موسس انجمن دوستی ایران و کانادا میگوید ترودو برای ازسرگیری مناسبات سیاسی با تهران منتظر چراغ سبز واشنگتن نمیماند
دورخیز برای تجارت ۱۰میلیارد دلاری
مسلم است که آقای ترودو بر اساس وعدههای انتخاباتی خود روابط دیپلماتیک با ایران را از سر خواهد گرفت اما قطعاً با بهبود روابط ایران و جهان این پروسه در مدت زمان کوتاهتر و با رویکرد مسالمتجویانهتری محقق خواهد شد.
وعدههای انتخاباتی «جاستین ترودو» نخستوزیر لیبرال کانادا نسبت به تغییر خط مشی این کشور در قبال ایران پایانی بر سه سال خصومت محافظهکارانی چون«استفان هارپر» بود که با انسداد مناسبات دیپلماتیک دو کشور موجبات تعطیلی سفارتخانههای ایران و کانادا در اتاوا و تهران را پدید آوردند. روندی که علاوه بر حوزههای سیاسی در ابعاد تجاری و بازرگانی نیز موجب توقف کامل مبادلات اقتصادی دو کشور شده بود. با «محمدتقی ملبوبی»، موسس انجمن دوستی ایران و کانادا که سالها مسوولیت میزبانی هیاتهای کانادایی در تهران و راهبری هیاتهای ایرانی در اتاوا را بر عهده داشته است، گفتوگویی انجام دادهایم که بدین شرح است.
پس از سالها حضور محافظهکاران کانادا در رأس دولت حالا نخستوزیری در این کشور به قدرت رسیده است که از در دوستی با تمامی کشورهای جهان و از جمله ایران درآمده است و حتی یکی از شعارهای انتخاباتی خود را هم به بهبود مناسبات تهران و اتاوا اختصاص داده بود؟
مناسبات ایران و کانادا به بیش از 50 سال پیش بازمیگردد. این روابط در سالهای اخیر با فراز و نشیبهای بسیار زیادی همراه بوده است، به ویژه در 9 سال گذشته. این روابط پیش از روی کار آمدن دولت محافظهکار کانادا در جوی آرام و دوستانه در جریان بود اما از سال 2006 به این سو، این روابط آرام آرام با مشکلات و مسائلی همراه شد که عموماً نشات گرفته از مباحث و موضوعات بینالمللی بود. موضوعاتی که ما در عرصه جهانی با آنها مواجه بودیم و قطعاً تمامی کشورهای جهان از جمله کانادا به سهم خود تاثیرپذیری از آن داشتند. البته به جهت ارتباط تنگاتنگ کانادا با برخی از کشورهای غربی همچون آمریکا و بریتانیا مقامات محافظهکار دولت گذشته این کشور بر آن شدند تا در یارگیری جهانی در جبهه مقابل ایران و در کنار کشورهای غربی قرار گیرند. برهمین اساس هم بهرغم لابیهای قدرتمند
ایرانیان مقیم کانادا و تلاشهای بیامانی که برای گسترش روابط تهران و اتاوا انجام دادند، این تلاشها در برخی جهات موفقیتآمیز و در بعضی زمینهها نتایج خاصی دربر نداشت. به طور مثال با تلاشهای بیامان تجار کانادایی ایرانیتبار ما شاهد گسترش روزافزون روابط اقتصادی و مناسبات دوجانبه بازرگانی در دهه گذشته بودیم. انجمن دوستی ایران و کانادا و گروههای اقماری این انجمن نیز در خلال همین سالها یعنی در سالهای 83 تا 86 تاسیس شد و حتی هیاتهای تجاری کانادا که برای سرمایهگذاری به ایران آمدند نیز در همین سالها ساماندهی شده بودند که رهاورد سفرشان به تهران هم امضای قراردادها و تفاهمنامههای درخور توجهی بود. البته سفرای کانادا در ایران هم در تحقق این اهداف نقش تعیینکنندهای داشتند و از آن حمایت کردند اما هر چه به سال 2006 نزدیکتر شدیم، این مناسبات رو به افول رفت و ما شاهد نزول روابط دیپلماتیک و تجاری دو کشور بودیم. متاسفانه با روی کار آمدن دولت هارپر و حکومت محافظهکاران در کانادا مناسبات این کشور با ایران با مشکلاتی همراه شد؛ مقامات وقت کانادا برخلاف لیبرالها که از گسترش روابط با ایران حمایت میکردند، ترجیح دادند
