نفت در کمترین قیمت شش ماه اخیر
بازتاب شوک یوان در بازارها
از زمان اعلام توافق هستهای حدود یک ماه میگذرد و به نظر میرسد هیجانات مربوط به این عامل غیراقتصادی تخلیه شده است.
از زمان اعلام توافق هستهای حدود یک ماه میگذرد و به نظر میرسد هیجانات مربوط به این عامل غیراقتصادی تخلیه شده است. بهطوری که بازارهای داخلی کشورمان، برای دومین هفته متوالی، روند نسبتاً متعادلی را سپری میکردند. در این میان، بازارهای سهام و ارز برخلاف انتظارات بسیاری از معاملهگران و حتی کارشناسان پیش از توافق هستهای، حرکت کردند. شاخص کل بورس تهران بیش از پنج درصد افت را از 23 تیر (زمان اعلام توافق) تجربه کرده و در مقابل دلار، بیش از چهار درصد رشد قیمتی را به ثبت رسانده است. این موضوع تاکید میکند فعالان بازارها در شرایط کنونی، توجه کمتری به عوامل روانی دارند، در نتیجه معاملات بیشتر بر اساس واقعیات اقتصادی است تا اینکه بر پایه هیجانات باشد. از سوی دیگر، بازارهای جهانی وضعیت پرتلاطمی طی هفتههای اخیر داشتند. نفت همانطور که انتظار میرفت رکوردهای جدیدی را در جهت معکوس به ثبت رساند و طلای جهانی توانست پس از هفت هفته نزول پی در پی، بار دیگر بالای سطح 1100دلاری قرار گیرد.
مثلث چین، فدرالرزرو و کالاها
بازارهای کالایی (commodity markets) مدتی است که وضعیت نابسامانی دارند، بهطوری که طی یکی، دو هفته اخیر شاخص کالاهای بلومبرگ به کمترین مقدار خود از سال 2001 رسید. به این معنا که افت قیمت کالاها حتی از زمان بحران جهانی نیز عبور کرد و به آغاز دوره رشد قیمت کالاها، عمدتاً به علت رشد تقاضای چین در این دوران، رسید. هرچند پیش از این نیز، ضعف نسبی تقاضا و چشمانداز نهچندان روشن رشد اقتصاد جهانی موجب فشار بر قیمت کالاها شده بود، اما یکی از مهمترین این عوامل، رشد شاخص دلار آمریکا بود. از آنجا که قیمت جهانی کالاها بر اساس دلار است، افزایش ارزش این ارز باعث افت قیمت کالاها میشود. بنابراین، همواره یک رابطه معکوس میان شاخص دلار و قیمت کالاها وجود دارد.
در این شرایط، مهمترین عاملی که از شاخص دلار حمایت میکرد، بحث احیای اقتصادی در آمریکا بود؛ آمارهای مناسب اشتغال آمریکا در کنار رشد اقتصادی مناسب این کشور مهمترین شواهد این وضعیت هستند. بر این اساس، بسیاری از کارشناسان و حتی مقامات فدرالرزرو انتظار داشتند این بانک تا پایان سال 2015 (نظرها بر ماه سپتامبر بود) حداقل یک بار نرخ سود را افزایش دهد. این موضوع که بهطور رسمی بر رو به پایان بودن دوران احیای اقتصادی آمریکا تاکید میکند، باعث رشد ارزش دلار خواهد شد. از آنجا که معاملهگران عموماً پیشنگر هستند، با مشاهده چنین وضعیتی، به خرید دلار روی آوردند. این موضوع موجب رشد شاخص دلار آمریکا و در نتیجه افت قیمت کالاها شده بود.
