تاریخ انتشار:
رئیس جمهور کارنامه ۱۰۰ روزه دولت تدبیر و امید را رونمایی کرد
میراثپاییزی
هر آنچه دولت در فعالیتهای خود انجام میدهد دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی آحاد مردم است؛ لذا ضروری است رئیسجمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، بهطور مستمر و در فواصل زمانی مناسب، مردم را در جریان فعالیتهای خود قرار دهد.
1- مقدمه
دولت، بنا به تعریف، نهادی است در خدمت مردم و اصل وجودی و درجه اهمیت آن، با میزان تاثیر بر زندگی مردم و ارتقای کیفیت زندگی آنان، مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرد. هر آنچه دولت در فعالیتهای خود انجام میدهد دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی آحاد مردم است؛ لذا ضروری است رئیسجمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، بهطور مستمر و در فواصل زمانی مناسب، مردم را در جریان فعالیتهای خود قرار دهد. بدیهی است با توجه به حجم و تنوع بسیار زیاد فعالیتهای دولت، گزارش بنده محدود به مهمترین موارد است و سایر مقامات دولتی گزارشهای مربوط به خود را ارائه خواهند داد.
از آنجا که از زمان شروع به کار دولت، این اولین گزارش جامع بنده به مردم است، لازم میدانم قبل از ورود به بحث اصلی، در درجه اول به تشریح اهدافی که از ارائه این گزارش دنبال میکنم، بپردازم و پس از آن، یک نکته مقدماتی مهم را نیز ذکر کنم.
بنده چهار هدف مشخص را از اولین گزارش خود دنبال میکنم.
اول، مایلم در مورد اینکه دولت مسوولانه کار میکند و جدیت در حل مشکلات دارد و در اصطلاح، اینکه دولت خوب کار میکند، به جامعه احساس آرامش بدهم. دوم، به جامعه این اطمینان را بدهم که این دولت توان حل مسائل را دارد، آنها را درست اولویتبندی میکند و شیوه مناسبی را برای حل مسائل به کار میگیرد. میخواهم اطمینان بدهم که دولت نه فقط خوب کار میکند، بلکه کار را هم خوب انجام میدهد. هدف سوم و مهم من آن است که با مردم به تحلیلها و پیشفرضهای مشترک دست پیدا کنم. مردم ما معمولاً راجع به مسائل مختلف کشور و چرایی آنها تحلیل دارند و همه روزه در اتوبوس، تاکسی، محل کار و محافل خانوادگی و دوستانه، راجع به اوضاع و احوال با یکدیگر گفتوگو میکنند. دولت میتواند با ارائه اطلاعات صحیح و بهنگام به جامعه باعث تصمیمگیری منطقیتر مردم شود و از این طریق به حل مسائل کلان کشور کمک کند. هدف چهارم من از ارائه این گزارش، مشارکتطلبی نخبگان و اصحاب فکر و اندیشه و قلم است تا از طریق نقد نگاه و رویکرد دولت، رفتار ما را تصحیح کنند تا در این فرآیند، حلقه ارتباطی میان دولت و نخبگان جامعه، که در سالهای اخیر گسستی غیرقابل قبول پیدا کرده، مجدداً شکل بگیرد و مسیر رشد متقابل را هموار سازد.
پیش از ورود به گزارش، ذکر یک نکته مقدماتی را نیز ضروری میدانم. بنده برای آنکه بتوانم مسیر آینده را از نگاه دولت ترسیم کنم، ناچار خواهم بود از تبیین وضع موجود و یا به عبارت دقیقتر، از تحلیل وضعیتی شروع کنم که دولت کار خود را آغاز کرده است. من در این تحلیل، صریح و دقیق خواهم بود و به ویژه از آنجا که میخواهم بر «راهحلها» متمرکز شوم، به ناچار توجه خاص خود را بر «مشکلات» معطوف خواهم کرد. همانطور که یک پزشک، در مواجهه با بیمار، منحصراً بر مشکل اصلی او متمرکز میشود و به سایر حوزههایی که او در آنها از سلامتی برخوردار است نمیپردازد، من هم عمدتاً مشکلات را مورد توجه قرار میدهم.
در اینجا در بیان صریح و دقیق مشکلات، دو ملاحظه مطرح میشود.
ملاحظه اول آن است که کشور ما در مقطع حاضر، تحت تحریمهای سنگین اقتصادی از جانب برخی از کشورهای خارجی است و ممکن است این تلقی وجود داشته باشد که بیان مشکلات به معنی پذیرش اثربخشی تحریمهاست و لذا منجر به کاهش قدرت چانهزنی در مذاکرات هستهای شود. در این زمینه، لازم است توضیح دهم چنین نیست. زیرا جدای از اطلاعات محرمانه که بیان آنها به مصلحت نیست، ذکر آمار و اطلاعات دقیق، اولاً از گسترش شایعات جلوگیری میکند، ثانیاً باعث تقویت اعتماد به دولت میشود که انسجام ملی را در پی دارد و از طریق بهرهگیری از همراهی مردم با دولت و سرمایه اجتماعی که در انتخابات ریاستجمهوری متجلی شده، به عملکرد بهتر اقتصاد کمک میکند. به علاوه، مردم حداقل در عرصه اقتصاد، وضعیت را در زندگی جاری خود لمس میکنند و انتظار دارند در بیان مسوولان، نشانههای درک واقعیتها را مشاهده کنند. این دولت با شعار راستگویی وارد عرصه خدمترسانی شده و خود را ملزم میداند که مردم را در جریان وضعیت کشور آنگونه که هست قرار دهد. از طرف دیگر در دنیای امروز هیچ کشوری نمیتواند مشکلات داخلی خود را از دید دیگران پنهان نگه دارد. امروز همه جهانیان میدانند که کشوری مثل یونان با چه مسائلی مواجه است. همه میدانند اقتصاد آمریکا چه مشکلاتی دارد و اختلافات میان کنگره و دولت چه بحرانهایی را برای این کشور ایجاد کرده بود. اما در ارتباط با مذاکرات، اساساً رویکرد ما این نیست که اثرات تحریم را انکار کرده و از این طریق، کشورهای تحریمکننده را به اتخاذ اقدامات سختگیرانهتر تشویق کنیم. ما میگوییم تحریمها، نیازهای حیاتی و اساسی مردم، مانند دارو، تجهیزات پزشکی، کالاهای اساسی و غذایی و سایر نیازهای اولیه را نشانه گرفته و فاجعهساز و غیرانسانی و خلاف چارچوبهای حقوق بشری است. ما میگوییم تحریمها و شیوههای به کار گرفته شده، حتماً یک بازی باخت-باخت است. کشورهای تحریمکننده، در عمق جامعه ما، مشکل میکارند و نفرت درو میکنند. ما این پیشفرض قطعی را هم میدانیم که مردم، مسلماً به هیچ تصمیمگیرندهای اجازه نمیدهند که به خدشهدار شدن غرور ملی آنها رضایت دهد. نهتنها تجربه ما، بلکه تجربیات مشابه تاریخی هم نشان داده که وارد آوردن فشارهای اقتصادی، معمولاً اثر عکس داشته است. ما همانطور که در عمل هم نشان دادهایم، به کشورهای تحریمکننده اعلام کردهایم که تنها راهحل، مذاکره سازنده و زماندار است. از طرف دیگر، هرچند تحریمها فشار سنگینی را به کشور وارد میکند اما بنده به هیچ وجه اعتقاد ندارم که عنصر «مسلط» در به وجود آوردن شرایط نابسامان اقتصادی موجود، تحریمهاست. همانطور که در ادامه توضیح خواهم داد، ما اگر تحریمها را هم نمیداشتیم با مسائل بزرگ اقتصادی مواجه میشدیم و هماینک هم، اگر تحریمها برداشته شود اما سیاستها اصلاح نشود، برخی از مسائل همچنان پابرجا خواهد بود. البته همانطور که میدانید ما در جهت ایفای رسالت خود و بهبود اوضاع کشور رفع تحریمها را با جدیت دنبال کرده و در همین مدت کوتاه هم به نتایج رضایتبخشی دست یافتهایم. اما با جدیتی بسیار بیشتر، به اصلاح امور داخلی میپردازیم و در رفع موانع ناشی از سوءتدبیر داخلی مصمم هستیم.
ملاحظه دوم آن است که بنده در ترسیم مسیر آینده دولت، «ناگزیر» از پرداختن به گذشته خواهم بود. پرداختن به گذشته میتواند با یکی از دو رویکرد متفاوت صورت گیرد. رویکرد اول آنکه دولت با بیان مشکلات به ارث رسیده، از مسوولیت خود در بهبود امور و رفع مشکلات سر باز زند و تقصیرات را متوجه گذشتگان بداند. اما در رویکرد دوم، با نگاهی مسوولانه و امیدوارانه و در جهت رفع مشکلات، به آسیبشناسی آنها پرداخته و از موضع ارائه راهحل، گذشته و وضع موجود را مورد بررسی نقادانه قرار دهد. موضع بنده، رویکرد دوم است. همچنین فکر میکنم، بسیار ضروری است نوع رویکرد و نتایج عملکردی دولتهای گذشته و به ویژه دولت قبل، در عرصههای مختلف، در دانشگاهها، مطبوعات، صدا و سیما و غیره، از جهت یادگیری و جمعبندی تجربی در مورد نگرشهای مختلف به اداره کشور، با دعوت از مسوولان قبلی و صاحبنظران به بحث گذاشته شود.
شناخت وضعیت موجود در بدو تشکیل دولت بنده و علتهای آن، از این جهت اهمیت دارد که بر اساس نظرات
در این مسیر ناهموار به شما مردم عزیز اطمینان میدهم که دولت تدبیر و امید، زمان را تلف نخواهد کرد و هیچ ظرفیت انسانی و مدیریتی قابل استفادهای را رها نخواهد کرد. کار ما بسیار دشوار، اما عزم ما نیز در رفع مشکلات استوار است و توان انسانی و مدیریتی خوبی را برای این کار تجهیز کردهایم. از طرف دیگر، نگاه ما به انجام وظایفمان، اینگونه نیست که دولتی فعال و مردمی تماشاچی بخواهیم. ما زمانی خود را مفید و موثر میدانیم که مردم را در عرصههای مختلف فعال و موثر ببینیم و نقش اصلی خود را در راهاندازی این حرکت تعریف کنیم. معتقدم شرط لازم همراهی مردم با دولت، صداقت دولتمردان در بیان مشکلات ملموس و واقعی آنان است و به همین دلیل بنده مشابه این گزارش، در هر مقطع مشکلات حلشده را در کنار مشکلاتی که باقیمانده برای شما مردم عزیز توضیح خواهم داد.
2- چه تحویل گرفتهایم و از کجا شروع کردهایم؟
دولت به عنوان اولین اقدام، به موازات استقرار مدیران جدید، به شناسایی وضعیت موجود کشور و آسیبشناسی دقیق شرایط پرداخت. لازم بود مهمترین مسائلی را که باید به حل آنها اهتمام ورزیم با دقت کافی فهرست کرده و آنها را بر حسب درجه اولویت، مانند میزان تاثیر بر زندگی مردم و سرعت به نتیجه رسیدن مرتب کنیم. برخی مسائل هستند که بسیار مهماند اما دیر به نتیجه میرسند و برخی مسائل هستند که از اهمیت کمتر برخوردارند اما نتیجه آنها را در زندگی مردم میتوان با سرعت مشاهده کرد و برخی مسائل هستند که مانند بیماریهای پنهان، در آینده سر باز میکنند. بر این اساس موفق شدیم تا فوریترین و مهمترین مسائل روز و مهمترین مسائل آینده را شناسایی کرده و ریشهها و راهحلها را به دست آوریم.
مهمترین مسائل اقتصادی پیشروی دولت
1- اشتغال و بیکاری
از نظر درجه اهمیت، این دولت مهمترین مساله کشور در سالهای نزدیک آینده را بیکاری جوانان و به ویژه جوانان تحصیلکرده میداند. طی دوره 1384 تا 1391 حدود هفت میلیون نفر به جمعیت در سن کار اضافه شده (بهطور متوسط سالی یک میلیون نفر) که از این تعداد بیش از شش میلیون نفر هنوز به بازار کار وارد نشده و افراد مشغول به تحصیل در مقطع آموزش عالی نیز به رقم بیسابقه 5/4میلیون نزدیک شده است. بخش قابل توجهی از این تعداد که قاعدتاً باید طی سالهای گذشته به بازار کار وارد میشدند، مسلماً در جستوجوی شغل به بازار کار وارد خواهند شد. این در حالی است که بر اساس آمارهای موجود طی سالهای 1384 تا 1391 بهطور متوسط در هر سال 81 هزار نفر به شاغلان کشور افزوده شده1 و نرخ بیکاری جوانان در پایان سال 1391، 5/24درصد و نرخ بیکاری زنان جوان بیش از 38 درصد بوده است. اقتصاد ما باید آنچنان خود را تجهیز کند که نه تنها برای کسانی که طبق روال طبیعی سنی وارد بازار کار خواهند شد، بلکه برای انبوه جوانانی که طی سالهای گذشته به جای بازار کار وارد آموزش عالی شدهاند هم کار پیدا کند. عدم توجه به مساله ایجاد شغل درآمدزا و بروز بحران بیکاری در پی آن میتواند عواقب اجتماعی جدی از جمله افزایش طلاق، جرم و اعتیاد و بحرانهای خانوادگی و فقر را در پی داشته باشد.
2- رکود همراه با تورم
دغدغه افزایش بیکاری سالهای آینده آنگاه جدیتر میشود که به وضعیت اقتصاد کشور طی سالهای 1391 و 1392 توجه عمیقتری بکنیم. نقطه شروع به کار این دولت، شرایط رکود تورمی بسیار جدی بوده است. سال 1391 از نظر شدت افت تولید، بعد از سال 1365 از ابتدای دهه 1360 دارای دومین رکورد است. از حیث شدت تورم نیز سال 1392 بعد از سال 1374 دومین مقام را داراست. به جز دو سال اول حین و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بدترین سال از نظر شدت رکود، سال 1365 با رشد اقتصادی منفی 1/9 در اوج جنگ تحمیلی بوده است. اما در این سال تورم حدوداً 23درصدی داشتهایم. در سال 1374 نیز با اینکه تورم 49درصدی داشتهایم اما رشد اقتصادی نزدیک به سه درصد بوده است؛ لذا بروز همزمان رکود و تورم طی دو سال متوالی در ابعادی که اقتصاد ایران در شرایط کنونی با آن روبهروست در تاریخ اقتصاد کشور بینظیر و منحصربهفرد است. بنابراین رکود اقتصادی همراه با تورم، بزرگترین مشکل «کنونی» و بیکاری پنهان جوانان تحصیلکرده، مهمترین معضل «آتی» این اقتصاد است.
درک این نکته که چه علل و عواملی چنین عملکرد تاسفبار و غیرقابل دفاعی را برای اقتصاد کشور رقم زدند مسیر خروج از این شرایط را هم مشخص میکند. مردم ما طی دو، سه سال گذشته با طیف متفاوتی از تحلیلها در مورد ریشههای شرایط نابسامان اقتصادی از نظر میزان اثرگذاری سیاستهای داخلی و میزان اثرگذاری تحریمها مواجه بودهاند. در مورد آثار تحریم بر اقتصاد کشور نیز از بیاثر خواندن کامل تا منتسب کردن همه مسائل موجود به تحریم را شنیدهاند. برای دریافتن اینکه در شرایط رکود تورمی فعلی اقتصاد ایران، سیاستهای داخلی و تحریمها چه نقشی داشتهاند، ابتدا به تشریح شرایط رکودی و علل بروز آن در اقتصاد کشور میپردازم و برای این منظور گزارشی از وضعیت کلی سه بخش مهم اقتصاد کشور یعنی بخشهای نفت و گاز، کشاورزی و صنعت ارائه میکنم. سپس شرایط تورمی کشور و علل آن را تشریح میکنم.
رکود و علل آن مسائل بخش نفت و گاز
همانطور که میدانیم، طی دهههای گذشته، یکی از موتورهای اصلی تحرک اقتصاد کشور بخش نفت بوده که در سالهای اخیر با مشکلات فراوانی مواجه شده است. تولید نفت خام از سال1380 تا سال 1384 با روندی افزایشی از حدود 5/3میلیون بشکه در سال 1380 به بیش از چهار میلیون و صد هزار بشکه در روز در سال 1384رسید. ولی از سال 1384 کاهش سرمایهگذاری در اکتشاف و تولید نفت باعث شد تولید روندی نزولی پیدا کند. صادرات نفت نیز به دلیل افزایش تحریمها با محدودیتهای زیادی مواجه شد؛ لذا یکی از اولویتهای مهم کنونی دولت بازگرداندن تولید و صادرات نفت به ارقام سالهای قبل از 1384 است. متاسفانه طی چهار سال گذشته بهرغم نیاز جدی کشور به انرژی و اولویت بسیار بالای بهرهبرداری از میادین مشترک هیچ یک از میدانهای گازی جدید به بهرهبرداری کامل نرسیدهاند و در حال حاضر کشوری که از نظر حجم ذخائر گازی در مرتبه دوم جهانی قرار دارد، برای تامین انرژی داخلی خود نزدیک به40 میلیارد مترمکعب کسری دارد. از طرفی روابط مالی شرکت ملی پالایش و پخش و شرکت ملی گاز با خزانه و سازمان هدفمندی یارانهها شفاف نبوده و برداشت از حساب این شرکتها برای اجرای طرح هدفمندی یارانهها، این شرکتها را با موانعی در تامین منابع مواجه کرده است. در چنین شرایطی کنار گذاشتن نیروهای باسابقه و متخصص بخش نفت و حذف پیمانکاران بخش خصوصی، حل مشکلات این بخش را هم پیچیدهتر کرده است. علاوه بر این، اعمال تحریمها منجر به عدم دریافت بخش قابل توجهی از درآمد حاصل از فروش نفت خام طی دو سال گذشته و کاهش سرمایهگذاریهای خارجی شده است.
