ریشههای اقتصادی برخورد نامناسب سعودیها با حجاج ایرانی در گفتوگو با علی شمساردکانی
تحریم بیفایده است
به نظر میرسد رویه کنونی اعزام زائران ایرانی به حج عمره از نظر اقتصادی فاقد توجیه است. از نظر مذهبی هم، مراجع تقلید باید نظر دهند که آیا مسلمان حق دارد خود را در معرض «ایهان» قرار دهد تا به سفر مستحبی برود؟
علی شمساردکانی به واسطه سابقه سفارت ایران در کویت و سفارت آکرودیته در کشورهای عرب حوزه خلیج فارس، آن هم در یکی از حساسترین دورههای دیپلماسی ایران (در سالهای ابتدایی انقلاب اسلامی) بهخوبی با رویکردها و جنس رفتارهای این حکومتهای پادشاهی در قبال ایران و ایرانیان آشناست. او ایده «تحریم عمره» برای تغییر رفتار دولت عربستان سعودی را بیفایده میداند و اگرچه رفتار مسوولان سعودی در قبال ایرانیان را تقبیح میکند، میگوید عامل اصلی در ایجاد اینگونه رفتارها، سیستم ناکارآمد و فسادخیز اعزام زائران ایرانی به سفر حج است. شمساردکانی بر ضرورت پررنگتر شدن نقش ساختار دیپلماتیک کشور در حوزه حج تاکید میکند و در عین حال راهکارهایی را برای اصلاح نظام مالی و اقتصادی عمرهگزاری ایرانیان پیشنهاد میدهد.
هر بار که حساسیتهایی درباره حج عمره در ایران مطرح میشود، برخی صحبتها درباره گردش مالی حج و میزان منابعی که ایرانیان برای اینگونه سفرها هزینه میکنند، مطرح میشود. اصولاً آیا حجم منابع مالیای که از سوی زائران ایرانی صرف حج -به خصوص حج عمره- میشود، در مقیاس ملی رقم قابل توجهی است؟
من در یک گزارش خواندهام که گردش مالی عمره ایرانیان 5 /3 میلیارد دلار1 در سال است. با یک حساب سرانگشتی اگر عمرههای دانشجویی و دانشآموزی و انواع مختلف سهمیهها را در نظر بگیریم، به نظر میرسد ارقام حداکثر در همین حدود باشد. با این حال از آنجا که روی مخارج ارزیای که برای این نوع سهمیههای خاص میشود، کنترل کافی صورت نمیگیرد، به نظر میرسد بخشی از افکار عمومی بهطور خودجوش نسبت به این ماجرا حساس شده است. اما عده معدودی که از این مسیر منتفع میشوند و لابی قویای هم دارند، مانع از تغییر این رویه میشوند. در حالی که عدهای از مردم معتقدند در این ماجراها کاسهای زیر نیمکاسه است، و من مطلع هستم که حسابرسی دقیقی از چندین 10 میلیون دلار منابع «باز»ی که در این مسیر صرف میشود، صورت نمیگیرد، فشار این گروهها
اجازه نمیدهد تغییری در این زمینه اتفاق بیفتد. این در حالی است که جریان وهابیت سالهاست به اعتقادات ما توهین میکند و از مدارای فرهنگی و مذهبی بیبهره است. حتی از دورههای بسیار قبل که در زمان اولین نهضت وهابیت در 200 سال قبل، اقدام به تخریب حرم امام حسین (ع) کردند. این شجره ذاتاً تابع افکار «ابن تیمیه» است که فتاوایی در واجبالقتل بودن شیعه دارد. این ریشههای تاریخی که در ذهن مردم ما وجود دارد، باعث شده است در دورههای مختلف حساسیتهایی در مورد سفر به عربستان سعودی و هزینهکرد منابع ارزی کشور به سود جریان وهابیت ایجاد شود.
