تاریخ انتشار:
چرا کشورها به سمت برداشتن مرزهای رسمی حرکت میکنند؟
یک ویزا برای پنج کشور
صنعت گردشگری کشورها، به صورتی اجتنابناپذیر از داشتن دیپلماسی فعال منطقهای متنفع میشود.
صنعت گردشگری کشورها، به صورتی اجتنابناپذیر از داشتن دیپلماسی فعال منطقهای متنفع میشود. در همین راستا، سیاستهای لغو روادید یا ایجاد تسهیلات رفت و آمد میان دولتها، با گسترش روابط گردشگری دوجانبه، دیگر جنبههای ارتباطی را نیز تحت تاثیر قرار میدهد و منافع مشترک را تقویت میکند. بر همین اساس، وزارت امور خارجه هر کشوری با فراهم کردن امکان لغو یکجانبه یا دوجانبه ویزا، برای هر چه آسانتر شدن تردد گردشگران ورودی و خروجی خود تلاش کرده و از این رهگذر سعی در معرفی کشور خود به عنوان یک مقصد جذاب دارد. اما در اقدامی گستردهتر، مجموعهای از کشورها به صورت شبکهای جابهجایی میان مرزهای مشترک خود را بدون داشتن برگه خروج مجاز دانسته و به نوعی بر مرزبندیهای رسمی موجود خط بطلان میکشند. در چنین اقدامی، کشورها با تشکیل اتحادیهای واحد، امکان تردد گردشگران در محدوده مرزی خود را فراهم میکنند و در چنین حالتی، ورودیهای هر کدام از این کشورها، میتوانند گردشگران بالقوه دیگر کشورهای طرف معاهده باشند. یکی از بارزترین نمونههای چنین سیاستی را میتوان در میان کشورهای عضو شنگن دید که هر فردی تنها با داشتن ویزایی با عنوان
شنگن، میتواند به این مناطق رفت و آمد داشته باشد.
احتیاط در گشایش درهای کشور
اما اجرای چنین طرحی تا چه اندازه در میان کشورهای آسیایی و به صورت خاص در منطقه خاورمیانه شدنی است؟ به باور نگارنده، با توجه به ناامنیها و مخاطرات منطقهای و قدرت گرفتن نیروهای رادیکال در کشورهای پیرامون ایران، باز کردن درهای کشورها بدون سختگیری و ملاحظات لازم به روی یکدیگر، مشابه آنچه در میان کشورهای اروپایی اتفاق افتاده بهسادگی ممکن نیست؛ اما این موضوع به آن معنا نیست که هیچ طرح یا ایده مشابهی را هم نمیتوان در این جغرافیا عملی کرد. قطعاً با شکلگیری اراده استوار در میان دولت ایران و کشورهای همسایه، میتوان در این خصوص چارهاندیشی کرد. برای مثال، ایران در این شرایط میتواند مذاکراتی را با کشورهای همسایه نوار شمالی خود انجام دهد و با رسیدن به توافقات لازم و تدوین یک توافقنامه مشترک، این امکان را برای گردشگران ورودی از مقاصدی خاص فراهم کند که تنها با داشتن ویزای هر یک از کشورهای شرکتکننده در این توافق، وارد مرزهای دیگر کشورهای عضو شوند.
مزایای ویزای مشترک برای گردشگری
برای روشنتر شدن این پیشنهاد میتوان پنج کشور ایران، ارمنستان، آذربایجان، تاجیکستان و گرجستان را در نظر آورد. این پنج کشور میتوانند با گفتوگوها و نشستهای متعدد، جزئیات اجرای چنین طرحی را بررسی و پس از رسیدن به یک اجماع نظر، شرایط و قوانین لازم برای اجرای چنین طرحی را تدوین کنند؛ از جمله اینکه بر سر شرایطی که گردشگران در صورت احراز آن قادر به دریافت چنین ویزایی خواهند بود، توافق کنند و با در نظر گرفتن تمام ملاحظات امنیتی، ریسک اعمال این سیاست را به حداقل برسانند.
با برقراری و اجرای این تفاهمنامه، گردشگرانی که برای آمدن به هر کدام از این کشورها اقدام به اخذ ویزا میکنند، در صورت تمایل میتوانند درخواست خود را برای ویزای دیگری که به آنها امکان تردد در چهار کشور دیگر را میدهد، ارائه دهند. برقراری این امکان، به صورت یک امتیاز برای این منطقه در سطح جهان مطرح شده و همین عامل گردشگران بسیاری را متوجه این منطقه خواهد کرد و مسافرانی را نیز که هر یک تنها با یکی از این پنج مقصد آشنایی دارند، برای سفر و شناخت کشورهای همسایه راغب میکند. در واقع در چنین حالتی، این منطقه برای گردشگران به عنوان یک سرزمین با مرز واحد مطرح خواهد شد و با تقسیم برنامه زمانی خود میان این پنج کشور، شمار گردشگران ورودی به هر یک از این مقاصد افزایش خواهد داشت. در این شرایط شاید عدهای نسبت به کاهش زمان توقف در کشورها اعتراض کنند و این سیاست را در تعارض با سیاستهای اقتصادی توسعه گردشگری بدانند اما باید گفت با تعریف چنین ویزایی، گردشگران بیشتری به این مقاصد سفر خواهند کرد که نهتنها زمان کوتاهشده توقف هر کدام از این طریق جبران میشود بلکه در مجموع، درآمدها از این محل بیشتر خواهد شد و انگیزهای برای
سفر دوباره و حتی چندباره گردشگران به این سرزمینها ایجاد میشود.
