چشمان همهجا حاضر
هر گامی که برمیدارید
در سال ۱۹۸۰ یک روزنامه چنین نوشت: «در این فصل در ساحل دریا شاهد حضور چیزی هستیم که به مراتب از کوسه بدتر است: عکاسهای غیرحرفهای.»
در سال 1980 یک روزنامه چنین نوشت: «در این فصل در ساحل دریا شاهد حضور چیزی هستیم که به مراتب از کوسه بدتر است: عکاسهای غیرحرفهای.» اختراع دوربینهای دستی کوچک در قرن 19 جامعه را به هیجان آورد و متعاقب آن «اشرار کداک در دست» در سواحل به گردش درآمدند و با عکس گرفتن از کسانی که مشغول حمام آفتاب بودند دردسرساز شدند. اکنون و پس از گذشت یک قرن، عکاسی غیرحرفهای بار دیگر مشکلآفرین شده است. شهروندان کشورهای ثروتمند از قبل به دوربینهای مداربسته حفاظتی در جادهها و شهرها عادت دارند اما با کوچک شدن دوربینها و افزایش حجم ذخیرهسازی دادهها اکنون تکتک افراد به عکس گرفتن روی آوردهاند.
از میان شیشه دودی
حدود 10 هزار نفر نمونه آزمایشی گوگلگلاس (Google Glass) را امتحان کردهاند. این رایانه بسیار کوچک همانند عینک بر روی چشم قرار میگیرد. هدفش آن است که تمام وظایف یک تلفن همراه هوشمند را در ابزار کوچکی در بالای بینی فرد انجام دهد. فریم قابل انعطاف این دستگاه یک صفحه نمایش و یک دوربین را بر روی خود دارد و عکس گرفتن، پیام فرستادن و جستوجوی آنلاین را برای کاربران آسان میسازد. شاید گوگلگلاس به موفقیت نرسد اما انقلابی بسیار بزرگتر در راه است. در روسیه که تقلب در بیمه خودرو شایع است، حداقل یک میلیون اتومبیل به دوربینهایی مجهز شدهاند که بر روی داشبورد نصب شدهاند و از خیابان پیشرو فیلمبرداری میکنند. نیروهای پلیس در آمریکا افسران خود را به دوربینهایی مجهز کردهاند که بر روی یونیفورم نصب میشود و رفتار و برخورد آنان را با مردم ثبت میکند. قلادههای مجهز به دوربین به عاشقان گربهها کمک میکنند تا مراقب حیوانات خانگی بازیگوش خود باشند. خبرنگاران فضول با استفاده از پهپادها از افراد مشهور در باغها یا قایقهای تفریحی خصوصی عکسبرداری میکنند. افراد تنوعطلب در
جستوجوی روشهایی زیرکانه هستند تا بتوانند دوربینهایشان را حتی به فضا بفرستند. حضور دوربینها و ثبت وقایع منافع فراوانی داشته است. به بیمارانی که دچار آسیب مغزی شده بودند دوربین داده میشود. نگاه کردن به تصاویر به این افراد کمک میکند تا بتوانند حافظه خود را بازسازی کنند. دوربینهای داشبورد خودروها میتواند به حل و فصل ادعاهای مناقشهبرانگیز در بیمه پایان دهد و افراد را به رانندگی بهتر تشویق کند. دوربینهای پلیس مانع از آن میشوند که مجرمان بتوانند شکایتهای بیاساس علیه افسران مطرح کنند یا افسران با بازداشتشدگان بدرفتاری کنند. به تازگی یک سرباز بریتانیایی به خاطر قتل یک افغانی مجروح محکوم شد چرا که این واقعه توسط دوربین کلاه خود همکارش ثبت شده بود. دوربینهایی که مسیر دید جراحان ماهر و مهندسان را رصد میکنند میتوانند برای کاربردهای آموزشی مورد استفاده قرار گیرند یا در مباحث قانونی به عنوان مدرک به کار روند. عدسیهایی که به رایانه متصل هستند میتوانند تابلوهای خیابان و علائم رانندگی را بخوانند و برای افراد کمبین هشدار بفرستند. افراد خوشبین مزایای بیشتری را در آینده میبینند. بسیاری از مردم پایشگرهای
فعالیت را به مچ دست میبندند یا در جیب خود حمل میکنند تا فعالیتهای ورزشی و الگوهای خواب آنها را بررسی کند. دوربینها میتوانند با کارآمدی بیشتری این وظیفه را به انجام رسانند و حتی رژیم غذایی افراد را نیز مورد پایش قرار دهند. دوربینهای کوچکی را که برای شناسایی چهره افراد طراحی شدهاند میتوان به عنوان دستیار دیجیتال فرد به کار برد و مکالمهها را به همان اندازه اسناد و ایمیلها قابل جستوجو کرد. هماکنون گروه کوچکی از ثبتکنندگان وقایع زندگی هستند که تصاویر و فیلمهای سالهای زندگی را در پایگاههای داده «حافظههای الکترونیکی» ثبت میکنند. اما همه از چنین چشماندازی هیجانزده نمیشوند. حافظه بدون عیب و نقص دیجیتالی میتواند خود دردسر باشد. حافظهای که هم رویدادهای مطلوب و هم حوادث ناگوار را ذخیره میکند. همسران وسواسی و شکاک و همچنین کارفرمایان ممکن است از چنین ابزارهایی استفاده کنند. بزرگترین نگرانی برای آن کسانی است که جلوی دوربین قرار میگیرند. دانشآموزان خشن و باجگیر مدرسه از تصاویر تلفنهای همراه خود برای اهداف شرورانه و تسلیم کردن قربانی بهره میبرند. شبکههای اینترنتی از عکسهایی پر میشوند که