برای جلب رضایت رژیم صهیونیستی و حزب جمهوریخواه آمریکا که در آن زمان حزب حاکم این کشور بود، از تهران فاصله گیرند. در واقع نسبت به گسترش روابط با ایران واکنش منفی از خود نشان دادند. به همین دلیل از سال 2006 در سه دوره که دولت محافظهکار زمام امور کانادا را در دست داشت ما شاهد نزول این روابط بودیم تا اینکه در نهایت با فشارهای نیروهایی خارج از مجموعه حاکمیتی کانادا، هارپر قطع یکجانبه روابط تهران و اتاوا از سوی کانادا را اعلام کرد. مقامات اتاوا حتی به این اقدام نیز اکتفا نکردند و سفارتخانه خود را هم در تهران تعطیل کردند و از دیپلماتهای ایرانی هم خواستند این کشور را ترک کنند. لذا ما در 9 سال گذشته به ویژه سه سال اخیر شاهد روابط بسیار سردی در روابط دوجانبه بودیم که منجر به اعمال تحریمها و حتی سیاستگذاریهای بسیار تندی علیه ایران شد که بعضاً فراتر از رویه خود آمریکاییها بود. در این مقطع زمانی روابط تجاری و بازرگانی دو کشور نیز به صورت کامل قطع شد و آثار خود را بر همکاریهای فرهنگی و علمی ایران و کانادا هم برجا گذاشت. ارزیابی ما این است که در دوره نخستوزیری آقای ترودو که با دو وعده بهبود رابطه با جهان و اعمال
تغییر در مناسبات دوجانبه کانادا با دیگر کشورها روی کار آمده است، بتوانیم شاهد توقف سیاستهای تفرقهافکنانه آقای هارپر باشیم. متاسفانه حزب محافظهکار کانادا با اعمال برخی سیاستهای نادرست این کشور را به ورطه چالشهای امنیتی جهان کشاند که معمولاً دولتهای پیشین کانادا از آن پرهیز داشتند. دولت محافظهکار کانادا تحت تاثیر سیاستهای آمریکا و رژیم اشغالگر قدس به این عرصه کشیده شد اما همانطور که اشاره کردم پیشبینی این است که بر اساس وعدههای آقای ترودو که در گامهای نخستین استقرار کابینه تا حدودی هم به آنها عمل کرده است، شاهد توقف این دست از اعمال و برنامهریزی برای ارتقای مناسبات دوجانبه ایران با کانادا باشیم. نخستوزیر جدید کانادا پیش از این اعلام کرده بود به نظر میرسد نگرانیهای امنیتی پیرامون عملکرد گذشته ایران تا حدودی تعدیل شده باشد و برهمین اساس من به دنبال راههایی برای تعامل مجدد با تهران هستم و امیدوارم بتوانم روابط ایران و کانادا را به حالت عادی گذشته خود بازگردانم. البته نمیتوان انتظار داشت که این روابط به سرعت به شکل سابق خود بازگردد اما در هر صورت با گذار از دوره فردی روابط ما میتوانیم شاهد
بهبود مناسبات دو کشور در تمام زمینهها باشیم. یعنی هم شاهد بازگشایی سفارتخانههای دو کشور باشیم و هم روابط تجاری و اقتصادی ایران و کانادا را به روال عادی خود بازگردانیم.
