چرا نباید با کارت سوخت خداحافظی کرد؟
حذف شاهراههای اطلاعاتی اشتباه است
طرح موضوع حذف کارت هوشمند سوخت که مدتی است دوباره از سوی برخی افراد در رسانهها مطرح شده و توسط تعدادی از مسوولان دولتی هم به آن دامن زده میشود، از مدتی قبل کاملاً قابل پیشبینی بود.
طرح موضوع حذف کارت هوشمند سوخت که مدتی است دوباره از سوی برخی افراد در رسانهها مطرح شده و توسط تعدادی از مسوولان دولتی هم به آن دامن زده میشود، از مدتی قبل کاملاً قابل پیشبینی بود. درست از زمانی که دولت سیاست تکنرخی کردن بنزین و حذف سهمیهبندی سوخت را در دستور کار خود قرار داد، قابل پیشبینی بود که پس از اجرای این سیاست نوبت به سناریوی بعدی یعنی حذف کارت سوخت خواهد رسید. آن هم درست با همین رویکرد که کارت سوخت سامانهای فاقد کارایی است و ادامه حیات آن بدون فایده است.
زمانی که به یکباره و بر اساس تصمیمی یکشبه بنزین سهمیهبندیشده بعد از چندین سال انجام کار مطالعاتی و اجرایی حذف میشود آن هم بدون برنامه از قبل کارشناسیشده، خب طبیعی است که به راحتی صحبت از حذف کارت سوخت هم که برای آن هزینههای مالی و تخصصی زیادی صورت گرفته است، به میان میآید.
در این خصوص تصور میکنم همانطور که در حذف سهمیهبندی بنزین منافع برخی دیده شده بود، حذف کارت سوخت هم با منافع عدهای همسو است. موضوع حذف سهمیهبندی سوخت سال گذشته نیز در دستور کار قرار گرفته بود که به دلیل مخالفت آقای روحانی اجرا نشد، اما یکباره در خرداد امسال این سیاست وارد فاز اجرایی شد. یکی از اشخاصی که به جد موضوع تکنرخی شدن بنزین را دنبال میکرد، شخص وزیر نفت بود که حالا ایشان خود از حامیان حذف کارت سوخت هم هستند.
برخی مسوولان معتقد هستند که در بسیاری از کشورها، بنزین به صورت آزاد و بدون کارت به فروش میرسد پس در کشور ما هم باید عرضه بنزین به همین شکل صورت بگیرد، فارغ از اینکه این افراد به سایر شاخصهای اقتصادی و سطح رفاهی آن کشورها در مقایسه با ایران توجه نمیکنند.
حذف کارت سوخت اشتباه است
صحبت از حذف کارت سوخت اشتباهی در ادامه حذف سهمیهبندی سوخت است. نتایج حدوداً هشت ساله سهمیهبندی بنزین و فروش کارتی سوخت در کشور به خوبی نشان میدهد که این سیاست مسیر درست خود را در کنترل و مدیریت مصرف سوخت پیموده است.
فروش کارتی و سهمیهبندی بنزین در طول هشت سال موجب شد که به رغم افزایش نزدیک به دو برابری تعداد خودروها در سطح کشور، میزان مصرف سوخت کنترل شود.
به واسطه اجرای همین سیاست بود که مصرف روزانه بنزین در کشور هماکنون به حدود 68 میلیون لیتر رسیده است، چراکه در غیر این صورت میزان مصرف روزانه به مراتب به بیش از این میزان میرسید. طبق برخی برآوردهای آماری صورتگرفته،
با اجرای سهمیهبندی و استفاده از کارت سوخت، روزانه حدود 50 میلیون لیتر در میزان مصرف سوخت کشور صرفهجویی شده است.
این در حالی است که گزارشهای مربوط به سطح مصرف بنزین بیانگر آن است که در طول حدود 6 ماه اخیر که سهمیه بنزین 700تومانی خودروها حذف و قیمت بنزین به 1000 تومان افزایش پیدا کرد، میزان مصرف سوخت نیز در کشور رو به افزایش گذاشته است.
گذشته از اینها، نکته حائز اهمیت دیگر اینکه مردم ما در طول چندین سال اخیر به سهمیهبندی بنزین و خرید کارتی سوخت عادت کرده بودند و به تبع این امر با اختصاص سهم مشخصی از سوخت به آنها در طول ماه، در مدیریت مصرف خود دقت بیشتری اعمال میکردند. در واقع مردم به نوعی با این شیوه مصرف خو گرفته بودند و همین موضوع هم اثر مستقیم خود را در میزان مصرف سرانه سوخت گذاشته بود. اما حالا که این نظام سهمیهبندی سوخت حذف شده و صحبت از پایان فروش کارتی سوخت هم به میان آمده است، دیگر نمیتوان از مردم انتظار مدیریت مصرف را داشت. کمااینکه همانطور که اشاره کردم، در ماههای اخیر میزان مصرف سوخت رو به افزایش گذاشته است.
