تاریخ انتشار:
چرا توسعه بازارهای مشتقه در بازار سرمایه ضرورت دارد؟
ایمنی در برابر ریسک
سابقه استفاده از ابزار مشتقه(آتی) به سده ۱۷ میلادی در دنیا برمیگردد. اولین معاملات انجامشده در قرن ۱۷ در مورد معاملات ابزار مشتقه(آتی) به کشور ژاپن بازمیگردد. اما در سالهای ۱۸۴۵ تا ۱۸۵۸ با راهاندازی بورس کالای شیکاگو نحوه استفاده از معاملات آتی در قالب قوانین سیاستهای تنظیمی و نظارتی شکل خاصی پیدا کرد.
سابقه استفاده از ابزار مشتقه (آتی) به سده 17 میلادی در دنیا برمیگردد. اولین معاملات انجامشده در قرن 17 در مورد معاملات ابزار مشتقه (آتی) به کشور ژاپن بازمیگردد. اما در سالهای 1845 تا 1858 با راهاندازی بورس کالای شیکاگو نحوه استفاده از معاملات آتی در قالب قوانین سیاستهای تنظیمی و نظارتی شکل خاصی پیدا کرد. به بیانی سادهتر بورسهای کالایی مراکزی هستند که استفاده از ابزارهای مشتقه (آتی و اختیار معامله) در آنها رواج داشته و سازماندهی میشود و باعث میشود تا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان علاوه بر ایمن شدن در برابر ریسک نوسان قیمت، هزینه معامله کمتری بپردازند، در واقع استفاده از این ابزارها در بورس و فرآیند دادوستد کالاها و سهام تاثیر مثبتی بر مناسبات تولید و توزیع کالاها دارند و همچنان نقش بسیار موثری بر توسعه اقتصادی و رفاه مردم آن کشور ایفا میکنند.
به عبارت دیگر معاملات ابزار مشتقه نهتنها ابزاری برای مدیریت ریسک است بلکه در بسیاری از موارد میتواند به بهترین وجه ممکن مشکلات بازار داد و ستد را مرتفع کند. هماکنون معاملات ابزارهای مشتقه جزو اولویتهای کاری پیشرفتهترین بورسهای دنیاست، اینگونه معاملات نقش سازماندهی در کشف قیمت و مدیریت ریسک نوسان قیمت را بر عهده دارند.
مزیتهای استفاده از ابزار مشتقه در بورس
1- پیشبینی قیمتها
2- سهولت دسترسی برای عموم
3- هزینههای کمتر (کارمزد)
4- سادگی عملکرد نسبی آنها نسبت به سایر روشها
2- سهولت دسترسی برای عموم
3- هزینههای کمتر (کارمزد)
4- سادگی عملکرد نسبی آنها نسبت به سایر روشها
5- قابلیت جایگزینی با روش مبادلات تضمینی (خریدهای تضمینی و حمایتی دولت)
6- رشد پایدار
7- شفافیت در رقابت
8- ریسکگریزی
6- رشد پایدار
7- شفافیت در رقابت
8- ریسکگریزی
امروزه بورسها با استفاده از ابزار مشتقه به دنبال کاهش ریسک و انتقال ریسک بر مبنای افزایش درآمد از گروه ریسکگریزان (تولیدکنندگان و مصرفکنندگان) به گروه ریسکپذیران (سفتهبازان) هستند. در واقع چنین میتوان برداشت کرد که بورسها با ترویج ابزار مشتقه در تلاشند با انتقال ریسک از بازارهای خارج از بورس (بازارهای غیررسمی) به بورسهای کالایی بهادار جریان نقدینگی را در فضای نظاممند با استفاده از ابزارهای مشتقه کنترل کرده تا سوداگران و سفتهبازان از سفتهبازی بر کالاهایی که نقش بسزایی در سبد خانوار و تاثیرگذار بر تورم دارند جلوگیری کنند. لذا تولیدکنندگان و مصرفکنندگان بر مبنای کشف قیمت این دسته از سرمایهگذاران در فضایی بدون ریسک و تنش اقدام به تامین مالی و کالایی میکنند، امروزه در بورسهای معتبر 98 درصد از معاملات صرفاً با استفاده از ابزار مشتقه صورت میگیرد.
