تاریخ انتشار:
علی دادپی توضیح میدهد: پیام بهبود اعتبار ایران چیست؟
چرا نمیشود از تحول مثبت حرف زد؟
علی دادپی استاد اقتصاد در دانشگاه کلایتون در این گفتوگوی کوتاه سعی میکند تصویری واقعی از گزارش اخیر موسسه capital intelligence ارائه کند. او گزارش اعتبارسنجی ایران را مثبت میداند اما تاکید دارد که ایران در ابتدای راهی قرار گرفته که انتهایش بستگی به عملکرد واقعی اقتصاد دارد.
علی دادپی استاد اقتصاد در دانشگاه کلایتون در این گفتوگوی کوتاه سعی میکند تصویری واقعی از گزارش اخیر موسسه capital intelligence ارائه کند. او گزارش اعتبارسنجی ایران را مثبت میداند اما تاکید دارد که ایران در ابتدای راهی قرار گرفته که انتهایش بستگی به عملکرد واقعی اقتصاد دارد. اثر متغیرهایی همچون رقم بدهی خارجی، حجم ذخایر ارزی، وضعیت نقدینگی و حساب جاری کشورها بر بهبود وضعیت اعتباری ایران، از جمله مباحثی است که اقتصاددان جوان ایرانی مقیم آمریکا درباره آنها توضیح داده است.
موسسه بینالمللی رتبهبندی capital intelligence با تایید رتبه «B» برای اعتبار کوتاهمدت، رتبه اعتباری بلندمدت ایران را از «B» به «i+B» ارتقا داده و چشمانداز رتبه اعتباری ایران را بهبود بخشیده است. فکر میکنید این بهبود رتبه به چه دلیل و با در نظر گرفتن کدام تحولات مثبت صورت گرفته است؟
ایران در ماههای اخیر به یک فرصت اقتصادی مناسب تبدیل شده است، نزدیک شدن دوران پساتحریم و لغو تحریمها در کنار پایبندی دولت به حل و فصل مشکلات روابط خارجی از طریق مذاکره در چارچوب قانونی و مرسوم باعث شده اول ارزش اعتباری ایران و دسترسیاش به اعتبارات بانکی و دوم اعتماد به نهادهای اقتصادی ایران افزایش پیدا کند. در نتیجه میتوان گفت این بهبود به دلیل توافق وین و اجرایی شدن برجام صورت گرفته است. این بهبود نشاندهنده تغییرات داخلی در اقتصاد کشور نیست بلکه بر اساس تغییر در محیط بینالمللی و احتمال تحرک بیشتر در تجارت خارجی صورت گرفته است.
موسسه capital intelligence در میان موسسههای رتبهبندی اعتباری چه جایگاهی دارد؟ آیا گزارش این موسسه درباره اقتصاد ایران قابل استناد است؟
این موسسه در قبرس مستقر است و غیرانتفاعی است، ولی تنها
European Securities and Markets Authority که نهاد اروپایی ناظر بر بازارهای مالی اتحادیه اروپاست آن را معتبر میداند. نهادهای مشابه در سوئیس و ایالات متحده آمریکا رتبهبندیهای این موسسه را رسماً نپذیرفتهاند. البته این به این معنی نیست که گزارش این موسسه درباره ایران قابل استناد نیست. در دنیای مبادلات بانکی و اعتباری هر گزارش و تحلیلی اهمیت دارد ولی درجه این اهمیت متغیر است. با توجه به پذیرش این موسسه در اروپا به نظر میرسد گزارشهای آن برای سرمایهگذاران اروپایی مهمتر باشد تا سایر سرمایهگذاران، گرچه بعید است این بهبود در بازارها ولوله ایجاد کند.
رتبههای اعلامشده از سوی موسسات اعتبارسنجی نظیر capital intelligence تا چه اندازه قابل اعتماد و استناد هستند؟ ضمن اینکه این پرسش هم اهمیت دارد که تا چه اندازه میتوان به اطلاعاتی که توسط دولتها به موسسات سنجش اعتبار اعلام میشود، اعتماد کرد.
رتبههای اعلامشده مهم هستند ولی کافی نیستند. هر سرمایهگذاری بر اساس این رتبهها و سایر اطلاعات و تحلیلهاست که تصمیم به سرمایهگذاری در یک کشور خاص میگیرد. تجربه بازارهای مالی در دهه اخیر برای سرمایهگذاران هشداردهنده و هوشیارکننده است. بحران مالی در بازار مسکن ایالات متحده، بحران اعتباری یونان و ورشکستگی آرژانتین همه در شرایطی صورت گرفت که رتبههای اعلامشده از سوی موسساتی اعلام شده بود که اعتبارشان از موسسه capital intelligence در بازارهای مالی بیشتر بود. آنها معمولاً تصویری روشن از بازارها را ترسیم میکردند. حالا که از رویدادهای گذشته خبر داریم گفتن این حرف آسان است که در خوب بودن این بازارها اغراق شده بود. ولی در لحظه تصمیمگیری این رتبهها خلاصهای از اطلاعات موجود است که لزوماً شامل همه محتوای لازم برای تصمیمگیری نمیشود.
