تاریخ انتشار:
نقد عملکرد رسانهای و نحوه برخورد با مخالفان در دولت یازدهم در گفتوگو با سخنگوی دولت اصلاحات
دولت به اهمیت کار اطلاعرسانی واقف نیست
محور گفتوگو با سخنگوی دولت اصلاحات اختلافات کابینه دولت یازدهم بود و اینکه چرا این اختلافات به فضای رسانهای کشور نفوذ کرده. قرار بود در این گفتوگو به این مساله بپردازیم که رئیسجمهور روحانی باید با ژنرالهایش چه کند و چگونه میتواند این ژنرالها را در آستانه انتخابات کنار هم نگه دارد. اما عبدالله رمضانزاده که سالها سابقه اطلاعرسانی در دولت دوم اصلاحات را بر عهده داشت، در پاسخ به این سوال روند مصاحبه را به جای دیگری کشاند؛ ضعف در تیم رسانهای و واقف نبودن دولت تدبیر و امید به اطلاعرسانی.
محور گفتوگو با سخنگوی دولت اصلاحات اختلافات کابینه دولت یازدهم بود و اینکه چرا این اختلافات به فضای رسانهای کشور نفوذ کرده. قرار بود در این گفتوگو به این مساله بپردازیم که رئیسجمهور روحانی باید با ژنرالهایش چه کند و چگونه میتواند این ژنرالها را در آستانه انتخابات کنار هم نگه دارد. اما عبدالله رمضانزاده که سالها سابقه اطلاعرسانی در دولت دوم اصلاحات را بر عهده داشت، در پاسخ به این سوال روند مصاحبه را به جای دیگری کشاند؛ ضعف در تیم رسانهای و واقف نبودن دولت تدبیر و امید به اطلاعرسانی. او معتقد است اختلافات این چنینی در میان دستگاهها و نهادهای دولتی طبیعی است اما یک تیم رسانهای باید به وزرا گوشزد کند که این اختلافات باید در دولت بماند نه آنکه از تریبونهای رسمی عمومی شود. او در این گفتوگو به عملکرد رسانهای و اطلاعرسانی دولت یازدهم نقدهایی جدی وارد میکند. دولتی که او عملکردش را در مجموع تایید میکند و معتقد است ایران را از تبدیل شدن به نسخه دوم ونزوئلا نجات داده. اما در مقابل میگوید روحانی و اعضای کابینهاش حتی نتوانستهاند دستاوردهای خود را به نخبگان جامعه منتقل کنند چه برسد به عموم
مردم. در مقابل، مخالفان دولت چون رسانه را میشناسند و سایتها و فضای مجازی را به کار گرفتهاند خوب توانستهاند عملکرد دولت را زیر سوال ببرند. مخالفانی که سخنگوی دولت اصلاحات آنان را عدهای هوچیگر میداند. هوچیگرانی که تعدادشان کم است و پایگاه مردمی ندارند اما صدایشان بسیار بلند است. او میگوید دولت قرار نیست جواب مخالفان را بدهد. فقط عملکرد خود را بازگو کند. بگوید رکود از کجا آمده، بگوید افزایش تولید نفت در سایه برجام یعنی اشتغال، عملکردش در حوزه بهداشت و درمان را بازگو کند یا دلایل افزایش صادرات را. او میگوید روحانی متاسفانه به اهمیت کار اطلاعرسانی وارد نیست. اما لازم است که کمکم از انفعال خارج شود. هم تغییری در کابینه بدهد و هم اهمیت اطلاعرسانی را جدی بگیرد. دستآخر هم بحث به انتخابات دولت دوازدهم میرسد و او میگوید امیدوارم احمدینژاد جرات کند و به کارزار انتخابات بیاید تا مردم یکبار برای همیشه تکلیف پوپولیسم را در این کشور روشن کنند و او بالاخره در مقابل افکار عمومی به برخی سوالات پاسخ دهد. مشروح این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
دولت یازدهم از زمان روی کار آمدن با حجمی از مخالفتها و انتقادات مواجه شده و این مخالفتها مدام در حال افزایش است. بخشی از این انتقادات به مخالفان دولت بازمیگردد که عملکرد دولت را زیر ذرهبین دارند. اما در برخی از موارد این خود اعضای کابینه هستند که بهانه دست مخالفان میدهند. مانند آن نامهای که سال گذشته وزرا در مورد اوضاع نابسامان بورس منتشر کردند. یا بحث اخیری که میان وزیر صنعت، معدن و تجارت و دبیر شورای هماهنگی مناطق آزاد رخ داد. چنین مواردی این شائبه را به ذهن متبادر میکند که اعضای کابینه مشکلاتی دارند یا کابینه پر از تنش و اختلاف است. چرا چنین اختلافاتی -که مشخص نیست اختلاف شخصی است یا غیرشخصی- باید در چنین فضایی که دولت تا این حد زیر تیغ انتقادات مخالفان است رسانهای شود و چرا افراد باسابقهای چون ترکان و نعمتزاده باید چنین اقدامی کنند؟
بگذارید در باب این مخالفتها مقدمهای را عنوان کنم. دولت روحانی از ابتدا با دودسته مخالف مواجه بود؛ یک عده مخالفان سیاسی ایشان که دیدگاه و نظرات سیاسی متفاوت با روحانی داشتند و عده دیگر افرادی که با روی کار آمدن دولت روحانی نگران منافع شخصی و گروهی خود بودند. گروه اول یا مخالفان سیاسی کمکم در دو سه سال گذشته به روحانی نزدیک شدند و تنها در مواردی که مساله سیاسی خاصی پیش میآید موضع مخالف خود را عنوان میکنند که این مخالفت هم کاملاً طبیعی است. اما عده دوم که منافع خاص رانتی در دولت قبلی داشتهاند هیچ نکته مثبتی را در دولت روحانی تحمل نمیکنند. بنابراین مدام از هر اقدام دولت اشکال میگیرند. این گروه منتظرند نقطهضعف کوچکی پیدا کنند و علیه روحانی فضاسازی تبلیغاتی کنند. امکانات مالی بسیاری برای استفاده از سایتها، فضای مجازی، روزنامهها و حتی صدا و سیما هم در اختیار دارند. بنابراین این دودسته و مخالفتهای آنان را باید از هم تفکیک کنیم. من معتقدم مخالفان سیاسی روحانی با آنکه در انتخابات گذشته با روحانی نبودند اما در انتخابات آتی از روحانی حمایت میکنند. اما رانتخواران که هر روز دستشان کوتاهتر میشود فشار
بیشتری بابت از دست دادن منافع خود متحمل میشوند و من مطمئنم این گروه از مخالفان با نزدیک شدن به زمان انتخابات تلاش خود را برای مخالفت با دولت افزایش خواهند داد و فشارها روی دولت بیشتر میشود. اما مشکلاتی که درون کابینه رخ میدهد ناشی از چیز دیگری است.
