توافق پاریس روی مساله تغییرات آب و هوایی
چراغ سبز
پس از توافقی که انتظارات را بالا برده، چه انتظاری میتوان داشت؟
پس از توافقی که انتظارات را بالا برده، چه انتظاری میتوان داشت؟
باراک اوباما پس از پایان گفتوگوهای زیستمحیطی در پاریس که به توافقنامه دوازدهم دسامبر انجامید، اعلام کرد: «ما نشان دادهایم که وقتی جهان یکصدا و متحد میایستد، چه چیزهایی ممکن است.» لوران فابیوس، وزیر خارجه فرانسه که سرپرستی گفتوگوها را برعهده داشت، گفت: «تلاش جمعی ما از مجموع تلاشهای فردیمان ارزشمندتر است.» تونی دوبروم، وزیر خارجه جزایر مارشال، با بیان عقیدهای مشترک میان مناطق کمارتفاع که مردمشان از افزایش سطح آب دریاها هراساناند، اظهار داشت: «من میتوانم به میهنم و نزد مردمانم بازگردم و بگویم اکنون راهی به سوی نجات و بقا داریم.»
توافقی که ستایشگریها را دامن زده، در واقع قویتر از چیزی است که انتظارش میرفت. 195 کشور در این نشست بر هدف نگهداشتن روند افزایش میانگین دمای هوا «زیر دو درجه سانتیگراد بیشتر از سطوح پیشاصنعتی و پیگیری تلاشهایی در راستای محدود کردن افزایش دما به 5 /1 درجه بیش از سطوح پیشاصنعتی» به توافق رسیدند. آنها همچنین هدف انتشار خالص صفر -از بین بردن هرچه بیشتر گازهای گلخانهای که به جو اضافه شدهاند- را برای نیمه دوم قرن تعیین کردند.
از هر جهت، 187 کشور عهد بستند که پروژه «دستاوردهای هدفمند با عزم ملی» (INDCs) را پیش ببرند. التزامهای آنان در اختیار دبیرخانه کنوانسیون چارچوب تغییر اقلیمی سازمان ملل (UNFCCC) که برگزارکننده گفتوگوهای پاریس بود، گذاشته شده است. محدودیتهایی که این اقدامات بر انتشار گازهای گلخانهای در آینده میگذارد، ضعیفتر از آن است که تضمین کند محدودیت توافقشده برای گرمایش زمین نقض نمیشود (بنگرید به نمودار). با این حال، توافق هنوز نشانگر پیشرفت در شماری از جبهههاست. این اقداماتی که کنش زیستمحیطی را پیش میبرند، آنگونه موفقیتی هستند که دور ثمربخشی را برای پیشرفتهای بیشتر آغاز میکند.
مانع اصلی تصمیم درباره این بود که چه کسی باید چه کاری انجام دهد -و چه کسی باید دست به جیبش ببرد. کنوانسیون چارچوب تغییر اقلیمی سازمان ملل که سابقهاش به سال 1992 و «نشست زمین» در ریودوژانیرو برمیگردد، از کشورها میخواهد که «در تطابق با مسوولیتهای مشترک اما متمایز خود» عمل کنند. این «تمایز» که بین کشورهای غنی و دیگران تفاوت قائل میشود، ویژگی نخستین منشاء UNFCCC بود؛ پروتکل نافرجام کیوتو. آن پروتکل کشورهای توسعهیافتهای را که تا آن زمان مسوول انتشار گازهای گلخانهای بودند، مجبور کرد کمتر گاز منتشر کنند و تقریباً هیچ چیز از کشورهای درحال توسعه نخواست. برای اقتصادهای در حال توسعه، حفظ این تمایز تا مدتها اولویت اصلی بوده است.