در این میان، اقدامی غیرمنتظره توسط بانک مرکزی چین، برخی معادلات را، حداقل به صورت هیجانی، تغییر داد. کاهش ناگهانی ارزش یوان، موجب تحولاتی در بازارهای جهانی شد. این موضوع که با هدف تحریک صادرات چین انجام شد، چند نتیجه مهم دارد؛ نخستین پیام این اقدام، نگرانی از وضعیت آینده اقتصاد چین است که برای بازارهای جهانی بسیار مهم است. دومین مساله، افزایش هزینه واردات در این کشور و در نتیجه کاهش احتمالی واردات شرکتهای چینی خواهد بود. بنابراین، چین به عنوان یکی از بزرگترین مصرفکنندگان کالاهای جهان است و کاهش تقاضا از سوی این کشور اثرات منفی روی قیمت کالاها خواهد داشت. موضوع دیگری که کاهش ارزش یوان در پی دارد، اثرات منفی بر تورم جهانی (deflation) است. به این ترتیب، بسیاری از کشورهای آسیایی ممکن است وارد جنگ ارزی (currency war) شده و ارزش پول خود را همگام با چین کاهش دهند؛ همچنین در کشورهای غربی نیز مشکلاتی در حوزه اشتغال به وجود خواهد آمد و بسیاری از تولیدکنندگان داخلی با مشکل مواجه میشوند. در این میان، تحلیل بسیاری از کارشناسان نسبت به زمان افزایش نرخ سود توسط فدرالرزرو تغییر کرده است. آنها که پیش از این به افزایش
نرخ سود تا ماه سپتامبر یا حداکثر دسامبر معتقد بودند، اکنون، اثر معکوس کاهش ارزش یوان بر نرخ تورم آمریکا را عاملی میدانند که فدرالرزرو را برای افزایش نرخ سود با مشکل مواجه میکند.
بر این اساس، در روزهای پایانی هفته گذشته شاهد کاهش ارزش شاخص دلار آمریکا بودیم. این موضوع هرچند به نفع قیمت کالاها بود، اما روند کاهشی قیمت کالاهای مصرفی (نظیر فلزات اساسی و نفت) ادامه یافت. در توضیح این موضوع باید مجدداً به سهم بالای چین در تقاضای کالاها اشاره کرد؛ نگرانی از وضعیت اقتصادی و کاهش احتمالی واردات چین سبب شده است عمده کالاها با افت قیمت مواجه شوند. در این میان، برنده این ماجرا طلا، به عنوان یک کالای امن بوده است. از سویی کاهش ارزش دلار به قیمت طلا کمک کرده و از طرف دیگر، نگرانی از وضعیت اقتصاد جهانی (از سمت چین) باعث افزایش تقاضای افراد محافظهکار شده است.
در تحلیل اقدام چین، یعنی افزایش نرخ سود نشریه «اکونومیست» مقالهای را منتشر کرده است که حاوی دو دیدگاه جالب توجه است. از منظر تئوریک میتوان ارزش نرخ ارز یک کشور را به صورت تاریخی بررسی کرد و روند بلندمدت آن را برای تشخیص نرخ لحظهای مناسب، در نظر گرفت. بر این اساس، شاخص وزنی تجاری (trade weighted index، که بر اساس سبد تجاری، ارز مورد نظر را با سایر ارزهای موجود مقایسه میکند) چین در سپتامبر 2012 حدود 105 و ژوئن 2014 حدود 111 بوده است؛ این در حالی است که شاخص مزبور در ژوئن سال جاری، عدد 126 را در اختیار داشت. به این ترتیب، کاهش ارزش یوان در شرایط کنونی به معنای آن است که ارزش این ارز به سطوح متعادل قبلی خود برگشته و نمیتوان آن را به عنوان سیگنالی مبنی بر آغاز جنگ ارزی دانست. بر اساس این تئوری، اثر این موضوع به سرعت در بازارهای کالایی نیز خنثی میشود و نمیتوان انتظار داشت در بلندمدت کالاها با افت مواجه شوند.
اما برخی دیگر از کارشناسان معتقدند، این فقط یک شروع برای کاهش ارزش یوان است؛ چنین اقدامی توسط بانک مرکزی چین، این انتظار را میان فعالان اقتصادی ایجاد میکند که چین بار دیگر ارزش یوان را کاهش خواهد داد. این موضوع باعث میشود که ارزش یوان بیش از انتظار بانک مرکزی کاهش یابد (سهشنبه بانک مرکزی چین، 9/1 درصد ارزش یوان را کاهش داده بود، اما چهارشنبه این کاهش به چهار درصد نیز رسید که بر اساس گزارش والاستریت ژورنال، مداخلاتی توسط بانک مرکزی چین جهت جلوگیری از ریزش بیشتر ارزش یوان در این کشور انجام شد)؛ بنابراین، ممکن است نگرانیهایی که درباره افت قیمت کالاها، جنگ ارزی و گسترش تورم منفی در سطح جهانی وجود دارد به واقعیت تبدیل شوند.
