تاریخ انتشار:
هدف از گفتوگوهای سطح بالای ایران و اتحادیه اروپا چیست؟
صیانت از برجام
شاید اشمید بهترین فردی باشد که با او در خصوص اجرای برجام و تعهدات طرفین در دوران پسابرجام و همچنین مشکلاتی که ممکن است رخ دهد بتوان بحثکرد. امروز گفتوگوهای سطح بالا میان ایران و اتحادیه اروپا برای چند منظور دنبال میشود که یکی از آنها نظارت و گفتوگو در خصوص اجرای برجام از سوی طرفین است.
هلگا اشمید، معاون فدریکا موگرینی مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا چندی پیش با هدف آغاز گفتوگوهای سطح بالا میان ایران و اتحادیه اروپا وارد تهران شد. حضور اشمید در تهران و مذاکره با مقامات ایرانی از این جهت حائز اهمیت است که او مذاکرهکننده ارشد 1+5 با ایران بود. پیش از او کسانی چون موگرینی یا اشتون با وزیر خارجه ایران یا دبیر شورای عالی امنیت ملی طرف بودند ولی در مذاکرات اجرایی و کارشناسی در سطح معاونان، خانم اشمید از همان دورهای که سعید جلیلی مذاکرهکننده ایران بود در این سمت حضور داشت و شاید کری طولانیترین سابقه را در میان اعضای گروه ۱+۵ در کار هستهای با ایران دارد. لذا حضور او در ایران نه فقط به لحاظ اروپایی یا معاون مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بودن بلکه به دلیل سابقه دیرینه او و آشناییاش با مسائل هستهای قابل توجه است.
در این راستا شاید اشمید بهترین فردی باشد که با او در خصوص اجرای برجام و تعهدات طرفین در دوران پسابرجام و همچنین مشکلاتی که ممکن است رخ دهد بتوان بحث کرد. امروز گفتوگوهای سطح بالا میان ایران و اتحادیه اروپا برای چند منظور دنبال میشود که یکی از آنها نظارت و گفتوگو در خصوص اجرای برجام از سوی طرفین است. برجام، یک معاهده جامع است که بر اساس آن، طرفین درباره مسائل گوناگون سیاسی، اقتصادی و امنیتی تعهداتی نسبت به همدیگر دارند. حال اگر بخواهیم فصلبندی کنیم سه فصل سیاسی، هستهای- خلع سلاح و تحریم-اقتصاد را داریم. برجام در این سه فصل، صدها بند و ماده دارد لذا ممکن است در اجرای این موارد مشکلاتی پیش بیاید. حتی اگر طرفین کاملاً حسننیت داشته باشند اما به هر حال در یک سند با این حجم امکان تفسیر در میان دو طرف وجود دارد که ممکن است متضاد باشد.
در این راستا شاید اشمید بهترین فردی باشد که با او در خصوص اجرای برجام و تعهدات طرفین در دوران پسابرجام و همچنین مشکلاتی که ممکن است رخ دهد بتوان بحث کرد. امروز گفتوگوهای سطح بالا میان ایران و اتحادیه اروپا برای چند منظور دنبال میشود که یکی از آنها نظارت و گفتوگو در خصوص اجرای برجام از سوی طرفین است. برجام، یک معاهده جامع است که بر اساس آن، طرفین درباره مسائل گوناگون سیاسی، اقتصادی و امنیتی تعهداتی نسبت به همدیگر دارند. حال اگر بخواهیم فصلبندی کنیم سه فصل سیاسی، هستهای- خلع سلاح و تحریم-اقتصاد را داریم. برجام در این سه فصل، صدها بند و ماده دارد لذا ممکن است در اجرای این موارد مشکلاتی پیش بیاید. حتی اگر طرفین کاملاً حسننیت داشته باشند اما به هر حال در یک سند با این حجم امکان تفسیر در میان دو طرف وجود دارد که ممکن است متضاد باشد.
البته این پیشفرض که دو طرف ایران و غرب کاملاً نسبت به هم حسننیت دارند کمی از واقعیت دور است؛ چرا که میبینیم برخی مقامات آمریکا و لابی صهیونیست با تفسیرهای مختلف به دنبال سنگاندازی در راه اجرای برجام هستند. این مخالفان دو انگیزه را دنبال میکنند؛ یک گروه با برجام مخالفند زیرا معتقدند برجام یک پیروزی برای ایران بوده و موجب حفظ بیشتر بقای ایران میشود لذا باید بهگونهای آن را به شکست بکشانند. همچنین گروههای تندرو داخل آمریکا مانند نومحافظهکاران و اعضای تیپارتی بر این باورند که باید اقدامی صورت دهند تا برجام نابود شود زیرا هدف اصلی آنها نابودی جمهوری اسلامی است و برجام به نظر آنها موجب بقا میشود. اما یک گروه دیگر نیز وجود دارند که معتقدند از طریق برجام باید بهتدریج جلوی نفوذ و قدرت ایران را سد کرد. افرادی با این دیدگاه در تیم مذاکراتی طرف مقابل حضور داشتند و در نتیجه آنها عباراتی را در توافق برجام گنجاندند که قابلیت تفسیر داشته باشد. حتی بحث پیچیدهای را در داوری و رسیدگی به شکایات طرفین نیز مطرح کردند یا در مورد تحریمها اعلام کردند که تحریمهای غیرهستهای همچنان میتواند پابرجا بماند. لیست کالاهای
دوگانه و ابهام در تحریمهای ثانویه نیز از دیگر تلاشهای این گروه برای اخلال در برجام و ارائه تفسیرهای مختلف بوده است. لذا این موارد موجب بروز اشکال در اجرای برجام میشود؛ برجامی که اجرای برخی موارد آن از هشت تا ۲۰ سال به طول میانجامد و طرفین بر اساس آن باید روابطشان را تعریف کنند. به همین خاطر در بالاترین سطوح باید میان طرفین ارتباط وجود داشته باشد تا با بنبست مواجه نشوند.
در نتیجه باید این نکته را نیز مدنظر قرار دهیم که مسائل پس از برجام از خود برجام مهمتر است. این موضوع بدین خاطر از اهمیت برخوردار است که در دنیا تحریککنندههای زیادی مانند صهیونیستها، لابیهای یهودی و نومحافظهکاران آمریکایی حاضر در کنگره درصدد هستند به طرق مختلف در فرآیند اجرایی شدن توافقات پس از برجام اخلال ایجاد کنند. هرچند توافق برجام به سندی بینالمللی تبدیل شده است اما مخالفان درصدد هستند دامنه این موضوع را با مشکل مواجه کنند.
ارتباطات سطح بالا موجب آن میشود که به نوعی رضایت دو طرف حاصل شود و در نقطهای به توافق برسند تا در نتیجه آن برجام طی این مدت طولانی ادامه پیدا کند. در این میان اتحادیه اروپا راحتتر میتواند این نقش را ایفا کند چرا که اولاً ایران با آمریکا رابطه ندارد و چین و روسیه نیز مورد قبول غرب نیستند. اما با اروپا رابطه طولانی و دیرینه داریم؛ زیرساختهای اقتصادی ایران عمدتاً اروپایی هستند و حتی زمان پیش از انقلاب که آمریکا متحد مهم رژیم پهلوی بود باز بیشترین فعالیت اقتصادی ایران با اروپا بود. همچنین در تمام دورانی که ما در روابطمان با جامعه بینالملل بحران داشتیم مانند دوره جنگ تحمیلی و زمان تحریمها روابطمان با اروپا حفظ شده بود. فقط در مقطعی روابط ایران و بریتانیا به دلیل برخی مسائل قطع شد.
حتی اتحادیه اروپا تلاش داشت به نوعی نقش تسهیلکننده مفاهمه میان ایران و گروه ۱+۵ را ایفا کند. در این خصوص آلمان و شخص هلگا اشمید نقش خوبی را ایفا کردند. به این ترتیب مناسبات سطح بالا میان ایران و اتحادیه اروپا در فضای پسابرجام لازم است و خانم موگرینی که نقش وزیر خارجه اتحادیه را دارد در مدتی که پس از اشتون روی کار آمده نشان داده که سعی در مفاهمه با ایران دارد. در کنفرانس اخیر امنیتی مونیخ در پنلی که دکتر ظریف حضور داشتند، بحثهایی راجع به عربستان مطرح شد که وزیر خارجه سعودی برخوردهای نامناسبی داشت. اما وزیر خارجه ایران با بزرگواری تلاش کرد به او بفهماند که دو کشور ایران و عربستان منافع مشترکی دارند و باید همکاریهایی داشته باشند. پس از آن بود که خانم موگرینی هم از این نحوه برخورد دکتر ظریف و هم سیاست خارجی ایران به نحوی تجلیل کرد. بنابراین من معتقدم مناسبات سطح بالا با حضور وزرا، مکانیسم خوب و کارآمدی است و میتواند مانع بسیاری از مشکلات تحریمی از سوی کسانی که مخالف برجام هستند، شود.
حتی اتحادیه اروپا تلاش داشت به نوعی نقش تسهیلکننده مفاهمه میان ایران و گروه ۱+۵ را ایفا کند. در این خصوص آلمان و شخص هلگا اشمید نقش خوبی را ایفا کردند. به این ترتیب مناسبات سطح بالا میان ایران و اتحادیه اروپا در فضای پسابرجام لازم است و خانم موگرینی که نقش وزیر خارجه اتحادیه را دارد در مدتی که پس از اشتون روی کار آمده نشان داده که سعی در مفاهمه با ایران دارد. در کنفرانس اخیر امنیتی مونیخ در پنلی که دکتر ظریف حضور داشتند، بحثهایی راجع به عربستان مطرح شد که وزیر خارجه سعودی برخوردهای نامناسبی داشت. اما وزیر خارجه ایران با بزرگواری تلاش کرد به او بفهماند که دو کشور ایران و عربستان منافع مشترکی دارند و باید همکاریهایی داشته باشند. پس از آن بود که خانم موگرینی هم از این نحوه برخورد دکتر ظریف و هم سیاست خارجی ایران به نحوی تجلیل کرد. بنابراین من معتقدم مناسبات سطح بالا با حضور وزرا، مکانیسم خوب و کارآمدی است و میتواند مانع بسیاری از مشکلات تحریمی از سوی کسانی که مخالف برجام هستند، شود.
همچنین رفع موانع برجام یک مقدمه واجب برای توسعه اقتصادی ایران با کشورهای اروپایی است. البته این نوع مذاکرات بهطور مستقیم با هدف توسعه روابط نیست بلکه کنار زدن موانعی که خواسته یا ناخواسته از سوی برخی مطرح میشود در دستور کار دو طرف قرار دارد. این رویکرد و سیاستها در مرحله بعدی و در مذاکرات دوجانبه ایران با کشورهای اروپایی میتواند موثر واقع شود و این کشورها را به سمت روابط مطلوبتر سیاسی و اقتصادی هدایت کند. برجام باوجودی که حاصل زحمات مستمر و شبانهروزی تیم مذاکرهکننده ایرانی بود اما به دلیل برخی توطئههایی که گروههای سلطه جهانی در پیش گرفتند در آن بعضی جملات و موادی وجود دارد که ابهامبرانگیز است و میتواند موجب تفسیرهای غیرسازنده شود. در حال حاضر نه فقط دستگاه دیپلماسی بلکه همه دستگاهها بهخصوص دستگاههای اجرایی و اقتصادی باید با دقت نظر بر اجرای برجام، مقررات و قوانین بینالمللی و توافقات دوجانبه به سمتی گام بردارند که فضای اقتصادی و فضای کسبوکار بدون گرد و غبار در کشور وجود داشته باشد و شاهد رونق اقتصادی باشیم. این مساله مستلزم دقت عالمانه و حرفهای و داشتن اطلاعات اقتصادی و حقوق بینالملل است
تا بتوانیم از برجام و دیگر معاهدات جهانی به خوبی و در راستای منافع ملی کشور بهره ببریم.
در نهایت در خصوص نگاه اروپاییان به ایران در دوران پسابرجام باید توجه داشت که امروز اتحادیه اروپا با توجه به مشکلات اقتصادی گذشته که به نظر میرسد مجدداً از سر گرفته شدهاند، علاقهمند است تا با حضور در ایران، از چالشهای خود بکاهد. بحثهای عمیقی در آلمان و کل اتحادیه اروپا مطرح میشود که تا چه حد میتوان در مقابل اقدامات مخرب ضد برجام ایستادگی کرد. صفحه مهمی در تاریخ روابط بینالملل هماکنون ورق خورده است؛ بدین معنی که از یک طرف غرب و به ویژه اتحادیه اروپا منافع خود را در حضور شرکتهای خود در ایران و سرمایهگذاری در این زمینه میبینند و از طرف دیگر، بحرانهای اقتصادی اروپا بیش از پیش در حال آشکار شدن است. امید است که عقلا در آمریکا و اروپا از یک اراده مبتنی بر عقلانیت بهرهمند باشند تا از این طریق اجازه هرگونه خدشهدار شدن در توافقی که برای به دست آمدن آن وقت و هزینه زیادی شده است، را ندهند.
دیدگاه تان را بنویسید