شناسه خبر : 12871 لینک کوتاه
تاریخ انتشار:

آلمان در صحنه جهانی

ملاقات‌های اخیر بین آنگلا مرکل و رهبران کشورهای دیگر به آن معناست که آلمان به حلقه سنگین‌وزنان دیپلماسی پیوسته است.

جواد طهماسبی
The Economist
ملاقات‌های اخیر بین آنگلا مرکل و رهبران کشورهای دیگر به آن معناست که آلمان به حلقه سنگین‌وزنان دیپلماسی پیوسته است. این ماه او با ولادیمیر پوتین رئیس‌جمهور روسیه دیدار کرد. پوتین تهدید کرده بود در نمایشگاه سنت پترزبورگ که آثار هنری به غارت‌رفته از آلمان توسط سربازان روسی را به نمایش گذاشته است،‌ با مرکل دیدار نمی‌کند. خانم مرکل هم گفت که او دیدارش را کوتاه می‌کند. پوتین کوتاه آمد و در نمایشگاه به خانم مرکل ملحق شد. در آنجا صدراعظم آلمان به صراحت اعلام کرد طبق قوانین بین‌المللی آثار هنری غارت‌شده باید به کشور خود بازگردند. چند هفته قبل باراک اوباما رئیس‌جمهور ایالات متحده در برلین با خانم مرکل دیدار کرد و به طور پنهانی و علنی اعلام کرد آلمان باید در چالش‌های بین‌المللی در کنار آمریکا باشد. در ماه می لی‌کی کیانگ نخست‌وزیر چین، آلمان و چین را «زوجی رویایی» خواند و توانست حمایت آلمان علیه تعرفه‌های اتحادیه اروپا بر پانل‌های خورشیدی ارزان‌قیمت ساخت چین را جلب کند. هر گاه خانم مرکل با رهبران رابطه خوبی داشته باشد آنها خواستار نقش دیپلماتیک پررنگ‌تری برای آلمان هستند. هر گاه بین آنها اختلاف نظر پیدا شود، آنها نقش کمتری برای آلمان می‌خواهند. این هفته مذاکرات پیوستن ترکیه به اتحادیه اروپا تا پاییز به تاخیر افتاد. چرا که آلمان سرکوب معترضان ترکیه را به باد انتقاد گرفت. بنیامین نتانیاهو هنوز از تصمیم نوامبر گذشته مرکل برای دادن رای ممتنع در شورای عمومی سازمان ملل دلخور است. او انتظار داشت در آن جلسه آلمان به ترفیع جایگاه فلسطین رای منفی بدهد. آلمان معمولاً احساس می‌کند باید از اسرائیل حمایت کند. اما مرکل از تلاش‌های نیمه‌تمام نتانیاهو در مسیر صلح ناامید شد و به مطبوعات اسرائیل مطالبی را بیان کرد که قبلاً به طور محرمانه به نتانیاهو گفته بود. در هر حال ظهور دیپلماسی نوین آلمان گول‌زننده است. ولکر از اتاق فکر موسسه سیاست بین‌الملل و امنیت می‌گوید این روزها برلین در برنامه سفر همگان قرار گرفته است. اما شاید دلیل اصلی آن باشد که در میان ضعف اروپا، آلمان هنوز از نظر اقتصادی قدرتمند است. اما از دیدگاه جغرافیای سیاسی، آلمان ترجیح می‌دهد زمام رهبری را همچنان در اختیار آمریکا، بریتانیا و فرانسه بگذارد. به همین دلیل آلمان نمی‌خواهد در زمان لازم نقش مهمی داشته باشد. در سال 2011 هنگامی که شورای امنیت علیه لیبی رای داد، آلمان به جای طرفداری از متحدان خود در ناتو - بریتانیا، فرانسه و آمریکا - با دادن رای ممتنع خود را به روسیه و چین نزدیک کرد. از آن زمان ناتو اعتبار کمتری برای آلمان قائل است. این فاجعه هنگامی به اوج رسید که معمر قذافی مرکل را تحسین کرد. هنگامی که فرانسه در مالی دخالت کرد تا جلوی حکومت اسلام‌گرایان را بگیرد،‌ اتفاقی مشابه رخ داد. آلمان فقط با در اختیار گذاشتن چند هواپیمای باری کمترین پشتیبانی را نشان داد. اکنون در حالی که غرب به دخالت در سوریه فکر می‌کند و روسیه در مقابل غرب قرار گرفته است، باز هم دیپلمات‌ها امیدی ندارند که آلمان گام موثری بردارد. حان تچائو از موسسه اروپایی گارنیه اعتقاد دارد که خودشیفتگی آلمان و تنبلی این کشور نابخردانه است و در نهایت به خلاء ژئواستراتژیک در مرکز اروپا منجر می‌شود. این شرایط میراث آلمان پس از جنگ است که در ابتدا سیاست خارجی وابسته به متحدان داشت؛ اما بعدها سیاست خارجی خود را فقط در جهت اتحاد مجدد آلمان و مطابق شرایط جنگ سرد تدوین می‌کرد. سیاستمداران آلمان برخلاف همتایان خود در بریتانیا و آمریکا تبحر در سیاست خارجی را ضروری نمی‌بینند. حتی بهترین وزرای خارجه آلمان هم کار خود را با دیدگاهی داخل‌نگر شروع کردند. اتاق‌های فکر مرتبط با سیاست خارجی بسیار اندک هستند و دیپلماسی و استراتژی در دانشگاه‌ها جدی گرفته نمی‌شود. به گفته آقای تچائو مانع دیگر نیاز آلمان پس از جنگ به شفافیت اخلاقی کارها قبل از هر اقدام است. قبل از خانم مرکل، گرهارد شرودر به بمباران کوزوو توسط آمریکا به منظور جلوگیری از قتل عام صرب‌ها توسط آلبانیایی‌ها کمک کرد. اما سیاست خارجی همواره با مسائل رمزآلود سر و کار دارد. به نظر آقای تچائو آلمان می‌ترسد که با مسلح ساختن شورشیان سوریه به ابزار دست شیطان تبدیل شود. همین نگرانی وضعیت دیپلماتیک را پیچیده‌تر کرده است. بنابراین نمی‌توان در طبقه دیپلماتیک آلمان همانند کشورهای دیگر از واقع‌گرایی یا آرمان‌گرایی صحبت کرد. بین احزاب سیاسی آنها هم اختلاف نظر زیادی وجود ندارد. به عنوان یک صادرکننده بزرگ آلمان منافع ملی خاصی دارد که زیرکانه از آنها دفاع می‌کند. بنابراین به نبرد علیه دزدان دریایی دماغه آفریقا کمک می‌کند تا آبراه‌ها را باز نگه دارد. اما هنگامی که در 2010 کوهلر رئیس‌جمهور آلمان به صراحت اعلام کرد تجارت جزو منافع ملی است و نیروهای نظامی باید برای دفاع از آن آماده باشند، با مخالفت شدید دیگران مواجه و مجبور شد استعفا دهد. با توجه به بحران یورو و ضعف فرانسه، آلمان هر چند در ظاهر به بزرگ‌ترین رهبر اروپا تبدیل شده است اما در صحنه بزرگ‌تر جهانی غیبت این کشور بیشتر به چشم می‌آید.

دراین پرونده بخوانید ...

دیدگاه تان را بنویسید

 

پربیننده ترین اخبار این شماره

پربیننده ترین اخبار تمام شماره ها