مسائل بخش کشاورزی
در بخش کشاورزی که به لحاظ ماهیت فعالیت، همواره از سیاستهای حمایتی دولت برخوردار بوده سوءمدیریت دولت میتواند اثرات مخرب زیادی در این بخش داشته باشد. طی سالهای 1379 تا 1384 بهطور متوسط سالی یک میلیون تن به خرید تضمینی گندم افزوده و حدود یک میلیون تن از میزان واردات کاسته شده بود و این مسیر رو به جلو باعث شد در سال 1383 در تولید گندم به خودکفایی برسیم. در این دوره خرید تضمینی از 5/5 میلیون تن در سال 1380 به بیش از 11 میلیون تن در سال 1384 و واردات گندم از 8/6 میلیون تن در سال 1379 به 105 هزار تن در سال 1383 رسید.
ولی طی دوره 1384 تا 1391 این مسیر تغییر کرد و بهطور متوسط سالی یک میلیون تن از خرید تضمینی گندم کاهش و حدود یک میلیون تن به میزان واردات افزوده شد. میزان خرید تضمینی گندم از 4/11 میلیون تن در سال 84 به 2/2 میلیون تن در سال 1391 کاهش پیدا کرد و در همین دوره واردات گندم از 105 هزار تن در سال 84 به حدود 8/6 میلیون تن در سال 91 افزایش یافت و پیشبینی میشود واردات گندم در سال 1392 بالغ بر 2/7 میلیون تن باشد. واردات محصولات کشاورزی نیز طی سالهای 84 تا 91، از 3/3 میلیارد دلار در سال 1384 به 3/14میلیارد دلار در سال 91 رسیده که به معنی افزایشی چهار برابری است. تفاوت صادرات و واردات بخش کشاورزی و مواد غذایی کشور طی دوره 1384 تا 1391 از منفی یک میلیارد دلار در سال 84 هشت برابر شده و به منفی هشت میلیارد دلار در سال 1391 رسیده است.
مسائل بخش صنعت
بخش صنعت کشور از سال 1390 به دلیل پدیدار شدن آثار اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها در کنار تشدید تحریمها و بروز مشکلات برای تامین ارز واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است. نتیجه موانع مذکور باعث شده رشد سرمایهگذاری در سال 1391 به منفی 9/21 درصد کاهش یافته و رشد بخش صنعت نیز به منفی 9/9 درصد برسد.
وابستهتر شدن صنعت به واردات طی سالهای منتهی به 1390 باعث شد صنعت ما در مقابل تحریمها بسیار آسیبپذیر شود. به عنوان مثال موانع ورود کالاهای واسطهای سبب کاهش شدید تولید خودرو و صادرات صنعتی در پنجماهه اول امسال شد. از طرفی نحوه اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها و معطوف شدن توجه اصلی در این طرح به سهم پرداختی خانوارها، به تولید و بهطور خاص صنایع صدمه جدی وارد کرد.
مساله تامین مالی فعالیتهای اقتصادی و نظام چندنرخی و بیثباتی بازار ارز در کنار تورم بالا و ورود دولت در عرصه قیمتگذاری از دیگر موانع پیشروی صنعت کشور در سالهای اخیر بودهاند. علاوه بر این، واگذاریهای بدون مطالعه بنگاههای صنعتی و اجرای طرحهایی مانند سهام عدالت منجر به تسلط نهادهای عمومی غیردولتی و بخش شبهخصوصی بر این بنگاهها شد که در نتیجه آن رقابتپذیری و محیط کسب و کار بیش از پیش با مشکل مواجه شد.
آسیبپذیر شدن اقتصاد داخلی در مقابل تحریمها
باید توجه داشت که اوضاع نابسامان توضیح دادهشده در سه بخش مهم اقتصادی کشور، در شرایطی به وجود آمده که طی سالهای اخیر اقتصاد ایران از نعمت رشد زیاد درآمدهای ارزی بهرهمند بوده است. در طول تاریخ اقتصادی کشور، در دو مقطع 1356-1352 و 1390-1383، اقتصاد ایران از نعمت افزایش درآمدهای ارزی سرشار برخوردار شده که در هر دو دوره هم، از آزمون این وفور ناموفق بیرون آمده و بخش اصلی درآمد تنها صرف افزایش شدید واردات شده و به تولید و اشتغال ضربه وارد کرده است. واردات کالایی ایران طی سالهای 1383 تا 1389 در حدود دو برابر شده و از 38 میلیارد دلار سال 83 به 75 میلیارد دلار واردات سال 1389 رسیده است. در واقع دو مسیر واگرا از سال 84 تا 91 در عرصه اقتصاد داخلی و سیاست خارجی کشور پیگیری شده است. از یک سو، در سیاست خارجی رویکرد تهاجمی اتخاذ شد و موضوعاتی که به جز ایجاد هیجان و تنش در روابط خارجی هیچ دستاوردی نداشت، مطرح شد. از سوی دیگر در عرصه اقتصاد داخلی، وابسته کردن تولید و مصرف به واردات و کنترل قیمت کالاهای مصرفی به کمک واردات و ارز ارزان در دستور کار قرار گرفت. درست در زمانی که هر روز موضوع تنشزای جدیدی در عرصه روابط بینالملل از طرف ما مطرح میشد، میزان واردات کشور با اتکا به درآمدهای نفتی افزایشهای جهشی پیدا میکرد.
در نتیجه رونق درآمدهای نفتی منجر به وابستگی بیشتر سبد خانوار ایرانی به کالاهای خارجی شده است (افزایش واردات در صورتی که از محل افزایش صادرات تامین شود مشکلی ندارد ولی افزایش واردات دوره اخیر از محل افزایش درآمدهای نفتی حاصل شده است). نکته مهم تمایز میاندوره اخیر افزایش درآمدهای نفتی در مقایسه با دوره اول وفور آن است که در دوره اخیر، وابستگی اقتصاد به واردات بدون توجه به مسائل بینالمللی و تعارض با غرب صورت گرفت. در نتیجه با ایجاد محدودیت برای درآمدهای ارزی در اثر تحریمها، نرخ ارز افزایش و واردات در سالهای 1391 و به خصوص ابتدای 1392 دچار کاهش شد و از این نظر، رفاه خانوارهای ایرانی که تحت تاثیر واردات زیاد قرار داشت دچار افت شدیدی شد. ارزش پول کشور، از اواخر سال 1390 تا اوایل سال 1392 نزدیک به یکسوم کاهش پیدا کرد. نوسانات شدید نرخ ارز نیز با ایجاد فضای بیثبات در اقتصاد منجر به بروز اختلال در تعهدات بانکها و اخلال در تجارت خارجی شد. در سال 1391 درآمدهای حاصل از فروش نفت تقریباً نصف شده و واردات نیز در حدود 10 میلیارد دلار کاهش یافته است (کاهش 15درصدی). در هفتماهه ابتدای سال 1392 نیز واردات کالا 25 درصد نسبت به هفتماهه سال 1391 کاهش یافته است. در نتیجه افزایش واردات طی سالهای قبل نه شغلی ایجاد کرد و نه منجر به رشدهای اقتصادی بالا شد و بالعکس اقتصاد ایران را دچار رشدهای آسیبپذیر کرد که حاصل آن رشد منفی بالای سال 1391 بود.
در شرایطی که تنگ شدن حلقههای تحریم بر بدنه نظام بانکی و صنعت نفت کشور از مدتها قبل قابل پیشبینی بود، افزایش مستمر واردات ارزانقیمت و هضم شدن تولید داخلی در درون اقتصاد بینالملل با اتکای به ذخایر بانک مرکزی و درآمدهای آسیبپذیر نفتی بسیار غیرمحتاطانه بوده است. اقتصاد ایران میتوانست در دوره وفور نفتی فرصت را غنیمت شمرده و از این شرایط استثنایی برای انبوه متولدان دهه 60 شغل ایجاد کند. در حالی که طی این مدت ما سخاوتمندانه برای اقتصاد کشورهایی که از آنها واردات انبوه داشتیم شغل ایجاد کردیم.
در واقع سیاستهای وارداتی طی سالهای 1384 تا 1390 کشور را در شرایطی قرار داد که غرب بتواند با ایجاد موانع برای فروش نفت و مبادلات بانکی، بیشترین لطمه را وارد کند. تحریم نفتی کشور، ارز مورد نیاز برای تامین واردات را محدود کرد و تحریم بانکی، فعالان اقتصادی و بدنه تولید را برای تامین نیازهای تولید در مضیقه سنگین قرار داد. بنابراین اگرچه «ایجاد رکود» به تحریم بانکی و نفتی برمیگردد ولی «شدت» رکود نتیجه سوءتدبیرها و سیاستهای اعمالشده است. به هر حال همانطور که توضیح دادم، رکود نتیجه اولیه و مستقیم اعمال تحریمهای ظالمانه علیه جمهوری
تورم و علل آن
علاوه بر نقش غیرقابل انکار سوءتدبیر در تشدید آثار تحریم بر تولید کشور و شدت رکود، بخش اصلی تورم شتابان کشور در سالهای گذشته که متاسفانه در نیمه اول امسال به اوج خود رسید، ریشه در شیوه سیاستگذاری دارد. نرخ تورم در سالهای اخیر از سال 1389 به بعد بهطور متوسط هرسال در حدود 9 واحد درصد افزایش پیدا کرده و اینک متاسفانه ایران یکی از بالاترین تورمهای جهان را دارد.
تحول عمده نامطلوب دیگری که در اقتصاد ما کاملاً تازگی دارد، بالاتر بودن هشت تا 10 واحد درصدی تورم روستایی در مقایسه با تورم بالای شهری از سال 1390 به بعد است که بیانگر وارد آمدن فشار سنگینتر تورمی بر خانوارهای روستایی است! مسالهای که اثر منفی تورم را برای مردم ملموستر کرده، بالا بودن تورم اقلام مصرفی خانوارهاست که افزایش قیمت آنها بسیار بالاتر از سایر گروهها بوده است. تورم گروه کالایی خوراکی و آشامیدنی در 12ماهه منتهی به شهریور 92: 51 درصد، تورم گروه کالایی پوشاک در 12ماهه منتهی به شهریور 92: 1/60 درصد، تورم گروه کالایی بهداشت و درمان در 12ماهه منتهی به شهریور 92: 3/43 درصد محاسبه شده است. ارقام بالای رشد قیمت اینگونه نیازهای اولیه، نشاندهنده وارد آمدن فشار بالاتر بر خانوارهای کمدرآمد است.
علت اصلی تورم کشور ما، رشد بالای حجم نقدینگی است. حجم نقدینگی از حدود 68 هزار میلیارد تومان در سال 1383 به 473 هزار میلیارد تومان در خردادماه سال 1392 رسیده که نشانگر حدود هفت برابر شدن آن طی این دوره است. عامل اصلی رشد نقدینگی در دوره 1391-1386 رشد بالای بدهی بانکها به بانک مرکزی بوده است. 77 درصد این بدهی مربوط به بدهی بانک مسکن به بانک مرکزی است که ناشی از ارائه خطوط اعتباری طرح مسکن مهر به این بانک است. بر همین اساس است که کارشناسان، بخش قابل ملاحظهای از تورم کنونی را به تامین مالی مسکن مهر از محل منابع بانک مرکزی نسبت میدهند. وقتی دولت از طریق چاپ پول برای بخشی از جامعه مسکن تهیه میکند در واقع با ایجاد تورم و کاهش قدرت خرید 75 میلیون ایرانی احداث مسکن را تامین مالی کرده است. بنده هرچند به کار نیمهتمام انجامشده توسط دولت قبل به ناچار به چشم یک تعهد جدی دولت خود نگاه میکنم، اما مایلم مردم عزیز به کار دشوار دولت در تامین مالی مسکن مهر در کنار اولویت بالای کنترل تورم برای کاهش فشار به زندگی آنان توجه داشته باشند.
عامل دیگر بیانضباطی مالی و رشد نقدینگی، کسری بودجه ناشی از طرح هدفمندسازی یارانههاست. دولت هرماه 3500 میلیارد تومان به حساب خانوارها واریز میکند که نزدیک هزار میلیارد تومان از محل بودجه عمومی به آن اختصاص پیدا میکند و علاوه بر آن باز هم در هر ماه با کسری بین 300 تا 500 میلیارد تومان مواجه است. معنای دقیق این ارقام آن است که یارانههای پرداختی به خانوارها دارای کسری حدوداً 45درصدی است. این کسری تاکنون با استقراض 5700 میلیارد تومان از بانک مرکزی و فشار مضاعف بر شرکتهای نفت و گاز، تامین شده است.
علاوه بر کسری ناشی از هدفمندسازی یارانهها، بدهی دولت به سیستم بانکی شامل بانک مرکزی، بانکها و نیز بدهی به سازمانها و پیمانکاران مقدار قابل توجهی است. به عنوان مثال، بدهی دولت به سیستم بانکی (بانک مرکزی و بانکها) حدود 74 هزار میلیارد تومان است که معادل سه برابر این رقم در سال 1384 است. در کنار بدهی به سیستم بانکی، برآوردهای اولیه نشان میدهد که بدهی دولت به صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی، بیش از 60 هزار میلیارد تومان است. به این رقم میتوان بدهی دولت به پیمانکاران و سایر صندوقها را هم اضافه کرد. بدهی دولت در حد مبالغ ذکرشده، بهرغم برخورداری کمنظیر از 600 میلیارد دلار درآمد نفتی است. مساله بدهیهای دولت یکی از دغدغههای جدی بنده از بدو تشکیل دولت بوده که از معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی خواستهام تا اولاً ارقام دقیق آن را به تفکیک استخراج کند و ثانیاً ساز و کارهای شکلگیری و افزایش آن را شناسایی کرده و این پدیده را تحت کنترل درآورد. همانطور که ملاحظه میکنید این بخش از مشکلات واقعاً ارتباطی به تحریمها ندارد و وضعیت تورمی کشور میتوانست در حال حاضر به مراتب بهتر از شرایط دشوار موجود باشد. لازم است به مساله بدهیهای دولت، تعهدات دولت بابت طرحهای نیمهتمام به مبلغ حدود 300 هزار میلیارد تومان را نیز اضافه کنیم.
مسائل مهم دیگر پیشروی دولت
در کنار مشکلات اقتصادی سالهای اخیر، مسائل دیگری هم کیفیت زندگی ایرانیان را متاثر کرده است. مسائل زیستمحیطی یکی از این مشکلات است. مصائب موجود محیط زیست، گستره بسیار وسیعی دارد و دامنه آن، آلودگی هوای کلانشهرها، قطع درختان، پدیده ریزگردها، معضل پسماند در کلانشهرها، ورود فاضلابها به دریای خزر و بالاخره خشک شدن فاجعهبار برخی از دریاچهها (بالاخص دریاچه ارومیه) را شامل میشود. به هم خوردن زیرساختهای زیستمحیطی، میتواند فاجعههای بزرگی بیافریند و دولت یازدهم در این زمینه راهی بسیار دشوار پیش رو دارد. برطرف کردن هر یک از مشکلات زیستمحیطی موجود کاری دشوار و نیازمند زمان و منابع فراوان است.
از مسائل دیگری که نیاز به اهتمام جدی در آن داریم مشکلات آب است. متوسط بارندگی سالانه کشور ما یکسوم متوسط بارندگی جهانی است، الگوی نامناسب مصرف آب و قیمتگذاری غیرواقعی آن باعث شده مصرف سرانه آب در ایران که جزو مناطق خشک و نیمهخشک به حساب میآید، از کشوری مانند ترکیه که جزو کشورهای دارای منابع آب کافی است، بیشتر باشد. از سوی دیگر راندمان آبیاری در ایران بسیار پایین و حتی کمتر از کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان و عربستان است. همچنین عدم کنترل بر آبهایی که از کشور خارج میشود نیز بر مشکلات بخش آب افزوده است.
در صنعت برق نیز ایران بزرگترین صنعت برق منطقه و چهاردهمین صنعت برق جهان را دارد ولی بالا بودن هزینههای تولید برق و کاهش میزان بهرهبرداری از ظرفیت نیروگاهها و عدم پرداخت منابع حاصل از اجرای طرح هدفمندی به نیروگاهها، بخش برق را با چالش مواجه کرده و موجب افزایش بدهی دولت به پیمانکاران این بخش شده است.