حذف کارت سوخت به معنای حذف شاهراههای اطلاعاتی است
معتقدم باید به بنزین سهمیهبندیشده بازگردیم، به خصوص امروز که قیمت واقعی این محصول بر اساس آنچه در هدفگذاریها دیده شده بود، یعنی رسیدن به حدود 90 درصد قیمت فوب خلیج فارس، در ایران به کمتر از 1000 تومان و به حدود 700 تا 800 تومان رسیده است. در حال حاضر قیمت واقعی بنزین در کشور ما کمتر از 1000 تومان است. براین اساس قیمت بنزین یا باید بر اساس نرخ واقعی کنونی عرضه شود یا اینکه نرخ دومی در نظر گرفته شود که به صورت شناور یا در قالب مالیات از اشخاصی که مصرف بالایی دارند، دریافت شود. کمااینکه معتقدم هنوز هم احتمال بازگشت به بنزین دونرخی وجود دارد.
اما حذف کارت سوخت به معنای حذف شاهراههای اطلاعاتی و آماری درست از میزان و چگونگی مصرف سوخت است. با استفاده از اطلاعات کارتهای سوخت میتوان مشخص کرد که هر خودرو، چه میزان بنزین مصرف و در کدام جایگاه، سوختگیری کرده است. با این اطلاعات علاوه بر تعیین میزان مصرف سوخت هر خودرو، میتوان برآوردی از میزان عرضه هر جایگاه سوختگیری هم در دست داشت و به همین ترتیب، حذف این کارت به معنای از دست دادن این آمارها به شمار میآید.
اخیراً آقای زنگنه در اظهاراتی اعلام کردند عمر کارتهای سوخت به پایان رسیده است. اما آیا ایشان در عین حال معتقدند که عمر دسترسی به اطلاعات شفاف نیز تمام شده است؟ یا اینکه وزیر نفت در همین اظهارات خود، کارت سوخت را ناکارآمد دانسته و گفتهاند از اطلاعات حاصل از کارتهای فوق، هیچ استفادهای نشده و نمیشود. خب این مساله ابتدا ضعف دستگاه مورد تصدی ایشان را نشان میدهد؛ این وزارتخانه و بخشهای زیرمجموعه آن هستند که برای برنامهریزیهای خود باید این اطلاعات را استخراج و از آن استفاده کنند.
ضمن اینکه به هیچوجه نمیتوان استفاده از اطلاعات حاصل از کارتهای هوشمند سوخت را نفی کرد. زمانی که در ستاد مدیریت حمل ونقل سوخت حضور داشتم، ما با استفاده از اطلاعات به دست آمده از همین کارتهای سوخت حدود شش میلیون کارت سوخت را باطل کرده و از چرخه مصرف خارج کردیم.
همین اقدام منجر به آن شد که روزانه نزدیک به 5 /7 میلیون لیتر در مصرف بنزین کشور صرفهجویی شود. آیا این دستاورد قابل چشمپوشی است؟ ضمن اینکه این تنها یک نمونه از موارد استفاده از اطلاعات کارتهای سوخت است.
محدودکردن دسترسی شفاف به اطلاعات
از سوی دیگر در برخی موارد مشاهده میشد که میزان مصرف روزانه بنزین که از سوی برخی دستگاههای وزارت نفت اعلام میشد، حدود پنج لیتر کمتر از آن چیزی بود که ما بر اساس اطلاعات دقیق به دست آمده از کارتهای سوخت کسب میکردیم. این مساله هم به نوبه خود بیانگر برخی مسائل در حوزه اطلاعات آماری منتشرشده از مصرف سوخت بود.
با همه این مسائل این سوال مطرح میشود که چرا باید مدلی که در طول چند سال اجرا، نتیجه داده و علاوه بر کاهش میزان مصرف و مدیریت سوخت، به افزایش شفافیت اطلاعاتی منجر شده، متوقف شود؟ چه توجیهی برای حذف کارتهای سوختی که با هزینههای ملی ایجاد شده، وجود دارد؟ یکی از مهمترین نتایج حذف کارتهای هوشمند سوخت، افزایش قاچاق سوخت و ایجاد رانت در این حوزه خواهد بود. امروز یک جایگاه سوخت روزانه چندین لیتر بنزین دریافت میکند و طبق اطلاعات کارتهای سوخت، مشخص است که چه میزان از این سوخت در این جایگاه به مردم عرضه میشود. اما آیا پس از حذف کارتهای سوخت امکان دسترسی به اطلاعاتی چنین شفاف وجود خواهد داشت؟
دیدگاه تان را بنویسید