معمولاً مهمترین معیارهای موسسههای رتبهبندی در ارزیابی اعتبار کشورها، رقم بدهی خارجی، حجم ذخایر ارزی و وضعیت نقدینگی و حساب جاری کشورهاست. بیایید به صورت جزیی، این شاخصها را مرور کنیم. از رقم کل بدهیهای خارجی ایران شروع کنیم. وضعیت ایران در این شاخص چگونه است؟
با وجود تحریمها و سقوط بهای نفت، بدهیهای خارجی ایران تنها 27 درصد از تعهدات خارجی کشور را تشکیل میدهند. این بدهیها بالغ بر پنج میلیارد و 484 میلیون دلار است. شاید این رقم زیاد به نظر برسد ولی با توجه به تولید ناخالص داخلی و اندازه فعالیتهای اقتصادی ایران، رقم بالایی نیست. این نکته را هم نباید فراموش کرد که ایران در سالهای گذشته مشتری خوشحسابی بوده و اقساط وامهایش را به موقع پرداخت کرده است. حتی با وجود تحریمها ایران خوشحساب باقیمانده است. در این شاخص وضع ایران بد نیست و ایران ظرفیت جذب سرمایهگذاریهای خارجی و پذیرفتن تعهدات خارجی بیشتر را دارد. ولی فراموش نکنیم تنها داشتن یک شاخص خوب کافی نیست. وامهای خارجی میتوانند برای اقتصاد مخرب باشند همانطور که درآمدهای نفتی ابزار تخریب شدند. بازپرداخت این تعهدات و نحوه استفاده از آنها هم مهم است.
اقتصاد ایران در سالهای اوج ابتلا به بیماری هلندی، بیش از 700 میلیارد دلار از درآمدهای نفتی را هزینه کرد. امروز حجم ذخایر ارزی ایران به نسبت دیگر کشورهای نفتی قابل توجه نیست. در این زمینه چه تحول مثبتی رخ داده و تصویر آینده ذخایر ارزی ایران چه پیامی دارد؟
نمیشود از تحول مثبت حرف زد. وقتی 700 میلیارد دلار درآمدهای نفتی، که در ایران درآمدهای عمومی هستند و تحت نظارت دولت هزینه میشوند، خرج میشود یعنی احتمالاً سازوکارهای نظارتی مختل شدهاند. ایران وارد دورهای میشود که طی آن بهای نفت پایین خواهد بود و فقدان ذخایر ارزی مشابه سایر صادرکنندگان نفتی به این معناست که ایران دسترسی آنها و حضور آنها را در بازارهای مالی بینالمللی نخواهد داشت. ایران نیازمند اعتبارات است، ولی این مدیریت بد درآمدهای نفتی در سالهای گذشته به موقعیت ایران در جذب اعتبارات لطمه میزند. از دید بازارهای جهانی، این ولخرجی منحصر به یک فرد نبوده بلکه پارادایم اقتصادی کشور به شمار میآید. بدون اعتمادسازی بازارهای جهانی نمیتوانند مطمئن باشند همین رفتار با وامهای اعطایی انجام نخواهد شد. کسانی که 700 میلیارد دلار درآمدهای نفتی را خرج کردند هنوز در ارکان اقتصاد کشور حضور دارند و به نظر نمیرسد نگران بازپرداخت وامهایی باشند که آنها خرج خواهند کرد و دیگران پس خواهند داد. با توجه به کاهش بهای نفت و ساختار استفاده از درآمدهای ذخیرهشده نفتی ایران در دوران تحریم نمیتوان گفت ذخایر ارزی ایران در آینده
نزدیک بهبود چشمگیری پیدا خواهد کرد ولی سطح آنها برای اقتصاد 80 میلیونی که در آن نفت دیگر اهمیت سابق را ندارد، مناسب است.
در داخل کشور، اقتصاددانان نسبت به وضعیت نقدینگی نگرانی دارند. اما ظاهراً این تصویر در بیرون از کشور گویا و خوشایند است. چگونه این متغیر در گزارش موسسه capital intelligence بر افزایش اعتبار ایران اثر مثبت میگذارد؟
این یکی از نکاتی است که ارقام را باید در چارچوب شرایط و فضای کسب و کار تحلیل کرد. اینجا ارقام بیانگر همه واقعیت در کشور نیستند. به نظر من این متغیر در این گزارش تاثیری نداشته است و این گزارش در واقع منعکسکننده بهبود در شرایط بینالمللی و تجارت خارجی ایران بوده است.
