آیا حذف کارت سوخت تصمیم دولتی است؟
دود یک سیاست
همزمان با سهمیهبندی بنزین و دونرخی شدن آن، از سال ۱۳۸۶ کارت سوخت هم به جریان افتاد. تا اواخر بهار سال جاری که بنزین تکنرخی شد، تردیدی در اهمیت و ضرورت وجود کارت سوخت احساس نمیشد.
همزمان با سهمیهبندی بنزین و دونرخی شدن آن، از سال 1386 کارت سوخت هم به جریان افتاد. تا اواخر بهار سال جاری که بنزین تکنرخی شد، تردیدی در اهمیت و ضرورت وجود کارت سوخت احساس نمیشد. اما بعد از تکنرخی شدن بنزین و حذف سهمیه 700تومانی آن، این سوال مطرح شد که آیا ضرورتی برای ادامه حیات کارتهای هوشمند سوخت وجود دارد یا اینکه این کارتها قابل حذف هستند؟
نگاه بدبینانه
اگر بخواهیم بدبینانه به این مساله نگاه کنیم، این موضوع مطرح میشود که تکنرخی کردن بنزین با هدف حذف کارت سوخت انجام شده است. اما باتوجه به دلایلی که در ادامه ارائـه خواهد شد، معتقدم که بهتر بود سیاست تکنرخی کردن قیمت بنزین در این مقطع زمانی و در شرایط فعلی انجام نمیشد. در واقع میتوان عنوان کرد که سیاست تکنرخی کردن سوخت خیلی زودتر از آنچه باید انجام شد.
شاید در شرایط فعلی برداشت کلی بر این باشد که کارتهای سوخت، کارایی خود را از دست داده، قابل حذف است یا باید حذف شود، اما به دلایلی که در اینجا به آن اشاره میشود،
حذف کارت سوخت پیشنهاد نمیشود، ضمن اینکه حفظ و تاکید مجدد بر اهمیت نقش کارت سوخت، مورد توصیه قرار میگیرد.
آیا حذف کارت سوخت تصمیم درستی است؟
1-درست است که با سقوط قیمت جهانی نفت و به دنبال آن قیمت بنزین، در حال حاضر نرخ فروش داخلی بنزین، به سطح قیمت فوب خلیج فارس و حتی بالاتر از آن هم رسیده است اما باید به دو نکته حائز اهمیت توجه داشت.
نکته نخست اینکه، قابل پیشبینی نیست که قیمتهای فعلی جهانی نفت تا چه زمانی پایدار خواهند بود. اگر یک، دو یا حتی پنج سال دیگر، قیمتها به وضعیت قبل از سقوط قیمت نفت بازگردند (بنزین لیتری نزدیک یک دلار)، آیا دوباره باید متحمل هزینه بسیار سنگین ایجاد زیرساختهای فنی و الکترونیکی و صدور و عملیاتی کردن کارت سوخت شویم؟
نکته دوم هم این است که در حال حاضر به قیمت فوب خلیج فارس باید هزینههای دیگری همچون هزینه حمل، توزیع، مالیات و همچنین عوارض محیطزیستی را هم اضافه کرد. با احتساب این هزینهها، میتوان گفت قیمت کنونی بنزین در کشور ما هنوز سوبسید دارد.
تبعات حذف کارت سوخت
2-مساله دیگری که باید به آن توجه داشت این است که در زمان سهمیهبندی بنزین، علاوه بر سوبسید حدود 80 درصد روی فروش بنزین، ما با معضل بزرگ قاچاق سوخت هم مواجه بودیم. امروز اگرچه با سقوط قیمت نفت، سوبسید بنزین شاید به نزدیک صفر کاهش یافته است و قاچاق هم تاحدودی به کمتر از میزان قاچاق قبل از شرایط سهمیهبندی رسیده است، اما اگر قیمت چند برابری نرخ فروش بنزین در کشورهای همسایه را مورد توجه قرار دهیم، ملاحظه میشود که هنوز هم قاچاق سوخت از کشور ما پرسود است.
ضمن اینکه قاچاق در این بخش حجم و سهم بزرگی را هم به خود اختصاص داده که در این خصوص با حفظ کارتهای هوشمند سوخت و پررنگتر کردن نقش آن در این زمینه، میتوان به بخشی از این معضل فائق آمد. بر این اساس باید عنوان کرد که حذف کارت سوخت به نوعی به معنای حذف نظارت بر مدیریت مصرف و در نتیجه کمک به قاچاق و حتی تشویق آن است.
بنابراین نمیتوان انتظار داشت در تمامی مرزهای کشور برای کنترل قاچاق بنزین، پاسگاه گذاشت و سربازان و ماموران نیروی انتظامی، سپاه یا ارتش را در معرض خطر و تهدید اشرار و قاچاقچیان قرار داد.