موضوع مهم دیگر مسائل بهداشت و سلامت خانوادههاست که به جز مسائل قبلی، تحولات نرخ ارز و تحریم دارو به این مسائل دامن زده است. در برنامه پنجم مقرر شده بود 10 درصد از خالص کل وجوه حاصل از اجرای هدفمندی به اعتبارات بخش سلامت افزوده شود که عملاً این موضوع نادیده گرفته شده است. همچنین سیاست هدفمندسازی موجب افزایش هزینه تمامشده دارو برای کارخانههای تولیدکننده شده که محل جبرانی برای آن در نظر گرفته نشده است. افزایش قیمت دارو در کنار افزایش نرخ ارز منجر به افزایش قاچاق داروهای بیکیفیت به داخل شده است. از طرف دیگر، فرسودگی زیرساختهای فیزیکی بخش سلامت مانند تعدد بیمارستانهای بالای 50 سال و خانههای بهداشت و مراکز بهداشتی درمانی بالای 30 سال دیگر مشکل این بخش است. یکی از مهمترین مشکلات مردم در حوزه بیمههای درمانی است. کمدرآمدترین اقشار جامعه در طول دوران اشتغال حق بیمه خود را پرداخت میکنند ولی دقیقاً در دورانی که بیشترین نیاز به دارو و مراقبتهای پزشکی دارند، سطح پوشش بیمهای ناچیزی نصیب آنها میشود و این اوج بیعدالتی است که بیماری که تنها مرجعش دولت است در چنین شرایطی به حال خود رها شود.
آنچه تا به اینجا ذکر کردم شرایط آغاز به کار دولت را تصویر کرد. بنده زمانی که نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را بررسی میکردم و با افراد مختلف در این زمینه مشورتهایی را به عمل میآوردم، همه طرفهای مشورت اتفاق نظر داشتند که دولت یازدهم با دشواریهای بسیار زیادی مواجه خواهد بود و کار سختی را پیش رو خواهد داشت. اینجانب نیز در زمان انتخابات، با در میان گذاشتن مسائل با مردم و معرفی رویکردی که در حل مسائل خواهم داشت مورد اقبال قرار گرفتم و دولت یازدهم بر این اساس تشکیل شد. اینک با گذشت صد روز از فعالیت دولت و دسترسی به اطلاعات بیشتر، گزارشی از اینکه چه تحویل گرفتیم و از کجا شروع کردیم را ارائه کردم. حال لازم است بهطور مختصر رویکرد دولت در برخورد با مسائل و حل آنها را توضیح دهم.
3- رویکرد دولت در حل مسائل چیست؟
به عنوان یک رویکرد کلی، دولت در هر سه عرصه اقتصاد، فرهنگ و سیاست، قائل به اعتماد به مردم و در نظر گرفتن جایگاه دولت به عنوان پشتیبان و فراهمآورنده زیرساخت است.
در عرصه بینالمللی در چارچوب منطق و احترام به حقوق بینالملل، مواضع اصولی جمهوری اسلامی و منافع ملی را پی میگیریم. مشی ما در این زمینه همان است که مقام معظم رهبری تحت عناوین عزت، حکمت و مصلحت تعیین کردهاند.
محور اصلی مواجهه ما با مشکل تورم، کنترل قیمت و اعمال راهحلهای موقتی نیست. این شیوه کار بارها تجربه شده و نادرستی خود را ثابت کرده است. ما برای کاهش تورم، راهحل اصولی یعنی کاهش رشد نقدینگی و تقویت بنیانهای تولیدی کشور را دنبال میکنیم.
نقش دولت را در بازارهای انحصاری و شبهانحصاری، شکستن انحصارات و گشودن فضای رقابتی و قاعدهگذاری در
برای حل مشکل بیکاری، به دنبال تکرار طرحهای ناموفق مقطعی، مانند اعطای وام به بنگاههای زودبازده (بدون بازده) نخواهیم بود و حل این مساله را در چارچوب شرایط مساعد اقتصاد کلان و رفع مشکلات پایهای اقتصاد در تولید و سرمایهگذاری تعقیب میکنیم.
قائل به تعامل سازنده با دنیا هستیم و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در جهان را برای افزایش تولید و اشتغال ضروری میدانیم.
در زمینه نقش و جایگاه دولت در فعالیتهای اقتصادی، سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی را در زمینه بنگاهداری و حوزههای مالکیتی، فصلالخطاب میدانیم. بخش خصوصی در فضای رقابتی و متعامل با جهان، دارای بهرهوری به مراتب بالاتر از دولت است و لازم است دولت بنگاههای تحت مالکیت خود را به بخش خصوصی واقعی واگذار کند.
در امور حاکمیتی مانند دفاع، امنیت و نظم عمومی، بهداشت و نیز حوزه سیاستگذاری، دولت را به عنوان تنها بازیگر میشناسیم و منابع آن را از محل درآمدهای عمومی تامین میکنیم.
در حوزههای اجتماعی مانند درمان و آموزش، مشارکت بخش غیردولتی را در تامین آنها ضروری میدانیم و بالاخص در حوزه درمان گسترش خدمات بیمهای را دنبال میکنیم.
اعتقاد داریم که اقتصاد کشور، دوران گذار از اقتصادی دولتی و دستوری به اقتصادی مبتنی بر ساز و کار بازار و بخش خصوصی را طی میکند. دوران گذار در اقتصاد کشور از پایان جنگ تحمیلی تاکنون به درازا کشیده و مسیر سعی و خطا در آن بیشتر بر مدار خطا و عدم وفاق چرخیده است. ما خود را در اعمال اصلاحات اقتصادی پایبند به اعتدال، انجام بررسیهای کارشناسی، پرهیز از اعمال شوک به اقتصاد و توجه ویژه به آثار اصلاحات اقتصادی بر معیشت مردم میدانیم.
برای حل مسائلی همچون رشد اقتصادی منفی و بیکاری بالا و کاهش فقر، رویکرد دولت اعتماد به مردم و اطمینان به بخش خصوصی واقعی با تکیه بر چارچوب سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و سیاستگذاری برای بهبود فضای کسب و کار است.
بهطور کلی و به عنوان یک رویکرد فراگیر، تاکید دولت بر نگاه کارشناسی به مسائل و اجتناب از اتخاذ رویکردهای هیجانی و تبلیغاتی است.
- رسالت اصلی خود را کاهش فقر و بهبود وضع معیشت فقیرترین فقرا و گسترش عدالت اجتماعی میدانیم.
توسعه کشور از نظر ما به وسیله میزان توانمند شدن مردم در زمینههای مختلف و هرچه کمتر وابسته شدن آنها به دولت سنجیده میشود.
دولت باید کمک کند مردم روی پای خود بایستند. من دولت توزیعکننده نیستم.
ما دولتی نیستیم که مردم چشم به دستش بدوزند. این دولت است که باید به مردم وابسته باشد و چشم به دست مردم داشته باشد تا کار کنند و درآمد ایجاد کنند و دولت هم با مالیاتی که آنها میدهند خدمات ارائه کند و نفت را هم تبدیل به سرمایه کند. در چارچوب رویکردهایی که ذکر کردم به مشکلات نگاه میکنیم و راهحلها را پیدا میکنیم.
4- نگاه مثبت به آینده
دولت تدبیر و امید با اشراف به مشکلات بزرگ و پیچیده کشور در شرایط خاص کنونی، اطمینان دارد با رویکردهای خود میتواند بر آنها غلبه کند و مسیر را هموار سازد. ایران جزو معدود کشورهایی است که از پتانسیلهای بالایی برای رشد و تعالی برخوردار است و میتواند با تکیه بر این ظرفیتهای خدادادی و اتخاذ سیاستهای صحیح و استفاده حداکثری از توان کارشناسان داخلی، آینده بهتری را برای تمامی ایرانیان رقم بزند.
ایران دومین کشور دارنده ذخایر گاز طبیعی و چهارمین کشور دارنده ذخایر نفت خام در جهان است.
ایران با 60 نوع محصول معدنی متفاوت در بین کشورهای جهان در رتبه پانزدهم کشورهای دارای منابع معدنی غنی قرار گرفته است.
از دیگر مزیتهایی که اقتصاد ایران را نسبت به سایر اقتصادهای منطقه متمایز میسازد، موقعیت جغرافیایی آن است. ایران در مسیر تاریخی جاده ابریشم قرار گرفته که شرق آسیا را به اروپا متصل میسازد؛ به طوری که مسیر عبوری از ایران، از کوتاهترین مسیرهای اتصال کشورهای آسیای شرقی به اروپاست.
وجود کشورهای محصور در خشکی در همسایگی ایران (مانند افغانستان) که تنها راه دسترسی آنها به آبهای بینالمللی از طریق ایران میسر است، باعث شده تا ظرفیت ترانزیتی و کسب درآمد از طریق عبور کالاهای صادراتی و وارداتی کشورهای همسایه برای ایران ایجاد شود.
برخی کشورهای همسایه ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی دارای شرایط ویژهای هستند که میتواند شرایط مناسبی را به لحاظ صادرات ایران به این کشورها فراهم سازد. (رشدهای اقتصادی بالا در کشورهای همسایه و کشورهای آسیای میانه)
ایران به عنوان کشوری که روند صنعتی شدن را تقریباً پیش از تمامی کشورهای منطقه آغاز کرده، دارای تجربه انباشتهای در زمینه ایجاد سد، نیروگاه و خدمات پیمانکاری است که در حال حاضر کشورهای آسیای میانه به علت قرار گرفتن در فرآیند رشد، به چنین ظرفیتی احتیاج مبرم دارند.
ایران به لحاظ تنوع اقلیم آب و هوایی و اکوتوریستی در بین پنج کشور اول دنیا قرار گرفته و به لحاظ جاذبههای تاریخی و تعداد سایتهای میراث جهانی طبیعی ایران رتبه دهم را در جهان داراست.
موقعیت جغرافیایی ایران مزیتهای طبیعی بسیار مناسبی را برای تولید انرژیهای غیرفسیلی (بادی، خورشیدی، زمین گرمایی و ...) ایجاد کرده است.
ایران دارای نیروی کار جوان و تحصیلکرده است و در منطقه بزرگ اطراف خود، اولین کشوری است که اقدام به تاسیس دانشگاه کرده است.
اگر به فهرست ذکرشده، انسجام ملی و اعتماد عمومی به دولت پس از حماسه سیاسی مورد انتظار مقام معظم رهبری در انتخابات 24 خرداد را هم اضافه کنیم میتوانیم امیدوار باشیم که مجموعه پتانسیلها و قابلیتهای ایران و شرایط مساعد اجتماعی و سیاسی داخلی موجود، بهگونهای است که بتوان با تکیه بر هر یک از آنها، بر مشکلات غلبه کرده و بر مبنای آنها تصویر امیدوارکنندهای را از آینده ترسیم کرد.
5- تعهدات، توقعات و اقدامات صد روزه دولت
اینجانب با نگاه به ظرفیتهای فراوان کشور به تصویری روشن از آینده میرسم و از سوی دیگر با نگاه به مشکلات موجود، به دشواری راهی که در پیش رو داریم میاندیشم. بنده اقتصادی را تحویل گرفتهام که دو مشکل سنگین آن را از نفس انداخته است: رکود شدید و تورم شتابان. هرچند در مضیقه قرار گرفتن تولید و رکود اقتصادی ثمره تحریم است، اما شدت اثرگذاری تحریم بر تولید و تعمیق رکود، ریشه در سیاستگذاری دارد. از سوی دیگر، در خصوص تورم، انگشت اتهام متوجه سیاستگذار است. ابعاد گسترده و وقوع همزمان این دو پدیده شوم با این شدت در اقتصاد کشور منحصر به فرد است. در کنار دو مشکل پیشگفته امروز اقتصاد، چند میلیون جوان تحصیلکرده ایرانی نیز دیر یا زود روانه بازار کار شده و جویای فرصت شغلی مناسب خواهند بود؛ لذا اقتصاد باید هرچه زودتر به مسیر رشد اقتصادی غیرتورمی، برونگرا و اشتغالآفرین هدایت شود.
الف- راهکارهای اصلی خروج از شرایط رکودی
1- کاهش تحریمها
دولت اینجانب دو راهکار مرتبط ولی مستقل را برای خروج از شرایط رکودی در پیش گرفته است. به عنوان راهکار اول، کاهش فشار تحریم، ماموریتی است که به تیم دیپلماسی دولت یازدهم سپردهام که با تمام توش و توان در سطحی بسیار فراتر از ظرفیت متعارف دستگاه دیپلماسی کشور، شبانهروز به این مهم مشغول است. گزارشهایی که مردم عزیز ایران جسته و گریخته از رسانههای رسمی و غیررسمی درباره این تلاش عظیم میشنوند، بخش کوچکی از این جهاد عظیم است که قابل اطلاعرسانی عمومی است. ارزیابی اینجانب به عنوان فردی که طی سه دهه دیپلماسی کشور را از نزدیک رصد کرده، آن است که تلاش دو ماه گذشته در عرصه پیگیری منافع ملی در حوزه سیاست خارجی طی دوره بعد از پایان جنگ تحمیلی بینظیر است. رجای واثق دارم که بعد از رفع معذوریتهایی که اطلاعرسانی در خصوص دستاوردهای این تیم را امکانپذیر میکند، مردم شریف و فرهیخته ما در این ارزیابی با اینجانب همداستان خواهند بود. در همین مرحله مقدماتی از کار، دستیابی به توافق در مذاکرات اخیر دستاوردی بسیار ارزشمند تلقی میشود که از یک طرف حق دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای را برای کشورمان به رسمیت شناخته و از طرف دیگر فشار تحریمها را در روندی نزولی قرار داده است. برقرار شدن آرامش نسبی در نگاه نگران آحاد مردم و فعالان اقتصادی به آینده، که منجر به شکلگیری ثبات در بازار ارز و سایر داراییها شده را میتوان به عنوان نتیجه اولیه این شرایط قلمداد کرد.
2- اصلاح فضای کسب و کار
راهکار اساسی دوم ما برای رونقبخشی و ایجاد تحرک در اقتصاد، که ماهیتی زمانبرتر دارد ولی همزمان با راهکار دیپلماتیک دنبال میشود، اصلاح فضای کسب و کار برای توسعه فعالیت اقتصادی بخش خصوصی است. اعتراف میکنم که تولیدکنندگان وطندوست و سختکوش ما سالهای سختی را گذراندهاند. نگاه بسته و دولتی به اقتصاد را بلای تولید و کارآفرینی میدانم و معتقدم نامساعد بودن فضای اقتصاد کلان، مقررات سختگیرانه، انبوه مجوزهایی که تولیدکنندگان باید از نظام دیوانسالاری کشور اخذ کنند و سهم نامتوازن و غالب بانکها در تامین مالی از مشکلات تولیدند. بر همین اساس، ضمن آنکه تغییرات فوری دیوانسالاری امور تولید را در یک ماه اول شروع به کار دولت تصویب کردیم، از وزیر امور اقتصادی و دارایی خواستهام که با همکاری وزارتخانههای تولیدی، حداقل مجوزهایی را که کارآفرینان باید از دولت اخذ کنند تعیین کرده و تعهدات دیوانسالاری کشور برای رفع تنگناهای تولید را به ایشان اعلام کند. همچنین سهم بسیار ناچیز بازار سرمایه در تامین مالی تولید را با ارائه یک برنامه عملی زمانبندیشده، تا پایان سال آتی به سطح قابل قبولی برساند. تلاش پیگیر همکاران من در دولت آن بوده و هست که سرمایههای کوچک و بزرگ مالی شما مردم خوب، به جای آنکه صرف خرید داراییهای غیرمولد شود، به کمک راهاندازی چرخهای تولید بیاید و در ایجاد شغل برای فرزندان جوان شما به کار گرفته شود. از اینکه در راستای همین هدف، بازار داراییها به ثبات نسبی رسیده و بازار سرمایه شتاب گرفته خوشحالم. ما باید بتوانیم کانون همه افت و خیزها و نوسانات را از زندگی روزمره مردم به بازار سرمایه منتقل کرده و این بازار را به اهرمی برای تامین مالی بنگاههای بزرگ تبدیل کنیم تا از فشار بر روی بانکها کاسته شود. دستاوردهای این مرحله را پاس میدارم و برای برداشتن گامهای بعدی اقدام خواهم کرد.
ب- تعهدات دولت در میانمدت
به موازات این دو راهکار که با جدیت در حال پیگیری است، دولت تعهدات میانمدت دیگری نیز برای خود تعریف کرده است که اقدامات اولیه آن در صد روز ابتدایی دولت شروع شده است.
اجرای صحیح سیاستهای کلی اصل 44
تعهد دیگر اینجانب، اجرای درست، دقیق و کامل سیاستهای کلی اصل 44 ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری است. امروز یک اجماع کارشناسی وجود دارد مبنی بر اینکه اولاً سیاستهای ابلاغی فراهمآورنده فرصتی استثنایی برای اقتصاد کشور است و ثانیاً اینکه این سیاستها به درستی اجرا نشده و سهم بخش خصوصی واقعی از واگذاریهای انجامشده ناچیز بوده است. از وزارت امور اقتصادی و دارایی خواستهام برنامهای جامع برای بهبود شیوههای واگذاری و اصلاح نابسامانیهای ایجادشده تهیه کند. طرح سهام عدالت که 40 درصد از سهام بنگاههای دولتی را اسما به مردم واگذار کرده و عملاً در اختیار دولت قرار داده باید دگرگون شود.
