شطرنج عقلانیت
نظریه بازی روابط ایران و انگلیس را چگونه تحلیل میکند؟
بازی جدیدی در راه است و بازیگری جدید با نام بوریس جانسون. بازیگری که به نظر میرسد قواعد بازی را خوب بلد است. تجربه حضورش در وزارت خارجه بریتانیا از یکسو و سابقه کار ژورنالیستی باعث شده تا جانسون با تلفیقی از هنر دیپلماسی با رویکرد ژورنالیستی کار را برای بازیگران دیگر عرصه بینالمللی برای تشخیص حرکت بعدی او سخت کند. با وجود این، نظریهای که جان فون نیومن آن را بسط و توسعه داد امروزه نقش بیبدیلی در شکلگیری معادلات قدرت در عرصه سیاست بینالملل پیدا کرده است.
محمد علینژاد: بازی جدیدی در راه است و بازیگری جدید با نام بوریس جانسون. بازیگری که به نظر میرسد قواعد بازی را خوب بلد است. تجربه حضورش در وزارت خارجه بریتانیا از یکسو و سابقه کار ژورنالیستی باعث شده تا جانسون با تلفیقی از هنر دیپلماسی با رویکرد ژورنالیستی کار را برای بازیگران دیگر عرصه بینالمللی برای تشخیص حرکت بعدی او سخت کند. با وجود این، نظریهای که جان فون نیومن آن را بسط و توسعه داد امروزه نقش بیبدیلی در شکلگیری معادلات قدرت در عرصه سیاست بینالملل پیدا کرده است.
نظریه بازی تحلیل میکند چگونه تصمیمگیران در تصمیمگیری خود باید واکنشها و انتخابهای دیگر تصمیمگیران را لحاظ کنند. تعارضات بینالمللی و پدیدههای دیگر در روابط بینالملل نتیجه تصمیماتی است که توسط مردم گرفته میشود. این مردم ممکن است، رئیس یک دولت باشد یا عضو مجلس قانونگذاری یا یک مقام عالیرتبه نظامی یا تنها شهروند ساده یک کشور. با توجه به اهمیت حیاتی تصمیمات، بسیاری از مردم مدعی هستند که برای تشریح درگیریهای بینالمللی باید روی تشریح تصمیمگیریها متمرکز شد. اما چطور میتوان چنین تصمیماتی را توضیح داد؟ به این منظور بسیاری از تحلیلگران بر فرضیات عقلانیت تکیه میکنند که درها را به روی نظریه بازیها میگشاید. در حالی که بسیاری از محققان از نظریه بازی برای سنجش قسمتهای خاصی از روابط بینالمللی استفاده کردهاند، تحلیلگران دیگری نیز تعارضات بینالمللی را با دیدی عمومیتر مورد بررسی قرار میدهند. به عنوان مثال هریسون واگنر در کتابی با عنوان جنگ و دولت: نظریه سیاست بینالملل که در سال 2007 به چاپ رسید نشان میدهد که واقعگرایی و دیگر رویکردهای نظری رایج قادر به تشریح سیاست بینالملل نیستند و نظریه بازی میتواند برای توضیح این مساله کارآمدتر باشد. مایکل نیکلسون در کتاب نظریههای رسمی در روابط بینالملل (1989) و فرانک زاگار و برانیسلاو اسلانچف در کتاب «نظریه بازی و دیگر رویکردهای مدلسازی» (2010) یک بررسی تاریخی از تلاشهای انجامشده برای توضیح روابط بینالمللی با استفاده از نظریههای رسمی (نظریههای سیاسی توضیحی) ارائه دادند. استیون برمز و مارک کلیگور در کتاب نظریه بازی و امنیت ملی (1988) از نظریه بازی برای بررسی دستهای از معضلات امنیت ملی استفاده کردند. بری اونیل نیز در کتاب افتخار، نمادها و جنگ (1999) نظریه بازی را برای بررسی اهمیت افتخار و نمادها در روابط بینالمللی مورد استفاده قرار داد و اندرو کید در کتاب اعتماد و بیاعتمادی در روابط بینالملل بر اعتماد میان دولتها متمرکز شد. با این حال سیاست بینالملل را به بهترین نحو میتوان در چارچوب نظری بازیهایی درک کرد که متضمن ترکیب پیچیده و سیالی از گرایشها به سمت حاصلجمع صفر و غیرصفر هستند.
ویژگی هرجومرجگونه نظام بینالملل، باعث شده تا این نظام به یک بازی چندنفره با حاصلجمع غیرصفر تبدیل شود که در آن هر دولت به عنوان یک بازیگر در جهت بقا و منافع ملی خود عمل میکند. باید دید با اضافه شدن بوریس جانسون به عنوان یک بازیگر غیرقابل پیشبینی دیگر در عرصه بینالملل، بازیگران سیاست خارجی کشورمان چه تدبیری در پیش خواهند گرفت.