مخفیانه از زنان در مکانهای عمومی گرفته شدهاند. دوربینهای قابل حمل در لباس و عینک چنین کاری را آسان میسازند. موضوع مهم دیگر رشد فزاینده فناوریهای پیچیده چهرهشناسی است که بخشهای تجاری و دولتها را قادر میسازند با بررسی میلیاردها تصویر آنلاین اطلاعات لازم را در مورد افراد استخراج کنند. ترکیب دوربینهایی که در همه جا - خیابان، قهوهخانه، رستوران، ادارات و حتی روی سر افراد- حضور دارند با الگوریتمهای شبکههای اجتماعی و سایر ارائهدهندگان خدمات که میتوانند تصاویر ذخیرهشده یا منتشرشده را پردازش کنند زنگ هشداری قدرتمند است. ما همه در آستانه جهانی قرار داریم که در آن حرکات همیشه رصد میشوند و غریبهای که در خیابان قدم میزند میتواند در اندک زمانی هویت ما را به دقت شناسایی کند.
حکومت بر بدن، ذهن و چهره
در اینجاست که یکی از روزنامههایی که قبلاً عقیده داشت باید از پیشرفت فناوری استقبال کرد نه اینکه از آن ترسید، موضوعی عمیقتر را مطرح میکند که با آزادی مرتبط است: آزادی باید دربرگیرنده احترام و رعایت حقوق حریم خصوصی باشد. اگر قرار باشد هر حرکت فرد ثبت و ضبط شود آنگاه آزادی محدود خواهد شد.
یکی ازگزینهها آن است که وسایل مزاحم را محدود کنند. استفاده از دوربینهای داشبورد اتومبیل در اتریش ممنوع است. رانندگانی که از خیابان فیلمبرداری کنند تا 10 هزار یورو جریمه میشوند. اما ممنوع کردن این وسایل مردم را از مزایای آنها نیز محروم میکند. جامعه باید قوانینی در مورد مکان و چگونگی استفاده از این فناوریها وضع کند؛ درست به همان شکل که توانست راهحلی برای «اشرار کداک در دست» پیدا کند.
در حال حاضر، شرکتها با احتیاط گام برمیدارند. گوگل استفاده از فناوری چهرهشناسی را در گوگلگلاس ممنوع کرد و دوربینهای آن نیز طوری طراحی شدهاند که فقط میتوانند لحظههای کوتاه را ثبت کنند. سازندگان دوربینهای دیجیتال در ژاپن این اطمینان را ایجاد کردهاند که دوربینها در هر عکس گرفتن صدا تولید کنند. قوانین مرتبط با کنترل فیلمبرداری مخفی و تجاوز به حقوق دیگران را میتوان برای مقابله با پهپادهای «چشمچران» به کار برد. با وجود این، با کوچکتر شدن، قدرتمندتر شدن و حضور بیشتر دوربینها باید قوانین جدیدی برای حفظ آزادی تدوین شوند. دولتها فقط باید در صورتی حق استفاده از فناوری تشخیص چهره را داشته باشند که پای منفعت عموم - مثلاً شناسایی یک سارق بانک- در میان باشد. اگر استفادهکنندگان از این فناوری افراد غریبه در خیابان یا شرکتهای تجاری باشند باید افراد این حق را داشته باشند که بتوانند مانع کشف هویت خود شوند. این اصل همانند اصل محافظت از دادههای شخصی است. درست همانطور که فیسبوک و گوگل ملزم هستند تا شرایط و محیط پیشفرضی را برای حفظ حریم خصوصی ایجاد کنند و آن را با خواستههای کاربران منعطف سازند.
دوربینهای جدید و فناوریهای شناسایی چهره باید تحت مقررات قرار گیرند و به افراد اجازه دهند خود تصمیم بگیرند چه موقع گمنام و ناشناس بمانند.
سیلیکون ولی بر قدرت آزادسازی فناوریها تاکید دارد و البته در این مورد حق با آن است. اما آزادی که یک ابزار به یک فرد میدهد ممکن است به سلب آزادی از فرد دیگری بینجامد. سیاستمداران آزادیخواه اغلب در دفاع از نظریه فضای شخصی به ویژه در اینترنت کوتاهی میکنند. این مبارزه باید هماکنون آغاز شود. در غیر این صورت حریم خصوصی در چشم برهمزدنی از بین خواهد رفت.
دیدگاه تان را بنویسید