تاریخ انتشار:
بررسی اثرات اشتغال در خارج از کشور بر اقتصاد ایران
اشتغال در خارج، فرصت یا تهدید؟
در حال حاضر کشور ما طبق آمارها حدود سه میلیون بیکار دارد و نزدیک به دو میلیون اشتغال ناقص در اقتصاد به چشم میخورد و در کنار این، چهار میلیون دانشجو نیز در شرف فارغالتحصیلی از دانشگاه هستند که در واقع در صف انتظار برای یافتن شغلی هستند
در حال حاضر کشور ما طبق آمارها حدود سه میلیون بیکار دارد و نزدیک به دو میلیون اشتغال ناقص در اقتصاد به چشم میخورد و در کنار این، چهار میلیون دانشجو نیز در شرف فارغالتحصیلی از دانشگاه هستند که در واقع در صف انتظار برای یافتن شغلی هستند. حال محاسبه کنید که مجموع این افراد از اقتصاد کشور ما انتظار یک شغل را دارند. در این شرایط تجربه سالهای گذشته اقتصاد ایران نشان میدهد سرمایهگذاری در حوزه صنعت کاهش یافته و این نشان میدهد پتانسیل اشتغالزایی در اقتصاد کشور بالا نیست. از سوی دیگر برخی به رابطه رشد اقتصادی و وضعیت اشتغال اشاره دارند که این موضوع نیاز به بررسی بیشتری دارد. بر این اساس طبق برخی محاسبات یک درصد رشد اقتصادی باعث ایجاد 25 هزار شغل میشود که با این حساب برای ریشهکنی بیکاری کشور نیاز به 64 سال زمان است که البته به نظر میرسد این شدنی نیست. به همین دلیل منطقی هم نیست که از طریق رشد اقتصادی به فکر ایجاد شغل باشیم و در نتیجه باید تاکید کرد که این موارد نشان میدهد بین این دو مقوله ارتباط منطقی برقرار نیست.
به نظر میرسد در چنین شرایطی که متاسفانه سیاستهای اقتصادی در جهت بالا بردن اشتغال و رفاه جامعه چندان به نظر نمیرسد منابع به سمتی دارند هدایت میشوند که مثلاً بیشتر آنها خدمات و بازرگانی است. در مورد این بخشها هم باید اشاره کرد که متاسفانه کارایی و بهرهوری آنها پایین است و اشتغال آنها هم پایدار نیست و به همین دلیل هدایت منابع به این بخشها توام با نگرانیها و تردیدهایی است. در چنین شرایطی اگر فرصتی فراهم شود که نیروی کار بدون شغل ما به خارج از کشور برود و در آنجا مشغول به کار شود نهتنها مقوله اعزام نیروی کار به خارج از کشور تهدید نخواهد بود بلکه این موضوع موقعیت و فرصت خوبی خواهد بود که این نیروهای کار به جای بیکار ماندن در کشور ما در فرصتهای شغلی کشورهای دیگر مشغول به کار شوند.
در کنار این باید توجه داشت که سیاستهای اقتصادی دولت هم فعلاً متاسفانه به سمت اشتغالزایی حرکت نمیکند. این در شرایطی است که در یک جامعه وقتی جوانان برای خود آیندهای تصور نکنند نمیتوانند برای خود شخصیتی هم قائل شده و ممکن است به یک عامل بیثباتکننده در جامعه تبدیل شوند. از طرف دیگر اگر این افراد نتوانند در کشور خود کار پیدا کنند این مسوولان هستند که باید پاسخ دهند چرا جوانان ناچارند از کشور خود خارج شوند و به کشورهای دیگر بروند. در این مورد توجه کنید که ممکن است برای این نیروهای کار هم فرش قرمز پهن نکنند و شاید این نیروهای کار مشغول به کاری شوند که در شأن آنها هم نباشد اما به دلیل نیازی که به این شغل دارند مجبور میشوند چنین موقعیتهای شغلی را بپذیرند. از نگاه من، مجموع این اتفاقات نشاندهنده ضعف نظام تصمیمگیری ماست و در این شرایط باید از کسانی که به هر طریقی توانستهاند شغلی بیابند و درآمدی را برای خود و کشور ما فراهم کنند تقدیر کرد. به همین دلیل شاید از این نگاه اشتغال ایرانیها در خارج از کشور فرصت خوبی تلقی شود، چرا که با این اتفاق شرایطی فراهم شده که آن نیروی کار بیکار ما به کشورهای دیگر هدایت
شدهاند تا از این طریق درآمدی هم برای اقتصاد ما و البته خودشان داشته باشند.
تاثیر اشتغال در خارج بر تولید کشور
در پاسخ به اینکه موضوع اشتغال ایرانیها در خارج از کشور چه تاثیری میتواند بر تولید ناخالص ملی کشور بگذارد باید اشاره کنم که همیشه و در همه حالت درآمدهای ایرانیهای خارج از کشور در تولید ناخالص ملی کشور محاسبه میشود. کسانی که در خارج از ایران کار میکنند هر چقدر که درآمد داشته باشند، هرچند کم آن میزان درآمد آنها به درآمد ملی کشور اضافه میشود. در واقع اگر بحث بر سر افزایش درآمد ملی از طریق اشتغال در خارج از کشور باشد باید اشاره کنم که این نیروهای کار با اشتغال در خارج از کشور هم میتوانند بر درآمدهای ملی کشور اثر بگذارند و این میزان را افزایش دهند ولی علاوه بر اینها، به نفع خود و خانواده این افراد هم است که برای داشتن شغلی به خارج از کشور میروند.