از منظر اقتصادی چه آسیبهایی به روش کنونی اعزام زائران ایرانی به سفر عمره وارد است؟
ببینید، عمره مفرده یک عمل مستحب است. در کنار اعتقادات اسلامی، عدهای از مردم به این سفر به چشم زیارت و سیاحت توامان نگاه میکنند. البته شاید ایرانیانی هم که به اروپا یا آسیا یا سایر مناطق دنیا سفر میکنند، بیش از این ارقام هزینه کنند، ولی مساله این است که از دید اقتصادی، دولت نباید به هیچ نوع از سفرهای خارجی «یارانه» بدهد. یعنی به جز سفرهای علمی و تحقیقاتی، دولت به هیچ سفری نباید کمکهزینه بدهد. اگر کسی «مستطیع» است، باید بتواند هزینه حج خود را تامین کند. اما در شرایط کنونی، بسیاری از کسانی که راهی سفر عمره میشوند، شرط استطاعت را ندارند. مثلاً عمره دانشجویی یا بدعتهایی از این دست، به نظر میرسد تنها با هدف دریافت منابع ارزی یارانهای بیشتر توسط گروههای پشت پرده این سفرها ایجاد شده و تبلیغ میشود. چراکه به نظر میرسد بخشی از منابع ارزی یارانهای اختصاصیافته به این نوع سفرها، توسط واسطههای مورد اشاره صرف امور دیگر میشود و زمینه سوءاستفادههای بزرگ را فراهم میکند. بخشی از این ارقام به صورت سود مدیران
کاروانها و بخشی دیگر به شکل سودی که به طرفهای سعودی پرداخت میشود، زمینه معاملات ناسالم را ایجاد میکند. اگر فرض کنیم رقم 5 /3 میلیارد دلار مقرون به صحت باشد، با یک حساب سرانگشتی میتوان بررسی کرد که با این پول چه کارهای دیگری میتوان کرد: اگر هزینه ایجاد یک شغل ثابت صنعتی برای یک فرد تحصیلکرده را 70 هزار دلار در نظر بگیریم، با این پول میتوان 50 هزار شغل ایجاد کرد. ضمن اینکه در کنار این 50 هزار شغل صنعتی برای تحصیلکردگان، دستکم 100 هزار شغل برای غیرتحصیلکردگان ایجاد میشود. به نظر من در کشوری که بیکاری یکی از بزرگترین مشکلات اقتصادی و اجتماعی است و با رکود دست و پنجه نرم میکند، نباید سرمایه کشور با ارز یارانهای به اینگونه «بَرج»ها اختصاص پیدا کند. شما میدانید که ما سالانه حدود یک میلیون فارغالتحصیل دانشگاهی داریم که نیازمند اشتغال هستند و هزینههای غیرضروری که در مسیرهای مختلف، از جمله حج عمره صرف میشود، مانع ایجاد اشتغال برای جوانان تحصیلکرده ایرانی است. بنابراین به نظر میرسد رویه کنونی اعزام زائران ایرانی به حج عمره از نظر اقتصادی فاقد توجیه است. از نظر مذهبی هم، مراجع تقلید باید نظر
دهند که آیا مسلمان حق دارد خود را در معرض «ایهان» (مورد توهین واقع شدن) قرار دهد تا به سفر مستحبی برود؟ تا جایی که بنده اطلاع دارم، فتوای علما بر این است که مومن حق ندارد خود را در معرض «ایهان» قرار دهد. حتی کسی که میخواهد برای نماز جماعت به مسجد برود، اگر بداند که در راه مسجد مورد توهین واقع میشود، نباید این کار را انجام دهد. در نتیجه در شرایط کنونی که ایجاد اشتغال برای جوانان یک دغدغه ملی -و شاید بتوان گفت یک واجب عینی- است، نباید به قیمت پر شدن کیسه افراد و گروههایی که منافعشان با کسبوکار عمره گره خورده، منابع کشور را صرف این کار کرد و دولت نباید به این سفرها «یارانه» بدهد.
به نظر میرسد مهمترین ایرادی که شما به رویه کنونی وارد میدانید، ناشی از اختصاص سهمیه و منابع دولتی به سفر حج عمره و نقش پررنگ واسطههایی چون مدیران کاروانهای حج باشد. برای اصلاح این ایرادها چه میتوان کرد؟
یکی از بهترین کارهایی که میتوان در این زمینه انجام داد، آن است که به کسانی که علاقهمند به انجام این سفر زیارتی هستند، «واحدهای سرمایهگذاری عمره» فروخته شود و منابع حاصله نه به حساب سازمان حج و زیارت، بلکه به یک بانک تخصصی واریز شود تا برای اقدامات سرمایهگذاری سالم و شفاف استفاده شود؛ بانک تخصصی مورد اشاره در دوره انتظار، سود حاصل از فعالیت سرمایهگذاری خود را به سپردهگذار بپردازد و هر زمان نیز او علاقهمند بود و شرایط مهیا شد، از این «واحد سرمایهگذاری عمره» برای سفر به عربستان سعودی و انجام مناسک حج استفاده کند. نه اینکه منابع عظیمی در اختیار کسانی قرار بگیرد که اصول سرمایهگذاری سودده را نمیشناسند و با روشهای غیراقتصادی ناکارآمد از این منابع استفاده میکنند و نظارت روشن و شفافی نیز روی عملکرد آنها وجود ندارد و میتواند زمینه فساد اقتصادی و سوءاستفاده مالی را فراهم کند. به
نظر من دولت تدبیر و امید باید این رویه را اصلاح کند؛ هرچند به محض اینکه دولت وارد چنین مسیری شود، سروصدای افراد و گروههای ذینفع بلند خواهد شد و در این مسیر مانعتراشی خواهند کرد، اما حالا که خوشبختانه برخی مراجع نیز در مورد وقایع اخیر موضعگیری کردهاند، شاید بتوان این کار را پیش برد. وقتی ما با تخصیص ارز ارزان به واردات کالاهای مصرفی مخالفیم، باید با تخصیص ارز یارانهای به سفر مستحبی عمره نیز مخالفت کنیم. چرا که به هیچوجه توجیه اقتصادی ندارد. از سوی دیگر، از منظر اجتماعی به نظر میرسد افکار عمومی نسبت به قضایای اخیر و جسارتهایی که توسط جریان وهابیت به کیان تشیع صورت میگیرد، رنجیدهخاطر شده و فرصت مناسبی برای تغییر رویه موجود فراهم آمده است.
از صحبتهای شما اینگونه برمیآید که دولت ایران به معنای دقیق کلمه دولت، هیچ منفعت اقتصادی از حجم گسترده سفرهای عمره ایرانیان نمیبرد. این برداشت درست است؟
بله، نهتنها هیچ منفعتی ندارد، بلکه هزینه سنگینی هم میپردازد. منابع ارزی یارانهای که به این سفرها اختصاص مییابد، باعث ایجاد معضلاتی در حسابهای ملی میشود؛ چراکه بهعنوان مثال افرادی در زمان دلار هزارتومانی نسبت به ثبتنام عمره اقدام کردهاند و آن ارقام در صورت حسابهای ملی محاسبه شده، اما حالا دولت باید با دلار 2800تومانی نسبت به تخصیص منابع و اعزام زائران اقدام کند. تامین این مابهالتفاوت، خود به عاملی برای ایجاد مشکلات حسابداری و مالی برای دولت تبدیل شده است. اما اگر -همانطور که پیشنهاد شد- منابع ثبتنام به بانک وارد شده و با سرمایهگذاری سودده به جریان سالم اقتصاد وارد شود، نهتنها این مابهالتفاوت تامین میشود، بلکه شفافیت بیشتری نیز در این مسیر ایجاد میشود. یکی از گرفتاریهای دولت در شرایط کنونی این است که پول سپردههای حج به خزانه دولت وارد میشود؛ پولی هم که به خزانه برود، معمولاً صرف هزینههای جاری میشود و در نهایت دولت مجبور
میشود با فروش نفت و سرمایههای ملی، نسبت به تامین مابهالتفاوتها اقدام کند و بخش دیگری از سرمایه کشور که میتوانست صرف توسعه زیرساختها و ایجاد اشتغال شود، بدین ترتیب از دست میرود. روشن است که این کار غیرعاقلانه است و نباید کار مستحبی را با عمل غیرعاقلانه و آسیب رساندن به منابع ملی انجام داد.
برگردیم به وقایع اخیر و جو اجتماعی و سیاسیای که برای «تحریم عمره» شکل گرفته است. ما میدانیم که به طور کلی ممنوعیت و بگیر و ببند با اصول اقتصادی سازگار نیست و در این مورد خاص ممکن است به نوعی سفر قاچاق یا امثال آن منجر شود. نظر شما درباره ایده تحریم عمره چیست؟ و چه راهی را میتوان برگزید که هم مضرات اقتصادی روش کنونی وجود نداشته باشد و هم این نوع از اهانتها و بیحرمتیها را خاتمه دهد؟
اجازه بدهید من ابتدا یک مثال بزنم. وقتی قیمت گازوئیل در ایران لیتری 250 تومان باشد و در ترکیه شش هزار تومان، بدیهی است که بخشی از گازوئیل ایران به کشور همسایه قاچاق میشود و هزار و یک نوع فساد اقتصادی ایجاد میکند. طبیعی است که برخی سیاستهای دولت میتواند به این کار اشتباه، «رونق» بدهد. در مورد حج عمره نیز شرایط به همین شکل است: دانشجویی که حتی هزینه اجاره مسکن خود را ندارد و در خوابگاههای دولتی ساکن میشود، چرا باید به سفر حج برود؟ چرا دولت باید با یارانهای که میپردازد، به این مساله رونق بدهد؟ بدعت دیگری که در زمینه عمره عروس و دامادها ایجاد شده است هم با همین استدلال زیر سوال میرود؛ عروس و دامادی
که در ابتدای زندگی برای تامین هزینه بسیاری از نیازهای اولیه خود به خانوادههایشان وابستهاند، چرا باید با یارانه دولتی به سفر عمره بروند؟ روشن است که این هزینهها برای دولت «من غیروجه» است و توجیه اقتصادی ندارد. اگر این یارانه دولتی حذف شود، اولاً بخشی از تقاضای عمره کاهش مییابد. ثانیاً هر کس علاقهمند است به سفر مستحب حج برود، «قیمت واقعی» آن را میپردازد. آن هم از طریق یک صندوق سرمایهگذاری بانکی؛ نه از طریق سازمان حج و زیارت و مدیر کاروانهایی که بسیاری از آنها با کار اقتصادی و اصول گردشگری آشنایی ندارند. ضمن اینکه این افراد با اصول دیپلماسی هم آشنا نیستند و با حرفها و موضعگیریهایشان در عربستان بر آتش کینه جریان وهابیت میدمند و باعث تشدید مشکلات میشوند. بدیهی است که این افراد به طور رسمی به عنوان نماینده ایران شناخته نمیشوند، اما ممکن است با اظهار نظرها و رفتارهای نامناسب خود به مشکلات دامن بزنند. البته همه ما نسبت به بیحرمتیای که در هر جای دنیا نسبت به شهروندان ایرانی صورت بگیرد، موضع میگیریم و آن را تقبیح میکنیم، اما نباید از زمینههای وقوع این بیحرمتیها غافل شویم.
بنابراین مهمترین کار در این راستا آن است که ترتیبات اقتصادی سفرهای حج به طور کلی و سفرهای عمره به طور خاص مورد بازنگری جدی قرار گیرد تا هیچ رانتی در سیستم آن وجود نداشته باشد. مگر برای پرداخت هزینههای خیریه یا انجام وقف در داخل کشور، دولت به کسی یارانه میدهد که برای سفر حج این کار را انجام دهد؟!
در سال 1366 که واقعه کشتار حجاج ایرانی اتفاق افتاد، دولت ایران برای دورهای سهساله حج را تحریم کرد. فایده آن کار چه بود؟ آیا با تحریم حج در آن مقطع زمانی، ایران توانست به خواستههای خود برسد و تغییر رفتاری از سوی طرف عربستانیها مشاهده شد که حالا بخواهیم دوباره از همان روش استفاده کنیم؟
خیر، هیچ منفعت واقعی و بلندمدتی از آن دوره تحریم حج نصیب ایران نشد. چراکه مدل عملکرد ما در این زمینه تغییری نکرد. همان سازوکار و همان رویههای قبلی از سر گرفته شد و طرف مقابل نیز بعد از مدت کوتاهی همان روش برخورد را در برابر زوار ایرانی به کار بست.
بنابراین شما بخش عمدهای از اتفاقات ناخوشایند پیشآمده و برخورد نامناسب سعودیها با زائران ایرانی را زاییده سیستم ناکارآمد ایران در اعزام حجاج میدانید. درست است؟
دقیقاً همینطور است. به نظر من، کار حج جزیی از کار دیپلماسی کشور و از قضا یکی از حساسترین بخشهای دیپلماسی است؛ چراکه جزو دیپلماسی منطقهای ما به حساب میآید. بنده بهعنوان یک دیپلمات با سابقه فعالیت در کشورهای عربی حوزه خلیج فارس، معتقدم دستاندرکاران حج ما توان دیپلماتیک لازم را برای پیشبرد این امر حساس ندارند. دولت آقای روحانی باید همانگونه که در آغاز کار خود ترکیب تیم مذاکرهکننده هستهای کشور را تغییر داد و نتایج آن نیز این روزها مشخص شده است، ترکیب دستاندرکاران و سیستم اداره حج را نیز اصلاح کند. نه اینکه به عنوان مثال یک معلم سابق آموزش و پرورش در راس کاری که مصداق دیپلماسی کشور است، قرار بگیرد. حضرت علی (ع) میفرماید: «سفیرک ترجمان عقلک» آیا یک معلم سابق -که در جایگاه خود بسیار محترم و موثر است- میتواند ترجمان عقل دستگاه دیپلماسی ایران باشد؟ بدیهی است که پاسخ منفی است. به نظر من، سیستم رانتی نفتی در اقتصاد ایران
بسیاری از چیزها را «بیملاک» کرده و در نتیجه کسانی را که هیچ تخصصی در امر دیپلماسی ندارند، در راس کارهایی قرار داده که جزو حساسترین بخشهای دیپلماسی کشور هستند. چگونه است که همین افراد وقتی دچار بیماری میشوند، به بهترین پزشکها مراجعه میکنند، اما خود در امر خطیر منافع ملی که هیچ سررشتهای از آن ندارند، ورود پیدا میکنند و منشاء اتفاقات ناخوشایندی برای ملت ایران میشوند؟ به تمثیل عرض میکنم: در منازعهای که ما با عمروعاصهای سیاس طرف حساب هستیم، نمیتوانیم و نباید با سیاستهای سادهانگارانه وارد میدان مبارزه شویم. و اگر این کار را بکنیم، یقیناً پایان آن حسرت و پشیمانی خواهد بود.
اجازه بدهید از یک زاویه دیگر هم به ماجراهای اخیر نگاه کنیم. آیا حوادثی مثل تعرض به دو نوجوان ایرانی، در جامعه بینالمللی برای وجهه عربستان سعودی عواقبی ندارد؟
من در روابط عمومی و تبلیغات صاحب تخصص نیستم، اما مشاهداتم نشان میدهد که رسانههای منطقهای و بینالمللی چندان به این موضوع نپرداختند و بنابراین سعودیها نگرانیای از حیث وجهه بینالمللی خود ندارند. این هم البته میتواند نشانه ضعف رسانهای ما باشد و شاید لازم باشد به این مساله هم به عنوان یک آسیب توجه شود. حتی نهادهای حقوق بشری هم به این رفتار زننده و به دور از انسانیت پلیس عربستان واکنشی نشان ندادند؛ نه نهادهای بینالمللی و نه حتی اذناب ایرانیشان که در کشورهای دیگر حضور دارند و گاهی نسبت به وقایع داخل ایران موضعگیری میکنند.
از نظر منافع مالی چطور؟ آیا عربستان سعودی نگران از دست دادن سود اقتصادی خود از محل سفرهای عمرهگزاران ایرانی نیست؟
توجه داشته باشید که حتی امروز که قیمت جهانی نفت به شدت پایین آمده، فروش نفت عربستان بالغ بر 500 میلیون دلار در روز است و درآمد دو سه میلیارددلاری از محل عمرهگزاری ایرانیان نقش قابل توجهی در اقتصاد این کشور ندارد. بنابراین بعید به نظر میرسد که حربه تحریم عمره، نقش مهمی در تغییر رفتار سعودیها داشته باشد.
به عنوان سوال پایانی؛ با توجه به تجربه شما در کشورهای عربی، آیا هیچ کشور اسلامی دیگری از این سنخ مشکلات با عربستان داشته است؟ یا این نوع برخوردها عمدتاً به دلیل اختلافاتی که سعودیها با دولت ما دارند، مختص ایران است؟
جریان وهابیت عموماً رفتار مذاهب دیگر -حتی شافعیها که اهل سنت هستند- را برنمیتابد و بعضاً با حجاج هندی و پاکستانی نیز رفتار توهینآمیزی دارد. شاید بتوان اتفاقی را که اکنون در یمن رخ داده و به حمله نظامی عربستان به این کشور منجر شده مصداقی از برخوردهای این جریان دانست. اما جریان وهابیت به خصوص به دلیل اختلافات مذهبی، فرهنگی و سیاسیای که با ایران دارد، رفتارهای نامناسب با زائران ایرانی را با شدت بیشتری اعمال میکند.
پینوشت:
1- بهنظر میرسد این رقم براساس نرخ برابری دلار پیش از شوک ارزی سال 90 باشد.
دیدگاه تان را بنویسید