در مقابل این تعهد، از تولیدکنندگان عزیز انتظار دارم با اعتماد به رویکرد تحرکآفرین دولت، رشد اقتصادی فراتر از سه درصد را با هدف تحقق حماسه اقتصادی مورد انتظار رهبر معظم انقلاب، بهرغم مشکلات بزرگ موجود برای سال آتی رقم بزنند. شتابدهی رشد پایدار اقتصادی برای دستیابی به محدوده فراتر از شش درصد، دیگر ماموریت این دولت است که تحقق آن برای سالهای بعد از 1394 برنامهریزی شده است.
حوزه پول و بانک
تعهد اینجانب در حوزه پولی و بانکی، ارائه یک برنامه زمانبندیشده برای کنترل تورم با هدف تداوم جدی کاهش آن است. برای نیل به این مهم، بانک مرکزی را موظف کردهام برنامه عملی کاهش تورم را ارائه دهد. رئیس کل بانک مرکزی در مقاطع سهماهه پیشرفت دستگاه تحت امر خود در کاهش مستمر تورم تا پایان سال آتی را گزارش خواهد داد. به علاوه از بانک مرکزی خواستهام با همکاری دستگاههای ذیربط، کاهش تورم مواد غذایی و اجاره مسکن را تسریع کند. تکلیف دیگر بانک مرکزی روانسازی بازار ارز و ارائه یک برنامه مرحلهبندی برای یکسانسازی نرخ تا پایان سال آتی است.
در مقابل این تعهدات، از مردم شریف توقع دارم پاسخ درخوری به برنامهای که بانک مرکزی برای جذب ارزهای نگهداریشده توسط برخی از خانوارها ارائه خواهد داد بدهند. تعهد دیگر بانک مرکزی، انضباطبخشی به نهادهای غیربانکی فعال در بازار پول است. دولت اینجانب، آشفتگی و بیانضباطی در بازارهای مالی را تحمل نمیکند. در همین جا از قوای محترم مقننه و قضائیه میخواهم که پشتیبان اقتدار بانک مرکزی برای مبادرت به برخی جراحیهای لازم در این عرصه باشند. از اعضای محترم شورای پول و اعتبار نیز میخواهم دست بانک مرکزی را در انتظامبخشی به بازار پول و اعتبار باز بگذارند.
احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی
نظام آمار و اطلاعات، نظام بهکارگیری کارشناسان درون دولت و نخبگان جامعه برای تصمیمسازی و نظام سیاستگذاری و نظارت در درون قوه مجریه در سالهای گذشته دچار تخریب جدی شده و همه محتاج بازسازی و مرمتاند. ماموریت معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی اینجانب، احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی برای راهبری این بازسازی است.
ثبات رفتار مالی دولت
از این معاونت خواستهام تا قاعدهای باثبات برای رفتار مالی دولت تهیه کند تا دولت از طریق بودجههای نوسانی، خود به عاملی در بیثباتی اقتصادی تبدیل نشود. رفتار دولت در حوزه مالی متاسفانه تفاوتی با کشاورزان دیمکار ندارد که هرگاه باران ببارد (قیمت نفت افزایش پیدا کند) اوضاع بر وفق مراد است و هرگاه خشکسالی شود (کاهش درآمدهای نفتی) از ارائه خدمات خبری نیست. از این سازمان همچنین خواستهام به تعهدات مالی دولت سر و سامان بدهد و بدهیهای دولت به پیمانکاران را در نزدیکترین زمان ممکن تسویه کند. ما بر رفتار باثبات و منضبط مالی دولت اصرار داریم.
تعیین تکلیف طرحهای عمرانی و نیمهتمام
تعیین تکلیف طرحهای عمرانی و نیمهتمام در اقصی نقاط کشور دیگر تعهد من به شماست. در حالی که به عنوان مثال هماکنون تنها از حدود 35 درصد آب پشت سدها بهرهبرداری میکنیم به جای افزایش بهرهبرداری از سدهای موجود همچنان سدهای جدید را کلنگ میزنیم. رئیسجمهور شما به جای شروع طرحهای عمرانی جدید طرحهای نیمهتمام را به اتمام خواهد رسانید. در مقابل این تعهد، توقع من از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی است که همانگونه که انتظار میرود، دست همکاری دولت را در سامان بخشیدن به طرحهای عمرانی بفشارند و دولت را یاری کنند.
برای آنکه شرط صداقت و امانت را با شما به جا بیاورم، تعهدات و توقعات خود را با شما در میان گذاشتم و این اطمینان را به ملت شریف ایران میدهم که دولت تدبیر و امید، با درک عمیق از ساز و کار ایجاد وضعیت کنونی، قدرت و توان برونرفت از مشکلات را داشته و آیندهای سرشار از امید و بهروزی را به ولینعمتان خود بشارت میدهد. گواه اینجانب بر این ادعا، تجربه گرانسنگ وزرا و بقیه اعضای کابینه است که تمام آبروی حرفهای خود را برای تحقق این خواسته به میدان آوردهاند.
ج- اطلاعرسانی در خصوص آینده طرحهای هدفمندسازی یارانهها و مسکن مهر
ما برای آنکه بتوانیم این کارهای بزرگ را انجام دهیم باید از دو مانع به جا مانده از قبل عبور کنیم. مانع اول، شکل موجود اجرای قانون هدفمندی یارانههاست. ما باید در سال جاری بر مشکل کسری بودجه یارانهها فائق آییم. تداوم وضع موجود قابل قبول نیست و «باید» اصلاح شود. ستاد هدفمندسازی یارانهها و کمیتههای زیرمجموعه آن، راهحلهای مختلفی را پیشنهاد کردهاند که در حال بررسی آنها هستیم. ما میخواهیم هدفمندسازی یارانهها بهگونهای اجرا شود که علاوه بر اصلاح قیمتها به تحقق هر چه بیشتر عدالت اجتماعی نیز نائل شود و در نتیجه میخواهیم با حداقل تبعات اجتماعی وضع موجود را اصلاح کنیم. مردم ما مطمئن باشند تا زمانی که هر تغییری اعمال شود یارانهها به شیوه موجود پرداخت خواهد شد و هر تغییری در نظر گرفته شود بهطور مجزا و قبل از اجرا توضیحات لازم داده خواهد شد. ما البته مراحل بعدی هدفمندسازی یارانهها را به شیوهای متفاوت طراحی کرده و با حداقل عوارض جانبی آن را اجرا خواهیم کرد. مشکل دوم که به عنوان تبعات تصمیمات قبلی با آن مواجه هستیم مسکن مهر است. مسکن مهر جدای از نارساییهای فنی و اجتماعی آن، از نظر احداث مسکن انبوه بدون در نظر گرفتن محل تامین منابع زیرساختها و خدمات عمومی و مشکلات مربوط به مکانیابی و مسائل بلندمدت مالکیتی، تاثیر قابل توجهی در سطح اقتصاد کلان از نظر ایجاد تورم داشته است. تامین منابع این طرح در حدود 50 هزار میلیارد تومان به عهده بانک مرکزی (به معنی چاپ پول) گذاشته شده بوده که در حدود 43 هزار میلیارد تومان آن تاکنون پرداخت شده است. این به معنی آن است که 43 درصد از پایه پولی موجود در نتیجه مسکن مهر ایجاد شده است. از آنجا که عزم ما در کاهش تورم جدی است باید به دنبال شیوههایی بگردیم که ضمن ایفای تعهدات دولت به مردمی که نقشی در این تصمیم غلط نداشتهاند و برنامه زندگی خود را بر این اساس تنظیم کردهاند، مسیر این تصمیم نادرست اصلاح شود. برنامه دولت آن است که تا پایان آذر تکلیف این دو طرح مشکلآفرین قطعی شود.
د- اقدامات فوری صد روزه
مسلماً برای تحقق تعهدات و اهداف ذکر شده لازم بوده طی صد روز ابتدایی دولت برخی اقدامات کلیدی انجام شود. بخش مهمی از اقدامات صد روز ابتدایی دولت به ترمیم و اصلاح فرآیندهای مخدوششده تصمیمسازی در وزارتخانهها و معاونتهای ریاستجمهوری اختصاص یافته است. از جمله اصلیترین مسائل درون دولت در شروع کار، گسست ایجادشده در ارتباط با نخبگان و کارشناسان بخشهای مختلف، منحل یا مختل شدن فرآیندهای تصمیمگیری در شوراهای عالی سازمانها و وزارتخانهها و وجود پارهای از مصوبات غیرکارشناسی و مغایر قانون بوده است؛ لذا احیای شوراهای عالی تصمیمگیری مانند شورایعالی حفاظت از محیط زیست، شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی، شورای اقتصاد، شورای عالی ورزش و ...، برگزاری جلسات هماندیشی با نخبگان و کارشناسان برای دریافت راهحلهای مناسب در خصوص مسائل فوری کشور (مانند مساله دریاچه ارومیه و مسائل حوزه فرهنگ) و انتخاب مدیران شایسته و توانمند که بتوانند منجر به عملی شدن تعهدات و وعدههای دولت شوند، اولین گامهای دولت در صد روز گذشته بوده است.
در کنار احیای و اصلاح فرآیندهای تصمیمسازی در سطوح بالای دولت و شناسایی نارساییها و مطالعه وضع موجود کنونی که گزارش آن را خدمت شما دادم، دولت اقدامات عینی و عملی خود را نیز در دو سطح اجرایی کرده است. سطح اول مربوط به اقدامات فوری در خصوص مشکلاتی بوده که تداوم آنها منجر به بروز بحرانهایی در برخی بخشها میشد. از جمله این اقدامات فوری در صد روز گذشته میتوان به:
اولویتدهی به تخصیص منابع ریالی و ارزی مرتبط با کالاهای اساسی و دارو برای کاهش آسیبهای تحریمهای ظالمانه
ایجاد سهولت در رویههای گشایش اعتبار بخشهای صنعتی و کاهش پیشدریافت گشایش اعتبار اسنادی از 130 درصد به حداکثر 30 درصد و رفع مشکلات گمرکی ترخیص کالا برای حل سریع موانع تحرک صنعت و تجارت
افزایش قیمتهای تضمینی خرید از کشاورزان برای ایجاد جاذبه بیشتر برای زارعین و حمایت از تولید کالاهای اساسی کشاورزی اشاره کرد.
در سطح دوم مسائل فوریای قرار دارند که حل آنها نیازمند کار کارشناسی بیشتری است. تاکید دولت در این امور عدم اتخاذ تصمیمات هیجانی و بعضاً غیرکارشناسی است. توالی اقدامات در این زمینهها به گونهای طراحی شده که شرایط برای اقدامات پایهایتر و اصلاحات اساسی بلندمدت اشارهشده فراهم شود.
بازار ارز
با توجه به هدف نهایی دولت در یکسانسازی نرخ ارز، برای حصول به موفقیت در این کار مهم و اجتناب از بروز نوسانات بزرگ در بازار ارز بررسیهای کارشناسی لازم به عنوان پیشنیاز اولیه شکل گرفته است. مدیریت تقاضای ارز در داخل و تلاشهای دیپلماتیک در جهت بهبود فضای بینالمللی در خارج سبب شد نرخ ارز با طی روندی نزولی به حدود 3000 تومان در مهرماه تنزل یابد و دامنه نوسانات آن نیز محدود شود. تداوم چنین وضعیتی میتواند نویدبخش ثبات اقتصادی و رونق تولید داخلی باشد.
بودجه
دولت در حالی شروع به کار کرد که بخش قابل توجهی از درآمدهای پیشبینیشده در بودجه سال جاری قابل تحقق نبود و در صورت اجرای آن با کسری بودجهای بیش از 70 هزار میلیارد تومان مواجه میشد؛ لذا دولت به عنوان یک اولویت اجرایی و برای ایجاد انضباط مالی و کنترل تورم، اقدام به ارائه اصلاح بودجه سال 1392 به مجلس محترم شورای اسلامی برای کاهش سقف مصارف بودجه از 210 هزار میلیارد تومان دولت تا 171 هزار میلیارد تومان و اختصاص شش درصد از سهم صندوق توسعه ملی (7/2 میلیارد دلار) به بودجه سال 1392 جهت تقویت تولید داخلی و افزایش توان وامدهی بانکها و تسریع در اجرای طرحهای عمرانی کرد.
کاهش رشد نقدینگی و قیمتها
نرخ رشد نقدینگی در ششماهه منتهی به شهریورماه سال جاری 8/2 در واحد درصد در مقایسه با دوره زمانی مشابه سال قبل کاهش یافت. متعاقب کنترل رشد نقدینگی، نرخ تورم ماهیانه نیز از 2/2 درصد متوسط پنج ماه اول سال جاری به 2/1 درصد در مهرماه کاهش یافته است. ثبات در بازار ارز و داراییها (سکه و طلا) در کنار خوشبینی فعالیت اقتصادی نسبت به سیاستهای اقتصادی و خارجی دولت منجر شد رشد بازار سرمایه در سال جاری تداوم یابد و شاخص کل بورس از اوایل مردادماه تاکنون رشد حدود 40درصدی را تجربه کرده است.
بخش نفت
در نهایت با توجه به رویکرد بلندمدت دولت در جهت ثبات درآمدهای ارزی کشور و تقویت صندوق توسعه ملی به عنوان ابزاری مناسب برای تامین منابع مالی پروژههای عمرانی کشور، طی صد روز گذشته اقدامات موثری برای افزایش تولید نفت و گاز و در نتیجه افزایش منابع ارزی کشور انجام شده است. اولویتبندی اتمام طرحهای گازی نیمهتمام به ویژه فازهای پارس جنوبی و بازنگری در قراردادهای نفتی با هدف جذب فناوری و سرمایه از اهم این اقدامات است. همچنین برای ترمیم بازارهای صادراتی از دسترفته نفت، اقدام به ایجاد شورای سیاستگذاری و بازاریابی فروش در جهت خنثیسازی تحریمهای بینالمللی شده است.
آنچه از اقدامات صد روزه توسط بنده بیان شد در واقع خلاصهای از اهم اقدامات انجامشده توسط دولت بود و گزارش جزییات اقدامات وزرا و معاونتهای رئیسجمهور طی صد روز گذشته به صورت مکتوب و در سخنرانیها به سمع و نظر مردم خواهد رسید.
سخن آخر
مردم عزیز، آنچه را که به عنوان نگاه به آینده مطرح کردم حاوی تعهدات بنده و دولتم به شما و توقعات من از شما بود. من بر عهدم با شما استوارم. تلاش من و همکارانم، با معیارهای صداقت، شفافیت، تلاش و عقل و علم راه خود را در پیش گرفته است. اما در این چارچوب ما نیازمند تلاشهای شما خواهیم بود. ما به جامعهای پرتلاش نیاز داریم. دست کارآفرینان را میفشارم و با تواضع، خود را در خدمت آنان میدانم تا برای جوانان این مرز و بوم شغل پایدار همراه با درآمد ایجاد کنند. من تنها در صورتی شب با آرامش سر بر بالین خواهم گذاشت که زردی و بیرنگی ناشی از فقر چهره کودکان محروممان در هر کجای این سرزمین، جای خود را به سرخی گونههایشان داده باشد. خدای متعال را برای فرصت بینظیری که برای ایفای نقش موثر در زندگی مردم به بنده و همکارانم عطا کرده، خاضعانه شکر میکنم و از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برای استواری و پایمردی خود و همکارانم در حل مشکلات مدد میطلبم.
پینوشت:
1- میزان اشتغال سالانه در فاصله سالهای 1390-1385 برابر 14200 نفر بوده که با اضافه شدن اشتغال اعلامشده از سوی مرکز آمار برای سال 1391 این عدد به 81 هزار نفر رسیده است.
دولت، بنا به تعریف، نهادی است در خدمت مردم و اصل وجودی و درجه اهمیت آن، با میزان تاثیر بر زندگی مردم و ارتقای کیفیت زندگی آنان، مورد سنجش و ارزیابی قرار میگیرد. هر آنچه دولت در فعالیتهای خود انجام میدهد دارای اثر مستقیم و غیرمستقیم بر زندگی آحاد مردم است؛ لذا ضروری است رئیسجمهور به عنوان بالاترین مقام اجرایی کشور، بهطور مستمر و در فواصل زمانی مناسب، مردم را در جریان فعالیتهای خود قرار دهد. بدیهی است با توجه به حجم و تنوع بسیار زیاد فعالیتهای دولت، گزارش بنده محدود به مهمترین موارد است و سایر مقامات دولتی گزارشهای مربوط به خود را ارائه خواهند داد.
از آنجا که از زمان شروع به کار دولت، این اولین گزارش جامع بنده به مردم است، لازم میدانم قبل از ورود به بحث اصلی، در درجه اول به تشریح اهدافی که از ارائه این گزارش دنبال میکنم، بپردازم و پس از آن، یک نکته مقدماتی مهم را نیز ذکر کنم.
بنده چهار هدف مشخص را از اولین گزارش خود دنبال میکنم.
