تاریخ انتشار:
به بهانه اعلام آمادگی اعضای خانواده هاشمیرفسنجانی برای حضور در انتخابات
هاشمیها و بزنگاه اسفند
اگر سخنان بزرگ خاندان هاشمی و سایر علاقهمندان به این کهندیار را مورد مداقه قرار دهیم درخواهیم یافت که آنان رقابت اسفندماه امسال را فراتر از رقابتهای معمول سیاسی و از مهمترین بزنگاهها در نگارش پیشانینوشت ملت برای دهه آتی ارزیابی میکنند.
در هفتههای اخیر و به موازات نزدیک شدن به بزنگاه سیاسی واپسین ماه سال 1394، شاهد افزایش موضعگیریهای انتخاباتی اعضای خانواده اکبر هاشمیرفسنجانی در زمینه این رقابت مهم شدهایم. از سویی بزرگ خاندان در اکثر قریب به اتفاق سخنرانیهای خود به موضوع انتخابات اشاره داشته و از همه علاقهمندان به این ملک و ملت تقاضا کرده است که وارد میدان رقابت چه در عرصه خبرگان و چه در عرصه مجلس شورای اسلامی شوند، از سوی دیگر بسیاری از اعضای این خانواده آمادگی خود را برای حضور در این رقابتها اعلام کردهاند. شخص اکبر هاشمی را میتوان از نخستین چهرههایی دانست که رسماً حضور خود در انتخابات خبرگان را رسانهای کرده است. محسن، فاطمه و فائزه سه نفر از فرزندان رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز تاکنون به صورت صریح یا تلویحی از حضور خود در انتخابات مجلس خبر دادهاند. قابل پیشبینی است یک یا دو نفر از خواهرزادهها یا برادرزادههای هاشمی نیز که در دهههای اخیر فعالیت سیاسی داشته و برخی نیز تجربه حضور در مجلس را در رزومه خود دارند، در چند روز دیگر خود را وارد میدان این رقابتها کنند.
اگر سخنان بزرگ خاندان هاشمی و سایر علاقهمندان به این کهندیار را مورد مداقه قرار دهیم درخواهیم یافت که آنان رقابت اسفندماه امسال را فراتر از رقابتهای معمول سیاسی و از مهمترین بزنگاهها در نگارش پیشانینوشت ملت برای دهه آتی ارزیابی میکنند. آنان بر این باورند که اگر دلسوزان کشور متشتت عمل کنند و جامعه را درست هدایت نکنند، شاهد تکرار تجربه 1384 خواهیم بود. تجربهای که با مهیا بودن عمده شرایط برای جهشی بزرگ در زمینه توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...، با استقرار دولتی غیرمعتقد به مفاهیم توسعهای، شاهد سقوط بسیاری از شاخصهای توسعه بودیم. این احساس مسوولیت به ویژه در اعضای خاندان هاشمیرفسنجانی اما میتواند کارکردی دوگانه داشته باشد. کارکردی که میتواند به مثابه تیغ دودمی عمل کند که نهتنها به سود اردوگاه ائتلاف میانهروها و اصلاحطلبان عمل نکند، بلکه موجب کامیابی جریان مخالف شود. اگر به خاطر داشته باشید جریانهای تندرو تلاش کردهاند با اشاره به حضور مستمر اکبرهاشمی در عرصه تصمیمسازی کشور، بخش عمده نارساییها، تخلفات و... را به پای او و تیمش بنویسند.