این مشکلات چه منشأیی دارد؟
منشأ این مشکلات این است که دولت روحانی دارای یک تیم منسجم و یکدست نیست. دلیل آن هم این است که این کابینه از یک تشکیلات سازمانی یا یک حزب خاص و واحد برنخاسته است و در بیرون یک جمع هماهنگکننده برای اعضای دولت وجود ندارد و دولت دارای یک تشکیلات خاص نیست و تشکیلات سیاسی خاصی هم از دولت حمایت نمیکند. درنتیجه ما با رفتار غیرتشکیلاتی اعضای دولت مواجه میشویم که مانع هماهنگی کامل اعضا میشود. از طرفی حجم مشکلات بر جای مانده از دولت قبل به قدری زیاد است که معاون اول که وظیفه هماهنگی بین اعضای دولت را دارد واقعاً وقت نمیکند به این مساله بپردازد. گفته میشود حزب اعتدال و توسعه شاکله دولت یازدهم است. اما این یک حزب نیست. بلکه تنها جمعی است که اعضای دولت در آن گپ و گفتوگو میکردند و کار تشکیلاتی یا هماهنگی میان اعضای دولت در این حزب انجام نمیشود. دلیل این هم که افراد شاخصی چون آقایان نعمتزاده و ترکان در فضای رسانهای از هم انتقاد میکنند نبود یک حزب واحد است. چون این افراد قبلاً کار تشکیلاتی انجام ندادهاند و هماهنگکنندهای هم میان آنان وجود ندارد. من خاطرم هست در ابتدای دولت اصلاحات در سال 1376 هم چنین مشکلی
وجود داشت. همان زمان وزیر کشور به استانداران بخشنامه دادند که استانداران هیچکدام نباید علیه دولت موضعگیری کنند. این مسائل باید در درون دولت حل شود. حتی مکانیسمی برای حل اختلاف بین استانداران و وزرا تعریف و مشخص شد. در دورانی هم که من سخنگوی دولت اصلاحات بودم یکی از وظایفی که برای خود تعریف کرده بودم این بود که گفتههای وزرا و اعضای دولت را رصد میکردم، مبادا چنین اتفاقاتی رخ دهد. ببینید بعضی از اختلافات بین دستگاهها طبیعی است چون ساختار نهادی برخی از دستگاهها به گونهای است که این اختلافات پیش میآید. راهکار حل این اختلافات و مدیریت آن این است که دولت از یک نهاد حامی بیرونی برخوردار باشد و بتواند دستگاهها را هماهنگ کند. راه دیگر هم این است که معاون اول یا رئیسجمهور وقت بیشتری برای هماهنگی بین دستگاهها بگذارند. البته دلیل سومی هم وجود دارد. آن هم اینکه تیم رسانهای دولت تیم ضعیفی است و نتوانسته نواقص اینگونه رفتارها را به دولت گوشزد کند. در نتیجه بعید نیست این اتفاقات باز هم پیش بیاید. البته در این مورد خاص سخنی که این دو تن در مورد هم عنوان کردهاند مانند تیری است که از چله رها شده و دیگر نمیتوان
آن را نگه داشت. فقط باید تذکر داد که دیگر تکرار نشود. اما حالا که دولت تشکیلات پشتیبان بیرونی ندارد باید در درون دولت این موارد تعریف شود و من تصور میکنم با رفتار اخیر این دو تن این تذکر به همه افراد دولت داده شد. من فکر میکنم مساله اصلی الان اختلاف میان دو دولتمرد نیست. بلکه باید ریشهیابی کرد این اختلافاتی که کاملاً هم طبیعی است چرا رسانهای میشود و چرا بهانه دست مخالفان دولت میدهد. برای همین فکر میکنم به جای پرداختن به دلیل اختلافات، باید بر این تمرکز کنیم که چرا این مساله رسانهای شده. برای همین فکر میکنم باید بر عملکرد رسانهای دولت تاکید کنیم.
مخالفان دولت نماینده افکار عمومی یا جریان خاصی نیستند. حتی این مخالفان بهانه چندانی هم ندارند تنها هوچیگری میکنند. مخالفان این دولت هوچیگرند و مخالفان دولت قبل نخبگان بودند. این هوچیگران از منابع بودجه عمومی، از پولهایی که در دولت قبل کنار گذاشته شده و از منابع بادآورده ارتزاق میشوند.
