نگاهی به رقابت ایران و عربستان در بازار نفت، از تحریم تا نشست الجزایر
بازی بزرگان
«برنده بزرگ اوپک». این تعبیری است که بلومبرگ درباره ایران پس از نشست اخیر الجزایر به کار برد؛ نشستی که با توافق کشورهای عضو این سازمان مبنی بر کاهش تولید نفت به ۳۳-۵ / ۳۲ میلیون بشکه در روز پایان یافت تا ضمن افزایش قیمت نفت، امیدها به احیای نقشآفرینی اوپک دوباره زنده شود.
«برنده بزرگ اوپک». این تعبیری است که بلومبرگ درباره ایران پس از نشست اخیر الجزایر به کار برد؛ نشستی که با توافق کشورهای عضو این سازمان مبنی بر کاهش تولید نفت به 33-5 /32 میلیون بشکه در روز پایان یافت تا ضمن افزایش قیمت نفت، امیدها به احیای نقشآفرینی اوپک دوباره زنده شود. پس از افت مداوم قیمت نفت و عدم دستیابی اعضای اوپک به توافقی مبنی بر فریز نفتی در نشست دوحه، که اردیبهشتماه امسال بدون مشارکت ایران برگزار شد، انتظار میرفت در الجزایر نیز توافق حاصل نشود؛ به ویژه آنکه ایران بر مواضع پیشین خود مبنی بر لزوم بازگشت به تولید پیش از تحریمها تاکید داشت. اما پیش از پایان نشست، اخبار غیررسمی منتشره نشان میداد که این بار وضعیت تفاوت دارد و پس از انتشار اعلامنظرهای رسمی همه مطمئن شدند که اعضای اوپک و به طور خاص ایران و عربستان به توافقی دست پیدا کردهاند که جزییات آن تا نشست بعدی اوپک در نیمه نخست آذر مشخص خواهد شد. قیمت نفت پس از انتشار این اخبار افزایش یافت. بهای سبد نفتی اوپک که در روز برگزاری نشست پایانی (28 سپتامبر) 21 /42 دلار در هر بشکه بود، در روز بعد به 34 /44 دلار رسید و در زمان نگارش این مطلب، آخرین
قیمت گزارششده سبد نفتی اوپک 22 /48 دلار است. این افزایش بیش از 14درصدی طی حدود سه هفته، نتیجه توافقی است که بدون پذیرش ایران و عربستان، دستیابی به آن ممکن نبود. با در نظر گرفتن عدم عقبنشینی ایران از مواضع پیشین، بسیاری معتقدند که نشست اخیر با پیروزی ایران همراه بود؛ به ویژه آنکه گفته میشود ایران از کاهش تولید مستثنی خواهد بود؛ اگرچه در این باره هیچ اجماعنظری وجود ندارد. سوال این است که داستان جدال نفتی ایران و عربستان، چه پیشینهای دارد و آیا میتوان از پیروزی ایران در صحنه اخیر سخن گفت؟
سناریوی سعودی
عربستان به طور سنتی، دههها نقش تولیدکننده نوسانگیر (Swing Producer) را در بازار نفت ایفا میکرد؛ تولیدکنندهای که از ظرفیت مازاد (Spare Capacity) کافی برخوردار است و میتواند بدون هزینه اضافی، تولید نفت خود را به سرعت تغییر دهد. اما مدتهاست که دیگر عربستان چنین نقشی را ایفا نکرده است؛ و به طور خاص طی دوران سقوط اخیر قیمت نفت. پس از انقلاب منابع غیرمتعارف شیل (Shale) در آمریکا، که طی آن تولید نفت این کشور از پنج میلیون بشکه در روز در سال 2008 به 4 /9 میلیون بشکه در روز در سال 2015 رسید، افزایش تولید نفت آمریکا در کنار مجموعهای از عوامل دیگر، منجر به مازاد عرضه نسبت به تقاضا در بازار نفت شد و در نتیجه قیمت نفت سقوط کرد. هر بشکه نفت برنت که در ژوئن 2014 به طور میانگین بیش از 111 دلار قیمت داشت، در دسامبر همان سال به 62 دلار رسید و در ژانویه سال جاری میلادی، 30 دلار. انتظار این بود که تولید نفت توسط اوپک کاهش یابد تا قیمتها افزایش پیدا کند. در نشستهای سالانه اوپک، ایران و اغلب کشورهای اوپک نیز درخواستی مشابه را میکردند، در حالی که عربستان و کشورهای همپیمان
