شکلگیری بازار رقابتی پس از لغو تحریمها باید با حذف تدریجی تعرفهها باشد
حذف لاکپشتی تعرفه
حذف تعرفهها به خصوص در زمانی که زمزمههای لغو تحریمها و احتمال رقابتی شدن بازار ایران مطرح است به صورت ناگهانی و با سرعت بالا آسیبرسان بوده، حتی ممکن نیست.
حذف تعرفهها به خصوص در زمانی که زمزمههای لغو تحریمها و احتمال رقابتی شدن بازار ایران مطرح است به صورت ناگهانی و با سرعت بالا آسیبرسان بوده، حتی ممکن نیست. هر اقدامی در این زمینه باید تدریجی و گام به گام و روی حساب انجام شود. برای حرکت اقتصاد ایران به سمت بازار رقابتی و تعدیل نرخ تعرفهها نقش اساسی برای دولت تعریف میشود. دولت باید هوشمندانه و به مرور زمان قوانین مربوط به صادرات و واردات و اعمال نظام تعرفهای در کشور را اصلاح کند.
قوانین باید به گونهای شود که در تجار، بازرگانان و تولیدکنندگان ما انگیزه به وجود آورد. در مرحله اول باید تمرکز دولت بر روند فعالیت تولیدکنندگان و واردکنندگان باشد. دولت باید سریعاً از دادن ارز ارزان برای واردات جلوگیری کند. از نظر من این دو مورد کلید حل مشکلات در روند تجاری کشور است. ما به هیچ عنوان نباید ارز ارزان در اختیار واردکنندگانی قرار دهیم که کالاهای غیراساسی به کشور وارد میکنند. یکسری کالاهای استراتژیک و اساسی برای صنایعمان در کشور لازم داریم که برای واردات آنها، آن هم در شرایط خاص باید ارز ارزان داده شود.
اختصاص ارز به این صورت هم باید تحت شرایط خاص انجام گیرد تا این صنایع بتوانند با تامین کالاهای استراتژیک خود صنعت ما در ایران را راه بیندازند. من به هیچ عنوان موافق نیستم که دولت ارز ارزان برای واردات انواع و اقسام کالاهای غیراساسی اختصاص دهد؛ از یخچال و تلویزیون بگیرید تا کالاهای بیدوام و خوراکی و... به نظر من باید موضوع تعدیل کردن تعرفه برای واردات و اختصاص ارز به واردکننده را به صورت همزمان آزاد کرد. یعنی نه مشکلی برای واردات کالا پیش روی واردکننده قرار گیرد و نه صنایع داخلی را تحت پوشش ویژهای قرار داده و به آنها ارز ارزان برای واردات کالاهایی غیراستراتژیک داد. اگر غیر از این باشد رقابت لازم در صنایع ما به وجود نمیآید و آنها هرگز کیفیت تولیدات خود را بالا نمیبرند.
پس بنابراین هم تعرفهها باید آزاد باشد و هم ارز ارزان اختصاص نیابد. نه ارزی به آنها بدهیم و نه بیدلیل تعرفه بگذاریم که رقابت از بین برود. نظیر آنچه در پوشاک ما وجود دارد. تعرفه بالا وضع شده ولی عملاً این موضوع کمکی به واحدهای تولیدی ما نکرده است و صرفاً قاچاق این کالا افزایش پیدا کرده است.
از سوی دیگر در مورد نقش دولت در تجارت خارجی باید گفت در تجارت خارجی یکسری منافع ملی و نکاتی وجود دارد که دولت مسوولیت حفظ و هموارسازی و رفع موانع آنها را بر عهده دارد. نوع ارتباط و بهبود روابط با کشورها به لحاظ سیاسی، فرهنگی و امثال آن کمک به ایجاد فضایی میکند که تولیدکنندگان ما بتوانند در آن فضا با بازارهای خارجی آشنا شوند و کالایشان را به آنها عرضه کنند. بنابراین قطعاً به لحاظ سیاسی تا جایی که به منافع ملی و استراتژیک ما لطمه نزند، دولت باید سیاستی را در پیش بگیرد که راه برای ورود تجار به بازارهای جهانی هموار شود. من فکر میکنم حداقل در این دو سال گذشته به همین سمت و سو حرکت شده است.
در مورد تولید کالاهای صادراتمحور هم باید تاکید کنم که این موضوع را باید صرفاً بر عهده بخش خصوصی قرار داد و دولت کاملاً خود را از این جریان دور کند. اینکه بخش خصوصی بیاید به دولت بگوید به ما کمک کنید تا ما بتوانیم کالاهایی را صادر کنیم که قابل رقابت باشد یا درخواست کند که فضایی ایجاد شود تا بتواند وارد بازارهای خارجی شود، بسیار غیرمنطقی است و دولت نباید به این درخواستها پاسخ دهد. بخش خصوصی زمانی که فضایی برای فعالیت آزاد و بازاری رقابتی در اختیار داشته باشد خودبهخود وارد پروسهای میشود که در آن فضا کالایی را با هدف صادرات و رقابت در بازارهای جهانی تولید کند. لذا تنها کاری که دولت در این زمینه میتواند انجام دهد این است که درهای کشور را به روی ورود کالاها نبندد و اجازه دهد تولیدکنندگان در بازار رقابتی خود را تقویت کنند. زمانی که میگوییم ورود کالاها بدون تخصیص ارز یعنی ما هیچ رقم ارز به واردکنندگان ندهیم به جز آن کالاهایی که عرض کردم. اما از طرف دیگر هم اگر کسی میخواهد کالایی را وارد کند خودش باید منابع لازم برای واردات را تامین کند و این باعث میشود که تولیدکنندگان ما با بازاری روبهرو شوند که در آن
ملزم به بالا بردن کیفیت کالاهای خود شوند.