تجربه کشورهای توسعهیافته
در مورد تجربه کشورهای توسعهیافته در زمینه اعزام نیروی کار به کشورهای دیگر ابتدا باید به تفاوت آنها با ایران اشاره کرد. در این زمینه تفاوت بین ایران با کشورهای توسعهیافته بسیار زیاد است. در کشورهای توسعهیافته آنها به فکر درآمدهای بیشتر و شغلهای بهتر هستند و برای تحقق این هدف کشور خود را ترک میکنند و به کشورهای دیگر عزیمت میکنند تا شغل بهتر با درآمد بیشتر کسب کنند اما در کشور ما، نیروهای کار بیشتر از روی ناچاری و جبر به کشورهای دیگر اعزام میشوند. معمولاً در کشورهای پیشرفته وضعیت هم به این شکل است که وقتی افراد پروژهای را میگیرند چون از حق انتخاب بالایی برخوردار هستند در پروژههای خود از نیروهای کار کشورهای خودشان بهره میبرند و از این طریق درآمدهای بیشتری برای اقتصاد کشورشان ایجاد میکنند و این است که معمولاً از قِبَل اعزام نیروی کار خود دستاوردی ملی نیز دارند. اما در مورد اعزام نیروی کار ایرانیها به خارج از کشور معمولاً این طور نیست که فردی پروژهای را در اختیار بگیرد و به وسیله آن تعدادی از ایرانیهای دیگر را مشغول به کار کند بلکه بیشتر اعزامهای نیروی کار ایرانی به خارج از کشور به دلیل این است
که این نیروهای کار نتوانستهاند در ایران شغلی پیدا کنند و از روی ناچاری به بازارهای کار کشورهای دیگر میروند که معمولاً وضعیت معیشتی خوبی هم ندارند و به نظر میرسد صرفاً برای تامین معیشت خود و خانواده خود به این کشورها میروند تا از طریق کسب یک شغل درآمد حداقلی برای گذراندن زندگی خود داشته باشند. شاید بتوان اشاره کرد که بخشی از این اعزامهای نیروی کار ایرانی مانند مهاجرت نیروهای کار کشورهای همسایه ایران از جمله پاکستان و افغانستان به ایران است. افرادی که از جبر روزگار به اقتصاد ایران پناه آوردهاند و حاضرند به هر کاری تن دهند.
در مورد مشاغل این افراد که بیشتر در رشتههای مهندسی و فنی است نیز باید اشاره کنم که اگر امکانات در داخل کشور مهیا بود این نیروهای متخصص در کشور ما باقی میماندند و مسلماً اکنون چون برای آنها کاری وجود ندارد و موقعیت مناسب شغلی فراهم نیست و راهی جز خروج از کشور ندارند، چنین میکنند. وضعیت این نیروها هم به گونهای نیست که تصور کنیم وقتی به کشوری دیگر میروند از امتیازهای عالی برخوردار میشوند. باید توجه کرد که این نیروهای کار کشور ما که به کشورهای دیگر میروند مثلاً هیچوقت به عنوان شهروند درجهیک آن کشورها شناخته نمیشوند و از امکانات آن اقشار نمیتوانند برخوردار شوند.
نقش دولت در اعزام نیرو
معمولاً مهاجرتها و اعزامهایی که به خارج از کشور صورت میگیرد همه با هدایت دولت نبوده و در خیلی از موارد این افراد هستند که ناچار میشوند کشور خود را به بهانه یافتن شغلی مناسب ترک کنند. اینکه دولت برای به کار گماری در کشوری دیگر کار هدایت شده انجام داده باشد بعید است. از سوی دیگر چقدر خوب است که مسوولان ما به جای اینکه به فکر اعزام نیروی کار و سرمایه انسانی کشور به دیگر کشورها باشند مسائل و مشکلات داخلی مربوط به این نیروها را حل کنند تا زمینه باقی ماندن آنها فراهم شود. چرا که برای هرکدام از این نیروهای انسانی میزان قابل توجهی هزینه شده تا به یک متخصص تبدیل شوند و ما هم به شدت به چنین افراد متخصصی در اقتصاد خود نیاز داریم. این پسندیده نیست در کشور ایران که دارای سرمایههای طبیعی بینظیری است شرایط به گونهای شود که ما مجبور شویم نیروی کار خود را به کشورهای شیخنشین بفرستیم و به نظرم باید در اینگونه موارد تامل بیشتری شود. البته این موضوع به سرمایهگذاری و تولید کشور ما بستگی زیادی دارد و از آنجا که سرمایه کار و نیروی کار در ایران مکمل هم هستند نه جایگزین، میتوان در شرایط رونق تولید به ماندن این نیروهای
کار در کشور امیدوار بود. به همین دلیل شاید اشتغال ایرانیها در خارج از کشور را بتوان ناشی از ناتوانی در ایجاد اشتغال توسط دولت دانست که چون دولت و بخشهای دیگر نتوانستهاند نیروی کار ایرانی را در داخل کشور به کار گیرند آنها کشور را ترک کردهاند. اگر تلاش کنیم که از این سرمایهها در داخل کشور استفاده شود آن وقت نفع این نیروهای کار برای داخل کشور بیشتر از خارج کشور خواهد بود که امیدوارم این طور شود.
دیدگاه تان را بنویسید