به هر حال، آنچه در کوتاهمدت بازارها مشاهده میشود، اثرگذاری جدی وضعیت اقتصادی چین است. بهطوری که پس از کاهش ارزش یوان، عمده بازارهای جهانی سهام با افت مواجه شدند و کالاها نیز در این مسیر همراهی کردند. در این میان، طلا تنها برنده نشانههای ضعف اقتصادی چین است و چهارشنبه (لحظه تنظیم این گزارش) به قیمتهایی بیش از 1120 دلار نیز رسیده بود. این در حالی بود که در سه هفته پیش از آن، در بیشتر روزهای معاملاتی کمتر از 1100 دلار معامله میشد.
بورس زیر فشار بازارهای جهانی
فارغ از بحثهای مربوط به سیاستهای بانک مرکزیهای چین و آمریکا، ضعف شدید تقاضای چین فشاری جدی بر قیمت جهانی کالاها وارد آورده است. تغییر ساختار اقتصادی این کشور از «سرمایهگذاریمحور» (investment-led) به «مصرفکنندگیمحور» (consumption-led) مهمترین عاملی است که باعث افت قیمت کالاها شده است. در این میان، نیمی از شرکتهای بورس تهران بهطور مستقیم از قیمت جهانی کالاها متاثر میشوند. این موضوع باعث شده است بار دیگر، آینده بازار سهام از نظر بنیادی اندکی تیره شود و بسیاری از سرمایهگذاران، تشدید احتمالی ضعف اقتصاد چین را تهدیدی برای بورس تهران بدانند. در این میان، افت قیمت نفت با فشار بر بودجه دولت (احتمال افزایش کسری بودجه) همراه میشود که با کاهش فعالیتهای عمرانی و افزایش بدهی به بخش خصوصی، بنگاههای اقتصادی را با مشکلات بیشتری مواجه کند. بنابراین، این عامل بنیادی در مقابل بحث توافقات هستهای قرار گرفته است و اجازه نمیدهد بازار سهام بتواند روند رو به رشدی را در پیش گیرد. با این حال، قیمت سهام در بورس تهران تا حدود زیادی تعدیل یافتهاند و به ارزش
ذاتی خود نزدیک یا حتی کمتر از آن قرار گرفتهاند. بنابراین، افت بیشتر قیمتها در این بازار نیز با مشکل مواجه است و میتوان به آینده این بازار در آینده و در نتیجه گشایشهای هستهای امیدوار بود.
در حال حاضر اما، توجه عمده بازیگران به شرایط بنیادی اقتصادی فعلی است که وضعیت مناسبی را نشان نمیدهد. به این ترتیب، شاخص کل بورس تهران برای چهارمین هفته متوالی با کاهش قیمت مواجه شد تا در مجموع ریزش حدود پنجدرصدی را در یک ماه اخیر تجربه کند. هفته گذشته، شاخص کل بورس تهران با افت 1/1 درصدی مواجه شد و پس از 10 روز معاملاتی، کانال 66 هزار واحدی را به سمت پایین شکست و در نهایت به رقم 65 هزار و 703 واحد رسید. در میان صنایع نیز، از 35 گروه فعال در هفته گذشته، 26 گروه بورسی با افت شاخص مواجه بودند که گروههایی مثل خودرو، بانک، لیزینگ، بیمه و خدمات فنی و مهندسی به عنوان لیدرهای پیش از اعلام توافق هستهای، در میان صنایع با بیشترین افت شاخص جای داشتند.
