چه کسی رقیب روحانی میشود؟
معمای خرداد ۹۶
با ورود حسن روحانی و تیمش به چهارمین سال سکانداری دستگاه اجرایی کشور، آرامآرام بحث انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم و رقبای احتمالی روحانی در رقابت مذکور تبدیل به یکی از سوژههای ثابت بسیاری از رسانههای کشور شده است. تحلیلها دراینباره نیز دو بخش کاملاً متفاوت دارد، اگر ائتلاف حامیان دولت متشکل از اصلاحطلبان و میانهروها نسبتاً با خیالی آسوده تکلیف خود را روشن دانسته و از همین ایام عزم خود را برای حمایت از حسن روحانی جزم کردهاند، اصولگرایانی که سال 1392 از روحانی شکست خوردند، هنوز به نتیجهای مشخص برای رقابت سال 1396 نرسیدهاند و هر روز چهرهای به عنوان نامزد این اردوگاه متشتت در روزنامهها معرفی میشود. نامزدهایی که حضور برخی از آنان بیش از همه رقیب به ویژه حسن روحانی را سرذوق میآورد. در یکی دو ماه گذشته با تبلیغات گسترده رسانههای منتقد دولت، از احتمال حضور محمود احمدینژاد در رقابت خرداد آتی خبر دادند. خبری که با حاشیهسازیهای منتقدان دولت قرار بود به دغدغه نخست ائتلاف میانهروها و اصلاحطلبان بدل شود. با این همه کارنامه هشتساله احمدینژاد و همچنین تشکیل پروندههای متعدد فساد مالی منسوب به برخی
یاران وی موجب شد بسیاری از تحلیلگران اصلاحطلب از حضور او استقبال کرده و از همین امسال برنامهریزی جشن پیروزی حسن روحانی در خرداد 96 را کلید بزنند. بسیاری از اصولگرایان نیز که علاقهمند نیستند با طناب رئیس دولتهای نهم و دهم وارد چاه انتخابات آینده شوند، این روزها با چراغ گرد شهر میگردند تا نامزدی درخور برای رقابت با روحانی بیابند. در این زمینه نامهای زیادی مطرح میشود. نامهایی که بعید است حضور اکثر قریب به اتفاق آنها تغییری در معادلات سیاسی کشور به وجود آورد. به طور مثال برخی تحلیلها خبر از نامزدی مجدد محمدباقر قالیباف شهردار پایتخت در انتخابات آتی میداد. چهرهای که در دو حضور خود در انتخابات ریاستجمهوری -چه آن زمان که کاملاً شعارهای مدرن و اصلاحطلبانه میداد و چه آن دوره که خواست شعارهای اصولگرایانه بدهد- بیش از چهار میلیون رای کسب نکرد و بعید به نظر میرسد با هر شعار و پرچمی که وارد رقابتهای انتخاباتی شود رایی بالاتر از سقف آرای خود در دورههای حضور در انتخابات ریاستجمهوری به دست آورد. محسن رضایی که این روزها پس از 14 سال کت و شلوار سیاست را درآورده و دوباره لباس نظامی به تن کرده است، نیز
احتمالاً با وجود تمایل برای ورود به کاخ پاستور دریافته است که حالاحالاها نمیتواند از شهروندان رای اعتماد بگیرد. سعید جلیلی نامزد دوره پیشین جبهه پایداری نیز از چهرههایی است که از سوی حامیان محمدتقی مصباحیزدی مطرح شده است. این چهره نیز که طعم شکست را از رئیسجمهوری چشیده است، بعید میرسد که بتواند عنوان نامزد اصلی جریان اصولگرا را به دست آورد. در مقابل این چهرههای تکراری اما برخی چهرهها هستند که میتوانند دستکم نوعی انسجام را به اردوگاه متشتت جریان اصولگرایی تزریق کنند. چهرههایی از قبیل محمدرضا باهنر، نایبرئیس پیشین مجلس یا حتی حمیدرضا حاجبابایی وزیر آموزش و پرورش دوره محمود احمدینژاد. در کنار این چهرها نمیتوان از پرویز فتاح، وزیر نیروی دولت احمدینژاد و رئیس کمیته امداد به سادگی گذر کرد. چهرهای کمحاشیه که اعتماد بخشهای نظامی کشور و همچنین اکثریت جریان اصولگرا را در انبان دارد و احتمالاً به عنوان برگ آخر جریان اصولگرایی روی میز قرار خواهد گرفت. با همه این اوصاف نباید از واقعیتی به نام رقابتهای مجلس دهم در تحلیل انتخابات دوازدهم ریاستجمهوری صرف نظر کرد. در این انتخابات میانهروها،
اصلاحطلبها و بخش معتدل جریان اصولگرا در اردوگاهی جدید با بیرق حمایت از دولت جمع شدند. آثار این ائتلاف قاعدتاً دستکم تا یک سال آینده ادامه مییابد، در این صورت اصلاً بعید نیست که بخش معتدل اصولگرایان در سال 1396 در کمپین حسن روحانی حضور یافته و اردوگاه منتقدان دولت به جبهه پایداری تقلیل یابد. در این صورت روحانی و یارانش با اعتماد به نفس دوچندان از امروز میتوانند برنامههای دولت در چهار سال بعد را تدوین کنند.
دیدگاه تان را بنویسید