بنابراین شما بروز اختلاف در میان برخی دستگاهها را طبیعی میدانید و معتقدید مشکل مساله تیم رسانهای و اطلاعرسانی دولت است. عملکرد رسانهای دولت مدتهاست که مورد انتقاد است. به خصوص در ماههای اخیر که فشار مخالفان بر دولت بیشتر شده این سوال پیش آمده که چرا این هجمهها از سوی دولت جواب داده نمیشود. دلیل چیست که با این حجم انتقادات آن هم در آستانه انتخابات تیم رسانهای دولت اقدام درستی انجام نمیدهد؟
اعراب یک مثالی دارند. میگویند «ثَبِت العرش ثُمَ اَنقُش» یعنی ابتدا یک موضوع را ثابت کنید بعد در مورد آن صحبت کنید. اصلاً باید دید آیا تیم رسانهای وجود دارد یا نه، بعد در مورد عملکرد آن صحبت کنیم. من از جمله افرادی هستم که از عملکرد دولت روحانی در بحثهای رسانهای بسیار حمایت کردهام و از ابتدا هم گفتهام ضعف گستردهای در حوزه اطلاعرسانی وجود دارد. دولت تیم رسانهای ندارد اما اگر باور دارد که باید سخنگو داشته باشد، باید یک سخنگوی تماموقت انتخاب کند. چند ایراد عمده میتوان به مساله اطلاعرسانی دولت وارد کرد. اول اینکه سازمان برنامه و بودجه یک سازمان بسیار بزرگ است و یک نفر به تنهایی نمیتواند آن را اداره کند. چه برسد به اینکه مدیر این سازمان بخواهد کار سخنگویی و اطلاعرسانی را هم بر عهده بگیرد. با همه احترامی که برای آقای نوبخت قائلم باید بگویم ایشان وقتی برای اطلاعرسانی ندارد. نکته دوم این است که برخی از اعضایی که معروفاند عضو تیم رسانهای دولتند، پیش از این جزو مخالفان سرسخت دولت بودهاند. یعنی کار رسانهای رقبای ایشان را بر عهده داشتهاند. این افراد یا آن زمان دروغ میگفتند یا الان. سوم هم آنکه برخی
از اعضای منتسب به تیم رسانهای دولت جای دیگری فعالیت میکنند. من نمیدانم دولت تیم رسانهای دارد یا خیر. تیمی که هماهنگیهای لازم بین رئیس دولت و وزرا و اعضای کابینه را ایجاد کند. این نقطهضعف بزرگی برای دولت است. من همواره گفتهام دوران دولت اصلاحات بهترین دوران اقتصادی و سیاسی تاریخ جدید ایران بوده اما ضعیفترین عملکرد این دولت مربوط به حوزه اطلاعرسانی بود که مسوولیت آن با من بود. با آنکه من تماموقت این کار را انجام میدادم اما نتوانستیم عملکرد و دستاوردهای این دولت را به درستی منتقل کنیم. این در حالی است که افراد بسیاری چه در داخل و چه در خارج از دولت به ما کمک میکردند. الان که روحانی با این حجم از مخالفتها مواجه است، حتماً باید یک تیم تبلیغاتی و رسانهای خوب داشته باشد. تیمی که عملکرد دولت را به خوبی اطلاعرسانی کند.
همه داشتن چنین تیم رسانهای را به دولت توصیه میکنند. اما چرا دولت این توصیه را نمیپذیرد؟ ضرورت داشتن تیم رسانهای و اطلاعرسانی را حس نمیکند یا اولویت با مسائل دیگر است؟
من واقعاً دلیلش را نمیدانم. همه دلسوزان این دولت این مساله را به دولت تذکر دادهاند اما این اتفاق نیفتاده است.
حتی این اطلاعرسانی از سوی دولت هم به درستی انجام داده نمیشود. مثلاً بعد از ماجرای فیشهای حقوقی روحانی در یک برنامه تلویزیونی حاضر شد. انتظار همه این بود بعد از آن همه جنجال رسانهای، رئیس دولت در این مورد صحبت کند و به این همه جنجال رسانهای پاسخ بدهد اما روحانی توضیحی نداد. یا حتی در موارد بسیار رئیس دولت به جای بیان دستاوردهای این دولت، عملکرد دولت پیشین را نقد میکند. الان مردم انتظار دارند دستاوردهای این دولت را بشنوند.
من با بخشی از گفتههای شما مخالفم و معتقدم روحانی آنقدر که لازم بوده در مورد اقدامات مخرب دولت نهم و دهم در حوزه اقتصاد و سیاست اطلاعرسانی نکرده و نگفته آن دولت چه بر سر این کشور آورده. بخشی از وظیفه دولت اتفاقاً این است بگوید چه شد که مملکت به اینجا رسید. اما این اتفاق رخ نداد. نکته دیگری هم که باید بگویم این است که من معتقدم مصاحبه اخیر تلویزیونی آقای روحانی، ضعیفترین مصاحبه تلویزیونی ایشان بود. انتظار این بود که دولت بیش از این راجع به مسائل مختلف صحبت کند. به هر دلیلی که بر ما معلوم نیست روحانی نخواست مواردی را با مردم در میان بگذارد. اما نکته مهمتر این است که روحانی نمیتواند و نباید به تنهایی وظیفه دفاع از دولت را بر عهده بگیرد. کابینه در قبال مسائل مسوولیت مشترک دارند. یعنی اگر اتفاقی در کشور رخ دهد تمام اعضای کابینه طبق قانون در برابر آن مسوولیت مشترک دارند. بنابراین همه باید از عملکرد جمعی دولت دفاع کنند. اما در این دولت این اتفاق نمیافتد. در این سالها اقدامات خوبی در برخی از حوزهها انجام شده. مثلاً وزارت جهاد کشاورزی عملکرد بسیار خوبی داشته اما هیچ اطلاعرسانی انجام نشده است. این در حالی
است که وزارت جهاد کشاورزی یکی از موفقترین وزارتخانههای کشور بوده. بخش زیادی از رشد اقتصادی کشور که دولت مدعی آن است، در کنار نفت،
به نظر میرسد آقای روحانی خودش حاضر نیست وزرایش را کنار بگذارد و منتظر است مجلس وزرایش را استیضاح کند. به نظر میرسد اینجا روحانی باید از انفعال خارج شود و یک پیام مثبت برای مردم بفرستد که با تغییر کابینه میخواهم نیروهای فعال و جوانتر را به کار بگیرم و خودم را برای پنج سال آینده آماده میکنم.