اول، مایلم در مورد اینکه دولت مسوولانه کار میکند و جدیت در حل مشکلات دارد و در اصطلاح، اینکه دولت خوب کار میکند، به جامعه احساس آرامش بدهم. دوم، به جامعه این اطمینان را بدهم که این دولت توان حل مسائل را دارد، آنها را درست اولویتبندی میکند و شیوه مناسبی را برای حل مسائل به کار میگیرد. میخواهم اطمینان بدهم که دولت نه فقط خوب کار میکند، بلکه کار را هم خوب انجام میدهد. هدف سوم و مهم من آن است که با مردم به تحلیلها و پیشفرضهای مشترک دست پیدا کنم. مردم ما معمولاً راجع به مسائل مختلف کشور و چرایی آنها تحلیل دارند و همه روزه در اتوبوس، تاکسی، محل کار و محافل خانوادگی و دوستانه، راجع به اوضاع و احوال با یکدیگر گفتوگو میکنند. دولت میتواند با ارائه اطلاعات صحیح و بهنگام به جامعه باعث تصمیمگیری منطقیتر مردم شود و از این طریق به حل مسائل کلان کشور کمک کند. هدف چهارم من از ارائه این گزارش، مشارکتطلبی نخبگان و اصحاب فکر و اندیشه و قلم است تا از طریق نقد نگاه و رویکرد دولت، رفتار ما را تصحیح کنند تا در این فرآیند، حلقه ارتباطی میان دولت و نخبگان جامعه، که در سالهای اخیر گسستی غیرقابل قبول پیدا کرده، مجدداً شکل بگیرد و مسیر رشد متقابل را هموار سازد.
پیش از ورود به گزارش، ذکر یک نکته مقدماتی را نیز ضروری میدانم. بنده برای آنکه بتوانم مسیر آینده را از نگاه دولت ترسیم کنم، ناچار خواهم بود از تبیین وضع موجود و یا به عبارت دقیقتر، از تحلیل وضعیتی شروع کنم که دولت کار خود را آغاز کرده است. من در این تحلیل، صریح و دقیق خواهم بود و به ویژه از آنجا که میخواهم بر «راهحلها» متمرکز شوم، به ناچار توجه خاص خود را بر «مشکلات» معطوف خواهم کرد. همانطور که یک پزشک، در مواجهه با بیمار، منحصراً بر مشکل اصلی او متمرکز میشود و به سایر حوزههایی که او در آنها از سلامتی برخوردار است نمیپردازد، من هم عمدتاً مشکلات را مورد توجه قرار میدهم.
در اینجا در بیان صریح و دقیق مشکلات، دو ملاحظه مطرح میشود.
ملاحظه اول آن است که کشور ما در مقطع حاضر، تحت تحریمهای سنگین اقتصادی از جانب برخی از کشورهای خارجی است و ممکن است این تلقی وجود داشته باشد که بیان مشکلات به معنی پذیرش اثربخشی تحریمهاست و لذا منجر به کاهش قدرت چانهزنی در مذاکرات هستهای شود. در این زمینه، لازم است توضیح دهم چنین نیست. زیرا جدای از اطلاعات محرمانه که بیان آنها به مصلحت نیست، ذکر آمار و اطلاعات دقیق، اولاً از گسترش شایعات جلوگیری میکند، ثانیاً باعث تقویت اعتماد به دولت میشود که انسجام ملی را در پی دارد و از طریق بهرهگیری از همراهی مردم با دولت و سرمایه اجتماعی که در انتخابات ریاستجمهوری متجلی شده، به عملکرد بهتر اقتصاد کمک میکند. به علاوه، مردم حداقل در عرصه اقتصاد، وضعیت را در زندگی جاری خود لمس میکنند و انتظار دارند در بیان مسوولان، نشانههای درک واقعیتها را مشاهده کنند. این دولت با شعار راستگویی وارد عرصه خدمترسانی شده و خود را ملزم میداند که مردم را در جریان وضعیت کشور آنگونه که هست قرار دهد. از طرف دیگر در دنیای امروز هیچ کشوری نمیتواند مشکلات داخلی خود را از دید دیگران پنهان نگه دارد. امروز همه جهانیان میدانند که کشوری مثل یونان با چه مسائلی مواجه است. همه میدانند اقتصاد آمریکا چه مشکلاتی دارد و اختلافات میان کنگره و دولت چه بحرانهایی را برای این کشور ایجاد کرده بود. اما در ارتباط با مذاکرات، اساساً رویکرد ما این نیست که اثرات تحریم را انکار کرده و از این طریق، کشورهای تحریمکننده را به اتخاذ اقدامات سختگیرانهتر تشویق کنیم. ما میگوییم تحریمها، نیازهای حیاتی و اساسی مردم، مانند دارو، تجهیزات پزشکی، کالاهای اساسی و غذایی و سایر نیازهای اولیه را نشانه گرفته و فاجعهساز و غیرانسانی و خلاف چارچوبهای حقوق بشری است. ما میگوییم تحریمها و شیوههای به کار گرفته شده، حتماً یک بازی باخت-باخت است. کشورهای تحریمکننده، در عمق جامعه ما، مشکل میکارند و نفرت درو میکنند. ما این پیشفرض قطعی را هم میدانیم که مردم، مسلماً به هیچ تصمیمگیرندهای اجازه نمیدهند که به خدشهدار شدن غرور ملی آنها رضایت دهد. نهتنها تجربه ما، بلکه تجربیات مشابه تاریخی هم نشان داده که وارد آوردن فشارهای اقتصادی، معمولاً اثر عکس داشته است. ما همانطور که در عمل هم نشان دادهایم، به کشورهای تحریمکننده اعلام کردهایم که تنها راهحل، مذاکره سازنده و زماندار است. از طرف دیگر، هرچند تحریمها فشار سنگینی را به کشور وارد میکند اما بنده به هیچ وجه اعتقاد ندارم که عنصر «مسلط» در به وجود آوردن شرایط نابسامان اقتصادی موجود، تحریمهاست. همانطور که در ادامه توضیح خواهم داد، ما اگر تحریمها را هم نمیداشتیم با مسائل بزرگ اقتصادی مواجه میشدیم و هماینک هم، اگر تحریمها برداشته شود اما سیاستها اصلاح نشود، برخی از مسائل همچنان پابرجا خواهد بود. البته همانطور که میدانید ما در جهت ایفای رسالت خود و بهبود اوضاع کشور رفع تحریمها را با جدیت دنبال کرده و در همین مدت کوتاه هم به نتایج رضایتبخشی دست یافتهایم. اما با جدیتی بسیار بیشتر، به اصلاح امور داخلی میپردازیم و در رفع موانع ناشی از سوءتدبیر داخلی مصمم هستیم.
ملاحظه دوم آن است که بنده در ترسیم مسیر آینده دولت، «ناگزیر» از پرداختن به گذشته خواهم بود. پرداختن به گذشته میتواند با یکی از دو رویکرد متفاوت صورت گیرد. رویکرد اول آنکه دولت با بیان مشکلات به ارث رسیده، از مسوولیت خود در بهبود امور و رفع مشکلات سر باز زند و تقصیرات را متوجه گذشتگان بداند. اما در رویکرد دوم، با نگاهی مسوولانه و امیدوارانه و در جهت رفع مشکلات، به آسیبشناسی آنها پرداخته و از موضع ارائه راهحل، گذشته و وضع موجود را مورد بررسی نقادانه قرار دهد. موضع بنده، رویکرد دوم است. همچنین فکر میکنم، بسیار ضروری است نوع رویکرد و نتایج عملکردی دولتهای گذشته و به ویژه دولت قبل، در عرصههای مختلف، در دانشگاهها، مطبوعات، صدا و سیما و غیره، از جهت یادگیری و جمعبندی تجربی در مورد نگرشهای مختلف به اداره کشور، با دعوت از مسوولان قبلی و صاحبنظران به بحث گذاشته شود.
شناخت وضعیت موجود در بدو تشکیل دولت بنده و علتهای آن، از این جهت اهمیت دارد که بر اساس نظرات
دولت مسوولانه کار میکند و جدیت در حل مشکلات دارد. به جامعه این اطمینان را میدهم که این دولت توان حل مسائل را دارد. میخواهم با مردم به تحلیلها و پیشفرضهای مشترک دست پیدا کنم. بایدحلقه ارتباطی میان دولت و نخبگان جامعه، که در سالهای اخیر گسستی غیرقابل قبول پیدا کرده، مجدداً شکل بگیرد.
کارشناسی، به استثنای دو سال اول پس از پیروزی انقلاب اسلامی که به اقتضای شرایط طبیعی آن دوران، به عنوان سالهای بسیار نامطلوب در عملکرد اقتصاد کشور محسوب میشوند، مقطع حاضر، «بدترین» وضعیت اقتصادی از نظر رکود همراه با تورم، در کل تاریخ ثبتشده بیش از 50 سال عملکرد گذشته کشور است.در این مسیر ناهموار به شما مردم عزیز اطمینان میدهم که دولت تدبیر و امید، زمان را تلف نخواهد کرد و هیچ ظرفیت انسانی و مدیریتی قابل استفادهای را رها نخواهد کرد. کار ما بسیار دشوار، اما عزم ما نیز در رفع مشکلات استوار است و توان انسانی و مدیریتی خوبی را برای این کار تجهیز کردهایم. از طرف دیگر، نگاه ما به انجام وظایفمان، اینگونه نیست که دولتی فعال و مردمی تماشاچی بخواهیم. ما زمانی خود را مفید و موثر میدانیم که مردم را در عرصههای مختلف فعال و موثر ببینیم و نقش اصلی خود را در راهاندازی این حرکت تعریف کنیم. معتقدم شرط لازم همراهی مردم با دولت، صداقت دولتمردان در بیان مشکلات ملموس و واقعی آنان است و به همین دلیل بنده مشابه این گزارش، در هر مقطع مشکلات حلشده را در کنار مشکلاتی که باقیمانده برای شما مردم عزیز توضیح خواهم داد.
2- چه تحویل گرفتهایم و از کجا شروع کردهایم؟
دولت به عنوان اولین اقدام، به موازات استقرار مدیران جدید، به شناسایی وضعیت موجود کشور و آسیبشناسی دقیق شرایط پرداخت. لازم بود مهمترین مسائلی را که باید به حل آنها اهتمام ورزیم با دقت کافی فهرست کرده و آنها را بر حسب درجه اولویت، مانند میزان تاثیر بر زندگی مردم و سرعت به نتیجه رسیدن مرتب کنیم. برخی مسائل هستند که بسیار مهماند اما دیر به نتیجه میرسند و برخی مسائل هستند که از اهمیت کمتر برخوردارند اما نتیجه آنها را در زندگی مردم میتوان با سرعت مشاهده کرد و برخی مسائل هستند که مانند بیماریهای پنهان، در آینده سر باز میکنند. بر این اساس موفق شدیم تا فوریترین و مهمترین مسائل روز و مهمترین مسائل آینده را شناسایی کرده و ریشهها و راهحلها را به دست آوریم.
مهمترین مسائل اقتصادی پیشروی دولت
1- اشتغال و بیکاری
از نظر درجه اهمیت، این دولت مهمترین مساله کشور در سالهای نزدیک آینده را بیکاری جوانان و به ویژه جوانان تحصیلکرده میداند. طی دوره 1384 تا 1391 حدود هفت میلیون نفر به جمعیت در سن کار اضافه شده (بهطور متوسط سالی یک میلیون نفر) که از این تعداد بیش از شش میلیون نفر هنوز به بازار کار وارد نشده و افراد مشغول به تحصیل در مقطع آموزش عالی نیز به رقم بیسابقه 5/4میلیون نزدیک شده است. بخش قابل توجهی از این تعداد که قاعدتاً باید طی سالهای گذشته به بازار کار وارد میشدند، مسلماً در جستوجوی شغل به بازار کار وارد خواهند شد. این در حالی است که بر اساس آمارهای موجود طی سالهای 1384 تا 1391 بهطور متوسط در هر سال 81 هزار نفر به شاغلان کشور افزوده شده1 و نرخ بیکاری جوانان در پایان سال 1391، 5/24درصد و نرخ بیکاری زنان جوان بیش از 38 درصد بوده است. اقتصاد ما باید آنچنان خود را تجهیز کند که نه تنها برای کسانی که طبق روال طبیعی سنی وارد بازار کار خواهند شد، بلکه برای انبوه جوانانی که طی سالهای گذشته به جای بازار کار وارد آموزش عالی شدهاند هم کار پیدا کند. عدم توجه به مساله ایجاد شغل درآمدزا و بروز بحران بیکاری در پی آن میتواند عواقب اجتماعی جدی از جمله افزایش طلاق، جرم و اعتیاد و بحرانهای خانوادگی و فقر را در پی داشته باشد.
2- رکود همراه با تورم
دغدغه افزایش بیکاری سالهای آینده آنگاه جدیتر میشود که به وضعیت اقتصاد کشور طی سالهای 1391 و 1392 توجه عمیقتری بکنیم. نقطه شروع به کار این دولت، شرایط رکود تورمی بسیار جدی بوده است. سال 1391 از نظر شدت افت تولید، بعد از سال 1365 از ابتدای دهه 1360 دارای دومین رکورد است. از حیث شدت تورم نیز سال 1392 بعد از سال 1374 دومین مقام را داراست. به جز دو سال اول حین و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، بدترین سال از نظر شدت رکود، سال 1365 با رشد اقتصادی منفی 1/9 در اوج جنگ تحمیلی بوده است. اما در این سال تورم حدوداً 23درصدی داشتهایم. در سال 1374 نیز با اینکه تورم 49درصدی داشتهایم اما رشد اقتصادی نزدیک به سه درصد بوده است؛ لذا بروز همزمان رکود و تورم طی دو سال متوالی در ابعادی که اقتصاد ایران در شرایط کنونی با آن روبهروست در تاریخ اقتصاد کشور بینظیر و منحصربهفرد است. بنابراین رکود اقتصادی همراه با تورم، بزرگترین مشکل «کنونی» و بیکاری پنهان جوانان تحصیلکرده، مهمترین معضل «آتی» این اقتصاد است.
درک این نکته که چه علل و عواملی چنین عملکرد تاسفبار و غیرقابل دفاعی را برای اقتصاد کشور رقم زدند مسیر خروج از این شرایط را هم مشخص میکند. مردم ما طی دو، سه سال گذشته با طیف متفاوتی از تحلیلها در مورد ریشههای شرایط نابسامان اقتصادی از نظر میزان اثرگذاری سیاستهای داخلی و میزان اثرگذاری تحریمها مواجه بودهاند. در مورد آثار تحریم بر اقتصاد کشور نیز از بیاثر خواندن کامل تا منتسب کردن همه مسائل موجود به تحریم را شنیدهاند. برای دریافتن اینکه در شرایط رکود تورمی فعلی اقتصاد ایران، سیاستهای داخلی و تحریمها چه نقشی داشتهاند، ابتدا به تشریح شرایط رکودی و علل بروز آن در اقتصاد کشور میپردازم و برای این منظور گزارشی از وضعیت کلی سه بخش مهم اقتصاد کشور یعنی بخشهای نفت و گاز، کشاورزی و صنعت ارائه میکنم. سپس شرایط تورمی کشور و علل آن را تشریح میکنم.
رکود و علل آن مسائل بخش نفت و گاز
همانطور که میدانیم، طی دهههای گذشته، یکی از موتورهای اصلی تحرک اقتصاد کشور بخش نفت بوده که در سالهای اخیر با مشکلات فراوانی مواجه شده است. تولید نفت خام از سال1380 تا سال 1384 با روندی افزایشی از حدود 5/3میلیون بشکه در سال 1380 به بیش از چهار میلیون و صد هزار بشکه در روز در سال 1384رسید. ولی از سال 1384 کاهش سرمایهگذاری در اکتشاف و تولید نفت باعث شد تولید روندی نزولی پیدا کند. صادرات نفت نیز به دلیل افزایش تحریمها با محدودیتهای زیادی مواجه شد؛ لذا یکی از اولویتهای مهم کنونی دولت بازگرداندن تولید و صادرات نفت به ارقام سالهای قبل از 1384 است. متاسفانه طی چهار سال گذشته بهرغم نیاز جدی کشور به انرژی و اولویت بسیار بالای بهرهبرداری از میادین مشترک هیچ یک از میدانهای گازی جدید به بهرهبرداری کامل نرسیدهاند و در حال حاضر کشوری که از نظر حجم ذخائر گازی در مرتبه دوم جهانی قرار دارد، برای تامین انرژی داخلی خود نزدیک به40 میلیارد مترمکعب کسری دارد. از طرفی روابط مالی شرکت ملی پالایش و پخش و شرکت ملی گاز با خزانه و سازمان هدفمندی یارانهها شفاف نبوده و برداشت از حساب این شرکتها برای اجرای طرح هدفمندی یارانهها، این شرکتها را با موانعی در تامین منابع مواجه کرده است. در چنین شرایطی کنار گذاشتن نیروهای باسابقه و متخصص بخش نفت و حذف پیمانکاران بخش خصوصی، حل مشکلات این بخش را هم پیچیدهتر کرده است. علاوه بر این، اعمال تحریمها منجر به عدم دریافت بخش قابل توجهی از درآمد حاصل از فروش نفت خام طی دو سال گذشته و کاهش سرمایهگذاریهای خارجی شده است.