نقش ابزار مشتقه در انتقال ریسک
مدتهاست که مبادلات تضمینی بهعنوان راهبردی برای تجار جهت کاهش و پرهیز یا حذف ریسک قسمت شناسایی شده است. در این عملیات انتقال ریسک به افراد دیگری که تمایل دارند انجام میشود. از این جهت فعالیت مزبور مشابه بیمه است. قبل از بیان مدلهای تئوریک بعضی از نظرات اقتصاددانان برجسته و پیشرو درباره بازار آتی و انتقال ریسک را مرور میکنیم. از نظر مارشال مبادلهگر تضمینی یک سوداگر نیست بلکه یک بیمهگذار است. فردی که محصولات خود را پیشفروش میکند ریسک معمول بازار را بر دوش دیگران گذاشته و از منافع احتمالی آن چشمپوشی میکند. به عقیده وی اساس عملیات تضمینی کاهش خطرات برای شخص است و این عملیات افراد را قادر میسازد در مقابل ریسک نوسان قیمت بیمه شوند. سود احتمالی ناشی از عدم ورود به بازار آتی برای تجار مانند حق بیمه پرداختی برای جلوگیری از ریسک است. اقتصاددانان معروف جهان مبادلات تضمینی را با عبارت پرهیز از ریسک و بیمه توصیف میکنند. یک تاجر معمولی زمانی در یک قرارداد آتی شرکت میکند که بهوسیله آن بتواند مبادله تضمینی انجام دهد و وضعیت ریسک خود را کاهش دهد. همچنین وی اشاره کرد برای این منظور ممکن است حق بیمه گرانتر از
مبادلات تضمینی برای تجار شود. کاملترین و دقیقترین بحث مبادلات آتی مربوط به قیمتگذاری است. اینگونه مبادلات را به نحوی میتوان تعریف کرد که بهطور کلی فعالان در تجارت آتی یا پذیرنده ریسک مانند سوداگران یا انتقالدهندگان ریسک مانند مبادلهگران تضمینی هستند. اما مطالعات مفصل و دقیق سهم زیادی در ادبیات موضوع داشتند، بعضی به طور موثری ریسک را با جانشینسازی قرارداد آتی و نقدی کاهش میدهند. همچنین میتوان نشان داد چگونه تجار با پیشبینی مبنا میتوانند ضمن کاهش ریسک منافعی را نیز به دست آورند. حال با بیان جزئیات تئوری توضیحدهنده رابطه بیم ریسکگریزی و قیمتهای آتی بررسی میشود. این نظریات چگونگی اثرات پرهیز از ریسک بر قیمتهای آتی را نشان میدهد. ملاحظه میشود که چگونه ریسکگریزی موجب انحراف قیمت آتی از قیمت نقدی مورد انتظار خواهد شد. بر طبق نظریه دیرکردی عادی تحویل این انحراف از طریق سیستماتیک انجام میشود. بر اساس نظریه دوم مدل قیمتگذاری داراییهای سرمایهای قیمت بازار به میزان ریسک نسبت داده میشود. بعضی از محققان از روش کامپ برای کشف تفاوت بین قیمت آتی و قیمت نقدی مورد استفاده در آینده استفاده
میکنند.
فرض کنید سوداگران انتظارات همگنی داشته باشند به نحوی که به صورت یکسان قیمت نقدی آتی را پیشبینی کنند. این افراد قیمت ثبتشده آتی را در بازار بورس با قیمت نقدی مورد انتظارشان در آینده مقایسه میکنند. اگر قیمتهای آتی با قیمت انتظاری در سررسید برابر باشد هیچ دلیلی برای ورود آنها به بازار آتی وجود ندارد. ورود سوداگران به بازار در چنین شرایطی موجب تحمل ریسک بدون سود انتظاری خواهد بود. منطقی است که تجار از ورود به فعالیت ریسکی بدون پاداش خودداری کنند. از سوی دیگر تولیدکنندگان برای کاهش ریسک ناچار به انجام عملیات پیشفروش و پیشخرید هستند.
