیتی دچار شده است که دادگاه و حتی قوه قضائیه هم نمیتواند مالک باشگاه ابومسلم را معرفی کند و از طرفی، همان کسانی که مدعی مالکیت این باشگاه هستند هم، هیچ گونه حمایتی از این باشگاه نمیکنند. بنابراین نگرانی من این است که در آیندهای نهچندان دور با خصوصیسازی بدون برنامه و غیرمسوولانه زمینهای ایجاد شود که استقلال و پرسپولیس هم به چنین سرنوشتی دچار شوند.
برای جلوگیری از وقوع اتفاقاتی که شما نگران آن هستید چه تدابیری لازم است؟
واگذاری این دو باشگاه در شمار اولویتهای سازمان خصوصیسازی قرار گرفته است و فروش آن به عنوان شرکتهای ذیل اصل 44 قانون اساسی الزامی است. بنابراین، این فرآیند، در سیستم خصوصیسازی مسیر خود را طی میکند و این روند خارج از حیطه مدیریت و نظارت ماست؛ اما اقداماتی که به صورت موازی از جانب وزارت ورزش در حال انجام است، این است که مشکلات مالی مبتلا به را که نتیجه مدیریتهای گوناگون در این باشگاه بوده است احصا و شرایط را کاملاً شفاف کنیم. تا آنجا که امکان دارد این مشکلات را برطرف میکنیم تا شرایط عادی برای تصمیمگیری برای این باشگاهها امکانپذیر باشد، این نخستین گامی است که سبب میشود، تصمیمگیری برای این باشگاهها ممکن باشد. این نکته هم از این جهت حائز اهمیت است که ما در آخر فصل هستیم و هم بازیکنان و نیز طلبکاران نگران وضعیت مطالبات خود هستند و از آن سو آنها در پی جمع کردن تیمی قوی برای فصل بعد هستند. بنابراین باید به صورت جدی این موضوع را مورد بررسی قرار داد و به تصمیم بهینه رسید.
پس از واگذاری بسیاری از بنگاهها به نهادهای عمومی و شبهدولتی شاهد آن هستیم که از کارایی این بنگاهها، بیش از زمانی که در ید دولت بودند، کاسته شده و آنان اکنون به هیچ نهادی پاسخگو نیستند. حتی اکنون، زمزمههایی مبنی بر بازگرداندن آنها به دولت شنیده میشود؛ چه تضمینی وجود دارد که این دو باشگاه نیز به چنین سرنوشتی دچار نشوند؟
ما هم نگران همین موضوع هستیم. نکته عمده و اصلی که مد نظر من است، این است که شرایط را بدتر از گذشته نکنیم؛ به همین خاطر نیاز به زمان و دوری از حاشیه داریم. ضرورت دارد طرفداران نیز به اظهار نظرهای متناقضی که صورت میگیرد و گاه این اظهار نظرها به دلیل به خطر افتادن منافع برخی از افراد است، توجه نکنند و اجازه دهند ما کار را در چارچوبی اصولی پیش ببریم.
داراییها و بدهیهای این شرکت به چه شکل مورد بررسی قرار خواهد گرفت، آیا بازیکنان و هواداران نیز جزو داراییهای این دو باشگاه محسوب میشوند؟
در حال حاضر برای واحد بازرسی وزارت ورزش حکمی صادر کردهایم که در این دو باشگاه مستقر شود و حسابرسی را با بهرهگیری از مدیران مالی و حقوقی آغاز کند. به نظر میرسد، برای این حسابرسی نیز یک یا دو هفتهای زمان صرف شود. بازیکنان هم جزو داراییها به حساب نمیآیند به این دلیل که حتی یک مورد از این بازیکنان قرارداد بیش از یک سال با این باشگاهها منعقد نکردهاند. در واقع با اتمام فصل اینها بازیکن آزاد هستند و میتوانند به تیمهای دیگری بروند. بنابراین جزو داراییهای باشگاه به حساب نمیآیند.
در گذشته این موضوع مورد تاکید قرار میگرفت که این دو باشگاه از طریق مزایده به فروش میرسد اما شاهد بودیم که مجلس با آن مخالفت کرد، آیا رد این پیشنهاد با لابی وزارت ورزش صورت گرفت؟
نه، وزارتخانه در این مورد لابی نکرده است؛ رد این پیشنهاد به این دلیل بود که قانون کلیتری وجود داشت که این موضوع را تعیین تکلیف میکرد، بنابراین تعیین مسیر در اختیار وزارت ورزش نیست و سازمان خصوصیسازی تعیینکننده است. البته اکنون نیز انتخاب هر مسیری از طریق فرابورس شدنی است.
با توجه به اهمیت این دو باشگاه، آیا وزارت ورزش قصد دارد برای خریدار شرایطی را تعیین کند؟
وزارت ورزش در مورد نحوه فروش تنها میتواند پیشنهاددهنده باشد. تصمیمگیرنده و چارچوب عمل را سازمان خصوصیسازی تعیین میکند. با توجه به اینکه ریاست این مجمع نیز بر عهده وزیر اقتصاد است و سازمان خصوصیسازی هم زیرمجموعه این وزارتخانه است، تصمیمگیری در نهایت در این مجمع صورت میگیرد.
سهام این دو باشگاه چگونه واگذار خواهد شد، آیا وزارت ورزش قصد دارد بخشی از سهام این دو باشگاه را برای خود نگه دارد؟
ما تنها نگران آینده این دو باشگاه از لحاظ قوام و رضایت طرفداران هستیم. این ملاحظات را البته انتقال خواهیم داد. اما در این مورد اکنون نمیتوانم اظهار نظر کنم، به این دلیل که اظهار نظر من غیرتخصصی خواهد بود. اما تلاش میکنیم با همفکری و با استفاده از تجاربی که در سازمان خصوصیسازی وجود دارد به نقطه مطلوب برسیم.
پیشنهاد وزارت ورزش چیست؟ آیا قصد ندارید بخشی از سهام این دو باشگاه را به پیشکسوتان یا هواداران واگذار کنید؟
هنوز وارد این مباحث نشدهایم. از انتصاب من به این سمت نیز 10 روز سپری شده است، در این 10 روز نیز هنوز به مرحلهای نرسیدهایم که پیشنهاد شفافی ارائه کنیم و بر روی آن مانور دهیم و به نتیجه برسانیم.
دیدگاه تان را بنویسید