تعلل کاناداییها ناشی از چیست؟ منتظر اجرای توافق جامع هستهای ایران هستند یا میخواهند پس از عادیسازی روابط تهران و لندن به بازگشایی سفارتخانه خود در ایران مبادرت ورزند؟
اینکه کانادا دنبالهرو انگلیس باشد را تا حدودی اغراقآمیز تلقی میکنم اما اینکه کاناداییها به صورت طبیعی تحت تاثیر سیاستهای دولت انگلیس و دولت آمریکا باشند را میپذیرم. این کشورها روابط درهمتنیدهای با یکدیگر دارند و قطعاً بخشی از مناسبات جهانی اتاوا نشاتگرفته از سیاستهای لندن و واشنگتن است. اما کانادا در گذشته نیز نشان داده است که در عرصه روابط دیپلماتیک و حضور جهانی خود به صورت مستقل حرکت میکند اما به واسطه منافع درهمتنیده این کشورها، کانادا هم نمیتواند بدون تاثیرپذیری از غرب برنامهریزی کند. برهمین اساس هم معتقدم با بازگشایی سفارت انگلیس در تهران و عملیاتی شدن برجام بسیاری از موانع پیشروی حزب لیبرال برای ازسرگیری فعالیتهای سفارت کانادا در ایران مرتفع خواهد شد و دولت اتاوا میتواند با مشکلات کمتری برای این موضوع برنامهریزی کند. مسلم است که آقای ترودو بر اساس وعدههای انتخاباتی خود روابط دیپلماتیک با ایران
را از سر خواهد گرفت اما قطعاً با بهبود روابط ایران و جهان این پروسه در مدت زمان کوتاهتر و با رویکرد مسالمتجویانهتری محقق خواهد شد.
گفته میشود حزب لیبرال کانادا در تلاش است تا در دوره نخستوزیری جاستین ترودو با استقلال عمل بیشتری به تنظیم مناسبات خود با جهان بپردازد و تاثیرپذیری کمتری از انگلیس و آمریکا داشته باشد
طبعاً در دوره آقای ترودو سعی خواهد شد سیاستهای دولت کانادا بر اساس قوانین داخلی این کشور و الزامات قانونی آن تنظیم شود. کانادا به دلیل بافت سیاسی و سیستم حکومتی خود در تلاش است تا با استقلال عمل بیشتری حرکت کند اما به هر حال باید توجه داشته باشید که قوانین کانادا هنوز با دستور ملکه انگلیس تفویض میشود. علاوه براین کانادا به لحاظ پیمانهای منطقهای و از جهت سیستم یارگیری جهانی به هر حال در کنار آمریکا، انگلیس و دیگر کشورهای غربی قرار دارد و جزو هفت کشور صنعتی جهان محسوب میشوند که بخش عمدهای از آنها جبههای مستقل در تصمیمگیریهای جهانی دارند؛ بیشتر سیاستهای این جبهه با تاثیرپذیری از سیاستهای آمریکا و پس از آن انگلیس تنظیم میشود.
بنابراین آقای ترودو وارث این شکل از حکومتداری سیاستمداران پیشین کاناداست؟
خیر، شاید بهتر باشد که این موضوع را با ذکر یک مثال برایتان تشریح کنم. در مساله مبارزه کشورهای غربی با گروههای تروریستی فعال در عراق و سوریه، جبههای واحد تشکیل شده است که نیروهای کانادایی نیز در آن حضور دارند. اما از زمان به قدرت رسیدن دولت آقای ترودو دولت کانادا بر آن شد تا به حضور نظامی خود در این کشورها پایان دهد و تنها به منظور آموزش نیروهای امنیتی و نظامی در کنار کشورهای غربی باقی بماند. در حالی که هماکنون آمریکا، انگلیس و فرانسه و تمامی کشورهایی که در جبهه واحد غرب علیه تروریسم قرار دارند حضور نظامی خود را در عراق، افغانستان و سوریه کماکان ادامه دادهاند و به هیچوجه نیز حاضر به خروج از صحنه نیستند. این سیاست آقای ترودو نشاندهنده همان استقلال در تصمیمگیری و در عین حال تاثیرپذیری از کشورهایی چون آمریکا و انگلیس است.
این تاثیرپذیری میتواند در مناسبات این کشور با ایران نیز اثرگذار باشد؟
این موضوع اندکی متفاوت است. سیاست کاناداییها در قبال ایران قطعاً متفاوت از خواست آمریکاییها خواهد بود. اما در عین حال جدای از آن هم نیست. در مباحث کلی کاناداییها سیاستهایشان متاثر از آمریکاییهاست اما در جزییات حتماً مستقل از خواست مقامات این کشور حرکت خواهند کرد. برهمین اساس هم معتقدم مناسبات تهران و اتاوا در زمان جاستین ترودو به وضعیت گذشته خود بازمیگردد اما کاناداییها تا زمان اجرای برجام تلاشی در جهت ازسرگیری مناسبات تجاری و اقتصادی دو کشور انجام نخواهند داد.
