باز شدن یک بازار ۸۰ میلیوننفری مشتاق، دنیا را به تکاپو میاندازد
تب ایران
ماهیهای آزاد برای تخمریزی، سالی یک بار سفری هیجانانگیز در خلاف جهت رودهای خروشان انجام میدهند.
ماهیهای آزاد برای تخمریزی، سالی یک بار سفری هیجانانگیز در خلاف جهت رودهای خروشان انجام میدهند. این سفر از اقیانوس آغاز و در بالادست رودهای بزرگ پایان میگیرد. این هجوم چندروزه، رودها را پر از ماهی میکند. خرسها که محتاج ذخیره چربی برای جبران کمبود خواب زمستانیاند، این روزهای خاص را میشناسند و حتی ساعتی، فرصت شکار ماهیان را از دست نمیدهند.
هجوم بنگاههای 72 ملت به ایران نیز، پدیدهای زودگذر است. بنگاههای ایرانی خسته و تکیده از مصائب مضاعف «تحریم و بیتدبیری»، باید این فرصت را قدر دانسته و با هوشمندی از اشتیاق دنیا برای کار با ایران، برای تعریف همکاریهای سودمند بهره جویند. بنگاهها هم مانند آدمها رفتار هیجانی دارند. در دنیای خسته از رکود و بحرانهای اقتصادی، باز شدن یک بازار 80 میلیوننفری تشنه و مشتاق، همه را به هوس و تکاپو میاندازد. رفتار بنگاههایی که همانند جویندگان بهسوی ایران میشتابند بیشتر متوجه فرصت است. شکی نیست بنگاههای مجرب و حرفهای با دقت به تحلیل بازار میپردازند. غالب مدیرانی که به تهران میآیند ماموریت دارند سهمی از «بازار داغ ایران» برای کمپانیشان به دست آورند. من که از نزدیک هیاتها و مذاکرات را میبینم و پیگیری میکنم، متوجه میشوم که هر چقدر جلوتر میرویم تصمیمات مدیران کمتر از هیجان متاثر و بیشتر بر تحلیلها استوار میشود. واقعیت آن است که وقتی پای تحلیل و حساب و کتاب به میان میآید، فرصتهای ایرانی نسبت به انتخابهای متنوع بازار جهانی سرمایهگذاری، معلوم نیست چقدر صاحب مزیت باشند. ایران در شاخصهای جهانی کسب و
کار نه در منطقه و نه در جهان موقعیت مساعدی ندارد. مثلاً ایران در شاخص Doing business بانک جهانی در سال 2006 از میان 175 کشور رتبه 113 و در سال قبل از میان 189 کشور رتبه 152 را کسب کرد. این رتبه در آخرین گزارش از میان 189 کشور به 130 تقلیل یافت. به نظر میرسد به قدرت رسیدن یک دولت عاقل و حرفهای، امضای توافق و کاهش تنش هستهای و اقبال سیاسی اروپا به کار با ایران و البته برخورد فعال بوروکراسی دولت با سازمانهای سنجشگرا، تا حدودی رتبه ایران را در ماههای پیش رو بهتر کند. اما واقعیت آن است که ارتقای جدی شاخص کسب و کار محتاج انقلاب اقتصادی و تغییر روش حکمرانی است. باید فساد اداری را کاهش دهیم. باید کارمندان حاکمیتی را که حتی با استانداردهای کشورهای در حال توسعه پنج برابر میزان لازماند، کاهش دهیم. باید اعتبار سیستم قضایی را افزایش دهیم. باید مداخله دولت در اقتصاد را کاهش دهیم. اینها اقداماتی بنیادین، دشوار و دردآور است که فعلاً به نظر نمیرسد در دستور کار باشد. این است که درک نقش عنصر «هیجان» بهعنوان یکی از دلایل هجوم کمپانیها بهسوی ایران و استفاده هوشمندانه از برهه کوتاه قوت و قدرت این هیجان مفید، میتواند
برای بنگاههای ایرانی مهم باشد.
دیدگاه تان را بنویسید