مسائل بخش کشاورزی
در بخش کشاورزی که به لحاظ ماهیت فعالیت، همواره از سیاستهای حمایتی دولت برخوردار بوده سوءمدیریت دولت میتواند اثرات مخرب زیادی در این بخش داشته باشد. طی سالهای 1379 تا 1384 بهطور متوسط سالی یک میلیون تن به خرید تضمینی گندم افزوده و حدود یک میلیون تن از میزان واردات کاسته شده بود و این مسیر رو به جلو باعث شد در سال 1383 در تولید گندم به خودکفایی برسیم. در این دوره خرید تضمینی از 5/5 میلیون تن در سال 1380 به بیش از 11 میلیون تن در سال 1384 و واردات گندم از 8/6 میلیون تن در سال 1379 به 105 هزار تن در سال 1383 رسید.
ولی طی دوره 1384 تا 1391 این مسیر تغییر کرد و بهطور متوسط سالی یک میلیون تن از خرید تضمینی گندم کاهش و حدود یک میلیون تن به میزان واردات افزوده شد. میزان خرید تضمینی گندم از 4/11 میلیون تن در سال 84 به 2/2 میلیون تن در سال 1391 کاهش پیدا کرد و در همین دوره واردات گندم از 105 هزار تن در سال 84 به حدود 8/6 میلیون تن در سال 91 افزایش یافت و پیشبینی میشود واردات گندم در سال 1392 بالغ بر 2/7 میلیون تن باشد. واردات محصولات کشاورزی نیز طی سالهای 84 تا 91، از 3/3 میلیارد دلار در سال 1384 به 3/14میلیارد دلار در سال 91 رسیده که به معنی افزایشی چهار برابری است. تفاوت صادرات و واردات بخش کشاورزی و مواد غذایی کشور طی دوره 1384 تا 1391 از منفی یک میلیارد دلار در سال 84 هشت برابر شده و به منفی هشت میلیارد دلار در سال 1391 رسیده است.
مسائل بخش صنعت
بخش صنعت کشور از سال 1390 به دلیل پدیدار شدن آثار اجرای مرحله اول هدفمندی یارانهها در کنار تشدید تحریمها و بروز مشکلات برای تامین ارز واردات کالاهای واسطهای و سرمایهای بسیار تحت تاثیر قرار گرفته است. نتیجه موانع مذکور باعث شده رشد سرمایهگذاری در سال 1391 به منفی 9/21 درصد کاهش یافته و رشد بخش صنعت نیز به منفی 9/9 درصد برسد.
وابستهتر شدن صنعت به واردات طی سالهای منتهی به 1390 باعث شد صنعت ما در مقابل تحریمها بسیار آسیبپذیر شود. به عنوان مثال موانع ورود کالاهای واسطهای سبب کاهش شدید تولید خودرو و صادرات صنعتی در پنجماهه اول امسال شد. از طرفی نحوه اجرای قانون هدفمندسازی یارانهها و معطوف شدن توجه اصلی در این طرح به سهم پرداختی خانوارها، به تولید و بهطور خاص صنایع صدمه جدی وارد کرد.
مساله تامین مالی فعالیتهای اقتصادی و نظام چندنرخی و بیثباتی بازار ارز در کنار تورم بالا و ورود دولت در عرصه قیمتگذاری از دیگر موانع پیشروی صنعت کشور در سالهای اخیر بودهاند. علاوه بر این، واگذاریهای بدون مطالعه بنگاههای صنعتی و اجرای طرحهایی مانند سهام عدالت منجر به تسلط نهادهای عمومی غیردولتی و بخش شبهخصوصی بر این بنگاهها شد که در نتیجه آن رقابتپذیری و محیط کسب و کار بیش از پیش با مشکل مواجه شد.
آسیبپذیر شدن اقتصاد داخلی در مقابل تحریمها
باید توجه داشت که اوضاع نابسامان توضیح دادهشده در سه بخش مهم اقتصادی کشور، در شرایطی به وجود آمده که طی سالهای اخیر اقتصاد ایران از نعمت رشد زیاد درآمدهای ارزی بهرهمند بوده است. در طول تاریخ اقتصادی کشور، در دو مقطع 1356-1352 و 1390-1383، اقتصاد ایران از نعمت افزایش درآمدهای ارزی سرشار برخوردار شده که در هر دو دوره هم، از آزمون این وفور ناموفق بیرون آمده و بخش اصلی درآمد تنها صرف افزایش شدید واردات شده و به تولید و اشتغال ضربه وارد کرده است. واردات کالایی ایران طی سالهای 1383 تا 1389 در حدود دو برابر شده و از 38 میلیارد دلار سال 83 به 75 میلیارد دلار واردات سال 1389 رسیده است. در واقع دو مسیر واگرا از سال 84 تا 91 در عرصه اقتصاد داخلی و سیاست خارجی کشور پیگیری شده است. از یک سو، در سیاست خارجی رویکرد تهاجمی اتخاذ شد و موضوعاتی که به جز ایجاد هیجان و تنش در روابط خارجی هیچ دستاوردی نداشت، مطرح شد. از سوی دیگر در عرصه اقتصاد داخلی، وابسته کردن تولید و مصرف به واردات و کنترل قیمت کالاهای مصرفی به کمک واردات و ارز ارزان در دستور کار قرار گرفت. درست در زمانی که هر روز موضوع تنشزای جدیدی در عرصه روابط بینالملل از طرف ما مطرح میشد، میزان واردات کشور با اتکا به درآمدهای نفتی افزایشهای جهشی پیدا میکرد.
در نتیجه رونق درآمدهای نفتی منجر به وابستگی بیشتر سبد خانوار ایرانی به کالاهای خارجی شده است (افزایش واردات در صورتی که از محل افزایش صادرات تامین شود مشکلی ندارد ولی افزایش واردات دوره اخیر از محل افزایش درآمدهای نفتی حاصل شده است). نکته مهم تمایز میاندوره اخیر افزایش درآمدهای نفتی در مقایسه با دوره اول وفور آن است که در دوره اخیر، وابستگی اقتصاد به واردات بدون توجه به مسائل بینالمللی و تعارض با غرب صورت گرفت. در نتیجه با ایجاد محدودیت برای درآمدهای ارزی در اثر تحریمها، نرخ ارز افزایش و واردات در سالهای 1391 و به خصوص ابتدای 1392 دچار کاهش شد و از این نظر، رفاه خانوارهای ایرانی که تحت تاثیر واردات زیاد قرار داشت دچار افت شدیدی شد. ارزش پول کشور، از اواخر سال 1390 تا اوایل سال 1392 نزدیک به یکسوم کاهش پیدا کرد. نوسانات شدید نرخ ارز نیز با ایجاد فضای بیثبات در اقتصاد منجر به بروز اختلال در تعهدات بانکها و اخلال در تجارت خارجی شد. در سال 1391 درآمدهای حاصل از فروش نفت تقریباً نصف شده و واردات نیز در حدود 10 میلیارد دلار کاهش یافته است (کاهش 15درصدی). در هفتماهه ابتدای سال 1392 نیز واردات کالا 25 درصد نسبت به هفتماهه سال 1391 کاهش یافته است. در نتیجه افزایش واردات طی سالهای قبل نه شغلی ایجاد کرد و نه منجر به رشدهای اقتصادی بالا شد و بالعکس اقتصاد ایران را دچار رشدهای آسیبپذیر کرد که حاصل آن رشد منفی بالای سال 1391 بود.
در شرایطی که تنگ شدن حلقههای تحریم بر بدنه نظام بانکی و صنعت نفت کشور از مدتها قبل قابل پیشبینی بود، افزایش مستمر واردات ارزانقیمت و هضم شدن تولید داخلی در درون اقتصاد بینالملل با اتکای به ذخایر بانک مرکزی و درآمدهای آسیبپذیر نفتی بسیار غیرمحتاطانه بوده است. اقتصاد ایران میتوانست در دوره وفور نفتی فرصت را غنیمت شمرده و از این شرایط استثنایی برای انبوه متولدان دهه 60 شغل ایجاد کند. در حالی که طی این مدت ما سخاوتمندانه برای اقتصاد کشورهایی که از آنها واردات انبوه داشتیم شغل ایجاد کردیم.
در واقع سیاستهای وارداتی طی سالهای 1384 تا 1390 کشور را در شرایطی قرار داد که غرب بتواند با ایجاد موانع برای فروش نفت و مبادلات بانکی، بیشترین لطمه را وارد کند. تحریم نفتی کشور، ارز مورد نیاز برای تامین واردات را محدود کرد و تحریم بانکی، فعالان اقتصادی و بدنه تولید را برای تامین نیازهای تولید در مضیقه سنگین قرار داد. بنابراین اگرچه «ایجاد رکود» به تحریم بانکی و نفتی برمیگردد ولی «شدت» رکود نتیجه سوءتدبیرها و سیاستهای اعمالشده است. به هر حال همانطور که توضیح دادم، رکود نتیجه اولیه و مستقیم اعمال تحریمهای ظالمانه علیه جمهوری
بر اساس آمارهای موجود طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۱ بهطور متوسط در هر سال ۸۱ هزار نفر به شاغلان کشور افزوده شده است. بروز همزمان رکود و تورم طی دو سال متوالی در تاریخ اقتصاد کشور بینظیر و منحصربهفرد است. رشد سرمایهگذاری در سال ۱۳۹۱ به منفی ۹/۲۱ و رشد بخش صنعت به منفی ۹/۹ درصد کاهش یافت.
اسلامی بوده، اما بهطور قطع، «شدت رکود» را میتوان به نحوه سیاستگذاری نسبت داد.تورم و علل آن
علاوه بر نقش غیرقابل انکار سوءتدبیر در تشدید آثار تحریم بر تولید کشور و شدت رکود، بخش اصلی تورم شتابان کشور در سالهای گذشته که متاسفانه در نیمه اول امسال به اوج خود رسید، ریشه در شیوه سیاستگذاری دارد. نرخ تورم در سالهای اخیر از سال 1389 به بعد بهطور متوسط هرسال در حدود 9 واحد درصد افزایش پیدا کرده و اینک متاسفانه ایران یکی از بالاترین تورمهای جهان را دارد.
تحول عمده نامطلوب دیگری که در اقتصاد ما کاملاً تازگی دارد، بالاتر بودن هشت تا 10 واحد درصدی تورم روستایی در مقایسه با تورم بالای شهری از سال 1390 به بعد است که بیانگر وارد آمدن فشار سنگینتر تورمی بر خانوارهای روستایی است! مسالهای که اثر منفی تورم را برای مردم ملموستر کرده، بالا بودن تورم اقلام مصرفی خانوارهاست که افزایش قیمت آنها بسیار بالاتر از سایر گروهها بوده است. تورم گروه کالایی خوراکی و آشامیدنی در 12ماهه منتهی به شهریور 92: 51 درصد، تورم گروه کالایی پوشاک در 12ماهه منتهی به شهریور 92: 1/60 درصد، تورم گروه کالایی بهداشت و درمان در 12ماهه منتهی به شهریور 92: 3/43 درصد محاسبه شده است. ارقام بالای رشد قیمت اینگونه نیازهای اولیه، نشاندهنده وارد آمدن فشار بالاتر بر خانوارهای کمدرآمد است.
علت اصلی تورم کشور ما، رشد بالای حجم نقدینگی است. حجم نقدینگی از حدود 68 هزار میلیارد تومان در سال 1383 به 473 هزار میلیارد تومان در خردادماه سال 1392 رسیده که نشانگر حدود هفت برابر شدن آن طی این دوره است. عامل اصلی رشد نقدینگی در دوره 1391-1386 رشد بالای بدهی بانکها به بانک مرکزی بوده است. 77 درصد این بدهی مربوط به بدهی بانک مسکن به بانک مرکزی است که ناشی از ارائه خطوط اعتباری طرح مسکن مهر به این بانک است. بر همین اساس است که کارشناسان، بخش قابل ملاحظهای از تورم کنونی را به تامین مالی مسکن مهر از محل منابع بانک مرکزی نسبت میدهند. وقتی دولت از طریق چاپ پول برای بخشی از جامعه مسکن تهیه میکند در واقع با ایجاد تورم و کاهش قدرت خرید 75 میلیون ایرانی احداث مسکن را تامین مالی کرده است. بنده هرچند به کار نیمهتمام انجامشده توسط دولت قبل به ناچار به چشم یک تعهد جدی دولت خود نگاه میکنم، اما مایلم مردم عزیز به کار دشوار دولت در تامین مالی مسکن مهر در کنار اولویت بالای کنترل تورم برای کاهش فشار به زندگی آنان توجه داشته باشند.
عامل دیگر بیانضباطی مالی و رشد نقدینگی، کسری بودجه ناشی از طرح هدفمندسازی یارانههاست. دولت هرماه 3500 میلیارد تومان به حساب خانوارها واریز میکند که نزدیک هزار میلیارد تومان از محل بودجه عمومی به آن اختصاص پیدا میکند و علاوه بر آن باز هم در هر ماه با کسری بین 300 تا 500 میلیارد تومان مواجه است. معنای دقیق این ارقام آن است که یارانههای پرداختی به خانوارها دارای کسری حدوداً 45درصدی است. این کسری تاکنون با استقراض 5700 میلیارد تومان از بانک مرکزی و فشار مضاعف بر شرکتهای نفت و گاز، تامین شده است.
علاوه بر کسری ناشی از هدفمندسازی یارانهها، بدهی دولت به سیستم بانکی شامل بانک مرکزی، بانکها و نیز بدهی به سازمانها و پیمانکاران مقدار قابل توجهی است. به عنوان مثال، بدهی دولت به سیستم بانکی (بانک مرکزی و بانکها) حدود 74 هزار میلیارد تومان است که معادل سه برابر این رقم در سال 1384 است. در کنار بدهی به سیستم بانکی، برآوردهای اولیه نشان میدهد که بدهی دولت به صندوقهای بازنشستگی و تامین اجتماعی، بیش از 60 هزار میلیارد تومان است. به این رقم میتوان بدهی دولت به پیمانکاران و سایر صندوقها را هم اضافه کرد. بدهی دولت در حد مبالغ ذکرشده، بهرغم برخورداری کمنظیر از 600 میلیارد دلار درآمد نفتی است. مساله بدهیهای دولت یکی از دغدغههای جدی بنده از بدو تشکیل دولت بوده که از معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی خواستهام تا اولاً ارقام دقیق آن را به تفکیک استخراج کند و ثانیاً ساز و کارهای شکلگیری و افزایش آن را شناسایی کرده و این پدیده را تحت کنترل درآورد. همانطور که ملاحظه میکنید این بخش از مشکلات واقعاً ارتباطی به تحریمها ندارد و وضعیت تورمی کشور میتوانست در حال حاضر به مراتب بهتر از شرایط دشوار موجود باشد. لازم است به مساله بدهیهای دولت، تعهدات دولت بابت طرحهای نیمهتمام به مبلغ حدود 300 هزار میلیارد تومان را نیز اضافه کنیم.
مسائل مهم دیگر پیشروی دولت
در کنار مشکلات اقتصادی سالهای اخیر، مسائل دیگری هم کیفیت زندگی ایرانیان را متاثر کرده است. مسائل زیستمحیطی یکی از این مشکلات است. مصائب موجود محیط زیست، گستره بسیار وسیعی دارد و دامنه آن، آلودگی هوای کلانشهرها، قطع درختان، پدیده ریزگردها، معضل پسماند در کلانشهرها، ورود فاضلابها به دریای خزر و بالاخره خشک شدن فاجعهبار برخی از دریاچهها (بالاخص دریاچه ارومیه) را شامل میشود. به هم خوردن زیرساختهای زیستمحیطی، میتواند فاجعههای بزرگی بیافریند و دولت یازدهم در این زمینه راهی بسیار دشوار پیش رو دارد. برطرف کردن هر یک از مشکلات زیستمحیطی موجود کاری دشوار و نیازمند زمان و منابع فراوان است.
از مسائل دیگری که نیاز به اهتمام جدی در آن داریم مشکلات آب است. متوسط بارندگی سالانه کشور ما یکسوم متوسط بارندگی جهانی است، الگوی نامناسب مصرف آب و قیمتگذاری غیرواقعی آن باعث شده مصرف سرانه آب در ایران که جزو مناطق خشک و نیمهخشک به حساب میآید، از کشوری مانند ترکیه که جزو کشورهای دارای منابع آب کافی است، بیشتر باشد. از سوی دیگر راندمان آبیاری در ایران بسیار پایین و حتی کمتر از کشورهایی همچون افغانستان، پاکستان و عربستان است. همچنین عدم کنترل بر آبهایی که از کشور خارج میشود نیز بر مشکلات بخش آب افزوده است.
در صنعت برق نیز ایران بزرگترین صنعت برق منطقه و چهاردهمین صنعت برق جهان را دارد ولی بالا بودن هزینههای تولید برق و کاهش میزان بهرهبرداری از ظرفیت نیروگاهها و عدم پرداخت منابع حاصل از اجرای طرح هدفمندی به نیروگاهها، بخش برق را با چالش مواجه کرده و موجب افزایش بدهی دولت به پیمانکاران این بخش شده است.