در پاریس این خط تمایز رو به مخدوش شدن رفت، تا حدی به این خاطر که حفظ معیارهای بهشدت متفاوت برای بزرگترین منتشرکننده جهان (چین) و دومین منتشرکننده بزرگ (ایالات متحده) بسیار دشوار شده بود. توافق جدید سیل سالانه یکصد میلیارد دلار از کشورهای توسعهیافته به کشورهای در حال توسعه را با آغاز سال 2020 الزامی میکند، مبلغی که بخش اعظم آن باید خرج سازگاری با تغییرات آبوهوا شود و نه توقف آن. حجم کل آن قرار است در سال 2025 بازنگری شود و کشورهای پرداختکننده ملزماند هر دو سال اطلاعات جدید و روشنی درباره اینکه چه مبلغی و به چه کسی میدهند، منتشر کنند. هرچند انتظار میرود بخش اعظم این پول از کشورهای غنی بیاید، دیگران نیز «تشویق شدهاند» که در صورت توان مشارکت کنند.
این قدمی بزرگ است در دوری جستن از تمایز سفتوسخت سابق. پیشرفت مشابهی نیز در جاهای دیگر دیده شده بود، مثلاً در چارچوبی که مشخص میکند چگونه تضمین کنیم کشورها آنچه را میگویند، انجام میدهند. به نظر میرسد اقدامات کشورهای در حال توسعه بزرگ از این پس بیشتر در معرض بازرسی و موشکافی قرار گیرد.
اما این واقعیت ناراحتکننده همچنان پابرجاست که INDCs دیگر به آن اندازه نیرومند نیست که وعده 5 /1 درجه سانتیگراد را تضمین کند. این نقص جدی از پیش مقرر شده بود. تجربه کپنهاگ -شش سال پیش- نشان داد اصرار بر یک هدف از پیش تعیینشده، توافق را ممکن میکند: در یک بازی سرجمع صفر همه بازیگران میخواهند دیگران کار بیشتری انجام دهند و خودشان کار کمتر. آنچه توافق پاریس را ممکن و در عین حال تضمین کرد که این توافق ضعیف خواهد بود، این بود که کشورها به آن چیزی فکر کردند که میتوانند انجام دهند.
انتظار میرود اقداماتی که طرحشان در وعدههای پاریس تصویب شد، گرمایش جهانی را به حدود سه درجه سانتیگراد برسانند. با توجه به اینکه پیشتر حدود یک درجه گرمایش وجود داشته، اقدامات لازم برای ماندن زیر 5 /1 درجه بسیار قهرمانانه خواهند بود. کار جوئری روجلی از «موسسه بینالمللی تحلیل کاربردی سیستمها در وین» و همکارانش نشان میدهد ماندن زیر 5 /1 درجه به معنای کاهش انتشار خالص گازهای گلخانه به سطح صفر در بازهای حدوداً 40ساله است.
بنابراین، حد 5 /1 درجه سانتیگراد بیشتر یک نماد است تا یک هدف، نشانهای است از اینکه تهدید آب و هوایی جدی گرفته میشود. رقم سه درجه که INDCs نشان میدهد، کلام آخر نیست. توافق پاریس شامل مکانیسمهایی برای افزایش آرزوها و امیال وعدههای ملی است. گفتوگوهای جدید در سال 2018 برگزار میشود تا ارزیابیهای کلی به عمل آید؛ کشورها در سال 2020 مجموعه جدیدی از اهداف برای خود تعیین خواهند کرد. ارزیابی کلی و تعیین اهداف هر پنج سال تکرار خواهد شد. آن فرآیند باید با ارزانتر شدن انرژیهای کربنی، آسانتر هم شود. INDCs موجود شامل بسیاری از تجدیدپذیرها میشود: وعدههای چین و هند بهتنهایی میتواند ظرفیت انرژی بادی و خورشیدی جهان را طی 15 سال دو برابر کند. با اجرای این برنامهها و آغاز ثمر دادن پروژههای فناوریهای جدید، نسل بعدی سرمایهگذاری باید چتر بزرگتری برای سرمایهها فراهم کند.