اگر رئیسجمهوری بعدی آمریکا فردی از جناح جمهوریخواه یا حتی دموکرات این کشور باشد که با اتخاذ برخی رویههای ناصواب موجبات توقف اجرای برجام را فراهم آورد موضع دولت کانادا در قبال این تصمیم چیست؟ آیا همچنان در کنار آمریکا به اعمال تحریمهای ایران ادامه میدهد؟
کانادا ناگزیر به همراهی آمریکاست. شاید بهتر باشد که به این سوال اینگونه پاسخ دهم که قطعاً کشورهایی نظیر آلمان یا فرانسه کشورهایی مستقل از آمریکا هستند. اما همین کشورها هم زمانی که پای منافع تجاری و اقتصادیشان به میان آید علاوه بر تحریمهای جهانی از محدودیتهای یکجانبهای که به واسطه خواست آمریکا علیه ایران روا شده است هم حمایت میکنند و ایران را تحت فشار قرار میدهند. بنابراین برای کشوری مانند کانادا که سیاستهایش تا حدودی متاثر از تمایلات آمریکاست راهی جز همراهی و پشتیبانی از موضع واشنگتن باقی نمیماند. تحریمهایی که امروزه از سوی آمریکا بر ایران اعمال میشود به سبب تفوق اقتصادی این کشور بر جهان و نفوذ سیاسی و اقتصادی آن در نظام بینالملل است که به سرانجام رسیده است. معتقدم اگر برجام در زمان مقرر خود به سرانجام نرسد ما مجدداً شاهد گشایش
روابط رسمی اقتصادی با کانادا نخواهیم بود.
اما همین حالا اعضای اتاق بازرگانی ایران و کانادا در تهران و اتاق کانادا و ایران در اتاوا برای ازسرگیری مناسبات تجاری دو کشور برنامهریزیهایی انجام دادهاند و حتی قرار است در زمستان سال جاری و بهار سال آینده هیاتهایی از اتاقهای ایران و کانادا به تهران و اتاوا سفر کنند.
معتقدم با ادامه روال فعلی جلسات برجام که میان ایران و اعضای گروه 1+5 برگزار میشود ما شاهد اجرای موفقیتآمیز توافق جامع هستهای کشورمان در زمان مقرر خود خواهیم بود. ایران از ظرفیتها و قابلیتهای بسیار مناسبی برای توسعه مناسبات اقتصادی با کانادا برخوردار است و امیدواریم با توافق صورتگرفته در تیرماه سال جاری این ظرفیتها که از حالت بالقوه خارج شده است در پایان سال جاری میلادی به صورت بالفعل درآید؛ قطعاً با توقف اعمال تحریمها ما شاهد آغاز دورهای از رشد و شکوفایی در مناسبات تجاری با کانادا خواهیم بود.
وضعیت مناسبات سیاسی دو کشور به چه صورت خواهد بود؟ این امکان تا چه اندازه محتمل است که وعده آقای ترودو در کش و قوس اجرای برجام به سرانجام نرسد و عادیسازی روابط ایران و کانادا نیز برای مدتی نامعلوم متوقف شود؟
روابط سیاسی هیچ ارتباطی به این موضوع ندارد. مناسبات دیپلماتیک ایران و کانادا قطعاً بر اساس وعدههای انتخاباتی آقای ترودو در زمان مقرر خود محقق خواهد شد و دولت لیبرال کانادا تمایلی هم برای گره زدن این موضوع به مباحثی چون زمان یا کم و کیف اجرای برجام ندارد. تعویق در ارتقای مناسبات اقتصادی دو کشور هم از آن جهت صورت میگیرد که به زعم آنها این مساله ارتباط مستقیمی به موضوع تحریمها و خواست کشورهای غربی برای اعمال فشارهای اقتصادی بر ایران تا زمان قطعی شدن وضعیت پرونده هستهای کشورمان دارد.