اختلال در مدیریت مصرف سوخت
3-نکته دیگر در این خصوص اینکه؛ کارتهای سوخت میتوانند و توانستهاند به مدیریت مصرف بنزین و حتی اصلاح سبد سوخت خودروها از طریق افزایش سهم CNG کمک کنند. بدون در نظر گرفتن مساله قاچاق، بدیهی است که کارکرد اصلی کارت سوخت زمانی خواهد بود که سهمیهبندی وجود داشته باشد. اما در اینجا یک نکته و سوال مطرح میشود و آن اینکه؛ در حالی که در زمان حذف سهمیهبندی بنزین، هنوز قیمت فوب خلیج فارس 30 تا 40 درصد بالاتر از فروش تکنرخی داخلی بود، آیا بهتر نبود که نظام سهمیهبندی ما و عرضه دونرخی بنزین حفظ میشد؟ البته در این زمینه راهکارهای مختلفی هم وجود داشت و هنوز هم وجود دارد. از جمله این راهکارها میتوان به کاهش سهمیه بنزین خودروهای شخصی، کاهش سهمیه خودروهای دوگانهسوز، مدیریت بیشتر سهمیههای مربوط به هر خودرو، کنترل پیمایش خودروهای عمومی با میزان سهمیه بالا و مواردی از این دست اشاره کرد.
هماکنون هم برای سال 95 پیشنهاد میشود، با حفظ کارت سوخت و نظام سهمیهبندی بر اساس پیشنهادات فوق، نرخ پایه بنزین سهمیهای بدون تغییر یعنی 1000 تومان اما بنزین آزاد، بدون هرگونه سوبسید با احتساب هزینههای حمل، توزیع، مالیات و عوارض محیط زیست، با نرخ تقریبی 1300 تومان عرضه شود.
چرا یک خودرو شخصی پرتردد برای امور شخصی و تفریحی و حتی خیابانگردی مالک آن که عمدتاً در دهکهای بالای متوسط قرار دارد، باید بنزین سوبسیددار، (معادل نرخ فروش بنزین به خودرو سواری عمومی) مصرف کند و هوای شهرها را آلوده کند و باعث ترافیک شدید هم بشود؟
کارت سوخت و مساله یارانه
4-تا زمانی که روی بنزین و همه حاملهای انرژی، از بیتالمال متعلق به یکایک مردم، سوبسید پرداخت میشود، خانوادهها و افرادی که از حامل انرژی خاصی استفاده نمیکنند یا استفاده کم و حداقلی و کمتر از الگوی مصرف دارند، از یارانه پنهان محروم یا از آن به صورت محدود بهرهمند هستند.
هماکنون، دهکها و گروههایی که از بنزین یا سایر حاملهای انرژی، بیشتر از الگوی مصرف، استفاده میکنند، از بیشترین یارانه پنهان برخوردارند. بیعدالتی واقعی، اینجاست که باید برطرف شود. راهکار حل این بیعدالتی، در قالب طرح «کارت اعتباری یارانه انرژی برابر (کایاب)»، اسفندماه سال 92 به برخی نمایندگان مجلس و اعضای کابینه دولت ارائـه شده است.
کدام تصمیم صحیح است؟
بر اساس «طرح کایاب»، همه ایرانیان، نه کسانی که خودرو دارند یا ندارند و بنزین استفاده میکنند یا نمیکنند، از یارانه برابر بهرهمند میشوند و در مورد سایر حاملها هم، برای سهمیه برابر از همه حاملها و بر اساس ارزش واقعی یعنی نرخ صادراتی یا وارداتی، در کارت اعتباری یارانه انرژی هر خانواده، یارانه شارژ میشود. اگر سهمیه استفاده شد، با نرخ آزاد از محل کارت پرداخت میکنند اگر کمتر مصرف شد، مازاد یارانه و
اعتبار کارت، به عنوان وجه نقد در اختیار خانواده است و اگر بیشتر از سهمیه مصرف کرد هم، به نرخ آزاد بدون سوبسید پرداخت میکند.
این عین عدالت واقعی است. جزیـیات کامل طرح کایاب، در اینترنت در دسترس است.
سخن پایانی
کارت سوخت بنزین زمانی قابل حذف است که:
1-کارت یارانه برابر انرژی، جایگزین کارت سوخت شود (از کارتهای موجود هم میتوان استفاده کرد).
2-هیچ سوبسیدی از بیتالمال به بنزین داده نشود (هزینه تولید یا واردات و هزینههای جانبی حمل، توزیع، مالیات و عوارض محیط زیست).
3-قاچاق سوخت نداشته باشیم.
بهینهسازی مصرف انرژی و حفط محیط زیست، وظیفه ملی همه ماست.
دیدگاه تان را بنویسید