این پروسه اگر ادامه پیدا کند، من پتانسیلی در تولیدکنندگان ایرانی میبینم که خودبهخود وارد صنایعی شوند که بتوانند در آنها رقابت کنند و کالاهایی تولید کنند که بتوانند آنها را در بازارهای جهانی بفروشند. نیازی نیست که ما مدام از دولت بخواهیم که یک سیاست حمایت صادراتی داشته باشد. سیاست حمایت صادرات برای زمانی است که صنعتمان قابل رقابت است. تولید دارد به اندازه کافی تقاضا را تامین میکند و مازاد بر تقاضای داخلی داریم و صنایع و کالاهایی را تولید میکنیم که از نظر تجاری در آنها ارجحیتهایی داریم. وقتی به این مرحله رسیدیم خب بعد از آن به صورت خیلی جزیی و تحت شرایط و قوانینی که در WTO مشخص میکند دولت میتواند حمایتهایی را از صادرکنندگان انجام دهد. اما این برای زمانی است که ما به شرایط فوق رسیده باشیم اما هنوز صنایع ما صنایعی هستند که اکثراً قابل رقابت نیستند و نمیتوانند با کالاها و صنایع خارجی رقابت کنند. بنابراین صنایع قبل از اینکه خودشان را بسازند اگر بخواهند دست به دامن دولت شوند به نظر من اشتباه است. خودروسازی ما را ببینید. صنعتی است که در آن کالاهای تولیدشده حتی در داخل کشور هم نمیتواند با کالاهای خارجی
رقابت کند. اگر این صنعت از دولت بخواهد که به آنها کمک کند تا بتوانند صادر کنند، این اصلاً معنایی ندارد. به نظر من بهترین کاری که باید دولت انجام دهد این است که دخالت در تولید را از جانب خود به حداقل برساند و فضای رقابتی را برای تولیدکنندگان به وجود بیاورد.
اما ایران در چه صنایعی توان رقابت و تولید کالای رقابتپذیر را دارد؟ بر اساس تحقیقات انجامشده ما در صنایع الکترونیک، در صنایع ساختمانی، در صنایع پتروشیمی، تا حدی در صنعت نساجی، در نرمافزار و انواع خدمات نرمافزاری توانایی بسیار بالایی داریم. بنابراین الان این روزها اصولاً با توجه به اینکه صنعت خدمات (Service Industry)، بخش عمدهای از فعالیتهای اقتصادی را حرکت میدهد، با دانشی که نیروی انسانی ما دارند قطعاً تواناییهای بالایی داریم. فکر میکنم ما الان در بخش الکترونیک کاملاً میتوانیم کالاهایی را تولید کنیم که قابلیت صادرات و رقابت در بازارهای جهانی را داشته باشد.
حتی مسائل بهداشتی را شما در نظر بگیرید، مثلاً وسایل پزشکی، انواع و اقسام وسایل آزمایشگاهی و... با توجه به امکانات، توانایی و دانشی که در این زمینه داریم، میتوانیم حضور گسترده داشته باشیم و فقط لازمه آن ایجاد فضای رقابتی است. ایجاد فضای رقابتی متکی به این است که از یک طرف به بهانه حمایت سوبسید و ارز ارزان داده نشود و از طرف دیگر هم در سیاستهای تعرفهای و حتی وضع عوارض صادراتی با برنامهریزی دقیقتر و هوشمندانهتری عمل شود.
یک نکته در مورد صادرات ما وجود دارد و آن اینکه تولیدات ما هنوز موفق نشده است که تولیدات با ارزش افزوده بالا داشته باشد. به عبارتی صنعت ما هنوز وارد این مقوله نشده است. اما همانطور که تاکید کردم ما پتانسیل و امکان حضور در صنایع فوق با قدرت رقابتپذیری بالا را داریم. به طور مثال ما در صنعت پتروشیمی امکانات وسیعی داریم.
ولی بخش عمدهای از آن دولتی است. بخش خصوصی ما متاسفانه در این زمینه فعال نیست و همانطور که شاهد هستید هنوز بخش عمدهای از صادرات ما سنتی است. من از صنایع خدماتی با توجه با نیروی جوان ما، سطح بالای تحصیلات آنها و سطح بالای دانشگاهها اینطور برداشت میکنم که امکان تولید کالاهایی با ارزش افزوده بالا در ایران وجود دارد. ما در ایران پتانسیل تولید کالای با ارزش افزوده بالا و ایجاد فضای رقابتی را داریم اما با آنچه باید باشد فاصله زیادی داریم.
دیدگاه تان را بنویسید