احیای چینی-یونانی طلا
عدد 7 برای اونس کارساز شد. یک باور قدیمی میان معاملهگران ژاپنی وجود دارد که هیچ وقت در یک بازار بیش از هفت سقف یا کف متوالی یا هفت روز یا هفته صعود یا نزول پیدرپی اتفاق نمیافتد. طلای جهانی که در سه هفته گذشته کف چندین سالهای در حدود 1077 دلار برای هر اونس ثبت کرده بود، در این هفته توانست کمی ارزش خود را بازیابد و کانال 1100 دلاری خود را بازپس بگیرد. الاکلنگ ارزش دلار و قیمت طلا در بازارهای جهانی این هفته به نفع طلا لنگر انداخت و شاخص ارز آمریکایی در برابر ارزهای دیگر جهانروا نظیر یورو و یوان تا اندازهای تضعیف شد. «بانک خلق چین» تصمیم گرفت در راستای تقویت اقتصاد ملی خود و ترغیب به صادرات، از ارزش یوان در برابر دلار بکاهد و به این ترتیب خرید کالاهای چینی را برای خارجیها جذابتر کند. این تصمیم سیاستگذاران پولی چین تبعات وسیعی برای همتایان آمریکایی و اروپایی به همراه داشته و ایشان در بیم آینده اقتصادی این تصمیمها و تعاملات خود با بزرگترین اقتصاد آینده جهان هستند. این بیم و امیدها و ترس از به وقوع پیوستن آنچه اقتصاددانان «جنگ ارزی» نام میدهند، باعث شده
سرمایهداران و فعالان بازارها به کالاهای امن شناختهشدهای نظیر طلا روی بیاورند. در نتیجه، میزانی از تقویت تقاضای طلا از ناحیه دوباره به رسمیت شناخته شدن طلا به عنوان کالایی امن در شرایط نامطمئن اقتصادی و سیاسی میتواند تلقی شود. از سوی دیگر، در اروپا بسته پیشنهادی نجات اقتصادی یونان در دور سوم تصویب شد و حالا تنها نهایی شدن توافق یونان با اروپا به تصویب پارلمان این کشور بستگی دارد که گمان میرود این موضوع نیز اتفاق میافتد. موضوع تصویب و نهایی شدن بسته اعتباری پیشنهادی اروپا به یونان باعث شده تا اندازهای اعتماد به فعالان اقتصادی و بازارهای اروپایی بازگردد و همین عاملی برای تقویت یورو محسوب میشود. در نتیجه، پس از یوان، این یورو بود که ضربهای را به ارزش دلار وارد ساخت و ماحصل این افت ارزش دلار، انتفاع طلا بود.
با تمام این اوصاف، نگاه فنی به نمودار قیمت جهانی طلا نشان میدهد هنوز ابرهای سیاه آسمان طلا را ترک نکرده و این «خرسها» هستند که مسلط بر کلیت بازار هستند. با وجود شکل گرفتن الگویی بازگشتی در انتهای نمودار، میتوان این صعود را بازگشتی به الگوی مثلث تکمیلشده در نمودار تلقی کرد. همچنان که اکثر الگوهای هندسی در بحث فنی نمودارها دارای حرکت بازگشتی یا «پولبک» هستند، این الگوی مثلث نیز میتواند حرکتی این چنینی را در بازار رقم بزند و قیمت تا مرز پایینی این مثلث تا محدوده 1130 تا 1150 دلار برای هر اونس صعود کند. جز این، تراکم سطوح فیبوناچی در ناحیه 1130 تا 1150 دلاری طلا عامل دیگری است که گمان میرود نقش سد محکمی را در برابر صعودهای بیشتر طلا ایفا کند. در مقابل در صورت تغییر مسیر طلا و بازگشت به روال نزولی چند هفته اخیر خود، مهمترین حمایتها را سطح روانی 1100 دلار و نیز کف اخیر قیمتی در محدوده 1070 تا 1180 دلار شکل میدهند.
پیوند رو به آسمان دلار و سکه
اینطور که به نظر میرسد دلار آنچنان با اقتدار به کانال 3300 تومان بازگشته است که کاهش مجدد قیمت این ارز در بازار آزاد به زیر این سطح بعید به نظر میرسد. پس از اتمام حجت مسوولان پولی کشور درباره عدم همراهی با کاسته شدن از قیمت ارز به خصوص به دنبال توافق هستهای، معاملهگران بازار با فراغ بال بیشتری خریدهای خود را انجام دادهاند. موضوع دیگری که روی بازار ارز تاثیر گذاشته، افت ارزش نفت در بازارهای جهانی است که چنان که بسیاری نیز در بازار باور دارند، مهمترین عامل تامین ارز بازار، همین ارز حاصل از فروش نفت است و با کاهش ارزش این محصول صادراتی کشور، ارز نیز در بازار داخلی دچار کمبود خواهد شد. تضعیف شدن شرکتهای پتروشیمی و کالایی و کاهش عرضه ارز توسط آنها در بازار نیز عامل دیگری برای کمبود ارز در بازار در مقابل ثبات نسبی تقاضای آن به حساب میآید. همراه با خیز دلار، سکه نیز همگام با آن و با پشتوانه رشد قیمت جهانی طلا پس از هفتهها به مرز 900 هزار تومان نزدیک شد. با وجود این به نظر میآید معاملهگران سکه در بازار اینطور متصورند که نمیبایست بیگدار
به آب بزنند و خریدهای خود را هوشیارانه انجام میدهند. به اعتقاد غالب این معاملهگران، روند کلی طلا همچنان نزولی است و نمیبایست به صعودهای فعلی و اخیر قیمت جهانی طلا دل بست.