آمارهای بانک مرکزی نشان میدهد حساب سرمایه در بهترین وضعیت ۹ سال گذشته رسیده است. آیا این تغییر مثبت، اثری بر بهبود رتبه اعتباری ایران داشته است؟
بله، داشته و باز هم خواهد داشت. ولی نه به خاطر اینکه در بهترین وضعیت است، به خاطر اینکه نشان میدهد رفتارهای اقتصادی تغییر کردهاند. خردگرایی و تکیه به دانش روز جانشین عوامگرایی شدهاند. شما باید درک کنید که رتبهسنجی نمره یک امتحان دادهشده نیست. رتبهسنجی در واقع پیشبینی نمره امتحانی است که شما بر اساس رفتار فعلی خود خواهید داد. وقتی در رفتارهای اقتصادی پایبندی به قوانین و اصول جانشین رفتارهای عوامفریبانه میشود همه امیدوارتر میشوند. هیچ دانشآموزی نمیتواند با شلوغ کردن نمره بیاورد یا نمره بیستی بیاورد که بقیه هم قبول داشته باشند واقعاً 20 است. حالا شما امیدوارید یک دانشآموز کوشا و مقید و درسخوان نمره خوبی هم بیاورد. این بهبود در رتبه اعتباری این دانشآموز است. اینکه واقعاً نمره 20 بیاورد یا نه در آینده مشخص خواهد شد.
پیام بهبود رتبه اعتباری ایران چیست؟ آیا این تغییر میتواند برای سرمایهگذاران خارجی مثبت و به نوعی جذبکننده باشد؟
الان این بهبود یک پیام است که ایران دارد به یک فرصت مناسب تبدیل میشود. ولی علاوه بر این موسسه سایر موسسات هم باید این نکته را تایید کنند تا سرمایهگذاران خارجی متقاعد شوند. روی کاغذ و بر اساس آمار و ارقام، ایران همیشه فرصت خوب و مناسبی بوده است. ولی برای سرمایهگذاری خارجی فقط ارقام مهم نیستند. او میخواهد مطمئن باشد که آیا میتواند به آینده اطمینان داشته باشد یا نه. بهبود این رتبهها بدون اصلاحات درونی و اعتمادسازی باعث جذب سرمایهگذاران نمیشود. فراموش نکنید 190 کشور در جهان به دنبال سرمایهگذار هستند و بسیاری از آنها سوابق تاریخی ما را ندارند، درست است که منابع ما را هم ندارند ولی جذب سرمایه و سرمایهگذاری یک کار رقابتی است. بهبود رتبه اعتباری دارد میگوید در مسیر درستی قرار داریم ولی هنوز به مقصد نرسیدهایم. این روزها ایران روی صفحه رادار سرمایهگذاران دیده میشود ولی هنوز به پررنگی بقیه گزینهها نیست.
به نظر میرسد در اقتصاد ایران از منظر رتبهبندی اعتباری داخلی هم گام مهمی برداشته نشده است. چه آنکه اگر در این زمینه گامهای درستی برداشته میشد، امروز با معضل کیفیت پایین اطلاعات ارسالی از سوی بانکها به بانک مرکزی و ضعف نظام بانکی در اعتبارسنجی مشتریان مواجه نبودیم. سوال این است که بانک مرکزی باید از کجا شروع کند و سیاست درست در این زمینه چیست و چه الزاماتی دارد؟
در ایران هیچ اقدامی برای مدرن کردن فرآیند اعتبارسنجی و استفاده از شیوههای روز نشده است. نظام اعتباری ما هنوز متکی به عوامل انسانی است که هم فسادپذیرند و هم در تصمیمگیری خطا میکنند. هدف این سیستم درآمدزایی نیست و از آن به عنوان ابزار توزیع رانت استفاده میشود. بانک مرکزی باید فرآیند اعتبارسنجی را جدی بگیرد همانطور که بانکداری الکترونیک را جدی گرفت و برای آن متولی تعیین کرد. خیلی جالب و آموزنده است که با وجود موفقیت در طرحهای شتاب و شاپرک و موفقیت در تاسیس و نگهداری یک نظام بانکداری الکترونیکی موفق و گسترده ما هنوز یک مرکز اعتبارسنجی یا Credit Bureau نداریم. نمیتوان گفت دانش یا توانایی فنی را نداریم وقتی که اینقدر در بانکداری الکترونیک موفق بودهایم.
دیدگاه تان را بنویسید