کاری بوده که در وزارت جهاد کشاورزی انجام شده است. افزایش تولید گندم و کاهش مصرف آب از جمله اقداماتی بوده که انجام شده اما کسی نیست که آن را بیان کند. مردم هم حق دارند گلایه کنند که نتیجه رای ما چه شد و این دولت چه دستاوردی داشته است. از نظر من دستاوردهای دولت روحانی دستاوردهای بسیار ارزندهای بوده اما این دستاوردها حتی به نخبگان کشور هم منتقل نشده است. روحانی باید مدام با نخبگان کشور جلسات صبحانه کاری بگذارد و دستاوردهای خود را به آنان منتقل کند. باید بگوید چه دغدغههایی دارد و چه دستاوردهایی داشته. ارتباط این دولت با نخبگان هم ضعیف است. کار اطلاعرسانی مانند یک حلقه و زنجیره است. اگر این زنجیره برقرار نشود دستاوردها منتقل نمیشود. نمیدانم روحانی چه زمانی قرار است به این نتیجه برسد که باید اطلاعرسانی را جدی بگیرد.
این دولت در اطلاعرسانی تنها بر چند حوزه تمرکز کرده. یکی اجرای برجام و دستاوردهای آن و دیگری کنترل تورم و افزایش نرخ رشد اقتصادی. این اطلاعرسانی هم به این شکل است که وزرایی که بیشتر رسانهای هستند در نشستها و سخنرانیهای خود سلسلهوار و زنجیرهای هر ماه فقط روی یک موضوع تمرکز میکنند. مثلاً همه یک ماه فقط میگویند نرخ رشد اقتصادی مثبت شد. چند وقت بعد فقط تورم را مد نظر قرار میدهند. همین. دستاوردهای دیگر بیان نمیشود.
من یک مثال بزنم. میزان خرید گندم از 5 /4 میلیون تن به 5 /10 میلیون تن رسیده و امسال احتمالاً تا 5 /12 میلیون تن هم خواهد رسید، این یعنی وضعیت کشاورز ما بهتر شده است. یعنی پول وارد جیب کشاورز شده. اما کشاورز ما چون وسیلهای در اختیار ندارد که تبلیغ کند چیزی نمیگوید. این وظیفه دولت است اطلاعرسانی کند که وضعیت معیشت مردم در روستاها بهتر شده. وقتی وضعیت روستاها بهتر شود، وضعیت مسکن در شهرهای کوچک بهتر میشود. خرید و فروش رونق میگیرد و اوضاع بهبود مییابد. اما این موارد را کسی منتقل نمیکند. مثال دیگری بزنم در مورد اینکه دولت حتی در مقابل فاجعه هشتساله دولت قبل هم سکوت کرده. چند روز پیش روزنامه کیهان در مخالفت با برگزاری کنسرتها نوشته بود کشور 5 /8 میلیون نفر بیکار دارد. این آمار از کجا آمده؟ چرا هیچکس در دولت جواب این اظهارنظر را نداد. آیا ما 5 /8 میلیون نفر بیکار داریم یا نه؟ اگر داریم این 5 /8 میلیون بیکار از کجا آمدهاند؟ این تعداد که یکشبه وارد بازار کار نشدهاند. در سال 1382 سازمان مدیریت و برنامهریزی کشور پیشبینی کرد طی سالهای 1384 تا 1394 سالانه 900 هزار تا یک میلیون نفر وارد بازار کار کشور
میشود و اگر نرخ رشد اقتصادی ما حدود هشت درصد باشد میتوانیم این نرخ بیکاری را کنترل کنیم و نرخ بیکاری را در حد سال 1382 نگه داریم. اگر فرض کنیم در دولت احمدینژاد هیچ واحد صنعتی تعطیل نشده -که بسیار شده- و هیچ فردی شغل خود را از دست نمیداد -که داد- حدود هشت میلیون نفر به بازار کار کشور وارد شده است. خب این دولت در تمام آن هشت سال با آن همه درآمد نفتی چه کرد و کدام شغل را ایجاد کرد؟ چرا آن دولت هیچ شغلی ایجاد نکرده و همه آن هشت میلیون نفر را بدون اشتغال رها کرده؟ دکتر مسعود نیلی همان زمان در برنامه تلویزیونی اعلام کرد متوسط ایجاد اشتغال در دولت احمدینژاد سالانه 14 هزار نفر بوده است. این یعنی صفر. یک نفر بیاید این را توضیح دهد. یکی بیاید از همین مخالفان و از مدافعان احمدینژاد بپرسد در اوج درآمدهای نفتی و در بهترین سالهای اقتصادی کشور، شما برای اشتغال جوانان چه کردید؟ این پاسخگویی وظیفه سخنگوی دولت و وزیر کار، رئیس بانک مرکزی و مرکز آمار است. بالاتر از همه اینها رئیسجمهور بیاید پاسخ دهد. چطور میشود در اوج درآمدهای نفتی نرخ رشد اقتصادی کشور منفی شود؟ در شرایط نرخ رشد اقتصادی منفی نهتنها دولت نمیتواند
اشتغال ایجاد کند بلکه احتمالاً مشاغل موجود هم از دست میرود. بیایید اینها را اطلاعرسانی کنید. چرا کسی اینها را به مردم نمیگوید؟ وقتی میگوییم در سایه برجام تولید نفت از 600 هزار بشکه به 5 /1 تا 8 /1 میلیون بشکه رسیده این یعنی اشتغال ایجاد شده. اینها را به مردم بگویید. چرا نمیگویید. دولت در حوزه بهداشت و درمان معجزه کرده است. یادمان نمیرود که برای خرید یک نخ بخیه باید ساعتها معطل میشدیم. همین اتفاق برای مردم رخ داده. جهش نرخ ارز را چه کسی فراموش میکند؟ اما الان سه سال است که نرخ ارز کنترل شده است. وقتی میگویند صادرات از واردات پیشی گرفته یعنی اتفاق مطلوبی رخ داده. چرا اینها را تشریح نمیکنند. آقای روحانی متاسفانه به اهمیت کار اطلاعرسانی وارد نیست.