همچنین با ایجاد این امتیاز، گردشگران در بسیاری از موارد برنامه سفر خود را طولانیتر کرده و به نوعی دیگر مساله کاهش زمان اقامت مرتفع میشود. اما اینها همه آن عوایدی نیست که با اعمال این سیاست بهدست خواهد آمد. در واقع، پیوستن این کشورها به یکدیگر در قالب طراحی یک ویزای مشترک، امکان مقایسه توان صنعت گردشگری آنها را با یکدیگر مهیا میکند و به این ترتیب با شکلگیری رقابت، استاندارد ارائه خدمات در این مقاصد به صورتی یکنواخت و متوازن رشد خواهد کرد.
از سوی دیگر، افزایش ترددها میان کشورهای همسایه که اشتراکات فرهنگی و تمدنی دیرینهشان پتانسیلی قابل توجه برای مطرح کردن این ایده به شمار میرود، سبب توسعه ناوگانهای حملونقل داخلی هر یک از این کشورها شده و درآمدهای حاصل از این محل را نیز بیشتر خواهد کرد. با اجرایی شدن این ایده، دوستی میان ملتها بیشتر شده و به دلیل تعریف منافع مشترک، اتحاد عمیقتری میان دولت و مردم این کشورها بهوجود میآید؛ اتحاد و صلحی که امروز، منطقه ما بیش از هر زمان دیگر و بیشتر از هر نقطه دیگری از جهان بدان نیازمند است.
این اتفاق همچنین با شکلگیری یک جبهه منطقهای، از تسلط قدرتهای اقتصادی دنیا که چینش معادلات سیاسی را نیز در قبضه خود دارند، خواهد کاست و رونق و ثبات را به این بخش ملتهب بازخواهد گرداند. در همین راستا و در گامهای بعدی میتوان مجموعههای بزرگتری از کشورها را با همین هدف، شکل و اثرات مذکور را در دامنه گستردهتری انتشار داد. نزدیکی فرهنگی مردم منطقه به دلیل سابقه تاریخی زیستن طولانی در یک مرز مشترک و تحت حکومتهای یکسان، دستمایههای بسیاری برای بازتعریف روابط مشترک فراهم کرده که طراحی ویزاهای منطقهای از جمله آنهاست. به بیان دیگر، کارکرد گردشگری در محدوده جغرافیایی ما، همچون جاده ابریشم در سالهای دور است؛ جادهای که با اتصال کشورهای بسیار در مسیر خود و یکپارچه کردن منافع آنها، تا سالها امنیت و صلح را برای مردمی که در این مسیر زندگی میکردند فراهم کرده بود.
یک ملاحظه!
با این همه باید براین مساله تاکید کرد که تسهیل ورود گردشگران به تنهایی، اسباب رونق صنعت گردشگری در بخش ورودی را مهیا نخواهد کرد؛ به این معنا که گردشگران ورودی در حالتی رشد اقتصادی از محل این صنعت را با خود به ارمغان میآورند که بخشهای مختلف این صنعت را به تکاپو وادارند؛ از جمله صنعت حملونقل، هتلداری، رستورانها و... .
این نکته از آن جهت حائز اهمیت است که در حال حاضر، رفتار عمده گردشگران ورودی خلاف قاعده مذکور است. برای مثال، گردشگران عراقی که عمده گردشگران ورودی به کشور را تشکیل میدهند و بیشتر با هدف زیارتی و در درجه بعدی با اهداف درمانی به ایران میآیند، با اقامت در خانههای استیجاری که عمدتاً از سوی دوستان یا اقوامشان در اختیار آنها قرار میگیرد، آورده چندانی برای کشور ندارند؛ در حالی که از امکانات موجود بهرهمند میشوند و هزینهای را متقبل نمیشوند و در عین حال، در شمار گردشگران ورودی به حساب میآیند. اما این موضوع تنها شامل حال گردشگران عراقی نمیشود و خبرهای حاکی از اسکان گردشگران چینی در اقامتگاههایی که از سوی خود آنها اداره میشود، به وخامت اوضاع دامن میزند.
از این رو، تعیین قواعد و قوانینی که به رفتار گردشگران جهت داده و آنها را ملزم به استفاده از خدمات رسمی گردشگری کشور کند، باید به عنوان سیاستهای موازی با تسهیل ورود گردشگران به کشور، از سوی متولیان این صنعت دنبال شود.
دیدگاه تان را بنویسید