موضوع مهم دیگر مسائل بهداشت و سلامت خانوادههاست که به جز مسائل قبلی، تحولات نرخ ارز و تحریم دارو به این مسائل دامن زده است. در برنامه پنجم مقرر شده بود 10 درصد از خالص کل وجوه حاصل از اجرای هدفمندی به اعتبارات بخش سلامت افزوده شود که عملاً این موضوع نادیده گرفته شده است. همچنین سیاست هدفمندسازی موجب افزایش هزینه تمامشده دارو برای کارخانههای تولیدکننده شده که محل جبرانی برای آن در نظر گرفته نشده است. افزایش قیمت دارو در کنار افزایش نرخ ارز منجر به افزایش قاچاق داروهای بیکیفیت به داخل شده است. از طرف دیگر، فرسودگی زیرساختهای فیزیکی بخش سلامت مانند تعدد بیمارستانهای بالای 50 سال و خانههای بهداشت و مراکز بهداشتی درمانی بالای 30 سال دیگر مشکل این بخش است. یکی از مهمترین مشکلات مردم در حوزه بیمههای درمانی است. کمدرآمدترین اقشار جامعه در طول دوران اشتغال حق بیمه خود را پرداخت میکنند ولی دقیقاً در دورانی که بیشترین نیاز به دارو و مراقبتهای پزشکی دارند، سطح پوشش بیمهای ناچیزی نصیب آنها میشود و این اوج بیعدالتی است که بیماری که تنها مرجعش دولت است در چنین شرایطی به حال خود رها شود.
آنچه تا به اینجا ذکر کردم شرایط آغاز به کار دولت را تصویر کرد. بنده زمانی که نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را بررسی میکردم و با افراد مختلف در این زمینه مشورتهایی را به عمل میآوردم، همه طرفهای مشورت اتفاق نظر داشتند که دولت یازدهم با دشواریهای بسیار زیادی مواجه خواهد بود و کار سختی را پیش رو خواهد داشت. اینجانب نیز در زمان انتخابات، با در میان گذاشتن مسائل با مردم و معرفی رویکردی که در حل مسائل خواهم داشت مورد اقبال قرار گرفتم و دولت یازدهم بر این اساس تشکیل شد. اینک با گذشت صد روز از فعالیت دولت و دسترسی به اطلاعات بیشتر، گزارشی از اینکه چه تحویل گرفتیم و از کجا شروع کردیم را ارائه کردم. حال لازم است بهطور مختصر رویکرد دولت در برخورد با مسائل و حل آنها را توضیح دهم.
3- رویکرد دولت در حل مسائل چیست؟
به عنوان یک رویکرد کلی، دولت در هر سه عرصه اقتصاد، فرهنگ و سیاست، قائل به اعتماد به مردم و در نظر گرفتن جایگاه دولت به عنوان پشتیبان و فراهمآورنده زیرساخت است.
در عرصه بینالمللی در چارچوب منطق و احترام به حقوق بینالملل، مواضع اصولی جمهوری اسلامی و منافع ملی را پی میگیریم. مشی ما در این زمینه همان است که مقام معظم رهبری تحت عناوین عزت، حکمت و مصلحت تعیین کردهاند.
محور اصلی مواجهه ما با مشکل تورم، کنترل قیمت و اعمال راهحلهای موقتی نیست. این شیوه کار بارها تجربه شده و نادرستی خود را ثابت کرده است. ما برای کاهش تورم، راهحل اصولی یعنی کاهش رشد نقدینگی و تقویت بنیانهای تولیدی کشور را دنبال میکنیم.
نقش دولت را در بازارهای انحصاری و شبهانحصاری، شکستن انحصارات و گشودن فضای رقابتی و قاعدهگذاری در
اقتصاد ایران میتوانست در دوره وفور نفتی فرصت را غنیمت شمرده و از این شرایط استثنایی برای انبوه متولدان دهه ۶۰ شغل ایجاد کند. در حالی که طی این مدت ما سخاوتمندانه برای اقتصاد کشورهایی که از آنها واردات انبوه داشتیم شغل ایجاد کردیم. سیاستهای وارداتی طی سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۰ کشور را در شرایطی قرار داد که غرب بتواند با ایجاد موانع برای فروش نفت و مبادلات بانکی، بیشترین لطمه را وارد کند.
شرایط غیررقابتی میدانیم.برای حل مشکل بیکاری، به دنبال تکرار طرحهای ناموفق مقطعی، مانند اعطای وام به بنگاههای زودبازده (بدون بازده) نخواهیم بود و حل این مساله را در چارچوب شرایط مساعد اقتصاد کلان و رفع مشکلات پایهای اقتصاد در تولید و سرمایهگذاری تعقیب میکنیم.
قائل به تعامل سازنده با دنیا هستیم و بهرهگیری از ظرفیتهای موجود در جهان را برای افزایش تولید و اشتغال ضروری میدانیم.
در زمینه نقش و جایگاه دولت در فعالیتهای اقتصادی، سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی را در زمینه بنگاهداری و حوزههای مالکیتی، فصلالخطاب میدانیم. بخش خصوصی در فضای رقابتی و متعامل با جهان، دارای بهرهوری به مراتب بالاتر از دولت است و لازم است دولت بنگاههای تحت مالکیت خود را به بخش خصوصی واقعی واگذار کند.
در امور حاکمیتی مانند دفاع، امنیت و نظم عمومی، بهداشت و نیز حوزه سیاستگذاری، دولت را به عنوان تنها بازیگر میشناسیم و منابع آن را از محل درآمدهای عمومی تامین میکنیم.
در حوزههای اجتماعی مانند درمان و آموزش، مشارکت بخش غیردولتی را در تامین آنها ضروری میدانیم و بالاخص در حوزه درمان گسترش خدمات بیمهای را دنبال میکنیم.
اعتقاد داریم که اقتصاد کشور، دوران گذار از اقتصادی دولتی و دستوری به اقتصادی مبتنی بر ساز و کار بازار و بخش خصوصی را طی میکند. دوران گذار در اقتصاد کشور از پایان جنگ تحمیلی تاکنون به درازا کشیده و مسیر سعی و خطا در آن بیشتر بر مدار خطا و عدم وفاق چرخیده است. ما خود را در اعمال اصلاحات اقتصادی پایبند به اعتدال، انجام بررسیهای کارشناسی، پرهیز از اعمال شوک به اقتصاد و توجه ویژه به آثار اصلاحات اقتصادی بر معیشت مردم میدانیم.
برای حل مسائلی همچون رشد اقتصادی منفی و بیکاری بالا و کاهش فقر، رویکرد دولت اعتماد به مردم و اطمینان به بخش خصوصی واقعی با تکیه بر چارچوب سیاستهای کلی اصل 44 قانون اساسی و سیاستگذاری برای بهبود فضای کسب و کار است.
بهطور کلی و به عنوان یک رویکرد فراگیر، تاکید دولت بر نگاه کارشناسی به مسائل و اجتناب از اتخاذ رویکردهای هیجانی و تبلیغاتی است.
- رسالت اصلی خود را کاهش فقر و بهبود وضع معیشت فقیرترین فقرا و گسترش عدالت اجتماعی میدانیم.
توسعه کشور از نظر ما به وسیله میزان توانمند شدن مردم در زمینههای مختلف و هرچه کمتر وابسته شدن آنها به دولت سنجیده میشود.
دولت باید کمک کند مردم روی پای خود بایستند. من دولت توزیعکننده نیستم.
ما دولتی نیستیم که مردم چشم به دستش بدوزند. این دولت است که باید به مردم وابسته باشد و چشم به دست مردم داشته باشد تا کار کنند و درآمد ایجاد کنند و دولت هم با مالیاتی که آنها میدهند خدمات ارائه کند و نفت را هم تبدیل به سرمایه کند. در چارچوب رویکردهایی که ذکر کردم به مشکلات نگاه میکنیم و راهحلها را پیدا میکنیم.
4- نگاه مثبت به آینده
دولت تدبیر و امید با اشراف به مشکلات بزرگ و پیچیده کشور در شرایط خاص کنونی، اطمینان دارد با رویکردهای خود میتواند بر آنها غلبه کند و مسیر را هموار سازد. ایران جزو معدود کشورهایی است که از پتانسیلهای بالایی برای رشد و تعالی برخوردار است و میتواند با تکیه بر این ظرفیتهای خدادادی و اتخاذ سیاستهای صحیح و استفاده حداکثری از توان کارشناسان داخلی، آینده بهتری را برای تمامی ایرانیان رقم بزند.
ایران دومین کشور دارنده ذخایر گاز طبیعی و چهارمین کشور دارنده ذخایر نفت خام در جهان است.
ایران با 60 نوع محصول معدنی متفاوت در بین کشورهای جهان در رتبه پانزدهم کشورهای دارای منابع معدنی غنی قرار گرفته است.
از دیگر مزیتهایی که اقتصاد ایران را نسبت به سایر اقتصادهای منطقه متمایز میسازد، موقعیت جغرافیایی آن است. ایران در مسیر تاریخی جاده ابریشم قرار گرفته که شرق آسیا را به اروپا متصل میسازد؛ به طوری که مسیر عبوری از ایران، از کوتاهترین مسیرهای اتصال کشورهای آسیای شرقی به اروپاست.
وجود کشورهای محصور در خشکی در همسایگی ایران (مانند افغانستان) که تنها راه دسترسی آنها به آبهای بینالمللی از طریق ایران میسر است، باعث شده تا ظرفیت ترانزیتی و کسب درآمد از طریق عبور کالاهای صادراتی و وارداتی کشورهای همسایه برای ایران ایجاد شود.
برخی کشورهای همسایه ایران به لحاظ اقتصادی و سیاسی دارای شرایط ویژهای هستند که میتواند شرایط مناسبی را به لحاظ صادرات ایران به این کشورها فراهم سازد. (رشدهای اقتصادی بالا در کشورهای همسایه و کشورهای آسیای میانه)
ایران به عنوان کشوری که روند صنعتی شدن را تقریباً پیش از تمامی کشورهای منطقه آغاز کرده، دارای تجربه انباشتهای در زمینه ایجاد سد، نیروگاه و خدمات پیمانکاری است که در حال حاضر کشورهای آسیای میانه به علت قرار گرفتن در فرآیند رشد، به چنین ظرفیتی احتیاج مبرم دارند.
ایران به لحاظ تنوع اقلیم آب و هوایی و اکوتوریستی در بین پنج کشور اول دنیا قرار گرفته و به لحاظ جاذبههای تاریخی و تعداد سایتهای میراث جهانی طبیعی ایران رتبه دهم را در جهان داراست.
موقعیت جغرافیایی ایران مزیتهای طبیعی بسیار مناسبی را برای تولید انرژیهای غیرفسیلی (بادی، خورشیدی، زمین گرمایی و ...) ایجاد کرده است.
ایران دارای نیروی کار جوان و تحصیلکرده است و در منطقه بزرگ اطراف خود، اولین کشوری است که اقدام به تاسیس دانشگاه کرده است.
اگر به فهرست ذکرشده، انسجام ملی و اعتماد عمومی به دولت پس از حماسه سیاسی مورد انتظار مقام معظم رهبری در انتخابات 24 خرداد را هم اضافه کنیم میتوانیم امیدوار باشیم که مجموعه پتانسیلها و قابلیتهای ایران و شرایط مساعد اجتماعی و سیاسی داخلی موجود، بهگونهای است که بتوان با تکیه بر هر یک از آنها، بر مشکلات غلبه کرده و بر مبنای آنها تصویر امیدوارکنندهای را از آینده ترسیم کرد.
5- تعهدات، توقعات و اقدامات صد روزه دولت
اینجانب با نگاه به ظرفیتهای فراوان کشور به تصویری روشن از آینده میرسم و از سوی دیگر با نگاه به مشکلات موجود، به دشواری راهی که در پیش رو داریم میاندیشم. بنده اقتصادی را تحویل گرفتهام که دو مشکل سنگین آن را از نفس انداخته است: رکود شدید و تورم شتابان. هرچند در مضیقه قرار گرفتن تولید و رکود اقتصادی ثمره تحریم است، اما شدت اثرگذاری تحریم بر تولید و تعمیق رکود، ریشه در سیاستگذاری دارد. از سوی دیگر، در خصوص تورم، انگشت اتهام متوجه سیاستگذار است. ابعاد گسترده و وقوع همزمان این دو پدیده شوم با این شدت در اقتصاد کشور منحصر به فرد است. در کنار دو مشکل پیشگفته امروز اقتصاد، چند میلیون جوان تحصیلکرده ایرانی نیز دیر یا زود روانه بازار کار شده و جویای فرصت شغلی مناسب خواهند بود؛ لذا اقتصاد باید هرچه زودتر به مسیر رشد اقتصادی غیرتورمی، برونگرا و اشتغالآفرین هدایت شود.
الف- راهکارهای اصلی خروج از شرایط رکودی
1- کاهش تحریمها
دولت اینجانب دو راهکار مرتبط ولی مستقل را برای خروج از شرایط رکودی در پیش گرفته است. به عنوان راهکار اول، کاهش فشار تحریم، ماموریتی است که به تیم دیپلماسی دولت یازدهم سپردهام که با تمام توش و توان در سطحی بسیار فراتر از ظرفیت متعارف دستگاه دیپلماسی کشور، شبانهروز به این مهم مشغول است. گزارشهایی که مردم عزیز ایران جسته و گریخته از رسانههای رسمی و غیررسمی درباره این تلاش عظیم میشنوند، بخش کوچکی از این جهاد عظیم است که قابل اطلاعرسانی عمومی است. ارزیابی اینجانب به عنوان فردی که طی سه دهه دیپلماسی کشور را از نزدیک رصد کرده، آن است که تلاش دو ماه گذشته در عرصه پیگیری منافع ملی در حوزه سیاست خارجی طی دوره بعد از پایان جنگ تحمیلی بینظیر است. رجای واثق دارم که بعد از رفع معذوریتهایی که اطلاعرسانی در خصوص دستاوردهای این تیم را امکانپذیر میکند، مردم شریف و فرهیخته ما در این ارزیابی با اینجانب همداستان خواهند بود. در همین مرحله مقدماتی از کار، دستیابی به توافق در مذاکرات اخیر دستاوردی بسیار ارزشمند تلقی میشود که از یک طرف حق دستیابی به انرژی صلحآمیز هستهای را برای کشورمان به رسمیت شناخته و از طرف دیگر فشار تحریمها را در روندی نزولی قرار داده است. برقرار شدن آرامش نسبی در نگاه نگران آحاد مردم و فعالان اقتصادی به آینده، که منجر به شکلگیری ثبات در بازار ارز و سایر داراییها شده را میتوان به عنوان نتیجه اولیه این شرایط قلمداد کرد.
2- اصلاح فضای کسب و کار
راهکار اساسی دوم ما برای رونقبخشی و ایجاد تحرک در اقتصاد، که ماهیتی زمانبرتر دارد ولی همزمان با راهکار دیپلماتیک دنبال میشود، اصلاح فضای کسب و کار برای توسعه فعالیت اقتصادی بخش خصوصی است. اعتراف میکنم که تولیدکنندگان وطندوست و سختکوش ما سالهای سختی را گذراندهاند. نگاه بسته و دولتی به اقتصاد را بلای تولید و کارآفرینی میدانم و معتقدم نامساعد بودن فضای اقتصاد کلان، مقررات سختگیرانه، انبوه مجوزهایی که تولیدکنندگان باید از نظام دیوانسالاری کشور اخذ کنند و سهم نامتوازن و غالب بانکها در تامین مالی از مشکلات تولیدند. بر همین اساس، ضمن آنکه تغییرات فوری دیوانسالاری امور تولید را در یک ماه اول شروع به کار دولت تصویب کردیم، از وزیر امور اقتصادی و دارایی خواستهام که با همکاری وزارتخانههای تولیدی، حداقل مجوزهایی را که کارآفرینان باید از دولت اخذ کنند تعیین کرده و تعهدات دیوانسالاری کشور برای رفع تنگناهای تولید را به ایشان اعلام کند. همچنین سهم بسیار ناچیز بازار سرمایه در تامین مالی تولید را با ارائه یک برنامه عملی زمانبندیشده، تا پایان سال آتی به سطح قابل قبولی برساند. تلاش پیگیر همکاران من در دولت آن بوده و هست که سرمایههای کوچک و بزرگ مالی شما مردم خوب، به جای آنکه صرف خرید داراییهای غیرمولد شود، به کمک راهاندازی چرخهای تولید بیاید و در ایجاد شغل برای فرزندان جوان شما به کار گرفته شود. از اینکه در راستای همین هدف، بازار داراییها به ثبات نسبی رسیده و بازار سرمایه شتاب گرفته خوشحالم. ما باید بتوانیم کانون همه افت و خیزها و نوسانات را از زندگی روزمره مردم به بازار سرمایه منتقل کرده و این بازار را به اهرمی برای تامین مالی بنگاههای بزرگ تبدیل کنیم تا از فشار بر روی بانکها کاسته شود. دستاوردهای این مرحله را پاس میدارم و برای برداشتن گامهای بعدی اقدام خواهم کرد.
برای حل مشکل بیکاری، به دنبال تکرار طرحهای ناموفق مقطعی، مانند اعطای وام به بنگاههای زودبازده(بدون بازده) نخواهیم بود و حل این مساله را در چارچوب شرایط مساعد اقتصاد کلان و رفع مشکلات پایهای اقتصاد در تولید و سرمایهگذاری تعقیب میکنیم. اعتقاد داریم که اقتصاد کشور، دوران گذار از اقتصادی دولتی و دستوری به اقتصادی مبتنی بر ساز و کار بازار و بخش خصوصی را طی میکند.