آنان رندانه در برخی بزنگاههای مهم تصمیمگیری با ایجاد دوگانهای که یک سر آن هاشمی و واقعیتهای کلی کشور قرار داشت و در سر دیگر آن وعده پیشرفت و عدالتی که قرار بود به مدد مدیریت آنان محقق شود، بخشهای غیرسیاسی جامعه را به سمت خود کشانده و شاهد پیروزی را در آغوش کشیدند. به نظر میرسد حضور چندین هاشمی در انتخابات هرچند میتواند یاریدهنده طیف تحولخواه و توسعهطلب کشور بهشمار آید، اما از سوی دیگر این فرصت را به رقیب خواهد داد که با این ادعا که خاندان هاشمی نگران از کف دادن هژمونی خود در ساختار سیاسی و اقتصادی ایران است، مجدداً دو قطبی «هاشمی-گزینهدیگر» را تولید و در این فضای غبارآلود، اگر کل نمد را نبرند، دستکم کلاهی برای خود از آن تهیه کنند. خاندان هاشمی در این بزنگاه که دستکم برای بزرگ این خاندان میتواند به عنوان واپسین حضور در رقابتی عمومی باشد، باید بسیار هوشمندانه گام بردارند. قاعدتاً دیگر فرصت اشتباه برای دستکم اکبر هاشمی باقی نمانده است. باید دید آخرین حضور هاشمی در انتخاباتی عمومی چه نتایجی را برای این مرز پرگهر به همراه خواهد داشت. این پرسشی است که اسفندماه آتی پاسخ آن را خواهیم یافت.
اگر سخنان بزرگ خاندان هاشمی و سایر علاقهمندان به این کهندیار را مورد مداقه قرار دهیم درخواهیم یافت که آنان رقابت اسفندماه امسال را فراتر از رقابتهای معمول سیاسی و از مهمترین بزنگاهها در نگارش پیشانینوشت ملت برای دهه آتی ارزیابی میکنند. آنان بر این باورند که اگر دلسوزان کشور متشتت عمل کنند و جامعه را درست هدایت نکنند، شاهد تکرار تجربه 1384 خواهیم بود. تجربهای که با مهیا بودن عمده شرایط برای جهشی بزرگ در زمینه توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و...، با استقرار دولتی غیرمعتقد به مفاهیم توسعهای، شاهد سقوط بسیاری از شاخصهای توسعه بودیم. این احساس مسوولیت به ویژه در اعضای خاندان هاشمیرفسنجانی اما میتواند کارکردی دوگانه داشته باشد. کارکردی که میتواند به مثابه تیغ دودمی عمل کند که نهتنها به سود اردوگاه ائتلاف میانهروها و اصلاحطلبان عمل نکند، بلکه موجب کامیابی جریان مخالف شود. اگر به خاطر داشته باشید جریانهای تندرو تلاش کردهاند با اشاره به حضور مستمر اکبرهاشمی در عرصه تصمیمسازی کشور، بخش عمده نارساییها، تخلفات و... را به پای او و تیمش بنویسند.
آنان رندانه در برخی بزنگاههای مهم تصمیمگیری با ایجاد دوگانهای که یک سر آن هاشمی و واقعیتهای کلی کشور قرار داشت و در سر دیگر آن وعده پیشرفت و عدالتی که قرار بود به مدد مدیریت آنان محقق شود، بخشهای غیرسیاسی جامعه را به سمت خود کشانده و شاهد پیروزی را در آغوش کشیدند. به نظر میرسد حضور چندین هاشمی در انتخابات هرچند میتواند یاریدهنده طیف تحولخواه و توسعهطلب کشور بهشمار آید، اما از سوی دیگر این فرصت را به رقیب خواهد داد که با این ادعا که خاندان هاشمی نگران از کف دادن هژمونی خود در ساختار سیاسی و اقتصادی ایران است، مجدداً دو قطبی «هاشمی-گزینهدیگر» را تولید و در این فضای غبارآلود، اگر کل نمد را نبرند، دستکم کلاهی برای خود از آن تهیه کنند. خاندان هاشمی در این بزنگاه که دستکم برای بزرگ این خاندان میتواند به عنوان واپسین حضور در رقابتی عمومی باشد، باید بسیار هوشمندانه گام بردارند. قاعدتاً دیگر فرصت اشتباه برای دستکم اکبر هاشمی باقی نمانده است. باید دید آخرین حضور هاشمی در انتخاباتی عمومی چه نتایجی را برای این مرز پرگهر به همراه خواهد داشت. این پرسشی است که اسفندماه آتی پاسخ آن را خواهیم یافت.
دیدگاه تان را بنویسید