خطای گذشته در واگذاری مخابرات برای پست تکرار نشود
آزادسازی بهتر است
شرکت پست با توجه به اینکه عمده خدمات دولتی را انجام میدهد و موظف است در تمام نقاط حتی نقاطی که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیستند خدماترسانی کند و مرسولات را جابهجا کند باید دولت از آن حمایت کند. نمیتوان خدماترسانی در نقاط محروم زیانده را حذف کرد. یعنی خدمات پستی به سراسر کشور را نمیتوان به بهانه زیاندهی حذف کرد.
شرکت پست با توجه به اینکه عمده خدمات دولتی را انجام میدهد و موظف است در تمام نقاط حتی نقاطی که از نظر اقتصادی مقرون به صرفه نیستند خدماترسانی کند و مرسولات را جابهجا کند باید دولت از آن حمایت کند. نمیتوان خدماترسانی در نقاط محروم زیانده را حذف کرد. یعنی خدمات پستی به سراسر کشور را نمیتوان به بهانه زیاندهی حذف کرد. مرسوم است که دولتها با وجود زیانده بودن شرکت پست به آن به شیوههای مختلف کمک میکنند. البته توجه کنید که بخشهایی از پست ممکن است زیانده باشد ولی بخشی از خدمات پستی سودآور هستند. اما چرا کل مجموع پست کشور زیانده است ریشه در عوامل مختلفی دارد. شاید هم دولت صلاح نمیداند که تعرفههای پستی را از یک حدی بالاتر ببرد و جواب ندهد. در این مواقع دولت باید سوبسید بدهد. وقتی دولت در تامین درآمدهایش دچار مشکل میشود نمیتواند از شرکتهای زیرمجموعهاش حمایت کند. در حال حاضر با توجه به قطع شدن کمکهای دولتی زیان پست نیز بیشتر از قبل شده است. چرا که دخل و خرج این شرکت با هم همخوانی ندارد.
افت سرانه مرسولات پستی و انباشت زیان
دولت باید راهکاری پیدا کند تا از شرکت پست به شکلی حمایت کند. زیان بالغ بر 200 میلیارد تومان بسیار سنگین است. اگر این وضعیت ادامه پیدا کند دیگر این شرکت از عهده ارائه خدمات معمولی نیز برنخواهد آمد. من یادم هست وقتی در وزارت ارتباطات بودم در ابتدای کارم سرانه مرسولات پستی 8/4 بود. بعد سرانه مرسولات در انتهای دولت اصلاحات که اواسط سال 1384 بود به 2/11 رسید. اکنون سرانه مرسولات نهتنها رشد نکرده بلکه کمتر شده است. یکی از راههایی که پست از زیاندهی خارج شود این است که حجم ترافیک مرسولات بیشتر شود. بخش عمدهای از هزینهها ثابت است؛ مثلاً پرسنل را نمیتوان اخراج کرد که هزینه اینها ثابت است، ساختمانهایی است که هزینه آنها نیز ثابت است، حالا اگر میزان مرسولات بالا برود درآمد افزایش پیدا میکند. متاسفانه در حال حاضر برخی شرکتهای دولتی خودشان مرسولاتشان را جابهجا میکنند، این امر اشتباه است و باعث کاهش ترافیک مرسولات میشود.
پست میتواند سودده شود
اکنون گفته میشود سرانه مرسولات پستی کشور در حدود 9 مرسوله است. این رقم نشان از زیاندهی بالای شرکت پست دارد؛ متوسط سرانه مرسولات در دنیا 75 است، در آمریکا که بالاترین سرانه محصولات را دارد حدود 500 است. البته چون ما در بخش خصوصیمان سازماندهی نداریم، آنها حساب نمیشود ولی آن چیزی که دولت جابهجا میکند در هر صورت پایین است. یعنی اگر این رقم سرانه مرسولات را دو برابر هم کنیم باز هم پایین است. بسیاری از کارها دولتی است که مردم همچنان باید به سازمانها و شرکتهای دولتی مراجعه کنند در حالی که میتوان بخش قابل توجه این مراجعات را کم کرد و از طریق پست انجام داد. اگر اینها به پست واگذار شود یک دفعه حجم سرانه محصولاتی که توسط پست کشور جابهجا میشود، بالا میرود که قطعاً میتواند سودآور شود.
کما اینکه ما در آن زمان حدود هشت سال پیش توانستیم شرکت پست را از زیاندهی خارج کنیم و تقریباً دخل و خرج با هم همخوانی پیدا کرد. اگر این سرانه در پست به حدود 20 برسد، قطعاً سود بالایی خواهد داشت.
پست زیانده را نمیتوان واگذار کرد
در خصوصیسازی شرکت پست باید حساس باشیم. پست اینطور نیست که مجموعهاش کامل واگذار شود. مثلاً بخش دریافت میتواند خصوصی باشد، میتواند شرکتهایی باشند که مرسوله را دریافت کنند. در برخی نمونههای خصوصیسازی در دنیا به طور مثال؛ خدمات بینشهری، ارسال و ترانسپورت را به شکل مجزا خصوصی کرده بودند ولی قسمت ارسال نامه به منازل و بخشهای دیگر دست دولت است. احتمالاً یک بحث امنیتی هم دارند. امنیت به این مفهوم که هر کسی نتواند تحت هر عنوانی درب منازل برود. یک بخشهایی از آن به دلیل ملاحظات مختلف همچنان دولتی مانده است. ولی اصولاً شما بخشی را میتوانی واگذار کنی که سودآور باشد یعنی یک سود منطقی داشته باشد.