از منظر فنی، سکه توانسته به وضوح از مسیر نزولی که چند هفتهای در آن گرفتار شده بود خارج شده و کنترل بازار را فعلاً خریداران دردست گرفتهاند. با وجود این، همچون اونس طلا، حرکت اخیر سکه را نیز میتوان بازگشتی به الگوی مثلثی که حکم به ریزش سنگین سکه کرده بود، محسوب کرد. نمودار دلار بازار آزاد نیز اینطور نشان میدهد که بازار در تعادل نسبی قرار گرفته و در خوشبینانهترین توصیف با عینک کاهشی، فعلاً شواهدی برای نزول در آینده نزدیک در این بازار به چشم نمیخورد؛ چه آنکه بدون این عینک حتی باید قیمت را در هفتههای آتی در سطوحی بالاتر جستوجو کرد. مهمترین مقاومتهایی که در مسیر احتمالی صعود دلار وجود دارد سطح 3370 و 3420 تومانی است که به نظر میآید قیمت نتواند به آسانی از این سدها عبور کند و خریداران برای افزایش قیمت از این سطوح به چالش کشیده خواهند شد.
بشکههای وارونه نفت
نفت آمریکا 43 دلار شد؛ پایینترین قیمت در شش سال اخیر. و این خبری بود که تن بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت را لرزاند. با وجود این، آژانس بینالمللی انرژی در گزارش خود در روز چهارشنبه پیشبینی کرد تقاضای انرژی در سال آینده و حتی تا انتهای سال جاری افزایش پیدا میکند و این خود تا اندازهای بازار زخمخورده نفت را التیام داد. این موضوع، اگرچه در سیل اخبار ضدنفت میتوانست امیدوارکننده تلقی شود، اما وضعیت اقتصادی چین و اروپا و رکودی که گریبانگیر کلیت اقتصاد جهان شده موضوعی است که در تحلیلهای تقاضای انرژی در سالها و هفتههای پیش رو برجستهترین امر است و بر پایه آن اینطور تحلیل میشود که نفت تا انتهای سال 2016 میلادی قادر به بازگشت به سطوح 70 یا 80 دلار در هر بشکه نیست. در همین هفته گذشته، تصمیمی که چینیها برای کاهش ارزش پول ملی خود گرفتند شاهدی بر این مدعا بود که وضع رشد اقتصادی چین چنگی به دل نمیزند و معاملهگران آن را نماگری از دورنمای ناخوشایند اقتصاد این کشور به حساب آوردند.
اما نمودار قیمت نفت واگویههای خطیری در دل خود دارد. پس از 17 سال، شاید ماه آگوست جاری اولین ماهی باشد که قیمت زیر خط روند صعودی ملایم بسته شود. چنین اتفاقی، یعنی شکسته شدن خط روند مستحکم صعودی نفت، میتواند به معنای پایان کار خریداران، و آغازی برای ریزشهای عمیقتر قیمت نفت باشد. خط روند صعودی چندین و چندساله نفت در همین ماه ژانویه سال جاری در برابر شکست مقاومت کرد و حتی قیمت را به سطح 60 دلار برای هر بشکه بازگرداند. با وجود این، به نظر میرسد خرسهای بازار که این بار تجدیدقوا کردهاند بتوانند این خط را شکسته و از حمایت آن عبور کنند. در مسیر ریزش، حمایتهای بعدی، در سطح 41 و 37 دلار، اگرچه ضعیف هستند، اما به هر حال ممکن است در برابر ریزش مقاومت کرده و بهطور موقت قیمت را نگه دارند. در مقابل، در صورتی که قیمت نتواند در هفتههای پیش رو زیر 47 دلار تثبیت شود یا حتی تا مرز 50 دلار پیش برود، میتوان امیدوار بود که این آخرین تیر فروشندگان بازار نفت نیز کارگر نیفتاده و بازار بهطور پایدار به مسیر تعادل و احیاناً صعودی خود بازگردد.
دیدگاه تان را بنویسید