آن دیدگاه دیگری را مطرح میکردند که چندان هم نادرست نبود: دفاع از سهم بازار. از این دیدگاه، میتوان کاهش قیمت نفت را برای مدتی پذیرفت تا سهم بازار اوپک حفظ شود؛ چون در صورت کاهش تولید، باوجود افزایش قیمت نفت و رشد درآمدها طی کوتاهمدت، تولید از منابع غیرمتعارف نفت شیل ادامه پیدا میکند و سهم بازار اوپک از دست میرود. اوج گمانهزنیها درباره سقوط نفت، طی این دوران صورت میگرفت: اینکه آیا عربستان ایران و روسیه را هدف قرار داده است، یا قصد دارد تولید نفت از منابع غیرمتعارف شیل را کاهش دهد، یا اصلاً ماجرای دیگری وجود دارد. موضوع از لحاظ اقتصادی کاملاً توجیهپذیر بود و است: مازاد عرضه نسبت به تقاضا، کاهش قیمت نفت را رقم زد، عربستان در جستوجوی حفظ سهم بازار بود و از فشار به ایران و روسیه نیز استقبال میکرد و تولیدکنندگان آمریکایی (که برخلاف عربستان، شرکتهای کاملاً خصوصی هستند) مثل هر بنگاه اقتصادی دیگری، متناسب با هزینه آخرین بشکه نفت تولیدی و قیمت نفت در بازار به تولید ادامه میدهند. «تجارت فردا» در این زمان، پروندههایی را درباره وضعیت بازار نفت و نقشآفرینی عربستان منتشر کرد. محمد مروتی، اقتصاددان و پژوهشگر
بازار نفت، اینگونه به توضیح رفتار عربستان سعودی پرداخت: «فرض کنیم یک Dominant Producer (تولیدکننده غالب) مثل عربستان وجود دارد که میتواند در بازار، قیمت نفت را تعیین کند. سوال مهم این است که قیمت را چقدر باید تعیین کند. مثلاً 100 دلار بهتر است یا 60 دلار؟ جواب بدیهی نیست. چرا که اگر قیمت نفت کم باشد، در مقدار ثابتی از فروش نفت، قاعدتاً درآمد نفتی کم خواهد بود. از طرف دیگر اگر قیمت را بالا تعیین کند، یعنی با کاهش تولید قیمت تعادلی بازار را بالا ببرد، بازار را برای تولیدکنندگان پرهزینه مثل شیل جذاب کرده است و در بلندمدت ممکن است بازار را از دست بدهد. برای سادگی فرض کنیم تولیدکننده غالب دو گزینه دارد: تولید 10 میلیون بشکه نفت در روز که منجر به قیمت 60 دلار شود و تولید شش میلیون بشکه نفت در روز که منجر به قیمت 100 دلار بشود. سوالی که مطرح میشود این است که استراتژی بهینه برای تولید نفت عربستان چیست؟ 10 میلیون بشکه در روز یا شش میلیون بشکه در روز؟ از نظر Game Theory (نظریه بازی) استراتژی بهینه این است که این کشور اصطلاحاً mix کند؛ یعنی گاهی شش میلیون بشکه در روز تولید کند و گاهی 10 میلیون بشکه» (تجارت فردا،
شماره 127). در چارچوب این بررسی اقتصادی، میشد رفتار عربستان را تا حدودی تحلیل کرد؛ اما پیچیدگی داستان از جایی افزایش یافت که ایران به توافق هستهای نزدیکتر شد و در تیرماه سال گذشته، بیانیه به قرائت طرفین رسید. ایران از مدتها قبل اعلام کرده بود به محض لغو تحریمها، تولید نفت خود را افزایش میدهد که این موضوع پیش از تحقق، بر روند نزولی قیمت نفت تاثیر گذاشت.