در خصوصیسازی به بیراهه نرویم
متاسفانه در ایران وقتی بخش خصوصی میخواهد در بخشی سرمایهگذاری کند مطالعه لازم را ندارد. یعنی ما در ایران شرکتهای مشاورهای نداریم که دقیقاً مطالعه کنند و ببینند که آیا برای سرمایهگذاری اصلاً سودآور است یا نیست. یک برداشتهای غیرمنطقی از خصوصیسازی دارند. به فرض که شرکت پست واگذار شد اما وقتی سودآور نباشد طبیعتاً شرکت ورشکسته میشود. از طرفی سرمایهگذارها بازگشت سرمایههایشان را ندارند و در این بخشها پول مردم جذب نخواهد شد و دیگر اینکه خدمات لطمه میخورد که شاید این بحث مهمتر باشد. به هر حال خدماتی که دولت باید متولی آن باشد، لطمه میخورد. این وضع را تلفن ثابت هم دارد. برای چه اپراتورها به سمت تلفن ثابت نمیآیند. در مقطعی سه مجوز داده شد ولی هیچکس نیامد تا سرمایهگذاری کند. مجوز را گرفتند و زمان آن هم منقضی شد. چون وقتی بخش خصوصی درست حساب کرد متوجه شد که سودآور نیست. پست هم همینطور است. به نظر من پست خصوصاً در شرایط فعلی هنوز سودآور نیست. البته شاید بیش از اینکه دست دولت باشد، بخشهای خصوصی به طور غیررسمی در بخشهایی از خدمات پستی وارد
شدهاند. مثلاً شما پست خرید را نگاه کنید؛ شما یک تلفن میزنید برایتان غذا میآورند یا از فروشگاهی برایتان کالا میآورند که اینها به نوعی پست است. باید تحت کنترل دولت باشد نه اینکه دست دولت باشد که اینطور نیست. من فکر میکنم الان سهم بخش خصوصی که غیررسمی وارد شده، کمتر از دولت نباشد.
قبل از خصوصیسازی، آزادسازی شروع شود
توصیه من این است که قبل از خصوصیسازی، آزادسازی شروع شود. یعنی ما اپراتورهایی را برای سرویسهای خاص در بخش پست درست کنیم مثل تلفن همراه که اول ایرانسل آمد بعد تلفن همراه به بخش خصوصی واگذار شد. شاید از این راه برویم بهتر باشد، البته قبل از آن باید مطالعه دقیقی شود تا ببینند تعرفهها جواب میدهد یا نه؟ باید برنامه اقتصادی قوی داشته باشیم. حتی اگر لازم باشد باید مشاور خارجی گرفته شود تا برای خصوصیسازی آماده شود در غیر این صورت ناموفق خواهد بود. یعنی در کنار پست ملیمان، اپراتورهای پستی دیگر فعالیت کنند و اپراتور دولتی را به طور کامل از بین نبریم. ببینید همین کارهایی که به صورت پراکنده انجام میشود، مثلاً اگر خدمات پستی شرکتها و سازمانهای دولتی ساماندهی شود و تحت اختیار یک اپراتور خصوصی دربیاید و ضوابطی برای آنها گذاشته شود. حتی میتوان برای سرویسهای خاص هم باشد. مثلاً فرض کنید برای پست بینالملل، بینشهری، برای پست خرید یا بخشهایی که فکر میکنند آمادگی بیشتری دارند میتواند اول اپراتورهای پستی شکل بگیرد، یک مرحله طی شود، تا بعداً به
این مرحله برسیم که چگونه میتوان شرکت پست را به بخش خصوصی واگذار کرد که مشکلات و چالشهای واگذاری مخابرات رخ ندهد.
عواقب خصوصیسازی مخابرات را فراموش نکنید
هشدار میدهم اگر دولت میخواهد شرکت پست را خصوصی کند باید تمام جوانب امر را به طور دقیق بررسی و مطالعه کند. از شرکت پست باید تنها بخشهایی از آن واگذار شود که به ایجاد انحصار منجر نشود یا امنیت شهروندان به خطر نیفتد. چون در دنیا هم همه بخشها واگذار نشده است و بخشهای حاکمیتی در دولت باقی مانده است. اشتباهی که در خصوصیسازی مخابرات رخ داد. اکنون دولت نیز به این نتیجه رسیده است که در واگذاری مخابرات بازنگری کند چراکه نباید بخشهای حاکمیتی را واگذار میکرد. از این مساله نباید غافل شد. باید از همین ابتدا مانع وقوع خطا شد. چرا باید هزینه هنگفت برای خصوصیسازی انجام شود و در نهایت نهتنها سود ناشته باشد بلکه وضع را از قبل بغرنجتر کند.
دیدگاه تان را بنویسید