اگر این افراد به طور خالص فروشنده قرارداد آتی باشند لازم است سوداگران بهطور خالص این قرارداد باشند و بالعکس. برای مثال سوداگری را در نظر بگیرید که موقعیت خرید آتی را بررسی میکند. این فرد زمانی خریدار قرارداد آتی خواهد شد که پیشبینی وی از قیمت نقدی در آینده بیشتر از قیمت آتی در بازار بورس باشد. در طرف مقابل تولیدکننده برای جلوگیری از ریسک قیمت خواهان پیشفروش محصولاتش است. او ناچار است در قیمت آتی محصول را به فروش برساند. با انجام این قرارداد که نوعی مبادله تضمینی به شمار میرود ریسک ناخواسته را به سوداگر منتقل و همراه با آن سود انتظاری را نصیب وی میکند. سود مزبور شامل تفاوت بین قیمت آتی و مورد انتظار است. حتی اگر در این حالت نیز سوداگر هیچ وجه مطمئنی دریافت نکرده است. وی باید آنقدر صبر کند تا قیمت نقدی در آینده مطابق نظراتش اتفاق بیفتد تا به منافع خود دست یابد. در مطالب فوق برای سهولت در نتیجهگیری یک مبادلهگر تضمینی و یک سوداگر در نظر گرفته شد. اما در حالت واقعی افراد زیادی با نیازهای متنوع درجات مختلفی از ریسکگریزی و انتظارات ناهمگن (متفاوت) درباره قیمت نقدی در آینده وجود دارند. نمودار زیر وضعیتی
را که ممکن است در یک بازار آتی کالا حاکم شود ترسیم میکند. این نمودار موقعیت مربوط به دو گروه مبادلهگران تضمینی و سوداگران را نشان میدهد. همچنان که قیمت آتی تغییر میکند تعداد قراردادهایی که دو گروه مایل به عقد آن هستند نیز تغییر میکند.
فرض کنید مبادلهگران تضمینی به طور خالص فروشنده قرارداد آتی باشند، در هیچ قیمت آتی آنان مایل به خرید قرارداد آتی در بازار نیستند. فرض اینکه مبادلهگران تضمینی همواره بهطور خالص فروشنده قراردادهای آتی هستند اهمیت چندانی بر نتایج ندارد فقط لازم است در نظر گرفته شود وجود ریسک موجب موقعیت فروش میشود. البته بعضی از این افراد اگر قیمت آتی به اندازه کافی پایین باشد وضعیت فروش را ترک و تمایل به خرید قرارداد آتی پیدا میکنند. در این حالت آنان مشابه سوداگران عمل میکنند. سطوح مختلف قیمت آتی نشان میدهد شیب نزولی خط مزبور بیانگر آن است که در قیمتهای بالاتر این افراد تمایل به فروش بیشتر و در قیمتهای آتی پایینتر میل کمتری به فروش قرارداد آتی دارند. توضیحات فوق نشان میدهد چگونه قیمتهای آتی میتواند از قیمت مورد انتظار نقدی در آینده منحرف شود حتی اگر هزینه مبادلات در بورس صفر باشد. به نحو مشابه اگر تولیدکنندگان بخواهند بهطور خالص پیشخری انجام دهند لازم است بهطور خالص سوداگران پیشفروش کنند. گروه اخیر زمانی پیشفروش میکنند که قیمت مورد انتظار در آینده کمتر از قیمت آتی باشد تا برای کسب منافع ناشی از تحمل ریسک
امیدوار باشد. به این ترتیب رابطه میان قیمت آتی و نقدی مورد انتظار بستگی به وضعیت مبادلهگران تضمینی دارد که آیا قصد پیشفروش یا پیشخرید قراردادهای آتی را دارند. میزان اختلاف این دو تابعی از میزان ریسکگریزی دو گروه است.
دیدگاه تان را بنویسید