مبادلات تجاری ایران و کانادا تا پیش از قطع روابط و پروسه اجرای تحریمها در حدود سه میلیارد دلار بود. آیا ممکن است پس از اجرای برجام و ازسرگیری مناسبات سیاسی دو کشور، مبادلات تجاری تهران و اتاوا به میزان پیشین یا حتی بیش از آن ارتقا یابد؟
بر اساس برنامهریزیهای صورتگرفته تا پیش از روی کار آمدن دولت آقای هارپر قرار بود ایران و کانادا مناسبات تجاری و بازرگانی خود را تا سقف 10 میلیارد دلار ارتقا دهند. حتی اقدامات اولیه برای دستیابی به این هدف نیز سامان یافته و ظرفیت مبادلات تجاری دو کشور را به مرز چهار میلیارد دلار رسانده بود. برهمین اساس هم پیشبینی میکنیم با اجرای برجام به دو تا سه برابر رقمی که شما به آن اشاره داشتید، دست پیدا کنیم. دستیابی به مبادلات تجاری سه میلیارد دلاری در گامهای نخست آغاز روابط تجاری دو کشور به سرانجام میرسد اما با کمی تلاش، برنامهریزی منسجم و مدیریت حسابشده ما میتوانیم این رقم را به همان میزان 10 میلیارددلاری برسانیم.
بازه زمانی که برای دستیابی به این رقم پیشبینی کردهاید، چند سال است؟
حداکثر دو تا سه سال.
مناسبات سهمیلیاردی ایران و کانادا در سالهای گذشته صادرات محصولات پتروشیمی و خشکبار به اتاوا و واردات ماشینآلات صنعتی و موادغذایی به تهران را دربر میگرفت. برای دستیابی به مبادلات 10 میلیارددلاری دو کشور چه کالاها و محصولات دیگری باید به این ترکیب افزوده شود؟
کاناداییها در بخش زیرساخت هم آماده سرمایهگذاری در ایران هستند. آنچنان که در گذشته نیز تجاربی در این زمینه داشتهاند. علاوه بر این در حوزه تکنولوژیهای روز دنیا نیز این آمادگی در طرف کانادایی وجود دارد که ما را با فناوریهای نوین جهان تجهیز سازد. در صنعت نفت و گاز و پتروشیمی هم تهران میتواند همکاریهای درخور توجهی با اتاوا داشته باشد. در حوزه کشاورزی هم ما از گذشته روابط سازندهای با کاناداییها داشتهایم و میتوانیم این همکاری را در آینده هم ادامه دهیم. در مورد کالاهای صادراتی ایران به کانادا هم ما از سالیان دور یکی از اصلیترین صادرکنندگان فرش و خشکبار به اتاوا بودهایم. علاوه بر اینها در حوزه محصولات پتروشیمی هم همواره بازار خوبی برای محصولات ایرانی در کانادا وجود داشته است. معتقدم با توجه به تجارب پیشین دو کشور، ما
میتوانیم سرمایهگذاریهای مشترکی با کاناداییها داشته باشیم. حضور جمعیت چندصدهزار نفری ایرانیان مقیم کانادا پتانسیل بسیار خوبی برای این دست از همکاریهای مشترک است. این افراد میتوانند ضمن سرمایهگذاری در ایران بخشهایی از جامعه کانادا را نیز معطوف به ایران کنند.
یعنی اینکه ما سرمایهگذاریهایمان را بر پتانسیل ایرانیهای مقیم کانادا متمرکز کنیم؟
ایرانیهای مقیم کانادا به لحاظ تخصص و وضعیت اقتصادی بسیار توانمندند و از ظرفیتهای بسیار خوبی در کانادا برخوردار هستند و ما میتوانیم از این ظرفیت در جهت توسعه روابط اقتصادی بهرهبرداری کنیم.
در زمان تصویب قطعنامههای ضدایرانی شورای امنیت کاناداییها معمولاً نقش راهبری و هدایت آرای اعضای دیگر این شورا را بر عهده داشتهاند. آیا این رویه در دولت آقای ترودو نیز دنبال میشود؟
تنشهایی که کاناداییها در پیگیری قطعنامههای ضدحقوق بشری ایران داشتهاند به سرعت قابل رفع و رجوع شدن نیست و نیازمند گذر زمان و نحوه تعاملات آتی مقامات دو کشور است. برهمین اساس هم آن را امری زمانبر تلقی میکنم و در عین حال معتقدم با ازسرگیری روابط دیپلماتیک ایران و کانادا از حجم این دست از تنشها کاسته خواهد شد. به سبب تاثیرپذیری کاناداییها از سیاستهای آمریکا و انگلیس دستیابی به این هدف در کوتاهمدت میسر نخواهد بود اما در صورت توسعه روابط دیپلماتیک و اقتصادی تنشهای ناشی از سیاستهای نادرست کاناداییها هم قطعاً کمرنگ خواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید