تاریخ انتشار:
تنها اختصاص منابع کفایت نمیکند
کمکهای توسعهای اگر در چارچوب سیاستهای توسعهای یک کشور باشد به یک شکل اثر دارد و اگر در راستای اهداف سیاسی باشد هم به شکلی دیگر تاثیر میگذارد. معمولاً کشورها برای اینکه بتوانند نفوذ خود را در بازارهای دیگر ایجاد کنند مقداری کمکهای توسعهای در اختیار کشورهای دیگر میگذارند و این کمکها به صورت خطوط اعتباری یا کمک فنی ارائه میشود تا آن کشورها ظرفیت تولید خود را زیاد کنند
کمکهای توسعهای اگر در چارچوب سیاستهای توسعهای یک کشور باشد به یک شکل اثر دارد و اگر در راستای اهداف سیاسی باشد هم به شکلی دیگر تاثیر میگذارد. معمولاً کشورها برای اینکه بتوانند نفوذ خود را در بازارهای دیگر ایجاد کنند مقداری کمکهای توسعهای در اختیار کشورهای دیگر میگذارند و این کمکها به صورت خطوط اعتباری یا کمک فنی ارائه میشود تا آن کشورها ظرفیت تولید خود را زیاد کنند و آن وقت برای تامین مواد اولیه و واسطهای خود به این کشورهای کمککننده مراجعه کنند تا بدین ترتیب یک ارتباط مستمر بین دو بازار کشورهای کمککننده و کمکشونده برقرار شود. با این کار بدین ترتیب به صادرات کالا و خدمات کشور اعتباردهنده هم کمک خواهد شد. نکته دیگر در اختصاص کمکهای توسعهای این است که کشورها در چارچوب روابط چندجانبه و بینالمللی کشورها فکر میکنند و برخی اعتقاد دارند هرچه سطح توسعه دیگر کشورها بهتر باشد، به همگرایی اقتصادی آنها کمک میکند و به همین دلیل سعی میکنند فاصله بین کشورها را کاهش دهند. اما حالت دیگری هم وجود دارد. بعضی از کشورها برای اهداف سیاسی دست به چنین کمکهایی میزنند که قاعدتاً گاهی جواب میدهد و گاهی هم ممکن
است جواب ندهد و کشورها در این کمکها به دلایلی به اهداف سیاسی خود دست پیدا نکنند. در مورد کشور ما هم در سالهای اخیر به برخی از کشورها کمکهایی کردیم اما دیدیم که از نظر مقاصد سیاسی به اهداف خود نزدیک نشدیم. در این مورد یک نکته مهم وجود دارد و آن این است که برای نیل به اهداف چه سیاسی و چه اهداف دیگر صرف اختصاص منابع کفایت نمیکند و باید مکانیسمی طراحی کنند که اول از همه باعث شود این کمکها به درستی هزینه شوند. چراکه در همه این هزینهها حرفهایی وجود دارد. مثلاً ممکن است در زمان فعالیت دولتهای نهم و دهم اولویت کمکهای کشور ما کشورهای آفریقایی باشند و برای آنها خطوط اعتباری اختصاص یابد اما با تغییر دولت اولویتها کمی تغییر کند. از سوی دیگر در سالهای اخیر هرچند دولتهای نهم و دهم بنا را بر این داشتند که به دولتهای آفریقایی کمک کنند اما اجرای این تصمیم سیاسی دولت در گرو ایفای تعهدات یک بانک مشخص بود که آن بانک هم شرط تضمین بانکی میخواست اما چون آفریقاییها نداشتند امکان پرداخت این کمکها وجود نداشت. یعنی در عمل در حد یکی دو کشور نتوانستند این کمکها را دریافت کنند و بقیه کمکها چون مکانیسم اجرایی صحیحی
اجرا نشده بود به دست آفریقاییها نرسید. علاوه بر این، به نظر میرسد در کشورهایی که مکانیسم مشخصی وجود ندارد، هرچند برای این کار پول اختصاص میدهند اما به جای اینکه این پولها صرف توسعه شود، صرف کارهای غیرضرور و غیرتوسعهای میشود و در برخی از کشورها به ذینفعان اصلی نمیرسد و در واقع در توسعه اقتصادی و اجتماعی آنها اثر نمیگذارد. در مورد پیشینه این نوع رفتارها هم میتوان اشاره کرد که کمکهای توسعهای از کشورهای آمریکا و اتحادیه اروپا آغاز شده بوده و این کشورها براساس مکانیسم مشخصی به کشورهای دیگر کمک میکردند و در حال حاضر نیز جدای از داشتن مکانیسم مشخص برای کمک کردن، معمولاً کار نظارت را هم انجام میدهند تا اگر انحرافی دیده شد دیگر این کمکها ادامه پیدا نکند. کشورهایی مثل ایران هم میتوانند مثلاً مدیر ناظر داشته باشند تا همیشه بررسیهایی داشته باشند که انحرافی حاصل نشود. با این حال در کنار این موارد معمولاً گاهی برخی افراد این سوال را مطرح میکنند که وقتی خود بحث توسعه در کشور ما مشکلاتی دارد و وقتی منابع مالی در کشور ما کم است و ما خودمان کمبود مالی داریم، چرا باید به کشورهای دیگر کمک توسعهای کنیم؟ از
نگاه این منتقدان به جای این کار، میتوان به اقشار محروم کمک کرد. از سوی دیگر مدلی هم وجود دارد که کشورها ترجیح میدهند به جای اینکه خودشان درگیر شوند کمکهای خود را در اختیار سازمانهای بینالمللی قرار دهند. مثلاً ممکن است کشوری که از آلودگی محیطزیست رنج میبرد و سعی میکند این را رفع کند، برای حل این مشکل مبلغی را هم در اختیار سازمان ملل قرار دهد و بگوید این سازمان این مبالغ را برای یکسری کشورهای خاص هزینه کند. این اقدام یکسری مزایای خاص خودش را هم دارد. مثلاً باعث میشود که یک نظارت بینالمللی در این زمینه وجود داشته باشد و از سوی دیگر اعتبار بینالمللی برای آن کشور به همراه دارد. شاید این کار هم مانع از این شود که مثلاً بودجهای برای هدف توسعهای یک کشور اختصاص پیدا کند اما در جنگ داخلی کشوری دیگر مصرف شود. در مجموع باید اشاره کرد بخشی از کمکها دوجانبه و بخشی در چارچوب سازمانهای بینالمللی ارائه میشوند که هرکدام به یک شکل خاص ممکن است اجرا شوند و البته هرکدام نیز ممکن است مزایا و آسیبهایی داشته باشند اما آنچه در هر دو شکل آن مهم به نظر میرسد داشتن مکانیسم مشخص و یک نظارت است.
دیدگاه تان را بنویسید