بدینترتیب بیشتر کارشناسان با جان هولدرن، مشاور علمی اوباما، موافق بودند که محدود کردن گرمایش به 5 /1 درجه نیازمند آن است که بخشی از دیاکسید کربنی که در نیمه اول قرن به جو وارد شده، بیرون کشیده شود. جنگلکاری دوباره میتواند به این امر کمک کند. اما بیرون کشیدن حجم زیاد کربن نیازمند فناوریهایی است که ظرفیت جذب و نگهداری دیاکسید کربن در اعماق زمین را داشته باشد.
یکی از ایدهها کاشتن گیاهانی است که دیاکسید کربن را از جو میمکند، و سپس سوزاندنشان در ایستگاههای تولید انرژی و دفن دیاکسید کربن حاصله. اما انجام این کار در سطح مورد نیاز به معنای رشد سوخت در میلیونها کیلومترمربع است. دنیا اینقدر زمین خالی ندارد. یک بدیل دیگر میتواند نوعی فرآیند صنعتی باشد. در حال حاضر، هیچ فناوری وجود ندارد که ظرفیت کار بر چیزی اینچنین را در این سطح داشته باشد؛ حال اینکه قیمتش معقول باشد به کنار.
بدین ترتیب، پیشرفت انکارناپذیری در پاریس به دست آمده که حامیان را بر آن داشته تا سرآغاز پایان عصر سوختهای فسیلی را جشن بگیرند. هرچند بخشهایی سر تسلیم فرود نمیآورند، تحلیلگران میگویند دورنمای تقاضا برای نفت در چند دهه بعد افزایش مییابد و سپس روند نزولی میتواند به خشونت و سختی که اخیراً بهای نفت را به زیر بشکهای 40 دلار کشانده، بیفزاید. افول طولانی سهام شرکتهای اکتشاف زغال، عمیقتر شده است. در چهاردهم دسامبر، شرکت پیبادی انرژی، بزرگترین معدنکار آمریکا، 13 درصد افول داشته است.
با این حال، شرکتهای زغالسنگ به این امید چسبیدهاند که کشورهای در حال توسعه تقاضای جدید و بسندهای خواهند داشت که سرمایهگذاران متقاعد شوند سهامشان را بیرون نکشند. برای مثال، هند 71 درصد برق خود را از زغال تولید میکند. INDC هند هیچ تعهدی به کاهش حجم کل انتشار گازهای گلخانهای نشان نداده است؛ قول هند به احداث یکصد گیگاوات ظرفیت انرژی خورشیدی تا سال 2022 -در حال حاضر پنج گیگاوات ظرفیت دارد- نیازمند اصلاحاتی در بخش برق است که پذیرش آن سادهلوحانه است. چنین ضعفهایی در وعده و وعیدها میتواند تقاضای سوختهای فسیلی را بالا ببرد. طرحهای چین که قرار است در سال 2017 آغاز شود، ممکن است نتوانند شفافیت خود را تضمین کنند. پیشنهاد چین به تضمین کاهش انتشار گازها پس از سال 2030، هرچند ظاهراً معتبرند، تحت تاثیر این واقعیت است که اکنون هیچکس نمیداند در حال حاضر چین چقدر کربن تولید میکند. پژوهشهای اخیر رقمهای بهشدت متفاوتی را نشان میدهند. بازارهای انرژی ممکن است تنها هنگامی واکنش نشان دهند که دولتهای ملی نسبت به وعدههای زیستمحیطی خود جدی باشند.
در این میان، پاریس میتواند رهبران شهرها و شرکتها را بر آن دارد تا تلاشهای خود را دوچندان کنند. شرکتهایی مثل اپل، گوگل و یونیلور و همینطور برخی شهرهای بزرگ مثل هنگکنگ، لندن و ریو دوژانیرو، در حال حاضر اقداماتی در راستای کاهش انتشار گازهای گلخانهای میکنند. توافقی که نشانگر پذیرش بینالمللی ریسکهای تغییرات آب و هوایی است و ضرورت همکاری برای مقابله با آنها، تکیهگاه چنین اقداماتی هستند.
منبع: اکونومیست
دیدگاه تان را بنویسید