بازگشت ایران
با اجرای برنامه جامع اقدام مشترک از روزهای پایانی دی سال گذشته، تولید و صادرات نفت ایران، روند صعودی را در پیش گرفت و به سطح پیش از تحریمها نزدیک شد. بر اساس گزارش اوپک به نقل از منابع ثانویه، ایران در سال 2011 روزانه بیش ا ز 6 /3 میلیون بشکه نفت خام تولید میکرد. این رقم در سال 2012 به کمتر از سه میلیون بشکه در روز رسید و در سال 2013 حدود 6 /2 میلیون بشکه در روز بود. با دستیابی به توافق موقت ژنو، تولید نفت در سالهای 2014 و 2015 با افزایش اندکی به حدود 8 /2 میلیون بشکه در روز افزایش یافت و پس از اجرای برنامه جامع اقدام مشترک در اوایل سال جاری میلادی، تولید نفت ایران به سرعت رشد کرد. در سهماهه نخست 2016، ایران روزانه 1 /3 میلیون بشکه نفت تولید کرد. تولید نفت در سهماهه دوم و سوم به ترتیب از مرز 5 /3 و 6 /3میلیون بشکه در روز گذشت و بر اساس آخرین گزارش اوپک، در ماه سپتامبر به 665 /3 میلیون بشکه در روز رسید. منابع دیگر، ارقام بیشتری برای تولید نفت ایران اعلام کردهاند و بعضی گزارشهای داخلی از تولید تا 85 /3 میلیون بشکه در روز خبر دادهاند. هدفگذاری شرکت ملی
نفت ایران، دستیابی به تولید چهار میلیون بشکه در روز تا پایان سال جاری است. با وجود این رشد قابل توجه، هنوز تولید نفت به رکورد یک دهه قبل نرسیده و در عین حال سهم ایران از تولید نفت اوپک کاهش یافته است؛ چراکه در تمامی سالهای تحریم، عربستان و عراق با تمام توان مشغول تولید بودهاند. تولید نفت عربستان از 3 /9 میلیون بشکه در روز در سال 2011، به 6 /10 میلیون بشکه در روز در آگوست امسال رسید و رشد 3 /1 میلیون بشکهای را تجربه کرد. تولید عراق نیز در این مدت بیش از 6 /1 میلیون بشکه در روز افزایش یافت و از مرز 3 /4 میلیون بشکه در روز گذشت. انتظار ایران این بود که به رقم تولید گذشته بازگردد؛ در حالی که قیمت نفت کاهش یافته بود و با توجه به سرعت اندک افت تولید نفت شیل در آمریکا، انتظار نمیرفت قیمتها به سرعت افزایش پیدا کند. راهحل مطرحشده در این زمان، به «فریز نفتی» مشهور شد و برای نخستین بار یک کشور بزرگ تولیدکننده نفت، که عضو اوپک نبود، با مذاکرات همراه شد: روسیه. پاسخ ایران روشن بود: تا زمانی برگشتن به تولید پیش از تحریمها، به فریز نفتی نخواهد پیوست. این تصمیم با انتشار گمانههایی مبنی بر اینکه یکی از اهداف
فریز، جلوگیری از بازگشت ایران به بازارهای سنتی است که طی دوران تحریم توسط کشورهای دیگر تصاحب شده، محکمتر از گذشته به نظر میرسید. با وجود این، تصمیم به برگزاری نشست دوحه گرفته شد تا در روزهای نخست اردیبهشت، نشست کشورهای تولیدکننده نفت برگزار شود.
