تاریخ انتشار:
موفقیتهای گروه تماس فضای منطقه را به نفع تهران، دمشق، بغداد و مسکو رقم زده است
سعودیها بازنده اصلی منازعات سوریه
موفقیتهای اخیر گروه «تماس» در سوریه معادلات میدانی منطقه را به نفع روسیه، سوریه، عراق و ایران رقم زده است و سعودیها با اهتمام به این موضوع نمیخواهند از قافله تصمیمسازیهای منطقهای عقب بمانند.
سوریه طی چهار سال گذشته درگیر جنگهای داخلی و مناقشات فرسایشی شده است که خروج از آن به سادگی امکانپذیر نیست. وضعیت فعلی این کشور به شکلی است که نه ارتش قادر به یکسره کردن وضعیت به نفع حکومت مرکزی است و نه گروههایی که از جانب کشورهایی چون آمریکا، فرانسه، ترکیه یا عربستان حمایت میشوند قادرند سیطره خود را بر جغرافیای سوریه به گونهای توسعه دهند که توان تشکیل دولتی فراگیر را داشته باشند. قرار گرفتن در چنین وضعیتی نیاز به یک نوع توافق برای برونرفت از شرایط فعلی سوریه دارد. توافقی که با در نظرگیری خواستهها و مطالبات تمامی شهروندان سوری انجام شود. هر چند شرایط حال حاضر این کشور بیشتر معلول مداخلات نیروهای خارجی است. به عبارت دیگر وضعیت فعلی سوریه صحنه جنگ نیابتی قدرتهای خارج از حوزه این کشور است که هر کدام از طریق نیروهای تحت فرمان خود در سوریه به مصاف هم رفتهاند. ژئوپولتیک این کشور به گونهای است که هم کشورهای غربی و همپیمانان منطقهای آن و هم روسها گمان میکنند که برای حفظ حوزه استحفاظی خود باید در آن حضور داشته باشند.
در این میان آمریکا و کشورهای همسو با آن به دنبال خارج کردن سوریه از ساختار گذشته و حوزه نفوذی گذشته آن (کنار گذاشتن بشار اسد و تغییر نظام حاکم) و روسیه نیز خواهان حفظ یکی از همپیمانان اصلی خود در قدرت است تا حضور و نفوذ آمریکاییها در منطقه بیش از این مسجل نشود؛ روسها با از دست دادن موقعیت گذشته خود در عراق و افغانستان گمان میکنند که عدم حمایت و پشتیبانی از دولت اسد به معنای از دست دادن آخرین سنگر استراتژیکشان در منطقه است. سوریه برای کشورهایی نظیر ایران نیز به لحاظ قرار گرفتن در حوزه مقاومت ضداسرائیلی بسیار بااهمیت است. این در حالی است که سران رژیم صهیونیستی نیز مانند کشورهای غربی تمایلی به ماندگاری دولت اسد در قدرت ندارند و بیشتر تلاششان بر تغییر وضعیت موجود است. بنابراین در این شرایط جنگ سوریه با وجود آنکه منازعهای میان گروههای داخلی این کشور تلقی میشود بیشتر منشاء خارجی دارد؛ در وضعیت فعلی یک نوع موازنه قوا در صحنه جنگ داخلی سوریه به وجود آمده است که هیچ یک از طرفین قادر به یکسره کردن کار نیستند. در این فضا اما روسها با به کار بردن تاکتیکی جدید از توان کشورهایی چون ایران و عراق نیز استفاده کرده و با تشکیل گروه «تماس» مقدمهای برای یافتن یک راهحل سیاسی در حل و فصل منازعات داخلی سوریه طراحی کردهاند. این گروه پشتوانهای برای اسد و وزنهای برای دولت آن است تا در پروسه توافق سیاسی آینده سوریه نقشآفرینی کند. در برابر این گروه، گروههای تروریستی چون داعش و جبهه النصره یا گروههایی که با حمایت کشورهای غربی در جبهه مخالفان بشار اسد هستند، قرار دارند که آنها خودشان از تصمیمگیران صحنه سیاسی سوریه نیستند.
آنها در واقع هدایت عملیات میدانی را بر عهده دارند و دولتهای آمریکا، فرانسه، عربستان، ترکیه و تا حدودی هم قطر با پشتیبانی از آنها خطمشی و نحوه تحرکاتشان را مشخص میکنند. تلاش این گروهها تاکنون بر کنار زدن بشار اسد از صحنه قدرت اجرایی سوریه بوده است. کشورهای غربی با کمک همپیمانان منطقهای خود مایل به تغییر فضای سیاسی یکی از خطوط مقدم جبهه مقاومت هستند تا با این روش هیمنه مقاومت را در منطقه در هم شکنند و طرحی نو در عرصه سیاسی سوریه در اندازند. هر چند که به نظر میرسد پس از حملات اخیر روسها به مواضع داعش در سوریه و عراق به نتیجهگیری جدیدی دست یافته باشند و آن این است که شاید بتوان با به رسمیت شناختن پروسه قدرت دولت فعلی سوریه، قدمهایی برای خروج از وضعیت فعلی این کشور برداشت. وضعیتی که به جنگی فرسایشی در سوریه منجر شده و کار را به نفع هیچ یک از طرفین این غائله تمام نمیکند. در این میان سفر ولیعهد و وزیر دفاع عربستان به روسیه نیز امری است که به جهت تمایل سعودیها برای مشارکت در تحولات آتی منطقه صورت گرفته است.
موفقیتهای اخیر گروه «تماس» در سوریه معادلات میدانی منطقه را به نفع روسیه، سوریه، عراق و ایران رقم زده است و سعودیها با اهتمام به این موضوع نمیخواهند از قافله تصمیمسازیهای منطقهای عقب بمانند. متاسفانه دخالت کشورهایی چون عربستان در سوریه موجب تضعیف وزنه دولت در صحنه میدانی این کشور شد. اما حالا با ورود نظامی روسیه به سوریه، سعودیها گمان میکنند سرمایهگذاری کردن بر مهره داعش دیگر منتج به نتیجه نمیشود بنابراین ولیعهد و وزیر دفاع خود را راهی روسیه کردهاند تا نظر مثبت روسها را برای تداوم حضور و نفوذش در سوریه جلب کنند. قاعدتاً با توجه به مشکلات اقتصادی فعلی روسیه که با تشدید اختلافات با غرب بر سر مساله اوکراین به وقوع پیوسته است شاید عربستان با پیشنهادهایی چون واگذاری کمکهای مالی به مسکو بخواهد دیدگاه روسیه را نسبت به حفظ جایگاه فعلی خود در سوریه جلب کند. هر چند به اعتقاد بنده اهمیت ژئوپولتیک سوریه برای روسیه بهاندازهای است که هیچگاه با سقوط دولت اسد و روی کار آمدن دولت دستنشانده غرب در این کشور موافقت نخواهد کرد. عملکرد منطقهای سعودیها چه در قبال تحولات سوریه و چه کشورهای دیگر آنها را در موضع ناخوشایندی قرار داده است. این سیاست حتی در قبال ایران نیز به افزایش تنش و خصومت منجر شده است.
در این میان آمریکا و کشورهای همسو با آن به دنبال خارج کردن سوریه از ساختار گذشته و حوزه نفوذی گذشته آن (کنار گذاشتن بشار اسد و تغییر نظام حاکم) و روسیه نیز خواهان حفظ یکی از همپیمانان اصلی خود در قدرت است تا حضور و نفوذ آمریکاییها در منطقه بیش از این مسجل نشود؛ روسها با از دست دادن موقعیت گذشته خود در عراق و افغانستان گمان میکنند که عدم حمایت و پشتیبانی از دولت اسد به معنای از دست دادن آخرین سنگر استراتژیکشان در منطقه است. سوریه برای کشورهایی نظیر ایران نیز به لحاظ قرار گرفتن در حوزه مقاومت ضداسرائیلی بسیار بااهمیت است. این در حالی است که سران رژیم صهیونیستی نیز مانند کشورهای غربی تمایلی به ماندگاری دولت اسد در قدرت ندارند و بیشتر تلاششان بر تغییر وضعیت موجود است. بنابراین در این شرایط جنگ سوریه با وجود آنکه منازعهای میان گروههای داخلی این کشور تلقی میشود بیشتر منشاء خارجی دارد؛ در وضعیت فعلی یک نوع موازنه قوا در صحنه جنگ داخلی سوریه به وجود آمده است که هیچ یک از طرفین قادر به یکسره کردن کار نیستند. در این فضا اما روسها با به کار بردن تاکتیکی جدید از توان کشورهایی چون ایران و عراق نیز استفاده کرده و با تشکیل گروه «تماس» مقدمهای برای یافتن یک راهحل سیاسی در حل و فصل منازعات داخلی سوریه طراحی کردهاند. این گروه پشتوانهای برای اسد و وزنهای برای دولت آن است تا در پروسه توافق سیاسی آینده سوریه نقشآفرینی کند. در برابر این گروه، گروههای تروریستی چون داعش و جبهه النصره یا گروههایی که با حمایت کشورهای غربی در جبهه مخالفان بشار اسد هستند، قرار دارند که آنها خودشان از تصمیمگیران صحنه سیاسی سوریه نیستند.
آنها در واقع هدایت عملیات میدانی را بر عهده دارند و دولتهای آمریکا، فرانسه، عربستان، ترکیه و تا حدودی هم قطر با پشتیبانی از آنها خطمشی و نحوه تحرکاتشان را مشخص میکنند. تلاش این گروهها تاکنون بر کنار زدن بشار اسد از صحنه قدرت اجرایی سوریه بوده است. کشورهای غربی با کمک همپیمانان منطقهای خود مایل به تغییر فضای سیاسی یکی از خطوط مقدم جبهه مقاومت هستند تا با این روش هیمنه مقاومت را در منطقه در هم شکنند و طرحی نو در عرصه سیاسی سوریه در اندازند. هر چند که به نظر میرسد پس از حملات اخیر روسها به مواضع داعش در سوریه و عراق به نتیجهگیری جدیدی دست یافته باشند و آن این است که شاید بتوان با به رسمیت شناختن پروسه قدرت دولت فعلی سوریه، قدمهایی برای خروج از وضعیت فعلی این کشور برداشت. وضعیتی که به جنگی فرسایشی در سوریه منجر شده و کار را به نفع هیچ یک از طرفین این غائله تمام نمیکند. در این میان سفر ولیعهد و وزیر دفاع عربستان به روسیه نیز امری است که به جهت تمایل سعودیها برای مشارکت در تحولات آتی منطقه صورت گرفته است.
موفقیتهای اخیر گروه «تماس» در سوریه معادلات میدانی منطقه را به نفع روسیه، سوریه، عراق و ایران رقم زده است و سعودیها با اهتمام به این موضوع نمیخواهند از قافله تصمیمسازیهای منطقهای عقب بمانند. متاسفانه دخالت کشورهایی چون عربستان در سوریه موجب تضعیف وزنه دولت در صحنه میدانی این کشور شد. اما حالا با ورود نظامی روسیه به سوریه، سعودیها گمان میکنند سرمایهگذاری کردن بر مهره داعش دیگر منتج به نتیجه نمیشود بنابراین ولیعهد و وزیر دفاع خود را راهی روسیه کردهاند تا نظر مثبت روسها را برای تداوم حضور و نفوذش در سوریه جلب کنند. قاعدتاً با توجه به مشکلات اقتصادی فعلی روسیه که با تشدید اختلافات با غرب بر سر مساله اوکراین به وقوع پیوسته است شاید عربستان با پیشنهادهایی چون واگذاری کمکهای مالی به مسکو بخواهد دیدگاه روسیه را نسبت به حفظ جایگاه فعلی خود در سوریه جلب کند. هر چند به اعتقاد بنده اهمیت ژئوپولتیک سوریه برای روسیه بهاندازهای است که هیچگاه با سقوط دولت اسد و روی کار آمدن دولت دستنشانده غرب در این کشور موافقت نخواهد کرد. عملکرد منطقهای سعودیها چه در قبال تحولات سوریه و چه کشورهای دیگر آنها را در موضع ناخوشایندی قرار داده است. این سیاست حتی در قبال ایران نیز به افزایش تنش و خصومت منجر شده است.
سعودیها با رفتارهای خود به سمت خروج از حوزه تنش گام برنمیدارند. رفتار مقامات ریاض با زائران بیتالله الحرام و واکنشهای پس از آن نشان میدهد که عربستان توانایی رفتار مسالمتآمیز با مسلمین را به دلیل تلاش برای گسترش حوزه نفوذ خود در شبهجزیره عربستان از دست داده است و تا زمانی که تمایلی برای تغییر سیاستهای منطقهای خود نداشته باشد نمیتواند در تحولات منطقه نقش حائز اهمیتی ایفا کند. سعودیها با وجود علائم بسیار مثبت دولت آقای روحانی مدام بر کوس دشمنی و خصومت میکوبند و در قبال سیگنالهای مثبت دولت اعتدالگرا دست به خشونت و رفتارهای نادرست با حجاج میزنند. مقامات عربستانی حاضر نیستند بازی قدرت را به حریف ایرانی خود ببازند. بر همین اساس هم هیاتی از عالیرتبهترین مقامات سیاسی خود را راهی مسکو کردهاند. هرچند نمیتوان از حالا نسبت به موفقیت عملکرد روسها در سوریه نیز خوشبین بود. این موضوع وابسته به صحنه میدانی تحولات سوریه و جدی بودن روسها در آن است. با پذیرش ارتباط سفر سعودیها به مسکو با میزان ازهمپاشیدگی و آشفتگی در جبهه گروههایی چون داعش و حامیان مالی و تسلیحاتی این گروه شاید بتوان اینگونه استنباط
کرد که روسها در اقدامات نظامی خود در سوریه به توفیقاتی دست یافتهاند و زمینه را برای فروپاشی و نابودی گروههایی نظیر داعش فراهم ساختهاند.
دیدگاه تان را بنویسید