تاریخ انتشار:
افزایش سهم «درآمدهای غیرپولی» و «اقلام ضروری» در بودجه خانوارها
چو دخلت نیست …
یکی از جالبترین گزارشهایی که توسط نهادهای آماری کشور منتشر میشود، گزارشی تحت عنوان «بررسی بودجه خانوار» است که هم بانک مرکزی و هم مرکز آمار، به طور جداگانه با پیمایشهای آماری خود آن را تهیه و ارائه میکنند.
یکی از جالبترین گزارشهایی که توسط نهادهای آماری کشور منتشر میشود، گزارشی تحت عنوان «بررسی بودجه خانوار» است که هم بانک مرکزی و هم مرکز آمار، به طور جداگانه با پیمایشهای آماری خود آن را تهیه و ارائه میکنند. به طور معمول در این گزارشها، مهمترین نکتهای که به آن توجه میشود، وضعیت درآمدی و هزینهای خانوارهاست که به نظر میرسد آمارهای آن، به دلیل مسائلی مثل «کمگویی» (در درآمدها) و «بیشگویی» (در هزینهها)ی شرکتکنندگان، قابلیت استناد کمتری نسبت به دیگر آمارهای فرعی این گزارشها دارد. این آمارهای فرعی، زوایای جالبی از وضعیت اجتماعی-اقتصادی شهروندان ایرانی و تغییرات آن طی سالهای گذشته ارائه میکند که در گزارشهای بعدی به آنها پرداخته میشود. با این حال، در خود آمارهای درآمدی و هزینهای نیز، در صورتی که به جای ارقام مطلق (مثلاً هر خانوار شهری به طور متوسط چقدر درآمد یا هزینه داشته است؟) به سهم انواع درآمدها و هزینهها توجه شود، اطلاعات قابل توجهی به دست میآید. بررسی آمارهای بودجه خانوار از این زاویه، بیانگر این است که در سالهای گذشته، خانوارهای ایرانی در طرف «هزینه»ای خود، به سمت مخارج «ضروری»
رفتهاند و در مقابل از سهم مخارج «غیرضروری» خود کم کردهاند. به طوری که در سال گذشته، سهم اقلام ضروری (مسکن، خوراک، پوشاک و درمان) از کل هزینهها به 71 درصد افزایش یافته و مابقی 29درصدی، صرف اقلام کمتر ضروری (تفریح و امور فرهنگی، تحصیل، ارتباطات، حملونقل، رستوران و هتل، لوازم خانه و دخانیات) شده است. این در حالی است که در سال 1384، سهم هزینههای ضروری 61 درصد و سهم هزینههای غیرضروری 39 درصد بود. با استفاده از ادبیات اقتصادی، این تغییرات را میتوان اینگونه توضیح داد که «افراد با کاهش درآمدهای واقعی (قدرت خرید) خود، سهم کالاهایی را در سبد مصرفی خود افزایش میدهند که «کشش درآمدی» کمتر داشته باشند و در مقابل از سهم کالاهای با کشش درآمدی بالا (کالاهای لوکس) کم میکنند». حال، با معکوس کردن این گزاره و با ملاحظه رفتار مصرفی ایرانیان در هشت سال گذشته، میتوان گفت رفتار مصرفی ایرانیان، «نتیجه» وضعیت درآمدی آنان بوده است. یعنی در واقع، عامل اصلی کاهش درآمدهای خانوارها بوده که آنها را به سمت مصرف بیشتر اقلام ضروری، سوق داده است. در سمت دیگر بودجه خانوار، وضعیت درآمدی خانوارهای ایرانی قرار دارد. بررسی آمارهای این
بخش نیز نکته جالبتوجهی را نشان میدهد: در سالهای اخیر، از مجموع درآمدهای خانوارهای شهری کشور سهم «درآمدهای غیرپولی» با افزایش قابل ملاحظهای روبهرو شد و از 6/23 درصد در سال 1384، به 8/30 درصد در سال گذشته رسید. در تعریف ارائهشده، درآمد غیرپولی معادل با مجموع «ارزش اجاری مسکن شخصی» (مالکنشین) و «سایر» درآمدهاست که خود سایر درآمدها نیز، به این صورت تعریف شده است: «سایر شامل برآورد ارزش اجاری مسکن در برابر خدمت و رایگان و ارزش کالاها و خدمات در برابر مزد و حقوق، رایگان (نه از خانوار دیگر)، تولید برای مصرف در خانه، از محل کسب کشاورزی و غیرکشاورزی است». به عبارت دیگر، همانطور که از عنوان این جزء پیداست؛ در این سالها درآمدهایی از خانوار افزایش پیدا کرد که در واقع معادل «پولی» برای آنها نداشت! در نتیجه میتوان گفت در این سالها، از یکسو خانوارها با کاهش سهم درآمدهای پولی مواجه بودند و از سوی دیگر، به مصرف بیشتر اقلام ضروری و حذف موارد کمتر ضروری از سبد مخارج خود (مثل تفریح و امور فرهنگی، ارتباطات، تحصیل و مواردی از این دست) روی آوردهاند.
دیدگاه تان را بنویسید