از قطر تا الجزایر
ایران در نشست دوحه شرکت نکرد تا به روشنترین شکل ممکن مخالفت خود را با حضور در فریز نفتی اعلام کرده باشد؛ مخالفتی که به دلیل عدم بازگشت تولید نفت ایران به سطح پیش از تحریمها بود. نتیجه غیاب ایران، عدم دستیابی به توافق بود. گزارشهای غیررسمی، از تغییر موضع عربستان در نشست دوحه خبر میدهند و اینکه باوجود امکان دستیابی به فریز بدون حضور ایران، به دستور مقامهای سیاسی، وزیر نفت این کشور از پذیرش توافق منع شد. جواد یارجانی در این خصوص به تجارت فردا گفته است: «رفتاری که با آقای النعیمی در دوحه صورت گرفت به عقیده بسیاری از کسانی که در آن اجلاس حضور داشتند بسیار نامناسب بود. ایشان و دیگر نمایندگان کشورها به دوحه آمده بودند تا توافق را امضا کنند. اما ظاهراً به وزیر نفت عربستان در آخرین لحظه دستور داده شده بود که بدون حضور ایران، چنین کاری را انجام ندهد و در نتیجه توافقی صورت نگرفت. این امر در بیانیه وزیر نفت ونزوئلا نیز مشهود است که او در آن انتقادهای شدیدی را به صورت صریح مطرح کرد» (شماره 180 تجارت فردا). النعیمی چند روز بعد برکنار شد و خالد الفالح به جای او
وزارت نفت را در دست گرفت؛ تغییری که از دید بسیاری کارشناسان نماد تحولی عمیقتر در سیاست نفتی عربستان سعودی بود. سخنان الفالح پس از حضور در وزارت، از رویکردی سازندهتر خبر میداد. با وجود این، نشست عادی اوپک بدون نتیجه خاتمه یافت تا کار به نشست مجمع بینالمللی انرژی در الجزایر بینجامد. در شرایطی که تولید کشورهای اوپک در بیشترین سطح خود قرار دارد، که آن را میتوان مقدمهای برای چانهزنی برای تعیین سهمیه دانست، اعضای آن توافق کردند تولید نفت از 24 /33 میلیون بشکه در روز به 33-5 /32 میلیون بشکه در روز کاهش یابد. ایران، لیبی و نیجریه کشورهایی هستند که احتمال مستثنی شدن آنها از کاهش تولید میرود. این همان چیزی است که از آن به عنوان پیروزی ایران در نشست الجزایر یاد میشود و البته شاید این عبارت برای آن کمی بزرگ باشد؛ چراکه در واقعیت همانقدر که عدم حضور ایران در نشست دوحه و افزایش تولید و صادرات نفت کشور پس از اجرای برجام توانست به تثبیت جایگاه ایران در مقابل عربستان بینجامد، کاهش ذخایر خارجی سعودیها و تاثیر کاهش قیمت نفت بر رشد اقتصادی این کشور نیز بر دستیابی به توافق موثر بود. نکته قابل ذکر دیگر این است که
برخلاف یک سال قبل که فقط ایران و کشورهای متحد به دنبال تثبیت بازار نفت بودند، اکنون عربستان و معدود کشورهای متحد آن نیز به رویکرد ایران متمایل شدهاند و توافقی مبنی بر اجماع شکل گرفته که البته این به ساختار تصمیمگیری اوپک نیز بازمیگردد. با این جمعبندی، میتوان گفت ایران طی کمتر از 10 ماه پس از اجرای برجام، توانسته در مسیر بازگشت به بازار همراه با جلب همراهی نسبی و حتی تغییر موضع دیگر تولیدکنندگان نیز قدم بردارد. به طور خاص، تحلیلگرانی که در سالهای گذشته از «مرگ» اوپک میگفتند، اکنون از احیای دوباره و نقشآفرینی این سازمان سخن به میان میآورند.
دیدگاه تان را بنویسید