تاریخ انتشار:
چرا علی ربیعی معتقداست عصر دولت سرمایهگذار به اتمام رسیده است؟
پایان دولت سرمایهگذار
«عصر دولت سرمایهگذار و ساخت و سازکننده به پایان رسیده است.» این سخنان علی ربیعی در مجلس است که ظاهراً خبر از رویکرد جدید دولت میدهد. بارها و پیش از این نیز دیگر اعضای هیات دولت از جمله عباس آخوندی بر این نکته در اقتصاد ایران تاکید گذاشته بودند که اصلاح اقتصاد ایران از رهگذر سیاستگذاری عادی دولت نمیگذرد و این اقتصاد ناپویا برای بازگرداندن پویایی، نیازمند اصلاح روشها و نگرشهاست. روشهایی که حقوق مالکیت در اقتصاد ایران را تضمین کند، رقابتپذیری را برای اقتصاد ایران مقرر کند و محیط خوب کسب و کار را فراهم آورد.
رخدادهای اخیر اقتصاد ایران مثل رکود عمیق و گسترده، شوک کاهش قیمت نفت و تحریمها باعث شده تا از یک سو دولت دیگر توان سرمایهگذاری نداشته باشد و از سوی دیگر بخش خصوصی نیز مانند دولت در زمینه سرمایهگذاری توان لازم را از دست داده باشد. تحریمها و ارتباط ساماننگرفته ما با دنیای خارج نیز مزید بر علت شده تا سرمایههای خارجی هم از جرگه سرمایهگذاری خارج شوند. سه وجه این مثلث که ناتوان از انجام وظیفه اصلی است پس سوال اساسی اینجاست که کجا و چه نهادی باید مسوولیت سرمایهگذاری را بپذیرد؟
بر اساس عقیده بسیاری از کارشناسان، اقتصاد ایران با پدیده داراییهای سمی و تنگنای اعتباری روبهروست که تامین مالی اقتصاد را با چالش جدی مواجه کرده است. در حالتی که دولت از سرمایهگذاری و تامین مالی ناتوان است و بانکها با انجماد داراییها مواجه هستند، راهکار اصلی برای تامین مالی پروژهها چیست؟ آیا دولت اگر توان سرمایهگذاری داشت، ادامه روند آن مطلوب هم بود. دو نگرش جدی در این موضوع میان اقتصاددانان وجود دارد. برخی به دولت «ساخت و سازی» باور دارند و برخی به دولت «سازوکاری». ظاهراً علی ربیعی سعی در تغییر نگرش به وظایف دولت دارد، چراکه دولت سازوکاری را مطرح میکند و معتقد است «هزاران سد و پروژههایی که انجام شد، مانع بحرانهای مختلف از جمله آب نشده است؛ این زیرساختها در شرایطی که سیاستگذاری و تنظیمگری درست انجام نشود و ساز و کارهای حقوقی و قانونی پیششرطهای فعل زیرساختی توسعه را فراهم نکند، ما را به جای مهمی نخواهد رساند کما اینکه امروز برتری قابل ملاحظه زیرساختهای کشور در برخی کشورهای باثبات و توام با موفقیت سبب نشده صاحب بخش خصوصی پویا شویم.»
موضوعی که علی ربیعی بر آن تصریح کرده چه مشخصاتی دارد؟ ویژگی این دولت سازوکاری چیست؟ چرا دولت توان سرمایهگذاری خود را از دست داده است؟ آیا اساساً سرمایهگذاری دولت امر مطلوبی تلقی میشود؟ چه نهادی باید جایگزین دولت در تامین مالی پروژهها و سرمایهگذاری باشد؟ پارادایم جدیدی که علی ربیعی مطرح ساخته چه زمانی به بار خواهد نشست؟ تصمیم سختی که وزیر کار از آن صحبت کرده چیست و مصادیق آن کجاست؟
دولتها بر افسانههای بسیاری بنا میشوند و توسعه و ارتقای زیرساخت نیز ظرفیت آن را دارد که یکی از افسانههای اتکای دولت باشد و این افسانه نیز مثل هر افسانه دیگری بر ترکیبی از حقیقت و مجاز بنا شده است؛ افسانهای که دولتها را کلنگ و قیچی به دست میکند و پوپولیسم را بال و پر میدهد. آینده توسعه در ایران نیازمند رمزگشایی بیشتر از این افسانه است. افسانه زیرساخت اما برای اکثریت مردم و جریان توسعه معجزه نخواهد کرد. آیا فیض معجزه زیرساخت برای پیمانکاران، سیاستمداران و بوروکراتها باقی خواهد ماند؟
دیدگاه تان را بنویسید