ب- تعهدات دولت در میانمدت
به موازات این دو راهکار که با جدیت در حال پیگیری است، دولت تعهدات میانمدت دیگری نیز برای خود تعریف کرده است که اقدامات اولیه آن در صد روز ابتدایی دولت شروع شده است.
اجرای صحیح سیاستهای کلی اصل 44
تعهد دیگر اینجانب، اجرای درست، دقیق و کامل سیاستهای کلی اصل 44 ابلاغی از سوی مقام معظم رهبری است. امروز یک اجماع کارشناسی وجود دارد مبنی بر اینکه اولاً سیاستهای ابلاغی فراهمآورنده فرصتی استثنایی برای اقتصاد کشور است و ثانیاً اینکه این سیاستها به درستی اجرا نشده و سهم بخش خصوصی واقعی از واگذاریهای انجامشده ناچیز بوده است. از وزارت امور اقتصادی و دارایی خواستهام برنامهای جامع برای بهبود شیوههای واگذاری و اصلاح نابسامانیهای ایجادشده تهیه کند. طرح سهام عدالت که 40 درصد از سهام بنگاههای دولتی را اسما به مردم واگذار کرده و عملاً در اختیار دولت قرار داده باید دگرگون شود.
در مقابل این تعهد، از تولیدکنندگان عزیز انتظار دارم با اعتماد به رویکرد تحرکآفرین دولت، رشد اقتصادی فراتر از سه درصد را با هدف تحقق حماسه اقتصادی مورد انتظار رهبر معظم انقلاب، بهرغم مشکلات بزرگ موجود برای سال آتی رقم بزنند. شتابدهی رشد پایدار اقتصادی برای دستیابی به محدوده فراتر از شش درصد، دیگر ماموریت این دولت است که تحقق آن برای سالهای بعد از 1394 برنامهریزی شده است.
حوزه پول و بانک
تعهد اینجانب در حوزه پولی و بانکی، ارائه یک برنامه زمانبندیشده برای کنترل تورم با هدف تداوم جدی کاهش آن است. برای نیل به این مهم، بانک مرکزی را موظف کردهام برنامه عملی کاهش تورم را ارائه دهد. رئیس کل بانک مرکزی در مقاطع سهماهه پیشرفت دستگاه تحت امر خود در کاهش مستمر تورم تا پایان سال آتی را گزارش خواهد داد. به علاوه از بانک مرکزی خواستهام با همکاری دستگاههای ذیربط، کاهش تورم مواد غذایی و اجاره مسکن را تسریع کند. تکلیف دیگر بانک مرکزی روانسازی بازار ارز و ارائه یک برنامه مرحلهبندی برای یکسانسازی نرخ تا پایان سال آتی است.
در مقابل این تعهدات، از مردم شریف توقع دارم پاسخ درخوری به برنامهای که بانک مرکزی برای جذب ارزهای نگهداریشده توسط برخی از خانوارها ارائه خواهد داد بدهند. تعهد دیگر بانک مرکزی، انضباطبخشی به نهادهای غیربانکی فعال در بازار پول است. دولت اینجانب، آشفتگی و بیانضباطی در بازارهای مالی را تحمل نمیکند. در همین جا از قوای محترم مقننه و قضائیه میخواهم که پشتیبان اقتدار بانک مرکزی برای مبادرت به برخی جراحیهای لازم در این عرصه باشند. از اعضای محترم شورای پول و اعتبار نیز میخواهم دست بانک مرکزی را در انتظامبخشی به بازار پول و اعتبار باز بگذارند.
احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی
نظام آمار و اطلاعات، نظام بهکارگیری کارشناسان درون دولت و نخبگان جامعه برای تصمیمسازی و نظام سیاستگذاری و نظارت در درون قوه مجریه در سالهای گذشته دچار تخریب جدی شده و همه محتاج بازسازی و مرمتاند. ماموریت معاونت برنامهریزی و نظارت راهبردی اینجانب، احیای سازمان مدیریت و برنامهریزی برای راهبری این بازسازی است.
ثبات رفتار مالی دولت
از این معاونت خواستهام تا قاعدهای باثبات برای رفتار مالی دولت تهیه کند تا دولت از طریق بودجههای نوسانی، خود به عاملی در بیثباتی اقتصادی تبدیل نشود. رفتار دولت در حوزه مالی متاسفانه تفاوتی با کشاورزان دیمکار ندارد که هرگاه باران ببارد (قیمت نفت افزایش پیدا کند) اوضاع بر وفق مراد است و هرگاه خشکسالی شود (کاهش درآمدهای نفتی) از ارائه خدمات خبری نیست. از این سازمان همچنین خواستهام به تعهدات مالی دولت سر و سامان بدهد و بدهیهای دولت به پیمانکاران را در نزدیکترین زمان ممکن تسویه کند. ما بر رفتار باثبات و منضبط مالی دولت اصرار داریم.
تعیین تکلیف طرحهای عمرانی و نیمهتمام
تعیین تکلیف طرحهای عمرانی و نیمهتمام در اقصی نقاط کشور دیگر تعهد من به شماست. در حالی که به عنوان مثال هماکنون تنها از حدود 35 درصد آب پشت سدها بهرهبرداری میکنیم به جای افزایش بهرهبرداری از سدهای موجود همچنان سدهای جدید را کلنگ میزنیم. رئیسجمهور شما به جای شروع طرحهای عمرانی جدید طرحهای نیمهتمام را به اتمام خواهد رسانید. در مقابل این تعهد، توقع من از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی است که همانگونه که انتظار میرود، دست همکاری دولت را در سامان بخشیدن به طرحهای عمرانی بفشارند و دولت را یاری کنند.
برای آنکه شرط صداقت و امانت را با شما به جا بیاورم، تعهدات و توقعات خود را با شما در میان گذاشتم و این اطمینان را به ملت شریف ایران میدهم که دولت تدبیر و امید، با درک عمیق از ساز و کار ایجاد وضعیت کنونی، قدرت و توان برونرفت از مشکلات را داشته و آیندهای سرشار از امید و بهروزی را به ولینعمتان خود بشارت میدهد. گواه اینجانب بر این ادعا، تجربه گرانسنگ وزرا و بقیه اعضای کابینه است که تمام آبروی حرفهای خود را برای تحقق این خواسته به میدان آوردهاند.
ج- اطلاعرسانی در خصوص آینده طرحهای هدفمندسازی یارانهها و مسکن مهر
ما برای آنکه بتوانیم این کارهای بزرگ را انجام دهیم باید از دو مانع به جا مانده از قبل عبور کنیم. مانع اول، شکل موجود اجرای قانون هدفمندی یارانههاست. ما باید در سال جاری بر مشکل کسری بودجه یارانهها فائق آییم. تداوم وضع موجود قابل قبول نیست و «باید» اصلاح شود. ستاد هدفمندسازی یارانهها و کمیتههای زیرمجموعه آن، راهحلهای مختلفی را پیشنهاد کردهاند که در حال بررسی آنها هستیم. ما میخواهیم هدفمندسازی یارانهها بهگونهای اجرا شود که علاوه بر اصلاح قیمتها به تحقق هر چه بیشتر عدالت اجتماعی نیز نائل شود و در نتیجه میخواهیم با حداقل تبعات اجتماعی وضع موجود را اصلاح کنیم. مردم ما مطمئن باشند تا زمانی که هر تغییری اعمال شود یارانهها به شیوه موجود پرداخت خواهد شد و هر تغییری در نظر گرفته شود بهطور مجزا و قبل از اجرا توضیحات لازم داده خواهد شد. ما البته مراحل بعدی هدفمندسازی یارانهها را به شیوهای متفاوت طراحی کرده و با حداقل عوارض جانبی آن را اجرا خواهیم کرد. مشکل دوم که به عنوان تبعات تصمیمات قبلی با آن مواجه هستیم مسکن مهر است. مسکن مهر جدای از نارساییهای فنی و اجتماعی آن، از نظر احداث مسکن انبوه بدون در نظر گرفتن محل تامین منابع زیرساختها و خدمات عمومی و مشکلات مربوط به مکانیابی و مسائل بلندمدت مالکیتی، تاثیر قابل توجهی در سطح اقتصاد کلان از نظر ایجاد تورم داشته است. تامین منابع این طرح در حدود 50 هزار میلیارد تومان به عهده بانک مرکزی (به معنی چاپ پول) گذاشته شده بوده که در حدود 43 هزار میلیارد تومان آن تاکنون پرداخت شده است. این به معنی آن است که 43 درصد از پایه پولی موجود در نتیجه مسکن مهر ایجاد شده است. از آنجا که عزم ما در کاهش تورم جدی است باید به دنبال شیوههایی بگردیم که ضمن ایفای تعهدات دولت به مردمی که نقشی در این تصمیم غلط نداشتهاند و برنامه زندگی خود را بر این اساس تنظیم کردهاند، مسیر این تصمیم نادرست اصلاح شود. برنامه دولت آن است که تا پایان آذر تکلیف این دو طرح مشکلآفرین قطعی شود.
د- اقدامات فوری صد روزه
مسلماً برای تحقق تعهدات و اهداف ذکر شده لازم بوده طی صد روز ابتدایی دولت برخی اقدامات کلیدی انجام شود. بخش مهمی از اقدامات صد روز ابتدایی دولت به ترمیم و اصلاح فرآیندهای مخدوششده تصمیمسازی در وزارتخانهها و معاونتهای ریاستجمهوری اختصاص یافته است. از جمله اصلیترین مسائل درون دولت در شروع کار، گسست ایجادشده در ارتباط با نخبگان و کارشناسان بخشهای مختلف، منحل یا مختل شدن فرآیندهای تصمیمگیری در شوراهای عالی سازمانها و وزارتخانهها و وجود پارهای از مصوبات غیرکارشناسی و مغایر قانون بوده است؛ لذا احیای شوراهای عالی تصمیمگیری مانند شورایعالی حفاظت از محیط زیست، شورای عالی رفاه و تامین اجتماعی، شورای اقتصاد، شورای عالی ورزش و ...، برگزاری جلسات هماندیشی با نخبگان و کارشناسان برای دریافت راهحلهای مناسب در خصوص مسائل فوری کشور (مانند مساله دریاچه ارومیه و مسائل حوزه فرهنگ) و انتخاب مدیران شایسته و توانمند که بتوانند منجر به عملی شدن تعهدات و وعدههای دولت شوند، اولین گامهای دولت در صد روز گذشته بوده است.
در کنار احیای و اصلاح فرآیندهای تصمیمسازی در سطوح بالای دولت و شناسایی نارساییها و مطالعه وضع موجود کنونی که گزارش آن را خدمت شما دادم، دولت اقدامات عینی و عملی خود را نیز در دو سطح اجرایی کرده است. سطح اول مربوط به اقدامات فوری در خصوص مشکلاتی بوده که تداوم آنها منجر به بروز بحرانهایی در برخی بخشها میشد. از جمله این اقدامات فوری در صد روز گذشته میتوان به:
اولویتدهی به تخصیص منابع ریالی و ارزی مرتبط با کالاهای اساسی و دارو برای کاهش آسیبهای تحریمهای ظالمانه
ایجاد سهولت در رویههای گشایش اعتبار بخشهای صنعتی و کاهش پیشدریافت گشایش اعتبار اسنادی از 130 درصد به حداکثر 30 درصد و رفع مشکلات گمرکی ترخیص کالا برای حل سریع موانع تحرک صنعت و تجارت
افزایش قیمتهای تضمینی خرید از کشاورزان برای ایجاد جاذبه بیشتر برای زارعین و حمایت از تولید کالاهای اساسی کشاورزی اشاره کرد.
در سطح دوم مسائل فوریای قرار دارند که حل آنها نیازمند کار کارشناسی بیشتری است. تاکید دولت در این امور عدم اتخاذ تصمیمات هیجانی و بعضاً غیرکارشناسی است. توالی اقدامات در این زمینهها به گونهای طراحی شده که شرایط برای اقدامات پایهایتر و اصلاحات اساسی بلندمدت اشارهشده فراهم شود.
بازار ارز
با توجه به هدف نهایی دولت در یکسانسازی نرخ ارز، برای حصول به موفقیت در این کار مهم و اجتناب از بروز نوسانات بزرگ در بازار ارز بررسیهای کارشناسی لازم به عنوان پیشنیاز اولیه شکل گرفته است. مدیریت تقاضای ارز در داخل و تلاشهای دیپلماتیک در جهت بهبود فضای بینالمللی در خارج سبب شد نرخ ارز با طی روندی نزولی به حدود 3000 تومان در مهرماه تنزل یابد و دامنه نوسانات آن نیز محدود شود. تداوم چنین وضعیتی میتواند نویدبخش ثبات اقتصادی و رونق تولید داخلی باشد.
بودجه
دولت در حالی شروع به کار کرد که بخش قابل توجهی از درآمدهای پیشبینیشده در بودجه سال جاری قابل تحقق نبود و در صورت اجرای آن با کسری بودجهای بیش از 70 هزار میلیارد تومان مواجه میشد؛ لذا دولت به عنوان یک اولویت اجرایی و برای ایجاد انضباط مالی و کنترل تورم، اقدام به ارائه اصلاح بودجه سال 1392 به مجلس محترم شورای اسلامی برای کاهش سقف مصارف بودجه از 210 هزار میلیارد تومان دولت تا 171 هزار میلیارد تومان و اختصاص شش درصد از سهم صندوق توسعه ملی (7/2 میلیارد دلار) به بودجه سال 1392 جهت تقویت تولید داخلی و افزایش توان وامدهی بانکها و تسریع در اجرای طرحهای عمرانی کرد.
کاهش رشد نقدینگی و قیمتها
نرخ رشد نقدینگی در ششماهه منتهی به شهریورماه سال جاری 8/2 در واحد درصد در مقایسه با دوره زمانی مشابه سال قبل کاهش یافت. متعاقب کنترل رشد نقدینگی، نرخ تورم ماهیانه نیز از 2/2 درصد متوسط پنج ماه اول سال جاری به 2/1 درصد در مهرماه کاهش یافته است. ثبات در بازار ارز و داراییها (سکه و طلا) در کنار خوشبینی فعالیت اقتصادی نسبت به سیاستهای اقتصادی و خارجی دولت منجر شد رشد بازار سرمایه در سال جاری تداوم یابد و شاخص کل بورس از اوایل مردادماه تاکنون رشد حدود 40درصدی را تجربه کرده است.
بخش نفت
در نهایت با توجه به رویکرد بلندمدت دولت در جهت ثبات درآمدهای ارزی کشور و تقویت صندوق توسعه ملی به عنوان ابزاری مناسب برای تامین منابع مالی پروژههای عمرانی کشور، طی صد روز گذشته اقدامات موثری برای افزایش تولید نفت و گاز و در نتیجه افزایش منابع ارزی کشور انجام شده است. اولویتبندی اتمام طرحهای گازی نیمهتمام به ویژه فازهای پارس جنوبی و بازنگری در قراردادهای نفتی با هدف جذب فناوری و سرمایه از اهم این اقدامات است. همچنین برای ترمیم بازارهای صادراتی از دسترفته نفت، اقدام به ایجاد شورای سیاستگذاری و بازاریابی فروش در جهت خنثیسازی تحریمهای بینالمللی شده است.
آنچه از اقدامات صد روزه توسط بنده بیان شد در واقع خلاصهای از اهم اقدامات انجامشده توسط دولت بود و گزارش جزییات اقدامات وزرا و معاونتهای رئیسجمهور طی صد روز گذشته به صورت مکتوب و در سخنرانیها به سمع و نظر مردم خواهد رسید.
سخن آخر
مردم عزیز، آنچه را که به عنوان نگاه به آینده مطرح کردم حاوی تعهدات بنده و دولتم به شما و توقعات من از شما بود. من بر عهدم با شما استوارم. تلاش من و همکارانم، با معیارهای صداقت، شفافیت، تلاش و عقل و علم راه خود را در پیش گرفته است. اما در این چارچوب ما نیازمند تلاشهای شما خواهیم بود. ما به جامعهای پرتلاش نیاز داریم. دست کارآفرینان را میفشارم و با تواضع، خود را در خدمت آنان میدانم تا برای جوانان این مرز و بوم شغل پایدار همراه با درآمد ایجاد کنند. من تنها در صورتی شب با آرامش سر بر بالین خواهم گذاشت که زردی و بیرنگی ناشی از فقر چهره کودکان محروممان در هر کجای این سرزمین، جای خود را به سرخی گونههایشان داده باشد. خدای متعال را برای فرصت بینظیری که برای ایفای نقش موثر در زندگی مردم به بنده و همکارانم عطا کرده، خاضعانه شکر میکنم و از حضرت اباعبدالله الحسین(ع) برای استواری و پایمردی خود و همکارانم در حل مشکلات مدد میطلبم.
پینوشت:
1- میزان اشتغال سالانه در فاصله سالهای 1390-1385 برابر 14200 نفر بوده که با اضافه شدن اشتغال اعلامشده از سوی مرکز آمار برای سال 1391 این عدد به 81 هزار نفر رسیده است.
دیدگاه تان را بنویسید