همان ابتدای دولت روحانی، احمدینژاد درخواست مناظره کرده بود و پاسخ دولت این بود که برای این اقدامات وقت ندارد. آن گفته، اگرچه گفته بجایی بود اما گویا دولت با همان فرمان در حال پیش رفتن است و هنوز هم برای اطلاعرسانی وقت ندارد.
دولت روحانی دارای یک تیم منسجم و یکدست نیست. دلیل آن هم این است که این کابینه از یک تشکیلات سازمانی یا یک حزب خاص و واحد برنخاسته است و در بیرون یک جمع هماهنگکنندهای برای اعضای دولت وجود ندارد. / اختلافات بین دستگاهها طبیعی است چون ساختار نهادی برخی از دستگاهها به گونهای است که این اختلافات پیش میآید. راهکار حل این اختلافات این است که معاون اول یا رئیسجمهور وقت بیشتری برای هماهنگی بین دستگاهها بگذارد. یا آنکه تیم رسانهای دولت نواقص اینگونه رفتارها را به دولت گوشزد کند.
البته احمدینژاد در جایگاهی نیست که تقاضای مناظره داشته باشد. ایشان باید در دادگاه جوابگوی اقدامات خود باشد. ایشان باید بگوید 800 میلیارد دلار منابع کشور کجا و چگونه به هدر رفته است. این بزرگترین سوالی است که در تاریخ ایران باقی خواهد ماند. اینکه چگونه ممکن است با 800 میلیارد دلار درآمد نفتی نرخ رشد اقتصادی کشور منفی شود؟ نرخ رشد ارز سه برابر شود؟ اصلاً مشخص نیست چه اتفاقی افتاده. این با هیچکدام از معیارهای اقتصادی جور درنمیآید. الان احمدینژاد و دلواپسان همراه ایشان میگویند چرا کشور دچار رکود شده. اقتصاددانان میگویند وقتی چهار فصل متوالی رشد اقتصادی کشور منفی شود، اقتصاد دچار رکود میشود. ریشه رکود در دولت دیگری شکل گرفته و دولت دیگری باعث آن شده است. مسائل این چنینی زیاد است. من معتقدم روحانی باید به این مساله توجه کند. روحانی باید از موضع انفعال خارج شود و فعال شود. بعد از ماجرای فیشهای حقوقی بحث نفتکشها مطرح شد. همه آنچه از آن تحت عنوان حقوقهای نجومی یاد میکنند اگر تجمیع شود، یکصدم پول این نفتکشها هم نمیشود. اما در ذهن کداممان این موضوع جا افتاده است؟
همین سکوت دولت جالب است.
دست مخالفان خالی است. نهایتاً 50 نفر چنین حقوقهای نامتعارفی دریافت کردهاند. البته سخنگوی دولت گفته 13 نفر. 13 نفر حتی اگر ماهی 100 میلیون هم گرفته باشند میشود چقدر؟ این مبلغ در مقابل یک دکل که گم شد یک نفتکش یا حتی آن 800 میلیارد دلار کجا حساب میشود؟ ما 800 میلیارد دلار را حتی نمیتوانیم محاسبه کنیم. این نرخ را به ذهن مردم منتقل کنید تا مردم بدانند این دلواپسان چه بر سر این کشور آوردند. من جای آنها بودم خانهنشین میشدم که کسی من را نبیند.
در یک سال باقیمانده دولت باید چه اولویتی را در دستور کار قرار دهد؛ تغییر کابینه، اطلاعرسانی یا بهبود اوضاع اقتصادی؟
من جزو افرادی هستم که موافق ترمیم کابینهام. از سال اول دولت یازدهم از آقای روحانی درخواست داشتم که کابینه را تغییر دهد. اما با مجلس قبلی این تغییر شدنی نبود. الان هم به نظر میرسد آقای روحانی خودش حاضر نیست وزرایش را کنار بگذارد و منتظر است مجلس وزرایش را استیضاح کند. به نظر میرسد اینجا روحانی باید از انفعال خارج شود و یک پیام مثبت برای مردم بفرستد که با تغییر کابینه میخواهم نیروهای فعال و جوانتر را به کار بگیرم و خودم را برای پنج سال آینده آماده میکنم. ترمیم کابینه یک پیام و نشانه مثبت است که روحانی اراده کرده در دوره بعدی فعالتر و پویاتر باشد. تغییر کابینه از اولویتهایی است که حتی یک روز هم نباید به تعویق بیفتد.
برای تغییر کابینه دیر نیست؟
اگر قبول داریم برخی از وزرا کارشان را خوب انجام ندادهاند همین امروز باید جایگزین شوند. مجلس دهم هم که آمادگی کمک به دولت را دارد.
شاید رئیسجمهور به ترمیم کابینه اعتقاد ندارد و فکر میکند وزرایش خوب عمل کردهاند.
اما ما به عملکرد وزرای این دولت نقد داریم. این واقعیتی است که برخی از وزرا کمکاری کردهاند. هیچ شکی در این مساله وجود ندارد. ما داریم این نقد را به دولت منتقل میکنیم.
از نظر شما کدام بخش کابینه نیاز به ترمیم دارد؟
من معتقدم بخشهای اقتصادی حتماً نیاز به ترمیم دارد و دستاوردهای اقتصادی هم که حاصل شده نتیجه برنامهریزی تیم اقتصادی این دولت نیست بلکه نتیجه دستاوردهای دولت روحانی در حوزه سیاست خارجی است. برخلاف مخالفان و حتی برخی از موافقان که معتقدند برجام جواب نداده من معتقدم کار سیاسی که روحانی انجام داده، در اقتصاد و ایجاد امنیت برای جذب سرمایهگذاری در کشور بسیار موثر بوده است. یکی از مخالفان دولت که اقتصاددان هم هست گفته بود 100 روز از برجام گذشته اما هنوز نتایج اقتصادی آن مشخص نشده. فرض کنیم در نتیجه برجام 100 میلیارد دلار مستقیم دست ایران را میگرفت و به این آقای اقتصاددان میدادیم 100 روزه چه کاری میشد انجام داد؟ این اقتصاددان چگونه محاسبه کرده؟ اما ببینید آنچه به مخالفان اجازه میدهد چنین اظهارنظرهایی کنند عدم اطلاعرسانی دولت است. روحانی هنوز به مردم نگفته نتایج برجام به تدریج وارد اقتصاد میشود و این نتایجی که میبینیم مربوط به برجام است. البته بیانصافی هم نکنیم. من نمیگویم دولت خودش هیچ کار اقتصادی انجام نداده. همین که عقلانیت بر فضای اقتصاد حاکم شده یک معجزه است. دولت قبل سازمان مدیریت و برنامهریزی را
منحل کرد که عقلانی رفتار نکند. امروز کشور با برنامه و عقلانیت اداره میشود و این دستاورد بسیار مهمی است. واقعاً مهمترین دستاورد دولت روحانی این است که اقتصاد کشور را از هیجانزدگی و تصمیمات روزمره دور کرد. من همین یک دستاورد را برای اقتصاد کشور کافی میدانم.
اما در کل معتقدم مجموعه کارهایی که در حوزه نرمافزاری برای اقتصاد انجام شده بسیار موفقتر از حوزه سختافزاری اقتصادی بوده است. تیم اقتصادی روحانی تیم محافظهکاری است و در دوران رکود تیم محافظهکار نمیتواند اقتصاد را از رکود خارج کند. بنابراین دولت برای خروج از رکود یک تیم اقتصادی فعال و باانگیزه و غیرمحافظهکار نیاز دارد.
یعنی میگویید تغییر کابینه یا تیم اقتصادی مقدم بر پاسخگویی به مخالفان است؟
نه، نگاه من این است که دولت اصلاً نباید در مقام پاسخدهی به مخالفان بر بیاید. مهم نیست که مخالفان چه میگویند مهم این است که مردم بدانند و در جریان امور دولت قرار بگیرند. من همان ابتدا هم گفتم دولت ضعف اطلاعرسانی دارد و به مردم نمیگوید دارد چه کاری انجام میدهد. برای خروج دولت از انفعال لازم نیست که دولت پاسخ مخالفان را بدهد باید اطلاعرسانی کند. این دو نکته با هم فرق دارد. برای نمونه این مطلب باید به مردم منتقل شود که فاجعهای که در ونزوئلا اتفاق افتاده در ایران هم در حال اتفاق بود. نرخ تورم سال گذشته ونزوئلا 120 درصد بود. در حالی که قبل از مرگ هوگو چاوس، نرخ تورم ونزوئلا کمتر از ما بود. یعنی اگر احمدینژاد یا تفکر احمدینژاد جای دولت روحانی بر سر کار میآمد، نرخ تورم ما الان 120 درصد بود.
