نخستوزیر جدید بریتانیا
دوران مِی
آنها برای خروج از اتحادیه اروپا مبارزه کردند و حرف و عملشان یکی بود. سه هفته پس از پیروزی در همهپرسی، سیاستمدارانی که پیشرو خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بودند در مسابقه جایگزین کردن نخستوزیر یعنی دیوید کامرون دست از تلاش کشیدند.
آنها برای خروج از اتحادیه اروپا مبارزه کردند و حرف و عملشان یکی بود. سه هفته پس از پیروزی در همهپرسی، سیاستمدارانی که پیشرو خروج بریتانیا از اتحادیه اروپا بودند در مسابقه جایگزین کردن نخستوزیر یعنی دیوید کامرون دست از تلاش کشیدند. این هفته آندریا لیدسام، آخرین فرد از افراد برجسته طرفدار خروج، پس از بررسیهای دقیق چندروزه رسانهها که آمادگی بسیار کم وی را آشکار کرد از نامزدی خود کنارهگیری کرد. بنابراین هدایت بریتانیا به سوی درهای خروج از اتحادیه اروپا به دست تنها نامزد باقیمانده در مسابقه یعنی ترزا می افتاده است که برای ماندن در اتحادیه اروپا مبارزه کرد.
مسیر خانم مِی به سوی قدرت آسانتر از مسیر بیشتر نخستوزیرهاست، اما دوران او دشوارترین دوره در دهههای گذشته است. خارج کردن بریتانیا از اتحادیه اروپا نامعلومترین اقدام دیپلماتیک در نیمقرن گذشته است. مشاجره در داخل کشور سادهتر نخواهد بود: سازش برای جدایی بریتانیا به هر جا ختم شود احتمالاً حتی برای کسانی که رای به خروج از اتحادیه اروپا دادند بسیار ناخوشایند است. خشم عمومی ناشی از رکودی که کشور احتمالاً به سوی آن میرود فرو نمینشیند. تنها یک سیاستمدار نابغه میتواند بریتانیا را از این دوران آشوب به سلامت بگذراند.
آخرین بانوی پایدار
آیا از دست خانم می کاری برمیآید؟ حماقت رقیبانش او را بزرگ جلوه میدهد. اما او واقعاً شایستگیهایی دارد: آرامشی مانند خانم مرکل، که برای مقابله با بحران کنونی مناسب است و سابقه توانمندیهایی که احتمال خروج طبق برنامه را از اتحادیه اروپا افزایش میدهد. نخستین سخنرانی وی به عنوان نخستوزیر- که در آن قول داد با «بیعدالتی شدید» که فقرا با آن روبهرو هستند مبارزه کند - نشان میدهد او به درستی دست افرادی را که علیه ماندن در اتحادیه اروپا و به خروج از آن رای دادهاند خوانده است و در حال آماده شدن برای گرفتن جایگاه مرکزی است که حزب کارگر خالی کرده است.
پیروزی بیدردسر او مشکلی تاکتیکی ایجاد میکند. بدون مسابقه مناسب یا انتخابات عمومی برای این منصب، خانم مِی تایید اعضای حزب خود یا عموم مردم را ندارد. او برگزاری انتخابات زودهنگام را به درستی رد کرد زیرا درامهای سیاسی زیادی وجود دارد که کشور تحمل آنها را ندارد (به هر روی، حزب کارگر که غرق در کشمکش داخلی است به هیچ وجه نمیتواند وارد کشمکش دیگری شود). اما از نداشتن تفویض اختیار علیه وی بهخصوص توسط طرفداران خروج بریتانیا (برگزیت) استفاده خواهد شد. زمانی که سرانجام خانم مِی از بروکسل بازگردد و معاهدهای در دست داشته باشد که فاقد آرمانهایی است که به اشتباه به رایدهندگان به برگزیت القا شده بود، انتظار میرود افراد گروه طرفدار خروج از اتحادیه اروپا فریاد خیانت سر دهند. برای جلوگیری از این اتهامات، او از قبل مشاغل دلچسب کابینه را به تعدادی از طرفداران نالایق برگزیت، به ویژه بوریس جانسون به عنوان وزیر امور خارجه، داده است. ممکن است وی مایل نباشد در مذاکرات میدان را به اتحادیه اروپا بدهد حتی اگر به نفع بریتانیا باشد. اقدامات مربوط به جدایی از اتحادیه اروپا بخش عمده کارهای او را در دولت تشکیل میدهد. نخستین
تصمیم، زمان اجرای ماده 50 از معاهده لیسبون (مکانیسمی که به وسیله آن برگزیت آغاز میشود) است. خوشبختانه، به نظر میرسد خانم مِی عجلهای ندارد. بریتانیا به تثبیت موقعیت خود پیش از آغاز مذاکراتی نیاز دارد که انجام درست آن ماهها زمان میبرد. این تاخیر به سیاستمداران اتحادیه اروپا نیز فرصت اندیشیدن و یافتن فرصت سازش معقولانه را میدهد.
بزرگترین و تنها وظیفه او در مقام نخستوزیری انتخاب نوع برگزیت است. در یک سوی این طیف «برگزیت نرم» قرار دارد: یعنی عضویت کامل در بازار واحد، یا چیزی نزدیک به آن، در ازای حفظ اصل آزادی جابهجایی مردم. در سوی دیگر «برگزیت سخت» قرار دارد: یعنی جدایی کامل، قربانی کردن عضویت در بازار واحد در ازای کنترل کامل بر اینکه چه تعداد و کدام اعضای اتحادیه اروپا اجازه ورود به بریتانیا را دارند. این روزنامه طرفدار حداقل محدودیتها بر مهاجرت در ازای حداکثر مشارکت در بازار واحد است؛ حتی افرادی که کمتر از ما نسبت به موضوع مهاجرت اشتیاق دارند باید از ضرر اقتصادی ناشی از موانع جدی در بازاری که تقریباً نیمی از صادرات بریتانیا را میخرد لرزه بر اندامشان افتد.
تصمیم خانم مِی درباره این موازنه مشخص نیست اما نشانههای شومی دیده میشود. او به عنوان وزیر کشور مهاجرت را به قیمت اقتصاد کاهش داد و مثلاً دادن ویزا به دانشجویان دانشگاههای دارای شهریه را محدود کرد. او به طرز ناراحتکنندهای از تضمین موقعیت سه میلیون شهروندی که از قبل در بریتانیا بودهاند اکراه دارد و طی بحران پناهندگی تابستان گذشته به طرز بسیار زنندهای ادعا کرد نظام پناهندگی در حزب کارگر «صرفاً راهی دیگر برای رسیدن به بریتانیا برای کار» است.
طرحهای اقتصادی داخلی وی، اگرچه هنوز در مرحله ابتدایی است، اما چند ایده بالنده دارد. او قول داده تا به گروههای ذینفع بپردازد و رقابت را افزایش دهد. وعده او برای صرف هزینههای زیاد در زیرساخت همانند تعهدش برای مشارکت دادن سهامداران در رایگیری مربوط به حقوق و دستمزد مدیران معقولانه است. اما نشانههایی از ترجیح برای دخالت در بازارها وجود دارد، مثلاً در پیشنهاد وی مبنی بر اینکه دولت باید برای توقف تملک خارجیها بر شرکتهای بریتانیایی آمادهتر باشد. از آنجا که بریتانیا پیوند ارزشمند خود را با اروپا کنار میگذارد، به تمام سرمایههای خارجی که میتواند جذب کند نیاز دارد. «استراتژی مناسب صنعتی» که او خواهان آن است تقریباً هممعنای ایدههای توخالی و بد است.
سختکوش اما کمتر شناختهشده
وزارت کشور هرگز هیچ وزیری را لیبرال نکرده است. اما احترام به نظم را القا میکند که میتواند خانم می را بر آن دارد تا پیش از گسستن پیوندها با اتحادیه اروپا دوباره به آن بیندیشد. بریتانیا با عضویت در اتحادیه اروپا به منابع امنیت مشترک، از هشدارهای دستگیری در سراسر اروپا گرفته تا منبع اطلاعاتی مشترک درباره مسافران خطوط هوایی و پیشینه جنایتکاران، دسترسی دارد. طی مبارزه انتخاباتی خانم مِی اشاره کرد که پلیس بریتانیا به زودی قادر است پیشینه دیانای شهروندان اتحادیه اروپا را در 15 دقیقه بررسی کند، مدت زمانی که قبلاً 143 روز بود. اگرچه بریتانیا دو سال پیش از چند طرح ابتکاری اتحادیه اروپا در زمینه عدالت کنار کشید، اما در سایر طرحهایی مانند اینها باقی مانده است زیرا، بنا به گفته خانم مِی، «آنها طرحهای عظیم کشورسازی و یکپارچگی نیست بلکه... درباره مشارکت عملی و به اشتراکگذاری اطلاعات است».
این منطق برای بیشتر موارد مهم در رابطه بین بریتانیا و اروپا مصداق دارد. بازار واحد یک ایده رمانتیک نیست بلکه راهی برای دادن اجازه به شرکتها به منظور انجام تجارت فرامرزی است. آزادی جابهجایی به شرکتها و دانشگاههای بریتانیایی اجازه میدهد با انعطاف بیشتری کارگر و دانشجو بگیرند و به بریتانیاییها اجازه میدهد در خارج از کشور کار و تحصیل کنند. استدلالهای عملی برای مذاکره بر سر برگزیت مینیمالیست وجود دارد - و اضطرار آنها با بدتر شدن وضع اقتصادی بریتانیا بیشتر میشود. به نظر میرسد خانم مِی لیبرال نباشد، اما امیدواریم از این مورد محافظهکارانه برای نزدیک ماندن به اروپا پشتیبانی کند.
دیدگاه تان را بنویسید