سال بعد 240 درصد و سال بعد از آن هم 680 درصد میشد. در ونزوئلا ارتش دارد مواد غذایی را بین مردم تقسیم میکند. این فاجعه در ایران هم در حال رخ دادن بود. دولت یازدهم جلوی این رخداد را گرفته همین کفایت میکند که ما سالها قدردان این دولت باشیم. صدا و سیما که چنین دستاوردی را منعکس نمیکند. اما من اگر جای تیم رسانهای دولت بودم فیلمی از ونزوئلا تهیه میکردم و در شبکههای مجازی برای مردم پخش میکردم که اگر همان تفکر بر سر کار میماند شرایط اقتصادی ما بهتر از ونزوئلا نبود. چرا دولت این کار را نمیکند؟
دستاوردهای دولت روحانی دستاوردهای بسیار ارزندهای است اما این دستاوردها حتی به نخبگان کشور هم منتقل نشده است. روحانی باید مدام با نخبگان کشور جلسات صبحانه کاری بگذارد و دستاوردهای خود را به آنان منتقل کند. باید بگوید چه دغدغههایی دارد و چه دستاوردهایی داشته است. / ارتباط این دولت با نخبگان هم ضعیف است. کار اطلاعرسانی مانند یک حلقه و زنجیره است. اگر این زنجیره برقرار نشود دستاوردها منتقل نمیشود. / روحانی باید از موضع انفعال خارج و فعال شود. بعد از ماجرای فیشهای حقوقی بحثنفتکشها مطرح شد. همه آنچه از آن تحت عنوان حقوقهای نجومی یاد میکنند اگر تجمیع شود، یکصدم پول این نفتکشها هم نمیشود. اما در ذهن کداممان این موضوع جا افتاده است؟
بحث فضای مجازی را عنوان کردید. در هر ماجرایی گفته میشود که صدا و سیما با دولت همکاری نمیکند و دولت رسانههای زیادی در اختیار ندارد اما چرا دولت از پتانسیل این فضا استفاده نمیکند؟ آیا استفاده از فضای مجازی میتواند موثر باشد؟
دولت اگر بخواهد اطلاعرسانی کند، در دنیای مدرن ابزار کافی در اختیار دارد. مخالفان دولت که اتفاقاً مخالف استفاده از فضای مجازی و خواهان فیلتر کردن آن هستند، به خوبی از ظرفیتهای این فضاها استفاده میکنند. یک خبر علیه مخالفان دولت نوشته میشود، هزاران فرد وارد میشوند و از این مخالفان دفاع میکنند. این نشان میدهد مخالفان دولت حضور گستردهای در این فضاها دارند. این امکان هم در اختیار دولت هست. دولت میتواند از این فضا استفاده کند و نمیکند.
میخواهم کمی هم به مساله هجمهها علیه دولت بپردازیم. این حجم از مخالفت با دولتی که خود را برای دور دوم انتخابات آماده میکند طبیعی است؟ یعنی آیا مثلاً دولت اصلاحات یا نهم هم با این مخالفتها مواجه بود؟ چه اختلافاتی در این مخالفتها وجود دارد؟
ببینید باید تاکید کنم حجم کیفی مخالفتها با دولت روحانی بسیار پایین اما سروصدای مخالفان بسیار زیاد است. این هم به دلیل امکانات مالی بسیاری است که مخالفان در اختیار دارند. امکاناتی که اتفاقاً از منابع عمومی هم تامین میشود. مقابله با این جریان هم کار دشواری نیست. تنها کافی است که دولت کانالهای پولرسانی و خونرسانی به مخالفان را ببندد. به این دلیل میگویم مقابله با آنها ساده است چون این مخالفان نماینده افکار عمومی یا جریان خاصی نیستند. حتی این مخالفان بهانه چندانی هم ندارند تنها هوچیگری میکنند. در مقایسه نوع مخالفان این دولت با دولت نهم و دهم هم باید بگویم که مخالفان دولت قبل نخبگان بودند. در حالی که من فکر میکنم مخالفت نخبگان با آقای روحانی بسیار کمتر از دولت پیشین است. باید بگویم مخالفان این دولت هوچیگرند و مخالفان دولت قبل نخبگان بودند. این هوچیگران از منابع بودجه عمومی، از پولهایی که در دولت قبل کنار گذاشته شده و از منابع بادآورده، ارتزاق میشوند. اگر بخواهم مخالفتها را با دولت اصلاحات هم مقایسه کنم باید بگویم که مخالفت با دولت روحانی منسجمتر از مخالفت با دولت اصلاحات است. یعنی مخالفت با این
دولت در جایی دارد هماهنگ میشود و مخالفتها تشکیلاتی است. این مخالفتها در زمان دولت اصلاحات یک مخالفت طبیعی بود. یعنی یک جریان سیاسی مخالف اصلاحات بود و با آن مقابله میکرد. اما مخالفت با روحانی تشکیلاتیتر است اما خب تاکید کردم که پایگاه مردمی هم ندارد.
این نکته را آقای نوبخت هم عنوان کرده و گفته بود که اتاق فکری علیه دولت تشکیل شده. شما هم اتفاقاً در دولت اصلاحات به چنین اتاق فکری اشاره کرده بودید. چگونه این مشکلات را حل کردید؟
(میخندد) ما هم نتوانستیم آن را حل کنیم. جنس این مخالفتها هم یکی است. آن زمان گزارش کاملی از این اتاق فکر تهیه شد. دلیل تهیه این گزارش هم این بود که من بهعنوان سخنگوی دولت اعلام کردم اتاق فکری علیه دولت تشکیل شده. من را به جرم تشویش افکار عمومی به دادگاه احضار کردند و در جواب دادگاه، گزارشی از این اتاق فکر تهیه شد و بعد از آن گزارش، مساله دادگاه و جرم تشویش افکار عمومی منتفی شد. چون آن گزارش کامل بود و در مورد تشکیلات آن اتاق فکر اطلاعات کاملی ارائه میداد.
به مساله انتخابات اشاره کردید. با این شرایط و کارنامه اقتصادی و وضعیت اطلاعرسانی، فکر میکنید دولت روحانی چقدر در انتخابات بعدی موفق عمل کند؟ آیا ممکن است این دولت با مشکل مواجه شود؟ شاید هم دلیل اینکه نه اطلاعرسانی انجام میدهد و نه کابینه را تغییر میدهد این است که مطمئن است پیروز میدان انتخابات دوازدهم است. تمام دغدغهها برای اطلاعرسانی هم این است که دولت در انتخابات بعدی با مشکل مواجه نشود.
من جزو افرادی هستم که معتقدم روحانی باید با جدیت وارد کارزار انتخابات شود و با پایگاههای انتخاباتی خود ارتباط برقرار کند. نکته مثبت این است که روحانی در جناح مقابل رقیب جدی ندارد. من جزو اولین افرادی هستم که از ورود احمدینژاد برای انتخابات آتی استقبال کردم و گفتم احمدینژاد باید حتماً بیاید و برای یکبار هم که شده پاسخگوی افکار عمومی شود. اما مطمئنم احمدینژاد جرات شرکت در انتخابات و پاسخگویی را ندارد. چون بهتر از هر کسی میداند با اقتصاد و سیاست خارجی این مملکت چه کرده است.
یعنی بر فرض اگر احمدینژاد وارد کارزار انتخابات شود، افکار عمومی ایشان را نمیپذیرد؟
نه، نمیپذیرد. اما ورود ایشان به انتخابات هم به نفع روحانی است و هم به نفع روند مردمسالاری در کشور. ما یکبار برای همیشه باید تکلیف پوپولیسم را در این کشور مشخص کنیم. آن هم از طریق رای عمومی. من مطمئنم در رقابت احمدینژاد و روحانی، روحانی پیروز صددرصدی است.
چرا چنین اطمینانی دارید؟ این را از روی نتیجه انتخابات قبلی میگویید. یعنی اگر سعید جلیلی را نشانه تفکر احمدینژاد در کشور بدانیم شکست ایشان در انتخابات قبلی در مقابل روحانی را دال بر شکست احمدینژاد از روحانی میدانید؟
نه، واقعیت این است اگرچه مردم گلایههایی از دولت روحانی دارند اما میدانند از چه مصیبتی رهایی یافتهاند و از چه چاهی درآمدهاند.
چرا فکر میکنید مردم خواستار آن تفکر نیستند و میدانند از چه چاهی درآمدهاند؟
حافظه مردم اینقدر کوتاه نیست. کافی است احمدینژاد به صحنه بیاید تا یکبار دیگر آنچه در هشت سال گذشته بر سر اقتصاد و مردم آمده و آنچه دولت ایشان انجام داده و فساد حاکم بر آن دوران مرور شود. ایشان بیاید و فقط به یک سوال ساده پاسخ دهد که 800 میلیارد دلار درآمد نفتی چه شده است؟
شاید در نگاه نخبگان ایشان هنوز باید پاسخگوی اقداماتی باشد که انجام داده. اگر ایشان با یک شعار پوپولیستی دیگر بیاید، مثلاً وعده بدهد که یارانه 45 هزارتومانی فعلی را میکند 50 هزار تومان، آن وقت چه؟ بیم این نمیرود که مردم همه آن موارد را فراموش کنند؟
مردم در شهرستانها و روستاها از جیب خود اطلاع دارند و میدانند این 45 هزار تومان با معیشت و زندگی آنها چه کرده است. احمدینژاد هم جرات نمیکند یک شعار پوپولیستی دیگر بدهد. آن وقت که شعارهای پوپولیستی میداد اتکایش پول نفت بود و درآمدهای نفتی بسیار، اما الان دوران بیپولی دولت است. این بار مردم باید هزینه وعدههای احمدینژاد را از جیب خود بپردازند.
البته بار قبل هم مردم هزینه این وعدهها را دادند. این پیشبینی من است و اتفاقاً از حضور احمدینژاد استقبال هم میکنم. خوب است که احمدینژاد بیاید و باید اصرار کنیم که بیاید. البته یک نکته هم وجود دارد. برخی از اصلاحطلبان از روحانی و نوع رفتار ایشان با جریانات سیاسی گلایه دارند.
روحانی اگر حمایت اصلاحطلبان را بخواهد باید این گروه را قانع کند. چون بخش عمده رای روحانی از جانب اصلاحطلبان بوده بنابراین نارضایتی طیفی از اصلاحطلبان باید پاسخ داده شود.
اگر پاسخ داده نشود ممکن است اصلاحطلبان از روحانی حمایت نکنند؟
نمیدانم. من فکر میکنم رئیس دولت اصلاحات از روحانی حمایت خواهد کرد و بسیاری از اصلاحطلبان هم نگاه به ایشان دارند. منتها آن گروهی که باید بروند و مردم را اقناع کنند تا بار دیگر به روحانی رای دهند هم باید قانع شوند. چون مجموعه اصلاحطلبان اینگونه نیستند که کورکورانه از فردی دفاع کنند و این وظیفه روحانی و تیمش است که اصلاحطلبان را قانع کند. من در مجموع جزو افرادی هستم که با دلخوش به روحانی رای ندادم اما از عملکرد ایشان ناراضی نیستم. چون ایشان کشور را از تبدیل شدن به نسخه دوم ونزوئلا نجات داد.
چون نگران تفکر احمدینژادی در کشور بودیم. روحانی نواقص اقتصادی را برطرف کرد این همان مفهوم اصلاحطلبی است که ما به دنبال آن هستیم. اصلاحطلبان در انتخابات دنبال این نبودند که به قدرت برسند بلکه در پی این بودند که اصلاحی در روند امور مملکت انجام شود و این اصلاحات از طریق دولت روحانی انجام شده است.
دیدگاه تان را بنویسید